دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 May, 2024
مجله ویستا
پیام ادیان: نقب زدن به عالم معنا
ما [انسانها] از وی وو وی (۱) ، یا "عمل بیعملی"، لائودزوی (۲) شاعر و حكیم تا جهاد، یا "جنگمقدس"، محمد[ص] پیامبر و جنگاور راه درازی پیمودهایم. در میان این دو، موسای مقاوم وآزادیبخش را، عیسی را، همان نجاری را كه منجی و پادشاه منتظر یهودیان شد، شاهزادهایرا كه از دنیا كناره گرفت تا روشنشدگی بیابد، یعنی گوتمه بودا (۳) را، و گردونهرانی را كه صورتمتجسد خدا بود یعنی كریشنه (۴) را دیدهایم. وجه اشتراك این سرگذشتهای بسیار متفاوت ازافراد بسیار متفاوت كه متعلق به فرهنگهای بسیار متفاوت بودهاند چیست؟ به یاد دارید ، شاگرد لائو دزو، درباره "گمگشتگی در دائو" (۶) چه گفته است؟
گفته است كه همهآنچه انسانها باید بكنند این است كه "در دائو گم شوند". دائو همانقدر برای آدمیان طبیعیاست كه آب برای ماهیان. اما به عللی آدمیان با دائو بیگانه شدهاند و از مبدء خود گسستهاند;و این واقعهای است كه در هر فرهنگی بر روی زمین در یك مقطع زمانی از تاریخ بشر رخ دادهاست. ما در سنتیهودی مسیحی خود اسطوره باغ عدن نخستین را داریم كه آدم در آن درعین سلم و صفا میزیست; و اسطوره رانده شدن بعدیش را از آن باغ كه پس از خوردن از"درخت معرفت نیك و بد" پیش آمد. این اسطوره به خوبی هر اسطوره دیگری است و با روانناخودآگاه ما سخنی بس ژرف میگوید.
پس، غرض هر یك از آموزگاران جهانی این است كه ما انسانهای تبعیدی را در راهبازگشتبه وطن رهنمون شود! "وطن"، بسته به زبان هر آموزگار، "دائو"، "ارض موعود"،"ملكوت الاهی"، "نیروانه" (۷) ، "برهمن" (۸) ، یا "الله" است. " وطن" همان مبدء است، از مبدء استكه "خودهای راستین" ما، گویی، بر "صورت مبدء" (۹) آفریده شدهاند; و به سوی مبدء است كه ماباید، برای "از نو زاده شدن معنوی"، برویم. عیسی، وقتی به شاگردش نیقودیموس (۱۰) گفت: "بایداز نو زاده شوی"، درباره همین معنا سخن میراند. هر یك از ادیان جهانی برای "از نو زادهشدن" مفهومی خاص خود دارد. مثلا، بوداییان از آن به "نیروانه" یا "روشنشدگی" تعبیرمیكنند و هندوان به "موكشه" (۱۱) یا " رهایی"; و عارفان مسلمان اصطلاح خاص خود را دارند:"بقاء" یا "رجوع به اتحاد با الله". آیا اینها حقایق مختلفیاند؟ به گمان من، نه. ملكی مارتین (۱۲) ،كه سابقا كشیش و نویسندهای یسوعی (۱۳) بود، از "دژ" (یا جام) سخن میگوید، و درباره آنچنین میآورد:
یك خصیصه دژ همیشه مورد تاكید كسانی است كه حقیقهٔ آن را مشاهده میكنندو درباره آن گزارش میدهند; و آن اینكه دژ وامدار هیچ نژاد خاصی از انسانها،هیچ گروه خاصی از افراد، و هیچ مرد یا زن خاصی نیست; بلكه، مراد كل بشریتاست و، به این اعتبار، به همه تعلق دارد - فردا و جمعا. اما (و اشكال كار دراینجاست)، در عین حال كه بتمامه مشاهده میشود، در موقع مقتضی و در هرمكان خاصی به نحوی ناقص بیان میشود. در آن دم كه در به روی روح گشودهمیشود، دیدار هر چه قدر كامل باشد، هر گونه كوششی برای حكایت دیدار زیربار واژهها در هم میشكند و خرد میشود; زیرا تعابیر انسانی (واژهها، كنشها،صور خیال، نمادها، و اندیشهها) همه جزئی و محدودند. همه شكل فرهنگ را بهخود میگیرند، با رشتههای نحوی به یكدیگر گره خوردهاند، و آب و رنگمكاتب منطقیای را باز میتابند كه در هر كوششی برای سهیم شدن در دیداریبیآداب و ترتیب رخنه میكنند و آن را دگرگون میسازند. ۱
با توجه به این دیدار واقعا "جامع"، نظری بیفكنیم به اقوالی كه، از كتابهای آموزگارانجهانی، درباره واقعیت نهایی [یا: حقیقهٔ الحقایق] نقل شده است:
دائویی كه به بیان درآید دائوی جاودانه نیست;
نامی كه به تعریف تن دهد نام دگرگون ناشونده نیست. (لائودزو)
... به بنیاسرائیل بگو: «من هستم» مرا به سوی شما فرستاده است. (موسی)
... اینك من هر روزه تا انقضای عالم همراه شمایم. (عیسی)
... هر كس، از سر عشقی مقدس، با حقیقت پیوند زناشویی بندد. (بودا)
من منزلگاه، مبدء، دوست، و پناهگاهم. (كریشنه)
خدا، جز او معبودی نیست، زنده است، و پاینده. (محمد[ص])
این نقبزدن (۱۴) به واقعیت معنوی غرض همه سنتهای مقدس است. پارهای از داستانهایآموزگاران جهانی ... نمونههای بزرگی در اختیار ما مینهند كه نشان میدهند كه این نقبزدنچگونه چیزی است. یكی از بامهابتترین نمونهها در سنتیهودی - مسیحی ما "بوتهسوزان"ی است كه موسی مشاهده كرد. نقبزدن معنوی دیگر تجربه "غسل تعمید" عیسیاست كه پس از آن "آسمان گشاده شد" و روحالقدس چون "كبوتری" بر وی فرود آمد. بودا پساز آنكه چهل روز در زیر درختبودی (۱۵) به مراقبه نشست این نقب را زد و آن را" روشنشدگی" خواند. كریشنه ظاهرا فقط "پدیدار شده است".
درباره نقبزدنش چیزینمیدانیم. جزئیات زندگی لائو دزو چندان دانسته نیست (جز اینكه تاریخنگار دربار جو (۱۶) بوده است). ولی، اشعارش حاكی از آنند كه آنچه را از آن دم میزده میشناخته است.محمد[ص] "شب قدر" خود را داشت و هنگامی را كه جبرئیل، ملك اعظم، بر او ظاهر شد و بهاو امر كرد كه: "بخوان!" هیچیك از این مردان در حالت روشنشدگی معنوی خود جاخوشنكردند; بلكه همه "به كوچه و بازار بازگشتند" تا در عالم رسالتی را به انجام رسانند. مثلا،موسی بر فراز كوه برای همیشه به نظاره "بوته سوزان" ننشست; بلكه از كوه سرازیر شد و بهمصر بازگشت تا قوم خود را آزادی بخشد!
چگونه میتوانیم این تعالیم راجع به واقعیت معنوی و راجع به آدمیان در ربط ونسبتشان با واقعیت معنوی را به روانشناسی پیوند زنیم؟ "دین" و "روانشناسی" را معمولا دو"غرفه جدا از هم" تلقی میكنند كه یكی با "ایمان" سروكار دارد و دیگری با "علم". من اینتلقی دوگانهانگارانه را خوش ندارم. من آنچه را كه "دین" و "روانشناسی" میخوانیم، بیشتر،مراتب مختلف یك طیف میدانم. اهل قباله (۱۷) این طیف را "درخت زندگی" مینامند. من، خود،در عرفان اهل قباله تحقیق میكنم، اما، به جای اینكه "درخت اهل قباله" را فی حد ذاتهمعرفی كنم (كتابهای خوب فراوانی در این باب موجود است)، دوست دارم كشف و شهودی رابا شما در میان بگذارم كه در طول پاییز ۱۹۷۹ چندینبار برایم پیش آمد.
در آن كشف وشهود، "هرم"ی را میدیدم كه یك "چشم همهچیزبین" داشت، بسیار شبیه چشمی كه بر رویهر اسكناس یك دلاری (بر روی آن طرفی كه بر آن نوشته است: [ " " " In God we trust برخدا توكل داریم"]) دیده میشود. نامش "خاتم اعظم" بود و میفهمیدم كه از رموز عرفانی فرقهچلیپاییان گلسرخی (۱۸) است. در كشف و شهودی كه هرم دارای چشم همهچیزبین رامیدیدم، " چهار مرتبه" دیده میشد، كه هر یك به مرتبهای از روان ربط داشت. من كل شاكلهرا "هرم فهم" مینامم. این تصویر شبیه آن هرم است و به هر مرتبهاش همان عنوانی را دادهامكه در كشف و شهود دیدم:
ساحت نخستین، یا خودآگاهی، ساحت روانشناسیهایی از قبیل "روانشناسی فردی"آدلر (۱۹) است. روانشناسیهای فروید (۲۰) و یونگ (۲۱) نیز، هر یك به نحوی، با این مرتبه سروكاردارند. یونگ «خود» را بدین شیوه تعریف میكند:
مراد ما از «خود» عامل پیچیدهای است كه همه محتویات آگاهی با آن پیوند دارند.گویی «خود» مركز میدان آگاهی است. ۲
حتی یونگ "در مقام تعریف" «خود» با مشكل مواجه میشود، زیرا این «خود» همان استكه ما "همیشه هستیم"; همان "من حقیر"ی است كه در همه جا حاضر و ناظر است; همان"من"ی است كه به "عالم اشیاء" بیرون از خود مینگرد; و میتواند به درون خود نیز نظر افكندو ساحتباطنی افكار و احساسات را هم ببیند. ظاهرا این «خود» بدنی "دارد" كه در آنزندگی میكنیم. در بیشتر ساعات بیداری، ما در "عالم «خود»" به سر میبریم. این قاعده هرماست كه بر "عالم واقعی" قرار گرفته است; پیوند ماستبا واقعیت مادی و اجتماعی; و بدوناین پیوند ما از دست میرویم. عمل، در این مرتبه، معمولا مطابق استبا قواعد اجتماعیفرهنگی كه در آن زندگی میكنیم.
ساحت دوم همان است كه من آن را ساحت "ناآگاه شخصی" میخوانم. این حوزه حوزهتخصص فروید بود كه عمر خود را یكسره بر سر ایضاح محتویات و قوانین آن نهاد. در نزدفروید، ناآگاه شخصی معادل ضمیر ناآگاه است; و برای او فراسوی این ضمیر ناآگاه چیزینیست. به نظر فروید، ضمیر ناآگاه از اندیشهها و تكانههای فردیای كه روزگاری آگاهانهبودهاند و بر اثر اوضاع و احوال تلخ و ناگوار زندگی (و عموما در نخستین سالهای كودكی) سركوفته و واپس رانده شدهاند، و نیز از محتویاتی كه هیچگاه آگاهانه نبودهاند (و احتمالافطریاند)، فراهمآمده است. فروید، در كتابش با عنوان The Ego and the Id [خود و نهاد]،درباره ضمیر ناآگاه (یعنی ناآگاه شخصی) چنین میگوید:
... ما مفهومی را كه از ضمیر ناآگاه داریم از نظریه سركوفتگی و واپسراندگیحاصل آوردهایم. برای ما امر سركوفته و واپسرانده نمونه نخستین ضمیر ناآگاهاست. ولی، میبینیم كه دو نوع ناآگاه داریم: ناآگاهی كه نهفته است اما میتواندآگاهانه شود، و ناآگاهی كه سركوفته و واپسرانده است و، فی نفسه و فیالفور،نمیتواند آگاهانه شود. ۳
به گمان من، مفهوم یونگی ناآگاه شخصی جالبتر است. این مفهوم مستلزم اندیشه "عقده"است. خود فروید این مفهوم را وام كرد. "عقده" محتوایی ذهنی یا اندیشهای است كه "مایهاحساسی دارد" و، از بعضی لحاظها، مانند یك "شخصیت مستقل" عمل میكند. عقدهها انواعبسیار دارند. فروید كمال استفاده را از عقدهای كرد كه خودش آن را "عقده ادیپس" (۲۲) میخواند و رابطه مهر و كین است میان پسر و مادر و پدرش. "عقده الكترا" (۲۳) شبیه همینوضع و حال را برای دختر دارد. بسا چیزهای دیگر هم میتوانند عقده باشند، و یونگ مبتكرآزمون " تداعی واژهها" بود كه یكی از وسایل اولیه "دسترسی یافتن به" عقدههاست. "مرگ"،"زن"، "بوسیدن"، "بیمار"، و " كوه" ازجمله واژههایی بودند كه در این آزمون به كار میرفتند. هریك از این واژهها ممكن است تلویحا به " عقدهها"یی اشاره داشته باشد. مثلا، ممكن استكسی به وسواس ترس از مرگ مبتلا باشد، و این امر "عقده مرگ" است. واژه "بوسیدن" ممكناست تلویحا به عقدههای جنسی اشاره داشته باشد.
و واژه "كوه" ممكن است از عقدههاییخبر دهد كه با ترس از ارتفاعات، یا "بلنداهراسی" (۲۴) ، سروكار دارند. ما همه با ساحت ناآگاهشخصی میسازیم و روزگار میگذرانیم و هر شب در رؤیاهایمان آن را تجربه میكنیم. همفروید و هم یونگ رؤیاها را " شاهراه ضمیرناآگاه" میدانستند. عمل، در این مرتبه، چون ازناآگاه شخصی نشات میپذیرد، معمولا كیفیتی غیرعقلانی و هیجانی دارد، مانند آنچه درواكنشهای ناشی از هراس، یا خشم ناگهانی، و امثال و نظایر اینها میبینیم.
یونگ در «سفر دریایی شبانه» خودش "ساحت ناآگاه كهنالگویی" را كشف كرد، و آن را دررؤیاها و درونبینیهای بیمارانش به اثبات رساند.
این ساحت قلمروی است كه انسانهای همهفرهنگها و ازمنه تاریخی آن را از طریق اسطورهها و قصههای پریان میشناختهاند. در اینساحتبه چهرههایی مانند «فرزانهمرد» و «فرزانهزن» برمیخورید. در رؤیایی كه در آن راهبیبا ردایی سرخرنگ "در" قدسالاقداس را "گشود" «فرزانهمرد» بر من ، برایدانته (۲۶) ، در گشتوگذاری كه، در كتاب كمدی الاهی، در دوزخ، برزخ، و بهشت داشت، همیننقش «فرزانهمرد» را ایفاء میكرد. زنان معمولا، در آغاز، به «فرزانهزن» برمیخورند. زنی كه ازدوستان من بود در رؤیا راهبهای را دید كه "راه" را كه از فراز "نردبانی زرین" به ته "آبگیریژرف" میپیوستبه او " نشان داد". در قصههای پریان، مثلا در قصه سیندرلا (۲۷) ، "پریای كهمادر تعمیدی است" برای قهرمان زن قصه ظاهرا همین نقش «فرزانهزن» را ایفاء میكند.انسان، معمولا، در پی ملاقات با «فرزانهمرد» یا «فرزانهزن»، در درون خود به "چهرهای كهناهمجنس خود اوست" برمیخورد. یونگ این چهرههای ناهمجنس را "آنیما" (۲۸) و" آنیموس" (۲۹) میخواند. وی آنیما را بدین صورت وصف میكند:
هر وقت كه، در رؤیاها، كشف و شهودها، و تخیلات، ظاهر میشود شكل وصورت انسانی به خود میگیرد و، بدین طریق، نشان میدهد كه عاملی كه اومظهر آن است همه خصائص شاخص یك موجود مؤنث را داراست. او ازمصنوعات ذهن آگاه نیست، بلكه از فرآوردههای خودجوش ضمیر ناآگاه است.جانشین مادر هم نیست. برعكس، احتمال قوی میرود كه اوصاف ملكوتیای كهانگاره آرمانی مادر را به نحو بسیار خطرناكی نیرومند میسازند از كهنالگویجمعی آنیما، كه در هر پسربچهای از نو تجسم مییابد، نشات پذیرفته باشند. ۴
آنیما و آنیموس، هر دو، چهرههاییاند كه در اسطورهها و ادبیات سرتاسر جهان پدیدارمیشوند. در افسانه آرتورشاه، (۳۰) ملكه گونیور (۳۱) چهرهای آنیمایی است. شهسوار لنسلات آو ذلیك (۳۲) چهره آنیموسی است، و زندگیش با گونیور گره میخورد; این دو برای یكدیگر (و نیزبرای ما) آنیما و آنیموساند. در كمدی الاهی دانته، بئاتریس (۳۳) چهره آنیمایی است كه "ازبهشت فرود میآید" (از ضمیر ناآگاه فرا میرود).«خود» (۳۴) مفهومی است كه در روانشناسی یونگ به چشم میخورد، و «مفهوم نهایی»اوست. یونگ «خود» را " كهنالگوی تمامیت" میخواند، كه در رؤیاها با ظهور "ماندالا" (۳۵) نشانداده میشود. یونگ، وقتی از "فرآیند تفرد" خودش سخن میگوید، چنین میآورد:
ماندالاهای من رمزنوشتههایی بودند راجع به وضع و حال «خود»، كه هر روز ازنو بر من عرضه میشدند.
در این ماندالاها، من «خود» را - یعنی تمام وجودم را -فعالانه دستاندركار میدیدم. ۵
رؤیاها یا كشف و شهودهای از این دست قدرت بسیار دارند و رمزهای «خود»اند. اما برایمن جای این سؤال هست كه آیا رمز «خود» همان «خود» استیا نه. اگر جواب مثبتباشد،آنگاه هر كس كه ماندالایی را در رؤیا یا كشف و شهودی دیده استشخصی است كه«خود»ش را به فعلیت رسانده و شكوفا كرده است; و، به گمان من، چنین نیست. اشخاصی كه«خود»شان را به فعلیت رسانده و شكوفا كردهاند، در این خاكدان، بمراتب كمشمارتر از آنندكه ممكن است تصور شود (علیرغم همه سخنان سست و غلطاندازی كه در حلقات و محافل"توان انسانی" (۳۶) درباره "خودشكوفایی" گفته میشود).
شخصی كه «خود»ش را به فعلیت رسانده و شكوفا كرده است كسی است كه، به گفتهویلیم بلیك (۳۷) ، "جهانی را در سنگریزهای میبیند و آسمانی را در گلی خودرو ..." ۶ ; كسی استكه بتواند، همچون قدیس فرنسیس آسیزی (۳۸) ، جامه از تن برگیرد و عریان سر به بیابان گذاردو خود را یكسره به عنایت الاهی بسپارد. چنین كسی، به گفته عیسی، مانند "باد" است و "[بادهر جا كه میخواهد میوزد و آوای آن را میشنوی اما] نمیدانی كه از كجا میآید یا به كجامیرود; چنین استحال هر كه از روح زاده شود." ۷
جنبه دیگری از كشف و شهودی كه در آن هرمی دیدم كه چشمی همهچیزبین داشتاینبود كه راس هرم با عالم ربوبی (۳۹) "در تماس بود". این جنبه را بدین صورت تصویر میكنم:
● عالم ربوبی
▪ «خود» روحانی
(این مربوط استبه آنچه اتو رانك (۴۰) درباره "وحدت كیهانی"ای كه انسان عهد عتیق از آن خبر داشت و در قالب ادیان خود بیانش میكرد" میگفت.)
شخصی كه «خود»ش را به فعلیت رسانده و شكوفا كرده است صاحب "چشم باطنی" روحشده است، چنین شخصی "در تماس با" خداست. این شخص كسی است كه، به معنایی كهعیسی اراده میكرد، "از نو زاده شده" است، به قول بودا، "روشن شده" است، یا، به معنایی كهكریشنه از این لفظ میخواست، "رهایی یافته" است. در این "مرتبه" است كه دعای حقیقیامكانپذیر میشود. در این "مرتبه" است كه معجزه امری متعارف است. زندگی اولیاء خداسرشار از معجزات بود. در این "مرتبه" است كه وحی و انكشاف الاهی امكان میپذیرد.
وحیو انكشاف الاهی، راست و پوستكنده بگوییم، "ارتباط" میان خدا و انسان است و در مرتبهایصورت میگیرد كه در آن مرتبه شخص انسانی خدا را "لمس كند"، یعنی در مرتبه «خود»روحانی. بیشتر روحانیون در غرب متجدد ما با این مرتبه سروكاری ندارند، بلكه كاروبارشاندر مرتبه عبادیات و مناسك و شعائر مرسوم و عامهپسند میگذرد (البته موارد استثناییچشمگیری نیز وجود دارند); یعنی در كلیساها و كنیسههای ما، در قرن بیستم، غالبااحساس "تماس با خدا" دست نمیدهد. این "تماس" چگونه چیزی است؟ داستان كوچكیبرایتان نقل كنم.
یكبار در یك "همایش صلح" در یكی از كنیسههای شهر نیویورك شركت كردم. همروحانیون یهودی شركت كرده بودند و هم روحانیون مسیحی. چند تنی از این روحانیون، دراین اجتماع، ادعیه مرسوم و متداول دین خود را قرائت كردند و حالی هم دست نداد. هیاتیبه نمایندگی از سرخپوستان بومی امریكا نیز در این همایش صلح شركت كرده بودند. رئیسو جادوپزشك یكی از قبایل وست كست [ ساحل غربی] (۴۱) ، یقین ندارم كدام قبیله، پشتتریبون آمد. به نظرم اسمش "خرس دیوانه" (۴۲) ، یا چیزی شبیه این بود.
این همایش سالها قبلانجام گرفت. "خرس دیوانه"، نزدیك یك دقیقه، در برابر جمعیت، خاموش ایستاد و به حالتیشبیه حالت مراقبه فرو رفت. به نظر میرسید كه به ژرفای چیزی كه كویكر (۴۳) ها آن را "مركزعمیق" میخوانند "فرو میرفت." در این حالت، اصلا "ادعیه مرسوم و متداول" را نخواند، بلكه،به صرافت طبع، خدا را به عنوان "پدربزرگ" مورد خطاب قرار داد. در واقع، مفاد سخنان او رادقیقا به یاد نمیآورم. فقط به یاد دارم كه آنچه میگفت مربوط میشد به دعا برای صلح;صلحی برای همه انسانها، برای حیوانات، و برای كران تا كران عرصه زمین. آنچه بیشتر دریادم مانده است تاثیری است كه سخنان او بر حضار داشت كه در برابر خود انسانی رامیدیدند كه، وقتی سخن میگفت، واقعا با عالم ربوبی در تماس بود. احساس تكاندهنده وبهتانگیزی بود، و نیز احساس آرامشی ژرف كه به نظر میرسید كه همه كسانی كه در آنشب در كنیسه بودند از آن بهرهور شده بودند. او ما را براستی "گرد هم آورد".
میتوان گفت كه اگر شخص واحدی از مرتبه «خود» روحانی دستبه عمل بزند، همهكسانی كه در پیرامون آن شخص به سر میبرند (و احتمالا مردم سرتاسر جهان) تا حدی ازاین حالتبهرهور میشوند. «خود» روحانی آن «خود»ی است كه در درون ماست و ما را باهمنوعانمان یگانه میدارد. عجب اینكه چیزی كه اختصاصیترین ساحت هر شخصی است،در عین حال، عمومیترین ساحت هم هست. میان «خود» راستین یك فرد و «خود» راستینفرد دیگر، "شراره"ای برمیجهد كه چشمانداز هر دو شخص را روشن میكند و ملكوت الاهیرا به هر دو مینمایاند. «بعد قدسی» در درون و نیز در میان ماست.
رابرت ام. می/ مصطفی ملكیان
فصلنامه هفت آسمان ، شماره اول
یادداشتهای نویسنده
۱. Malachi Martin, The New Gastle, E. P. Dutton, New York, ۱۹۷۴, pp. ۸-۹.
۲. C. G. Jung, Psyche and Symbol, Doubleday, Garden City, N. Y., ۱۹۵۸, pp.۱-۲.
۳. SigmundFreud, The Ego and the Id, W. W. Norton, New York, ۱۹۶۰, p. ۵.
۴. Jung, p . ۱۲.
۵ . C. G. Jung, Memories, Dreams, Reflections, Vintage Books, Random House,New York, ۱۹۶۳, p. ۱۹۶.
۶. The SelectedPoetry of Blake, edited David V. Erdman, New AmericanLibrary, New York, ۱۹۷۶, p. ۲۷۲, "Auguries of Innocence ."
. The Bible, Revised Standard Version, New Testament, American BibleSociety, New York, ۱۹۷۱, John, Chapter ۳:۸.
پینوشتها:
۱. Wei Wu wei
۲. Lao Tzu ،حكیم چینی و بنیانگذار آیین دائو (؟۶۰۴ - ؟ ق.م.)
۳. Gotama Buddha ،حكیم و معلم دینیای كه در هند میزیست (؟۵۶۳ - ؟۴۸۳ ق. م.) وبنیانگذار آیین بودا بود.
۴. Krishna ،یكی از خدایان مهم آیین هندو
۵. Chuang Tzu ،حكیم دائویی (۳۶۹-۲۸۶ ق. م.) و نویسنده اثر كهن دائوییای به همیننام جوانگ دزو.
۶. Tao ،واژهای چینی كه، از لحاظ لغوی، به معنای "راه" است و مفهوم اصلی آیین دائو و نیزویژگی مهم دو كتاب دائو دجینگ و جوانگ دزو است.
۷. Nirvana ،در آیین بودا، سعادت كامل كه از طریق فنای وجود فردی و انجذاب نفس درروح متعالی یا از طریق فنای همه خواهشها و شهوات حاصل میآید.
۸. Brahman ،در آیین هندو، موجود مطلق سرمدی; واقعیت وحدانی متعالی ودانته (بابرهما Brahma خلط نشود).
۹. اشاره استبه آیه ۲۶ از باب اول سفر پیدایش، كه در آن آمده است: "خدا گفت: آدم را بهصورت ما و موافق شبیه ما بسازیم" و نیز آیه ۲۷ از همان باب، كه در آن میخوانیم: "خداآدم را به صورت خود آفرید. او را به صورت خدا آفرید."
۱۰. Nicodemus
۱۱. Moksha
۱۲. Malachi Martin
۱۳. Jesuit ،یعنی عضو «انجمن عیسی»، یكی از نحلههای دینی آیین كاتولیك رومی كهایگناتیوس لویولایی در ۱۵۳۴ برای مردان تاسیس كرد.
۱۴. Breakthrough
۱۵. Bodhi tree ،لفظ Bodhi ،در زبانهای سنسكریت و پالی، از لحاظ لغوی، به معنای "بیدارشده" است و مراد از Bodhi tree (درختبودی) درخت انجیری است كه بودا در زیر آنبه روشنشدگی كامل دستیافت.
۱۶. Chou سومین سلسله پادشاهان چین (از ۱۱۲۲ تا ۲۵۶ ق. م.)
،مراد از Kabbala (قباله) فلسفه دینی سریای است كه بعضی از روحانیونیهودی، علیالخصوص در قرون وسطی، بر اساس تفسیر عرفانی متون مقدس دینی ومذهبیشان پدید آوردند.
۱۸. Rosicrucian ،چلیپاییان گل سرخی اشخاصی بودند، در قرنهای هفدهم و هجدهم، كهمدعی بودند كه اعضای انجمنی سریاند كه صاحب انواع گوناگونی از علمها و قدرتهایخفیه است. چلیپا و گل سرخ، هرم، و صلیب شكسته از مهمترین رمزهای عرفانی اینفرقه بوده است.
۱۹. Adler ،روانپزشك و روانشناس اتریشی (۱۸۷۰-۱۹۳۷)
۲۰. Freud ،پزشك و متخصص اعصاب اتریشی و بنیانگذار روانكاوی (۱۸۵۶-۱۹۳۹)
۲۱. Jung ،روانشناس و روانپزشك سویسی (۱۸۷۵-۱۹۶۱)
۲۲. Oedipus complex ،ادیپس، در اساطیر یونانی، پسر شاه و ملكه تبس است كه نادانسته وناخواسته پدر خود را كشت و مادر خود را به همسری گرفت.
۲۳. Electra complex ،الكترا، در اساطیر یونانی، دختر آگاممنون و كلیتمنسترا است كه برادرخود را تشویق كرد تا مادرشان و عاشق مادرشان را، كه مشتركا آگاممنون را كشته بودند،به قتل برساند.
۲۴. acrophobia
۲۵. Virgil ،شاعر رومی و سراینده انئید (۷۰-۱۹ق.م.)
۲۶. Dante ،شاعر ایتالیایی و سراینده كمدی الاهی (۱۲۶۵-۱۳۲۱)
۲۷. Cinderella ،شخصیتیكی از قصههای پریان كه در خانه به كارهای توانفرساوامیدارندش و سرانجام، به كمك پریای كه مادر تعمیدی اوست، با شاهزادهای پیمانزناشویی میبندد.
۲۸. Anima ،كه در زبان لاتینی به معنای نفس و مبدء حیات است، در روانشناسی یونگ بهمعنای نفس مادینه است.
۲۹. Animus ،كه در زبان لاتینی به معنای نفس، ذهن، میل و گرایش، و شهوت است، درروانشناسی یونگ به معنای نفس نرینه است.
۳۰. King Arthur ،شاه افسانهای بریتانیا كه رهبر شهسواران «میزگرد» بود و تصور عامه بر ایناست كه در قرن ششم میلادی میزیسته است.
۳۱. Queen Gwenivere ،در افسانه آرتورشاه، همسر وی و معشوقه شهسوار لنسلات است.
۳۲. Sir Lancelot of the Lake ،در افسانه آرتورشاه، دلاورترین و نامدارترین شهسواران«میزگرد» و عاشق ملكه گونیور است.
۳۳. Beatrice ،زنی اهل فلورانس كه معشوقه دانته بود و از طریق كمدی الاهی دانته نامشجاودانه شد.
۳۴. The Self
۳۵. Mandala ،كه در زبان سنسكریتبه معنای دایره، قوس، و قطاع دایره است، در آیینهندو و آیین بودا به معنای طرحی مدور است كه حاوی اشكال هندسی هممركز، شمایلخدایان، و چیزهای دیگری است و رمز كل كائنات، تمامیت، و جامعیت است.
۳۶. human potential
۳۷. William Blake ،شاعر و هنرمند انگلیسی (۱۷۵۷-۱۸۲۷)
۳۸. St. Francis of Assisi ،مبلغ ایتالیایی و بنیانگذار فرقه فرنسیسكنها (؟۱۱۸۱-۱۲۲۶)
۳۹. Divine Reality
۴۰. Otto Rank ،روانكاو اتریشی (۱۸۸۴-۱۹۳۹)
۴۱. West Coast
۴۲. " "Grazy Bear
۴۳. Quaker ،عضو «انجمن دوستان»، كه فرقه دینی مسیحیای است كه جرج فاكس در حدودسال ۱۶۵۰ در انگلستان بنیان گذاشت.
× مشخصات كتابشناختی اصل این نوشته چنین است:
May, Robert M., Physicians of the Soul, The Psychologies of the Worlds Great Spiritual Teachers, (Dorset: Element Books, ۱۹۹۱), pp. ۲۱۴-۲۲۱.
فصلنامه هفت آسمان ، شماره اول
یادداشتهای نویسنده
۱. Malachi Martin, The New Gastle, E. P. Dutton, New York, ۱۹۷۴, pp. ۸-۹.
۲. C. G. Jung, Psyche and Symbol, Doubleday, Garden City, N. Y., ۱۹۵۸, pp.۱-۲.
۳. SigmundFreud, The Ego and the Id, W. W. Norton, New York, ۱۹۶۰, p. ۵.
۴. Jung, p . ۱۲.
۵ . C. G. Jung, Memories, Dreams, Reflections, Vintage Books, Random House,New York, ۱۹۶۳, p. ۱۹۶.
۶. The SelectedPoetry of Blake, edited David V. Erdman, New AmericanLibrary, New York, ۱۹۷۶, p. ۲۷۲, "Auguries of Innocence ."
. The Bible, Revised Standard Version, New Testament, American BibleSociety, New York, ۱۹۷۱, John, Chapter ۳:۸.
پینوشتها:
۱. Wei Wu wei
۲. Lao Tzu ،حكیم چینی و بنیانگذار آیین دائو (؟۶۰۴ - ؟ ق.م.)
۳. Gotama Buddha ،حكیم و معلم دینیای كه در هند میزیست (؟۵۶۳ - ؟۴۸۳ ق. م.) وبنیانگذار آیین بودا بود.
۴. Krishna ،یكی از خدایان مهم آیین هندو
۵. Chuang Tzu ،حكیم دائویی (۳۶۹-۲۸۶ ق. م.) و نویسنده اثر كهن دائوییای به همیننام جوانگ دزو.
۶. Tao ،واژهای چینی كه، از لحاظ لغوی، به معنای "راه" است و مفهوم اصلی آیین دائو و نیزویژگی مهم دو كتاب دائو دجینگ و جوانگ دزو است.
۷. Nirvana ،در آیین بودا، سعادت كامل كه از طریق فنای وجود فردی و انجذاب نفس درروح متعالی یا از طریق فنای همه خواهشها و شهوات حاصل میآید.
۸. Brahman ،در آیین هندو، موجود مطلق سرمدی; واقعیت وحدانی متعالی ودانته (بابرهما Brahma خلط نشود).
۹. اشاره استبه آیه ۲۶ از باب اول سفر پیدایش، كه در آن آمده است: "خدا گفت: آدم را بهصورت ما و موافق شبیه ما بسازیم" و نیز آیه ۲۷ از همان باب، كه در آن میخوانیم: "خداآدم را به صورت خود آفرید. او را به صورت خدا آفرید."
۱۰. Nicodemus
۱۱. Moksha
۱۲. Malachi Martin
۱۳. Jesuit ،یعنی عضو «انجمن عیسی»، یكی از نحلههای دینی آیین كاتولیك رومی كهایگناتیوس لویولایی در ۱۵۳۴ برای مردان تاسیس كرد.
۱۴. Breakthrough
۱۵. Bodhi tree ،لفظ Bodhi ،در زبانهای سنسكریت و پالی، از لحاظ لغوی، به معنای "بیدارشده" است و مراد از Bodhi tree (درختبودی) درخت انجیری است كه بودا در زیر آنبه روشنشدگی كامل دستیافت.
۱۶. Chou سومین سلسله پادشاهان چین (از ۱۱۲۲ تا ۲۵۶ ق. م.)
،مراد از Kabbala (قباله) فلسفه دینی سریای است كه بعضی از روحانیونیهودی، علیالخصوص در قرون وسطی، بر اساس تفسیر عرفانی متون مقدس دینی ومذهبیشان پدید آوردند.
۱۸. Rosicrucian ،چلیپاییان گل سرخی اشخاصی بودند، در قرنهای هفدهم و هجدهم، كهمدعی بودند كه اعضای انجمنی سریاند كه صاحب انواع گوناگونی از علمها و قدرتهایخفیه است. چلیپا و گل سرخ، هرم، و صلیب شكسته از مهمترین رمزهای عرفانی اینفرقه بوده است.
۱۹. Adler ،روانپزشك و روانشناس اتریشی (۱۸۷۰-۱۹۳۷)
۲۰. Freud ،پزشك و متخصص اعصاب اتریشی و بنیانگذار روانكاوی (۱۸۵۶-۱۹۳۹)
۲۱. Jung ،روانشناس و روانپزشك سویسی (۱۸۷۵-۱۹۶۱)
۲۲. Oedipus complex ،ادیپس، در اساطیر یونانی، پسر شاه و ملكه تبس است كه نادانسته وناخواسته پدر خود را كشت و مادر خود را به همسری گرفت.
۲۳. Electra complex ،الكترا، در اساطیر یونانی، دختر آگاممنون و كلیتمنسترا است كه برادرخود را تشویق كرد تا مادرشان و عاشق مادرشان را، كه مشتركا آگاممنون را كشته بودند،به قتل برساند.
۲۴. acrophobia
۲۵. Virgil ،شاعر رومی و سراینده انئید (۷۰-۱۹ق.م.)
۲۶. Dante ،شاعر ایتالیایی و سراینده كمدی الاهی (۱۲۶۵-۱۳۲۱)
۲۷. Cinderella ،شخصیتیكی از قصههای پریان كه در خانه به كارهای توانفرساوامیدارندش و سرانجام، به كمك پریای كه مادر تعمیدی اوست، با شاهزادهای پیمانزناشویی میبندد.
۲۸. Anima ،كه در زبان لاتینی به معنای نفس و مبدء حیات است، در روانشناسی یونگ بهمعنای نفس مادینه است.
۲۹. Animus ،كه در زبان لاتینی به معنای نفس، ذهن، میل و گرایش، و شهوت است، درروانشناسی یونگ به معنای نفس نرینه است.
۳۰. King Arthur ،شاه افسانهای بریتانیا كه رهبر شهسواران «میزگرد» بود و تصور عامه بر ایناست كه در قرن ششم میلادی میزیسته است.
۳۱. Queen Gwenivere ،در افسانه آرتورشاه، همسر وی و معشوقه شهسوار لنسلات است.
۳۲. Sir Lancelot of the Lake ،در افسانه آرتورشاه، دلاورترین و نامدارترین شهسواران«میزگرد» و عاشق ملكه گونیور است.
۳۳. Beatrice ،زنی اهل فلورانس كه معشوقه دانته بود و از طریق كمدی الاهی دانته نامشجاودانه شد.
۳۴. The Self
۳۵. Mandala ،كه در زبان سنسكریتبه معنای دایره، قوس، و قطاع دایره است، در آیینهندو و آیین بودا به معنای طرحی مدور است كه حاوی اشكال هندسی هممركز، شمایلخدایان، و چیزهای دیگری است و رمز كل كائنات، تمامیت، و جامعیت است.
۳۶. human potential
۳۷. William Blake ،شاعر و هنرمند انگلیسی (۱۷۵۷-۱۸۲۷)
۳۸. St. Francis of Assisi ،مبلغ ایتالیایی و بنیانگذار فرقه فرنسیسكنها (؟۱۱۸۱-۱۲۲۶)
۳۹. Divine Reality
۴۰. Otto Rank ،روانكاو اتریشی (۱۸۸۴-۱۹۳۹)
۴۱. West Coast
۴۲. " "Grazy Bear
۴۳. Quaker ،عضو «انجمن دوستان»، كه فرقه دینی مسیحیای است كه جرج فاكس در حدودسال ۱۶۵۰ در انگلستان بنیان گذاشت.
× مشخصات كتابشناختی اصل این نوشته چنین است:
May, Robert M., Physicians of the Soul, The Psychologies of the Worlds Great Spiritual Teachers, (Dorset: Element Books, ۱۹۹۱), pp. ۲۱۴-۲۲۱.
منبع : موسسه گفتگوی ادیان
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی سیدابراهیم رئیسی رئیس جمهور ابراهیم رئیسی رئیسی سقوط بالگرد رئیسی ایران بالگرد سقوط بالگرد شهادت شهادت ابراهیم رئیسی دولت سیزدهم
هلال احمر تهران سردار رادان هواشناسی پلیس سانحه بالگرد رئیسی سیل سلامت آموزش و پرورش مشهد سیل مشهد بارش باران
یارانه بورس قیمت خودرو قیمت دلار خودرو قیمت طلا دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو مالیات قیمت سکه
سینما هنرمندان تلویزیون شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موسیقی سینمای ایران لیلا حاتمی نمایشگاه کتاب زری خوشکام علی حاتمی کتاب
قرآن دانش بنیان تجهیزات پزشکی
روسیه رژیم صهیونیستی سوریه اتحادیه اروپا ولادیمیر پوتین غزه اسرائیل فلسطین جنگ غزه آمریکا حماس چین
فوتبال پرسپولیس استقلال ابراهیم رییسی لیگ برتر انگلیس لیگ برتر لیگ برتر ایران فدراسیون فوتبال باشگاه پرسپولیس تراکتور بازی بارسلونا
سامسونگ هوش مصنوعی فناوری تبلیغات موبایل اپل اینترنت نمایشگاه ایران هلث هواپیما
رژیم غذایی سرطان استرس آلزایمر سازمان غذا و دارو کاهش وزن افسردگی مغز انسان