جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


نظام برتون وودز و ناکارایی های آن


نظام برتون وودز و ناکارایی های آن
گسترش بحران مالی در جهان، برخی از اندیشمندان را به این نتیجه رسانده است که نظام پولی که در سال های پایانی جنگ جهانی دوم در برتون وودز ایجاد شد، قادر به تضمین ثبات مالی جهان نیست.
این گروه بر این باورند که اندیشه های جان مینارد کینز، اقتصاد دان انگلیسی، مبنی بر ایجاد یک بانک مرکزی و یک ارز جهانی بهتر می تواند نقدینگی مورد نیاز فعالیت های بازار جهانی را تامین کند.
سرمقاله جدیدترین شماره نشریه گلوبال مارکتز بحران جاری را از این نگاه مورد بررسی قرار داده است:
در حالی که بازار جهانی برای تحرک و فعالیت به پول وابسته است بازارهای پولی از فعالیت بازمانده اند. بانک ها که دارندگان و مجاری اصلی چرخش پول هستند، اکنون به یکدیگر اعتماد ندارند و دولت ها که پول را ایجاد و ارزش آن را تضمین می کنند در تلاش اند تا اعتماد به نقش خود را به عنوان وام دهنده نهایی حفظ کنند. اما هیچ چیز بجز دگرگونی عمیق و کامل در نظام مالی بین المللی نمی تواند چنین اعتمادی را ایجاد کند. جهان با چالش اقتصادی بزرگی روبه روست که از سال ۱۹۲۹ تا کنون سابقه نداشته است و نهادهای موجود نیز برای تحقق چنین هدفی دیگر مناسب نمی نمایند.
نظم نوین اقتصادی که در آن چین بر آمریکا پیشی گرفته است نیازمند نظام مالی جهانی جدیدی است که بتواند آن را اداره کند. گروه ۷، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی نمایندگان نظام جهانی کهن هستند. اقدام هماهنگ دولت ها (در زمینه کاهش نرخ سود) که به طور آنی توسط این نهادها هماهنگ شد، نمی تواند نخستین بحران مالی جهان را سامان دهد. اقدام هماهنگ بانک های مرکزی برای تزریق نقدینگی و کاهش نرخ های بهره تاثیر اندکی داشته اند.
پرداختن به نرخ های بهره مانند اقدام اوپک است که می کوشد با تعیین سهمیه های تولید، بازار نفت را مدیریت کند. تولید واقعی اوپک با سقف های تولید رسمی این سازمان بسیار فرق دارد و این عرضه واقعی میزان نفت است که بر قیمت ها اثر می گذارد نه اهدافی که اوپک تعیین می کند. اوپک مجبور بوده است نخست با استفاده از قیمت های اعلان شده، سپس شیوه قیمت گذاری نت بک و پس از آن سهمیه بندی و قیمت هایی که بر اساس مابه التفاوت با بهای نفت های خام های پایه تعیین می شوند، خود را با بازار نفت انطباق دهد.
سیاست های جهانی نباید به گونه ای باشد که مانع از در نظر گرفتن دیدگاه ها و نظرات جدید شود. برای حدود ۳۰ سال، نرخ های سود ابزار اصلی بانک های مرکزی بوده اند.
نظام مالی که در سال های پایانی جنگ جهانی دوم ایجاد شد، بازتاباننده گذار قدرت اقتصادی از اروپا به آمریکا بود. جان مینارد کینز، اقتصاد دان انگلیسی خواستار ارز جهانی بود که توسط یک بانک مرکزی مدیریت و به این وسیله نقدینگی جهان را تضمین کند.
اما توافق برتون وودز در سال ۱۹۴۴ بازتاباننده اولویت های آمریکا برای نظام نرخ ارز ثابت بر پایه دلار بود. این سیستم با نقش آمریکا به عنوان بزرگ ترین کشور بستانکار جهان مطابقت داشت. اما اکنون آمریکا به بزرگ ترین کشور بدهکار جهان تبدیل شده است. امروزه جهان نیازمند نظام پولی جدیدی است که نقدینگی را تضمین کند.
نقدینگی هم علت و هم راه حل بحران مالی است که جهان درگیر آن است. بانک های مرکزی بویژه بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزور) برخ های سود را در اوایل سال های ۲۰۰۰ بسیار پایین تعیین کردند.
افزایش نقدینگی ناشی از این وضعیت تقاضای جهانی را تشویق کرد تا از عرضه فراتر رود و منجر به افزایش قیمت کالاها از جمله نفت شود. اقتصاد کشورهای در حال توسعه بویژه چین قادر نبودند همه پس اندازهای خود را هزینه کنند و در نتیجه مازاد آن به جهان توسعه یافته انتقال یافت.
این وضعیت به ایجاد یک سلسله دارایی های حباب مانند انجامید. زمانی که حباب مسکن در سال گذشته ترکید، نهادهای مالی به گونه خطرناک در معرض بدهی و مسائل ناشی از آن قرار گرفتند.
اکنون دیگر نقدینگی به شدت کاهش یافته است و دولت ها نیازمند یافتن راهی برای به جریان افتادن دوباره پول هستند. اما صندوق بین المللی پول قصد دارد با تکیه بر چارجوب های نظام موجود اعتماد به بازارهای مالی را اعاده کند.
صندوق بین الملی پول به مشکل بنیادین که همانا ساختار اقتصاد جهانی است ، توجه ندارد. پیشنهاد کینز برای ایجاد یک بانک مرکزی جهانی و یک ارز بین المللی این نکته را مورد توجه قرار داده بود که میان دگرگونی در وضعیت کشورهای جهان در طی زمان رابطه اقتصادی وجود دارد و ایجاد یک سیستم پایدار و موثر برای تنظیم بازارهای مالی جهان نیازمند آن است که هم وام دهندگان و هم وام گیرندگان مورد توجه قرار گیرند.
چالشی که دولت ها پیش رو دارند عبارت است از ایجاد یک نظام مالی بین المللی جدید که نقدینگی را تضمین و کنترل کند به نحوی که مازادها و کسری ها در سطح ملی به گونه ای موثر متعادل شوند. در بازار نفت تنها عربستان سعودی است که از ظرفیت و ذخایر لازم برای اقدام به عنوان بانک مرکزی که قادر است عرضه و تقاضا را متعادل کند، برخوردار است. در بازار مالی جهانی نیز تنها کشورهای بستانکار جدید - بویژه چین - می توانند نقدینگی را تضمین کند. مارک، دلار، ین و پوند دیگر برای تحرک بخشیدن به فعالیت های جهانی کافی نیستند.
ترجمه: حشمت الله رضوی
منبع : شبکه اطلاع رسانی شانا


همچنین مشاهده کنید