جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


روشنایی‌های پایدار روز


روشنایی‌های پایدار روز
ماه گذشته که پل نیومن از دنیا رفت، تیتر اول یکی از روزنامه‌ها به از دست رفتن آخرین ستاره سینمای کلاسیک اشاره داشت اما خوشبختانه تعداد ستارگانی که هنوز در قید حیات هستند، کسانی که در ساخته شدن بخشی از حافظه سینمایی ما سهیم بوده‌اند و اکنون غبار زمان یاد آنها را در اذهان ما به باد فراموشی سپرده، بیش از آن است که در نگاه نخست به نظر می‌رسد. در این گزارش نگاهی اجمالی داریم به زندگی و آثار ستارگان بازمانده از دوران کلاسیک سینما، گرچه برای بررسی کارنامه و سرنوشت تعدادی از آنان، از جمله یان مک‌کلن، جک پالانس، جودی دنچ، دبی رینولدز یا کیم نوواک به مجالی بیش از این نیاز است.
● زنان مرگبار و دختران خوب
چندی پیش اخباری منتشر شد مبنی بر حضور دوباره الیزابت تیلور بر صحنه تئاتر در حالی‌که تصاویر خبری، این بازیگر را روی ویلچر نشان می‌دادند. تیلور هنگامی که تنها ۱۰ سال داشت در فیلم «در هر دقیقه شخصی متولد می‌شود» ظاهر شد و زمانی که ۱۲ ساله بود کمپانی مترو گلدین‌مایر با او قرارداد امضا کرد و از همین زمان زندگی او به عنوان یک ستاره آغاز شد. از جمله فیلم‌های قابل توجه کارنامه او می‌توان به «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟»، «ناگهان تابستان گذشته»، «مکانی در آفتاب» و «گربه روی شیروانی داغ» اشاره کرد. با وجود موفقیت زیاد در کار هنری، هیچ‌گاه نتوانست زندگی شخصی موفقی داشته باشد و آمار بالای ازدواج‌های وی حاکی از مشکلات روانی است که تیلور به عقیده بسیاری با آن دست به گریبان بوده. در سال ۱۹۸۵ به دلیل درگذشت دوست و همکارش راک هادسن بر اثر بیماری ایدز، یک انجمن تحقیقاتی در رابطه با بیماری ایدز برپا کرد. آکادمی جوایز سینمایی آمریکا نیز هفت سال بعد به دلیل تلاش‌های بشردوستانه‌اش در راه مبارزه با ایدز از وی تقدیر به عمل آورد.
جینا لولو بریجیدا ستاره زیبای سینمای ایتالیا از اوایل دهه ۴۰ بازی در فیلم‌های سینمایی را آغاز کرد.
او کمتر از ۱۰ سال بعد توسط هاواردهیوز وارد هالیوود شد اما نتوانست در آنجا ماندگار شود و بعدها حضوری گاه و بیگاه در تولیدات هالیوودی یافت. بخش اعظم فیلم‌هایی که در آنها حضور داشته اروپایی هستند. وی به‌غیر از بازیگری به کارگردانی، عکاسی، روزنامه نگاری و در این اواخر به فعالیت سیاسی نیز روی آورد اما نتوانست موفقیتی که در عالم سینما به‌دست آورده بود را تکرار کند. از فیلم‌های مهم او می‌توان به «گوژپشت نتردام» و «سلیمان و ملکه صبا» اشاره کرد. خونگرم، قابل اتکا و دوست داشتنی صفت‌های مشخصه ورا مایلز بازیگر فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی است. بازیگری را از اوایل دهه۵۰ آغاز کرد. پس از اینکه دختر برگزیده سال آمریکا شد، پیشنهادهای کمپانی‌های هالیوودی به سوی او سرازیر شدند. بعد از یکی، دو کار معمولی ژاک تورنر وی را برای بازی در فیلم «ویچیتا» برگزید.سپس با جان فورد در «جویندگان» کار کرد. آلفرد هیچکاک علاقه خاصی به مایلز داشت و برای بازی در فیلم «مرد عوضی» از او دعوت کرد. مایلز نیز به‌خوبی از عهده ایفای نقش همسری که به آرامی زیر بار فشارهای روانی می‌شکند، برآمد.
هیچکاک برای بازی در فیلم «سرگیجه» وی را مدنظر داشت اما بارداری موجب شد که مایلز جای خود را به کیم نوواک بدهد. از سال ۱۹۹۵ تاکنون فعالیت هنری خاصی را دنبال نکرده.از دیگر فیلم‌های مهم او:«مردی که به لیبرتی والانس شلیک کرد» و «روانی». دیگر بازیگر مطرح سینمای ایتالیا سوفیا لورن است که کارش را در دهه ۵۰ در سینمای ایتالیا به عنوان بازیگر آغاز کرد. سپس با کارلو پونتی، کارگردان ایتالیایی که ۲۲ سال از وی بزرگ‌تر بود ازدواج کرد تا به عقیده بسیاری کمبود توجه پدر در دوران کودکی را جبران کند. آوازه زیبایی او خیلی سریع عالم‌گیر شد و به این ترتیب مسیر وی به هالیوود پس از دریافت جایزه اسکار به‌خاطر فیلم «دو زن» هموار شد. در سراسر دهه ۵۰ و ۶۰ به عنوان نماد زنانگی و زیبایی مشهور بود. لورن چه زمانی که در اوج بود و چه این اواخر، مابین محصولات هالیوودی و ایتالیایی همیشه در رفت‌وآمد بوده و هیچ‌گاه در یک شرایط خاص خود را محصور نکرده. در میان ما ایرانی‌ها «سوفیا لورن» از محبوب‌ترین ستاره‌های زن سینمای جهان به شمار می‌رود.
جولی اندروز کارش را تقریبا همزمان با پایان دوران استودیویی آغاز کرد لیکن نقش‌آفرینی او در دو فیلم «آوای موسیقی» و «مری پاپینز» که امروزه جزو گنجینه‌های ارزشمند سینمای موزیکال کلاسیک محسوب می‌شوند، موجب شده که در زمره بازیگران بزرگ سینمای کلاسیک قرار گیرد. اندروز در ابتدا به‌خاطر صدای زیبایش در انگلستان به شهرت رسید. سپس عازم آمریکا شد و ابتدا در برادوی و سپس در هالیوود حضور یافت. اندروز برای اینکه از قالب شخصیت «دختر خوب» که برای او کلیشه شده بود، فاصله بگیرد در فیلمی همچون «پرده پاره» آلفرد هیچکاک در کنار پل نیومن بازی کرد. در اواخر دهه ۸۰ طی یک اشتباه در عمل جراحی تارهای صوتی‌اش به شدت آسیب دید اما پا پس نکشید و به فعالیت خود ادامه داد. اندروز در این اواخر به عنوان صداپیشه نقش ملکه در سری فیلم‌های «شرک» حضور پیدا کرده است.
لورن باکال با وجود سن و سالی که پشت سر گذاشته هنوز هم با قدرت و سرحال در سینما به کارش ادامه می‌دهد. باکال جزو معدود بازیگرانی است که این شانس نصیب وی شد تا در اولین فیلمی که حضور می‌یابد نقش اصلی را عهده‌دار باشد: «داشتن و نداشتن» که بازیگر مرد مقابل او همفری بوگارت بود. آنها مدتی بعد با یکدیگر ازدواج کردند. بعد از این فیلم بود که در برخی از فیلم نوآر‌های بزرگ تاریخ سینما باز هم در کنار همسرش بوگارت حضور یافت و توانست جلوه دیگری از «زن مرگبار» را به نمایش بگذارد. بازی وی به‌خصوص در فیلم «گذرگاه تاریک» بسیار قابل توجه است که تا حدود بیش از نیمی از زمان فیلم، مخاطب و هنرپیشه اصلی که به دلیل زاویه دید سوبژکتیو دوربین در یک جایگاه قرار دارند، در اعتماد و یا عدم‌اعتماد نسبت به شخصیت او در فیلم سردرگم است. به اعتقاد بسیاری او در کنار باربارا استانویک بهترین نمایش از «زن مرگبار» را تاکنون به اجرا در آورده است. باکال این اواخر در فیلم‌های مطرح دیگری نیز ایفای نقش کرده که از جمله جدید‌ترین آنها می‌توان به بازی در «داگ ویل» و «تولد» اشاره کرد.
● مردانی که می‌خواستند سلطان باشند
شان کانری سال گذشته به دلیل کهولت سن از بازیگری کناره گرفت. این بازیگر که در سن ۱۳ سالگی از مدرسه اخراج شد و در سال‌های پیش از آغاز بازیگری شغل‌های متعددی را امتحان کرد شاید اگر بخت یارش نمی‌بود و در نقش جیمز باند در فیلم «دکتر نو» ظاهر نمی‌شد هیچ‌گاه نمی‌توانست خود را در هیأت یک بازیگر تراز اول بین‌المللی بنمایاند. اگرچه سایه جیمز باند و محبوبیتی که از طریق آن به‌دست آورد هیچ‌گاه کانری را رها نکرد، با این حال به‌خوبی توانست در نقش‌های دیگر نیز خود را بیازماید و با کارگردانان بزرگی نظیر سیدنی لومت، مارتین ریت، برایان دی‌پالما، استیون اسپیلبرگ و ژان ژاک آنوی همکاری کند. شوخ طبعی کانری که به شخصیت باند افزوده شد لحنی متفاوت از تریلرهای جاسوسی معمول به مجموعه فیلم‌های جیمزباند بخشید. پیرس برازنان و دنیل کریگ جانشینان خوبی برای نقش جیمز باند به نظر می‌رسند اما هنوز هم فیلم‌بین‌های میانسال و مسن کانری را بهترین جیمز باند تاریخ سینما می‌دانند. سایر فیلم‌های مطرحی که کانری در آنها بازی کرده: «نام گل سرخ»، «کوه‌نشین»، «مردی که می‌خواست سلطان باشد»، «تسخیرناپذیران» و «تپه».
کرک داگلاس جزو آن دسته بازیگرانی است که همزمان با اوج‌گیری فشارهای ضد کمونیستی مجلس سنای آمریکا وارد هالیوود شد و به همین دلیل برخی با بدبینی حضور این بازیگر یهودی در هالیوود را نتیجه لابی قوی یهودیان می‌دانند. فارغ از درستی و یا نادرستی این قضیه، نمی‌توان منکر ارزش‌های کار داگلاس در مقام بازیگر فیلم‌هایی نظیر «اسپارتاکوس»، «شور زندگی» و «آخرین قطار گان هیل» شد. او جزو اولین کسانی بود که در مقابل کمیته فعالیت‌های ضد کمونیستی ایستاد و با ثبت کردن نام دالتون ترومبو در تیتراژ «اسپارتاکوس» عملا قدرت لیست سیاه را زیر سوال برد. آخرین فعالیت او در عرصه بازیگری به سال ۲۰۰۴ بر می‌گردد. مایکل داگلاس بازیگر فیلم‌هایی نظیر «سقوط» فرزند اوست.
پیتر اوتول بازیگر فیلم «لارنس عربستان» در طول دوران بازیگری خود نزدیک به هفت مرتبه نامزد دریافت جایزه اسکار شد و هیچ‌گاه آن را به دست نیاورد تا اینکه چند سال پیش جایزه اسکار افتخاری یک عمر فعالیت سینمایی مفید و پرثمر به وی اهدا شد. مانند اکثر بازیگران پا به سن گذاشته او نیز این دو دهه گذشته را مابین تلویزیون و سینما در رفت و آمد بوده است. اوتول در کودکی به روزنامه‌نگاری علاقه داشت اما در جوانی متوجه شد که تنها دنیای هنر قادر به پاسخگویی به تمایلات درونی پرشور او است. پس به کلاس‌های بازیگری آکادمی سلطنتی لندن رفت و بازیگری را در کنار ریچارد هریس، آلبرت فینی و آلن بیتس آموخت. در اوایل دهه ۷۰ به سختی بیماری سرطان را پشت سر گذاشت و برای همیشه نوشیدن مشروبات الکلی را ترک کرد. «شیر در زمستان»، «آخرین امپراتور» و «سال دلخواه من» از گنجینه‌های با ارزش تاریخ سینما محسوب می‌شوند که پیتر اوتول در آنها حضور داشته است.
کریستوفر پلامر هم جزو آن دسته ستارگان تمام نشدنی تاریخ سینماست که در سن ۸۱ سالگی روز به روز پرکارتر به نظر می‌رسد. او در بیشتر فیلم‌هایی که حضور داشته تیپ مردان مرتب و منضبط و البته باهوش را ایفا کرده است. پلامر برای سال بعد چند فیلم آماده نمایش دارد و چند فیلم در دست ساخت. او در سال‌های اخیر بیشتر در نقش‌های مکمل ظاهر شده و با وجود چند بار نامزدی اسکار در رشته بازیگر مکمل تاکنون موفق به کسب آن نشده. فیلم‌ها: «آوای موسیقی»، «بازگشت پلنگ صورتی»، «مردی که می‌خواست سلطان باشد» و «نفوذی».
تونی کرتیس بیشتر ژانرها را آزموده است. از تاریخی (تاراس بولبا) گرفته تا کمدی(خداحافظ چارلی) و فیلم‌های پیچیده روانشناختی (جانی بوستن). چهره‌اش رنگ و غبار پیری به خود گرفته اما هنوز می‌توان شیطنت جاری در چهره یک پسر نوجوان را در آن مشاهده کرد. به دلیل همین ویژگی ظاهری اوایل بیشتر نقش پسران خوش‌تیپ را در فیلم‌های جوان‌پسندانه بازی می‌کرد. از فیلم‌های مطرح کرتیس می‌توان به «بعضی‌ها داغش را دوست دارند» اشاره کرد. جنت لی بازیگر فیلم «روانی» نزدیک ۱۰ سال همسر او بود و جیمی لی کرتیس بازیگر «هالووین» ثمره ازدواج آنها. کریستوفر لی اگر چه در فیلم‌های متفاوتی نظیر «هملت» نیز به زیبایی ایفای نقش کرده با این حال وی را به سبب بازی در بسیاری از فیلم‌های ترسناک، «دراکولای سینما» لقب داده‌اند. او در بسیاری از محصولات ترسناک همر فیلم نظیر «مومیایی»، «نفرین فرانکشتاین» و «مرد حصیری» نیز بازی زیبایی را ارائه کرده. آوازه شهرت او در زمینه ایفای نقش‌های ترسناک فراتر از اعتبار لان چینی، بلالوگوسی و پیتر کوشینگ رفته است. کریستوفر لی ستاره محبوب دوستداران سینمای ترسناک و استاد بلامنازع ایفای نقش‌های منفی تاریخ سینماست. در کتاب بیو‌گرافی‌اش خود را این‌گونه معرفی می‌کند: «بلند،تاریک و مخوف». از اواسط دهه ۷۰ در آمریکا ساکن شد و در دهه ۸۰ معروف‌ترین چهره تلویزیون آنجا شد. او در این اواخر در فیلم‌هایی نظیر «ارباب حلقه‌ها» و «جنگ ستارگان: نبرد کلون‌ها» حضور داشته و برای سال بعد نیز پروژه‌هایی را در دست بازی دارد و به‌نظر نمی‌رسد که دست از سر نقش‌های منفی‌بردارد!
کلینت ایستوود تصویری که همگان از وسترنر در ذهن داشتند را برای همیشه دگرگون کرد، با آن ته‌ریش همیشگی و سیگار برگ گوشه لب‌اش و ژست‌های مخصوص به خود. ایستوود بعد از سه‌گانه وسترن سرجیو لئونه بود که خود را به عنوان ستاره به همگان معرفی کرد. از دیگر فیلم‌های مطرح او می‌توان به مجموعه فیلم‌های «هری کثیف» اشاره کرد. گرچه سابقه کارگردانی ایستوود به چند دهه پیش می‌رسد، اوج کارش را می‌توان در این دو دهه گذشته دید. نکته قابل ذکر در رابطه با ایستوود اینکه تاکنون در هیات بازیگر موفق به کسب اسکار نشده اما در مقام تهیه‌کننده و کارگردان چندین مرتبه اسکار را تصاحب کرده که آخرین مورد آن به سال ۲۰۰۵ و فیلم «عزیز میلیون‌دلاری» برمی‌گردد. ایستوود در کنار کوین کاستنر از احیاکنندگان ژانر وسترن در دهه ۹۰ به شمار می‌آید. وی فیلم «عامل انسانی» را برای سال بعد در دست ساخت دارد.
آلبرت فینی از همان ابتدای کار در فیلم‌هایی مانند «شنبه شب و یکشنبه صبح» و سپس «تام جونز» به بازی در نقش ضدقهرمان علاقه داشت. جالب است که او پس از چهار روز بازی در فیلم «لارنس عربستان» از پروژه کنار کشید زیرا طاقت چنین قرارداد طولانی مدتی را نداشت اما هیچ‌گاه از این کار ابراز تاسف نکرد. فینی با بازی در فیلم‌ها و تئاترهای تونی ریچادسن توانست نقش «جوان کله‌شق» را به‌خوبی به تصویر بکشد و به شمایل سینمای آزاد انگلستان بدل شود. از آخرین بازی‌های زیبای او می‌توان به فیلم «پیش از آنکه شیطان بداند مرده‌ای» اشاره کرد که در آن نقش پدری را بازی می‌کند که نمی‌تواند از سر تقصیرات پسر ارشدش بگذرد و او را به قتل می‌رساند؛ یک نقش غیرمعمول دیگر در زندگی نامعمول او. آلن دلون مشهورترین بازیگر تاریخ سینمای فرانسه است که توانست شهرتی فراتر از «ژان گابن» دیگر بازیگر بزرگ سینمای فرانسه برای خود فراهم کند. دلون هم در پروژه‌های هالیوودی حضور یافت و هم اروپایی؛ هم در فیلم‌های هنری و هم در فیلم‌های تجاری. اگر بوگارت را مظهر قهرمان (ضد قهرمان) فیلم نوآر آمریکایی بدانیم، دلون بدون شک نماد اروپایی آن است. آلن دلون مانند شان کانری در کودکی از مدرسه اخراج شد. در طول دوران ابتدایی بازیگری خود توانست تصویر جوان انرژیک اما تباه‌شده را تجسم بخشد -تصویری که تا حدودی شبیه جیمز دین بود- بدون اینکه هرگز در دام کلیشه گرفتار شود. شاه نقش او- از این نقش‌های بزرگ در کارنامه کم ندارد- فیلم «سامورایی» است که تنهایی و یأس یک قاتل اجاره‌ای را به خوبی در سکوت به تصویر می‌کشد. در مورد او گفته می‌شود که چهره زیبایش مانع از آن شده که بازی‌های زیباترش دیده شوند. مرگ یکی از محافظانش در دهه ۸۰ و شایعاتی پیرامون ارتباط دلون با مافیا تا حدودی اعتبار وی را خدشه‌دار کرد اما کماکان در سینما وتلویزیون به کارش ادامه می‌دهد. وی از جمله ستاره‌هایی است که در میان عوام و خواص ایران نیز طرفداران فراوانی دارد.
پژمان مُکاری
Pezmann.mokari@gmail.com
عنوان مطلب نام یکی از فیلم‌های جیمزباند است به کارگردانی جان گلن با بازی تیموتی دالتن
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید