جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

کوتاه ترین راه تقرب به خدا


کوتاه ترین راه تقرب به خدا
درنوشتار حاضر نویسنده با اشاره به توانایی انسان در همرنگ شدن با خدا به تشریح ویژگی ها و توانمندیهای مومن واقعی می پردازد و کوتاه ترین و میان برترین راه رسیدن به خدا را درعبودیت و در نتیجه ربوبیت می داند که راه آن نیز از طریق شریعت و تقید به آموزه های دینی و فقهی می گذرد اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.
● توانایی همرنگ شدن انسان با خدا
انسان عنصری برگرفته از خاک است، همان خاکی که در جهان در پایین ترین درجه از درجات عناصر هستی قرار گرفته است و اگر جدولی برای عناصر تشکیل دهنده هستی تنظیم کنیم می بایست عناصر مادی خاک را در این جدول در پست ترین درجه قرارداد. از این رو حتی ابلیس در هنگام مجادله با خداوند برای توجیه نافرمانی خویش به عنصر خاکی انسان اشاره می کند و او را شایسته خلافت نمی شمرد. با این همه عنصر هستی به عللی، منفعل ترین عنصر از عناصر هستی نیز به شمار می رود، از این رو قابلیت های شگفتی دارد و از این استعداد برخوردار است که بتواند همه چیز را به خود بگیرد و نقش همه هستی را در خود به نمایش گذارد؛ و لذا قرآن از قابلیت همرنگ شدن انسان با خداوند سخن گفته از وی خواسته است تا با بهره مندی از این حالت انفعال خاک، خود را تا درجه خداگونه شدن بالا کشد؛ به ویژه آن که خداوند در آیه ۳۰ سوره بقره بیان داشته است که انسان همه نام های الهی را در خود جمع کرده و تنها نیازمند فعلیت بخشی به آن است که از طریق عبودیت، شدنی و ممکن خواهد بود. این استعداد و توانمندی، زمانی به انسان داده شد که خداوند از روح خویش در انسان دمید. بنابر این انسان با «نفخت روحی»، توانست اسمای الهی را در ذات و ماهیت خویش گرد آورد .
اکنون بر اوست تا این ماهیت را با عبودیت خویش هویت بخشد و به مقام ربوبیت طولی دست یافته و خلافت ربوبی را در دست گیرد. عبودیت طریقتی است که انسان را به خداوند نزدیک می کند و با تقرب به خداست که انسان همرنگی را تجربه می کند و از آن جایی که همرنگی با خدا به معنای در اختیار گرفتن خلافت ربوبی است، انسان موجودی می شود که همانند خدا وقتی چیزی خواست همان خواستن به معنای شدن است و اگر خداوند به فرمان مقام امر اللهی خویش یعنی با «کن»، «فیکون» می کند، انسان نیز می تواند این گونه عمل کند و «کن» وی با کلمه وجودی «بسم الله» خواهد بود که همان اسم اعظم است. به سخن دیگر هر کسی اگر توانست از طریق عبودیت، خود را به خدا نزدیک سازد و ربوبیت طولی را با خلافت ربوبی در دست گیرد، موجودی خواهد بود که صبغه الله شده است و صبغه الله شدن به معنای احصای تمامی اسمای الهی در ذات خود و این گونه است که خود او همان اسم اعظم می شود و بسم الله گفتن وی به معنای شدن و آفرینش و تحقق خواهد بود. مومن واقعی و فراست او از نظر قرآن، مومن واقعی کسی است که همه اسمای الهی را به صبغه اللهی، در خود تحقق و بروز داده باشد. چنین کسی چون دارای اسم اعظم است و الله را در خود مظهریت بخشیده می توان گفت که «کن»های او همانند امر «کن» الهی است. از این رو خلقت موجود و آفریده ای برای او همانند آفرینش خداوندی، امری سهل و آسان است. اگر از حضرت عیسی (ع) خلقت پرنده ای با گل شدنی بوده است، این کم ترین اتفاقی است که از مومن بر می آید. دانستن غیب و این که دیگران چه می خورند و یا چه می پوشند و چه اندیشه یاحتی آینده ای دارند برای مومن واقعی امری سهل و آسان است. از این رو در روایت است که «اتقوا من فراسه المومن فانه ینظر بنورالله؛ از زیرکی مومن بهراسید که او به نور خداوندی می نگرد. این نگرش، امری فرازمان و مکان است و گذشته و آینده را چون «طی سجل» می پیچد و برای او زمان و مکان معنا و مفهوم ندارد.
از این رو پیامبر(ص) به مردم هشدار می دهد که برای در امان ماندن از رسوا شدن در پیشگاه مومنان، خود را با استغفار در امان نگه دارند: تعطروا بالاستغفار لاتفضحنکم روائح الذنوب؛ با استغفار خود را معطر کنید تا بوی گناهانتان شما را رسوا نسازد. کسانی که در مقام ایمان واقعی هستند مانند حضرت یعقوب (ع) از شامه و بویایی قوی و حساسی برخوردار می باشند و می توانند بوی گناه را استشمام کنند. این استشمام می تواند از کیلومتر ها راه و از زمان گذشته تاکنون ادامه یابد؛ زیرا مومن واقعی اسیر زمان و مکان نیست تا متمکن در مکانی و یا متزمن در زمانی باشد. این گونه است که حضرت یعقوب می فرماید: انی لاجد ریح یوسف لولاتفندون؛ اگر تکذیب نکنید می گویم که من بوی یوسف را می یابم. بوی گناهان ما پیامبر(ص) و امامان(ع) را می آزارد. آنان نه تنها بوی بد گناهان ما را استشمام می کنند بلکه آن را می بینند. در برخی از روایات است که حایض و جنب به زیارت امامان(ع) و زیارتگاه های آنان نروند و در این حالت به دید ار مومنان نشتابند زیرا آنان اذیت می شوند. مومن، انسان شگفتی است که به هیچ چیز محدود نمی شود. از این رو نه در زمان می گنجد و نه در مکان جای می گیرد. وی با سرعتی فراتر از سرعت نور در حرکت است؛ زیرا روحی دارد که بیرون از دایره ماده و مادیات و از گذشته و آینده همانند حال آگاه و باخبر است واحاطه عملی دارد . صفات مومنان و بندگان واقعی خدا شیخ بهائی در کشکول خود حدیثی از پیامبر(ص) نقل کرده و در آن به ویژگی های بندگان واقعی و حقیقی خدا اشاره نمود، که نقل آن در این بخش از مقاله خالی از لطف نخواهد بود:
«فی صفه عبده الحقیقی هو ان یکون طاعه الله حلاوته و حب الله لذته و الی الله حاجته و مع الله حکایته و علی الله اعتماده و حسن الخلق عادته و السخاوه حرفته و القناعه ماله و العباده کسبه و التقوی زاده والقرآن حدیثه و ذکرالله جلیسه و الفقر لباسه و الجوع طعامه و الظمأ شرابه و الحیاء قمیصه و الدنیا سجنه و الشیطان عدوه و الحق حارسه و الموت راحته و القیامه نزهته و الفردوس مسکنه.»
● اوصاف بنده حقیقی خداوند
۱) کسی است که اطاعت و پیروی خداوند شیرینی او باشد.
۲) محبت خداوند، لذتش باشد.
۳) نیاز و حاجتش تنها به خدا باشد.
۴) حکایت خویش تنها به او گوید.
۵) اعتماد او تنها به خدا باشد.
۶) حسن خلق سجیه و عادتش باشد.
۷) سخاوت، حرفه و کارش باشد.
۸) قناعت، سرمایه اش.
۹) عبادت، کسب و شغلش.
۱۰) تقوی و پرهیزکاری، زاد و اندوخته اش باشد.
۱۱) قرآن سخن او باشد (یعنی زیاد قرآن بخواند و با قرآن مانوس باشد)
۱۲) یادخدا همنشینش باشد.
۱۳) فقر و نیازمندی به خداوند لباسش باشد.
۱۴) گرسنگی خوراکش باشد (زیاد روزه بگیرد و کم غذا بخورد.)
۱۵) تشنگی، آب و شرابش باشد (با تشنگی روزه، عادت داشته باشد).
۱۶) شرم و حیا، لباسش.
۱۷) دنیا زندانش؛
۱۸) شیطان دشمنش
۱۹) حق، پاسدارش؛
۲۰) مرگ، آسایشش.
۲۱) قیامت موجب خوشحالی اش
۲۲) و سرانجام بهشت فردوس، مسکن و مأوایش باشد.
عبودیت، نزدیک ترین وسیله تقرب برای این که به مقام مؤمن و بنده واقعی بودن برسیم می بایست از وسیله هایی استفاده کنیم. براساس منطق عقلی و فلسفه و کلام، هستی براساس علت و معلول بنا گذاشته شده و خداوند سر سلسله علل است و در این میان واسطه هایی هستند که به عنوان علل متوسط عمل می کنند؛ از این رو دنیا را دارالاسباب گفته اند و در روایت آمده که:
ان الله یابی ان تجری الامور الاباسبابها؛ خداوند ابا می ورزد که امور جز از طریق اسباب آن جریان یابد. براین اساس خداوند فرمان می دهد که برای رسیدن به او اسباب را بجوئید: و ابتغوا الیه الوسیله. این وسایلی که انسان می بایست برای رسیدن به هر هدفی بهره جوید در آیات قرآنی و آموزه های وحیانی بیان شده است. به عنوان نمونه نماز و روزه و قرائت قرآن و سحرخیزی و مانند آن کارکردها و آثاری دارد که در آیات قرآنی بیان شده است. این ها وسایلی است که انسان برای برآورد حاجات خود بدانها چنگ می زند. اما قرآن، برتر از این، روش دیگری نیز معرفی می کند که می شود گفت دور زدن این علل و اسباب است و یا راه میانبر می باشد. این راه میان بر همان چیزی است که در برخی از روایات از آن به عبودیت و ربوبیت تعبیر شده است. به این معنا که شخص به جای این که گام به گام از وسیله ای به وسیله دیگر برسد تا در نهایت به خداوند برسد می تواند همه این وسائط را دور بزند و از یک راه میان بر به هدف برسد. امیر مؤمنان علی(ع) در دعای کمیل که از خضر نبی(ع) نقل کرده بیان می دارد: توسلت الیک بربوبیتک؛ خداوندا برای دسترسی سریع و آسان و کوتاه به خودت، به دامن ربوبیت و پروردگاری خودت به عنوان وسیله چنگ می زنم.
در روایات است که العبودیت کنههاالربوبیه؛ کنه و باطن عبودیت همان ربوبیت (خدایی شدن) است؛ بنابراین کسی که به عبودیت محض چنگ می زند و مانند اهل بیت عصمت و طهارت(ع) تنها وجه الله و رضا و خشنودی خدا را در نظر می گیرد به طور مستقیم خود را با خدا پیوند زده است و می تواند در این زمان هر آن چه را می خواهد به دست آورد. از این رو می توان گفت که طریقت عبودیت کوتاه ترین و آسان ترین و استوارترین وسیله تقرب و رسیدن به خداوند است. این همان مقام عبدالرحمانی و عبدالله و در مرتبه عالی عبده بودن است که در آیات قرآن به پیامبر(ص) نسبت داده شده است که ایشان در مقام «عبده» بوده است (اسراء آیه۱) که در مقام قاب قوسین او ادنی (نجم آیه۹) می باشد.
● چیستی عبودیت و ربوبیت
برای رسیدن به مقام ربوبیت عبودی می بایست انسان خلق الهی و صبغه و رنگ خدایی بگیرد و همه اسما و نام های الهی به ودیعت نهاده شده در ذات خود را بروز و ظهور دهد و این راه تنها از طریق شریعت که طریقت کامل و آسان برای دست یابی به آن است امکان پذیر می باشد. بنابراین کسانی که بخواهند به غیر از راه شریعت به مقامات عبودیت برسند که کنه و باطن آن ربوبیت (خدایی شدن) و تصرف در کائنات به مانند خداوندی است، ره به بیراهه برده اند و از مصادیق ضالین و حتی مغضوب علیهم می شوند که خشم و غضب الهی را به جان خود خریده اند.
عارفان بزرگواری چون حیدر آملی بر این باور هستند که راه شریعت، کوتاه ترین و آسان ترین راه دست یابی به حقیقت است و آیت الله بهجت در دستوری فرمودند که عمل به توضیح المسایل از آغاز تا پایان آن می تواند انسان را به مقام عبودیت برساند و همه چیزهایی را که هدف و مقصود کمالی هر انسانی است تحقق بخشد. بنابراین راه عبودیت و به تبع آن، ربوبیت طولی و تصرفی در کائنات جز با بهره گیری از شریعت محمدی نیست که خلاصه و عصاره آن به شکل ساده در توضیح المسایل بیان شده است. این همان دستور سیر و سلوک انسان است که خداوند تجویز کرده و با تعبیر «هدای» در آیه۳۷ سوره بقره از آن یاد نموده است. سخن درباره ربوبیت عبودی انسان بسیار است که در این مجال کوتاه نمی گنجد و نیاز است که در مجالی دیگر برخی از امهات و اساس عبودیت ربوبی و ربوبیت عبودی و شرایط و راهکارهای دست یابی و آثار و فواید و ثمرات آن بیان شود. باشد که با بهره گیری از عبودیت در مقام ربوبیت از آثار مستقیم آن بهره مند شویم و به جای عبودیت و شریعت به امور دیگری چون رهبانیت و عرفان های باطل و وارداتی تمسک نجوییم.
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید