پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آرامش یا اصلاح


آرامش یا اصلاح
مدیری را برای اصلاح سازمان خود استخدام کرده ایم . بدیهی استکه نگاه اول برای اصلاح در زنجیره فرآیندهای مختلف در سازمان به ضعیف ترین حلقه است تا این زنجیره از آنجا پاره نشود .مدیر می خواهد این حلقه های ضعیف را بتدریج بازسازی کند . روی آنها متمرکز می شود . ما نگران می شویم .جرات ریسک کردن را نداریم می گو ییم تا حالا با همین زنجیر جلو رفته ایم چه کاری است دستکاریش کنیم . و در اصلاح متوقف می شویم . ریسک نکرده ایم و امنیت را ترجیح داده ایم . ایستادن و لنگر انداختن را انتخاب کرده ایم و بر حرکت ترمز زده ایم . حرکت که نباشد پوسیدگی بوجود میآید .حرکت و بهبود مستمر از سازمان اگر حذف شود چیزی باقی نمی ماند . و حرکت به معنای جوشش اندیشه ها حرکتهای ذهنی . در سازمانی مالک شرکت با اینکه می داند فلان بخش در سازمانش ناسالم است و تخلف دارد ولی جسارت برخورد را ندارد . نمی خواهد تنش ایجاد شود . در حساب و کتاب خودش آن را جزو هزینه های آرامش به حساب می آورد . آرامشی که در نهایت سازمان را نابود می کند .
اخلاق سازمان را نابود می کند . مدیریت هزینه و … را در سازمان بی معنا می کند اصلا مدیریت را بی معنا می کند . کمیته خرید در سازمان می شود یک مانع بزرگ! کمیته خرید که می خواهد میزان خریدها را کنترل کند . می خواهد ضرورت خرید ها را کنترل کند . می خواهد منابع خریدها را کنترل کند . می خواهد قیمتهای خرید را کنترل کند . و…. بررسی هزینه های حمل می شود یک اخلال در ارسال کالا . نظام دادن به انبار آشفته قطعات که به آنها حساب و کتاب می دهد می شود یک کار بیهوده . وقتی کاردکس نباشد نرم افزار کنترل نباشد کد کالاها دقیق و مشخص نباشد موجودی هر لحظه قابل کنترل نباشد اوضاع بنفع خیلی ها است و انجام دادن اقدامات اصلاحی برای این موارد می شود بهم ریختن آرامش سازمان ! کسی را که آورده ای با یک سابقه روشن کاری و سلامت اخلاقی که این ساماندهی ها را انجام دهد می شود مزاحم امور جاری افراد و باید برود .
یا در کیفش یک قطعه می گذارند تا با اطلاع به نگهبانی دزد وانمودش کنند یا اینقدر اذیتش می کنند که بگذارد برود یا…. و اگر نشد چاره ای نیست متوسل می شوند به یکی از حامیانشان در سازمان و با قدرت او این فرد را لغو قرار داد می کنند تا برود و موی دماغ نباشد . به ما چه می گویند : این مدیری که آورده ای دارد باند خودش را جمع می کند و این طرف هم آدم مطمئنی نیست و… ما هم که وقت نداریم در هر امور ریزی وارد شویم ضمن اینکه بدنبال همان آرامش هستیم . سکوت می کنیم . و فکر نمی کنیم چرا هر کسی می آید باید برود. … و ما بدنبال آرامشیم نمی خواهیم یکبار تنش و جراحی را تحمل کنیم تا اوضاعمان بهبود یابد . حرکت نکنیم توقف کرده ایم ! توقف چه در یک جای سرسبز و زیبا باشد چه در یک جای بی آب و علف فرقی نمی کند ! ما حرکت نمی کنیم یعنی پیشرفت نداریم.
منبع : خاطرات یک مدیر