جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

نقش خیال


نقش خیال
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
كز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هر كو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند كه سخت باشد قطع امیدواران
با ساربان بگوئید احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد محمل به روز باران
بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت
گریان چو در قیامت چشم گناهكاران
ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
از بس كه دیر ماندی چون شام روزه داران
چندی كه برشمردم از ماجرای عشقت
اندوه دل نگفتم الا یك از هزاران
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمی توان كرد الا به روزگاران
چندت كنم حكایت، شرح این قدر كفایت
باقی نمی توان گفت الا به غمگساران
سعدی شیرازی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید