سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


ترس


ترس در كودكان
ترس مفید است. ترس از ما محافظت می كند. وقتی شیری را می بینیم، نیاز به فكر كردن نداریم. وقتی از یك خیابان شلوغ عبور می كنیم، خوب است كه كمی بترسیم. این نوع ترس ها برای ادامه زندگی و حفظ حیات ما لازم است. اما برخی از ترس ها را یاد می گیریم. مثل ترس از عنكبوت. آن موجود كوچك پشمالو در گوشه اتاق هیچ خطری برای ما ندارد، اما بسیاری از افراد به محض دیدن او جیغ می كشند. بعضی از روانشناسان معتقدند كه اكثر ترس ها در انسان به خاطر تجربه هایی است كه در سه سال اول زندگی كسب می شوند. اما در بررسی های جدید روانشناسی ثابت شده است كه در دوران كودكی اكثر ترس ها در كودكان مشترك است. در واقع بعضی ترس ها در اثر غریزه طبیعی و برای محافظت از خود در كودكان به وجود می آید، البته به غیر از فوبیا كه مبحث كاملاً جدایی در علم روانشناسی است. بعضی ترس ها با بزرگ شدن و مستقل شدن كودك رشد می كنند. مثلاً وقتی كه كودك به راه می افتد و می فهمد كه می تواند مادرش را ترك كند، در عین حال می فهمد كه مامان هم می تواند او را ترك كند. كودكان در سنین پایین ممكن است از هر چیزی وحشت كنند: تاریكی، باد و یا حتی عروسك محبوبشان ممكن است باعث ترس در آنها بشوند. ممكن است اتفاقی ترسناك برای كودك بیفتد و او بعد از چند روز و یا چند هفته وحشت زده بشود. هر چقدر هم كه كودك شما وحشت زده باشد، ترس در كودكان چیزی نیست كه شما از آن احساس نگرانی بكنید. اینها احساسات طبیعی هستند كه به كودك كمك می كنند تا بفهمد دنیای اطراف او به چه صورت است. بیشتر ترس ها را می شود تحت كنترل درآورد یا بر آن غلبه كرد. كنار آمدن با ترس ها بخشی از رشد را تشكیل می دهند. ترس وقتی به مشكل تبدیل می شود كه فعالیت های زندگی را مختل كند. در این صورت خبر از وجود مشكلات دیگری می دهد. هر بچه ای فازهای گوناگون ترس را پشت سر می گذارد. یك نوزاد شروع به شناخت دنیای اطرافش می كند و از هر چیزی كه نمی شناسد، می ترسد. مثلاً از قیافه های ناآشنا. وقتی نیروی تخیل و فانتزی كودك رشد می كند، همه جا غول و روح می بیند در حالی كه یك نوجوان از اینكه دیگران درباره او و تغییرات بدنیش چگونه فكر می كنند می ترسد. ترسیدن كودك سه ساله از غول طبیعی است، ولی بچه دوازده ساله ای كه جرأت نمی كند بخوابد، حتماً مشكلی دارد. شایع ترین انواع ترس ها در سنین مختلف كودكان عبارتند از:
شش ماهگی: ترس از غریبه ها.
هشت ماهگی: جدا شدن از والدین، افتادن.
یك سالگی: جدا شدن از والدین، صدا، حیوانات، حمام كردن، دكتر.
دو سالگی: جدا شدن از والدین، آموزش توالت رفتن، حمام كردن، شب هنگام خواب، دكتر.
سه سالگی: از دست دادن والدین، آموزش توالت رفتن، شب خوابیدن، روح و دیو، هر كسی كه از نظر ظاهری با اعضای خانواده تفاوت داشته باشد، مانند: اشخاص ناتوان و معلول، ریشوها، كسانی كه رنگ پوستشان متفاوت است و غیره.
چهار سالگی: صدا، حیوانات، شب هنگام خواب، روح و دیو، كسی كه از نظر ظاهری با اعضای خانواده تفاوت دارد، از دست دادن والدین، مرگ، طلاق.
پنج سالگی: صدا، حیوانات، روح و دیو، گم شدن، رفتن به مهد كودك، از دست دادن والدین، مرگ، صدمه جسمانی، طلاق.
از جمله ترس های مهم در رابطه با والدین، ترس از جدایی است كه می بینیم از هشت ماهگی تا سه سالگی از ترس های شایع به شمار می رود. كودك نمی خواهد از شبكه امن والدینش جدا شود. او می ترسد و نامطمئن است و به جست وجوی راه های مختلف برای گریز از رفتن به تختخواب و مدرسه می پردازد. زیرا مطمئن نیست كه وقتی از خواب بیدار می شود یا از مدرسه بازمی گردد والدینش را ببیند. از آنجایی كه شما نمی توانید همیشه در كنار او باشید، بنابراین كودك باید بر این ترس غلبه كند تا بتواند از زندگی طبیعی برخوردار باشد.
شبكه امن
فرزندتان از تاریكی، بیمارستان، جدایی، تصاویر تلویزیون و... می ترسد. شما نمی توانید از پیدایش این ترس ها جلوگیری كنید، اما می توانید به كودك خود كمك كنید. چنانچه كودكی بتواند درباره ترس خود صحبت كند، احساس بهتری خواهد داشت. جدی گرفتن كودك از سوی والدین، صحبت كردن و گوش دادن به حرف های او كمك بزرگی است. بعضی از ترس ها برای بزرگسالان خنده آورند، ولی برای بچه ها این گونه نیستند. این نكته مهمی است كه به كودك خود بگویید كه او را درك می كنید، به آنها بگویید كه شما هم وقتی كوچك بودید از چیزهای مشابهی می ترسیدید. گفت وگو و صحبت در مورد ترس های كودكیتان به فرزندتان می فهماند كه ترس و وحشت او مسأله بزرگی نیست. به علاوه توضیح شما به كودك كمك می كند كه احساس خود را در مورد ترسش بیان كند. به یاد داشته باشید كه هرچه كودك بیشتر در مورد احساسات خود صحبت كند، به همان نسبت از اهمیت مسأله ترس كاسته خواهد شد. با ایجاد یك شبكه امن، كودك می آموزد كه بر ترس خود غلبه كند. كودكی كه ترسیده است در جست وجوی افراد قوی و آرامی است كه به او احساس امنیت ببخشند و خود نترسند. بنابراین قوی بودن شما كمك بزرگی به فرزندتان است.
ترس؛ موجودی كه درون ما زندگی می كند
به دكتر گفت: «از وقتی فیلم آسمانخراش جهنمی را دیده ام همه چیز خراب شده. می ترسم، از ارتفاع، آتش سوزی و حوادث ناگهانی می ترسم. حالا من آدمی شده ام كه در تمام لحظات زندگی ام در خانه از ترسی دائمی رنج می برم.»
... او فكر می كند هر آن ممكن است اتفاقی بیفته، خانه طبقه دوازدهم یكی از برج های تهران متعلق به اوست. اویی كه غذا می خورد می ترسد. تلویزیون می بیند می ترسد. در كنار پنجره چای می نوشد و می ترسد. ترس از حادثه ای كه شاید هیچ گاه به وقوع نپیوندد. با خودش می گوید: كاش هیچ وقت آن فیلم لعنتی را ندیده بودم.» او مثل هزاران نفر دیگر در ایران از مشكلی به نام ترس واهی رنج می برد. شاید خود شما نیز دچار آن باشید. ترس از تاریكی، ارتفاع، تصادف، آتش سوزی و ...!
سعید حالا دوران میانسالی را طی می كند: «خجالت می كشم اما چاره چیست؟ هنوز از تاریكی می ترسم. دلیل آن به دوران كودكی باز می گردد. عمویم همیشه برای اینكه با من شوخی كند می گفت در تاریكی موجودی به نام یك سر و یك چشم وجود دارد كه بچه ها را می خورد. حالا بچه هایم هم می دانند پدرشان از تاریكی وحشت دارد.» و این رنج عجیبی است كه علیرغم ظاهر ساده و كم اهمیتش می تواند بسیار پیچیده باشد، ترس جزیی از وجود آدمهاست ولی ترس واهی...
بسیاری از روان شناسان اعتقاد دارند ادامه زندگی بعد از ترس از یك پدیده، بستگی به روحیه، باورها و اعتقادات اشخاص دارد. شخصی كه دچار سوختگی شده و نه تنها سعی در مهار ترس، بلكه انتقال آن به اطرافیان دارد با شخصی كه در تلاش است كه تنها از سوختگی خود به عنوان خاطره تلخ یاد كند بسیار متفاوت هستند. این تفاوت در روند زندگی بسیار تأثیرگذار است. ترس های واهی و مداوم موسوم به «فوبیا» در بسیاری از انسان ها شایع است. این در حالی است كه در بسیاری از نقاط دنیا درمان های پیشرفته ای برای رفع این پدیده انجام می دهند. در حادثه ۱۱ سپتامبر و حادثه سونامی كه اولی بلای انسانی و دومی جزو بلاهای طبیعی محسوب می شد بسیاری از حادثه دیدگان دچار ترس طولانی مدت شوند. به گفته دكتر فربد مهتابی استاد دانشگاه بسیاری از كسانی كه در حادثه ۱۱ سپتامبر شخصی یا اشخاصی را از دست داده بودند تا مدت ها با اضطراب و دلهره و ترس شدید زندگی می كردند؛ «حتی بسیاری از دانشجویان برای رهایی از این دلهره و اضطراب به قرص های آرام بخش در تمام روز پناه می بردند كه به دنبال مصرف این داروها، گوشه گیری و افسردگی جایگزین اضطراب و دلهره شد.» به اعتقاد مهدی مجردزاده مترجم و روانشناس باورها و اعتقادات انسان با دارو تغییر نمی كند؛ «بسیاری از اشخاصی كه دچار فوبیا می شوند دچار توهم نیز می شوند كسی كه یك بار تصادف كرده از خانه نشینی هم می ترسد چرا كه تصور ورود كامیون به خانه خود را در ذهن می پروراند و یا ترس خود را از یك پدیده به چیزهای دیگر تعمیم می دهد. مثلاً فردی كه عزیزی را در اثر بیماری از دست داده با یك عطسه هم دچار نگرانی و اضطراب می شود. این یك مسأله غیرمعقول و بی پایه به شمار می آید و ادامه زندگی با ترس را بسیار رقت بار و دشوار خواهد كرد. یكی از بارزترین ترس های واهی ترس از مرده است، همه می دانیم یك مرده خطری ندارد و اگر قرار باشد خطری متوجه انسان شود از سوی افراد زنده است. مجردزاده ادامه می دهد: «متأسفانه بسیاری از روان پزشكان اعتقاد به مصرف دارو دارند و برای رهایی بیماران از فوبیا برای آنان دارو تجویز می كنند در حالی كه در حال حاضر شیوه NLP (گفتاردرمانی) كم كم جای روش های فرودیسم و گشتالپ را می گیرد.» واهمه داشتن از همه چیز اشتباه و نترسیدن از هیچ چیز حماقت است. ترس منهای فوبیا یك پدیده طبیعی است. اگر در خودرویی نشسته باشیم و با سرعت بالای ۱۵۰ كیلومتر در ساعت در حركت باشیم ترس از واژگون و یا تصادف طبیعی است. به اعتقاد مجردزاده ترس را می توان یك پدیده اكتسابی دانست؛ «اساساً ترس در طبیعت بشر نیست و اكتسابی به شمار می آید. بچه ای كه در خانواده ای بزرگ می شود كه افراد آن به نوعی در رفتار خود ترس را القا می كنند نمی تواند خود را از این خصیصه مصون بدارد. اما اصولاً ترس طبیعی، احتیاطی است كه در امكان بروز خطر، انسان از خود نشان می دهد. هیچ كس جرأت دست دراز كردن به قفس شیر را ندارد. این ترس نیست بلكه یك احتیاط به شمار می آید.» حالا دیگر كمتر كسی است كه در آمریكا «بنیاد رابینز» را نشناسد. همه «ریچارد بندلر» روان شناس مشهور آمریكایی را در درمان ۱۰ دقیقه ای فوبیا می شناسند. شیوه NLP عمر جوانی دارد ولی در آمریكا كیفیت این علم جوان مقدم بر كمیت آن است. بندلر به راحتی در كمتر از ۱۵ دقیقه آشفتگی وترس ۳۰ ساله را برطرف می كند و اخیراً اعلام كرده این شیوه در حال حاضر برای درمان فوبیا بسیار عادی شده است. اما مبتلایان به فوبیا تنها در آمریكا نیستند كه بتوانند در عرض ۱۰ دقیقه خود را از عذابی ناخواسته رهایی بخشند. با صراحت می توان اعلام كرد در ایران مركزی نداریم كه به درمان فوبیا بپردازد. مطب ها و كلینك ها در حد بیان لفظی و توصیه های ایمنی عمل می كنند و یا برخی دیگر پا را فراتر می گذارند و به تجویز داروهای طولانی مدت مبادرت می ورزند. مجردزاده بر روش های نوین اصرار می كند: «متأسفانه در كشور ما بسیاری از روان پزشكان اعتقادی به اینگونه روش ها ندارند. درست است كه روش NLP علم نوپایی است ولی پرداختن به كیفیت آن می تواند به زودی در مطب ها و كلینیك های كشور فراگیر شود و بیماران فوبیا به راحتی درمان شوند مسلماً زمان طولانی برای این مسأله سپری می شود. اگر شخص بیمار به این نتیجه برسد كه ترس خود را به دیگران انتقال ندهد گام بزرگی را برداشته.» آزاده صفازاده كارشناس پدیده ترس نیز اعتقاد دارد اولین قدم برای مهار ترس اجتناب نكردن از آن است: «مواجه شدن با پدیده ترس مورد نظر را باید بسیار جدی گرفت. كسی كه یك بار از تصادفی هولناك جان سالم به در برده و از ماشین و سرعت می ترسد به دلیل نوعی آگاهی می باشد چرا كه آن شخص تا مرز مرگ رفته در حالی كه قبلاً فكر می كرده مرگ چقدر از او دور است و یا تنها در مواقع پیری به سراغ انسان می آید ولی اكنون از چیزی آگاهی پیدا كرده كه قبلاً برای او ناشناخته بود.» صفازاده ادامه می دهد: «مسلم است ترس شدید به اضطراب منجر می شود. تجربه یك بار آسیب دیدگی به ترس از تكرار آن در تمام لحظات زندگی منجر می شود برای همین كارشناسان و روان شناسان اصرار دارند برای رفع ترس شخص با آن مواجهه كامل داشته باشد.» صفارزاده به شرطی زدایی اشاره می كند و معتقد است مواجهه باید تدریجی، مكرر و طولانی باشد.»
ترس، گاهی سایه ماست
ولی باز می ترسیم. همه ما. نگاه كن. خاطره آن زنبوری كه در كودكی پشت چشمت را نیش زد، حس می شود. دنیای اطراف پر از این خاطرات است. چگونه می توان بر آنها غلبه كرد همین الان با خواندن مطلبی در مورد زلزله به فكر فرو می رویم. درست است؟


همچنین مشاهده کنید