سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


کودکان این کیمیا را پیش از دبستان می‌یابند


كودكان بزرگترین ثروت هر كشور محسوب می شوند و تردیدی وجود ندارد كه سرمایه گذاری در راه رفاه و تعلیم و تربیت آنان از سرمایه گذاری در هر رشته دیگری برای آینده كشور سودمندتر است. قرن حاضر قرن كودك شناخته شده است و در مقایسه با زمان‌های گذشته در واقع همچون دوره‌ای طلایی برای كودك است. باید بدانیم آموزش پیش از دبستان عبارت است از آموزشی كه از زمان تولد آغاز و تا ششمین سال زندگی كودك، یعنی سن ورود به دبستان ادامه دارد. هر قدر محیط نشو و نمای كودك متعادل تر و آگاهانه تر در جهت شكوفایی استعدادهای كودك باشد، هوش او بیشتر و خوی او متعادلتر خواهد شد.
هدفهای آموزش در دوران اولیه كودكی
هدفهای آموزش در دوران اولیه كودكی می‌توان به شرح زیر بیان كرد:
اجتماعی شدن، دستیابی به ارزشها، كسب صلاحیت فكری، یادگیری نظامهای زبانی، یادگیری راههای بیان خودیابی، یادگیری مهارت های جسمانی، كسب خودمختاری شخصی.
الف) اجتماعی شدن
در جامعه ما خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی مطرح است. در امر اجتماعی كردن كودك در هر كاری، از تعلیم آداب توالت رفتن گرفته تا آموزش شیوه غذا خوردن، لباس پوشیدن و ایجاد رابطه با دیگران در وهله اول والدین مسوول هستند. مهد كودك یا مدرسه، همراه با دیگر موسسات باید در هر چه بیشتر اجتماعی كردن كودكان با خانواده مشاركت داشته باشد؛ البته كودك در سالهای اول زندگی به صورت فردی كاملا اجتماعی شده در نمی‌آید. طی سالها با موفقیت ‌های تازه بیشتری آشنا می‌شود و بر اعمال و روابط بیشتری تسلط پیدا می كند. مهد كودك و سالهای دبستان می‌توانند برای كودك به صورت خط حایلی درآیند كه او را در راه رسیدن به دنیای بزرگ خارج از محیط خانواده یاری دهد.
ب) دستیابی به ارزشها
هنگامی كه كودك خردسال وارد روند آموزش رسمی می‌شود، فردی خودمحور است. نظام انگیزشی كودك عبارت است از: برخورد با نیاز و خواسته‌های ضروری خود او و پاسخ به درخواست‌های والدینش. لازم است این نظام آن چنان گستردگی پیدا كند كه موجب گرایش كودك به درك اندیشه و احساس دیگران شود. او باید نظام ارزشی فرهنگ بزرگسالان را نیز جذب كند. گاه كودك نظامهای انگیزشی را از طریق الگو قرار دادن اطرافیان می‌آموزد. در مواردی دیگر شاید مربیان بخواهند برنامه‌های تنظیم شده‌ای را ارائه كنند تا از آن طریق كودك به نظامهای انگیزشی مورد قبولی نزدیك شود.
ج) كسب صلاحیت فكری
یكی از اساسی ترین هدفهای آموزشی در همه سطوح یاری افراد در ایجاد ارتباط هوشمندانه با محیط اطراف خود است. لازمه این امر آن است كه فرد به برخی اطلاعات درباره جهان دسترسی داشته باشد. و نیز در راه به انجام رساندن این اطلاعات و سازمان دادن آنها به شكلی مناسب دارای مهارت‌هایی باشد تا بتوانند به نتیجه‌ای كلی برسد و اطلاعات جدید را به صورت یك نظام دانشی قابل رشد شكل دهد. این امر به معنی فرا رفتن از پرورش ادراكی یا آموزش حسی است تا كودك به مدد آن معنی و مفهوم احساس ‌ها را تشخیص دهد. كودك باید برای تنظیم سیستم آگاهی خویش به ادراكات خود نظم دهد و به طریقی آنها را به صورت زبانی درآورد.
د) یادگیری نظامهای زبانی
بسیاری از كودكان پیش از ورود به مدرسه بر ساختارهای اساسی زبان مادری تسلط پیدا كرده اند و توانایی اداكردن و شنیدن لغات بسیار زیادی را به دست آورده‌اند؛ اما دیگر كودكان از عهده این كار بر نمی‌آیند. لازم است مربیان از ابتدای امر نیازهای كودكان در زمینه یادگیری زبان را تشخیص داده و آنان را در راه آموختن این نظام و نیز در راه گسترش مهارت‌های زبانی افراد صلاحیت دار یاری كند.
هـ) یادگیری راههای بیان خود
كودكان خردسال در حال عادی تا حد زیادی قادر به بیان خود هستند، تنها وسیله قابل استفاده برای كودكان محسوب نمی‌شود.
هنر، موسیقی و تحرك، راههای دیگر بیان به شمار می‌آیند. كودكان باید مهارت‌های اساسی را در كاربرد این واسطه‌ها بیاموزند تا بتوانند نیات خود را به انجام برسانند.
و) زیبایی شناسی
درك زیبایی یك مقوله فرهنگی محسوب می‌شود. و كودكان آن را از راههای گوناگون یاد می گیرند. زیبایی شناسی باید بخشی از هر برنامه كودكان خردسال را تشكیل دهد و به گونه‌ای ارائه شود تا كودكان بتوانند به معیارهای خاصی خود درباره زیبایی و به راههای قضاوت درباره آن برسند.
ز) یادگیری مهارت‌های جسمانی
آموزش یك رشته مهارت‌های جسمانی باید بخشی از برنامه مهدكودك ها و كودكستان‌ها را تشكیل دهد. این مهارت‌ها عبارتند از: انجام حركتهای عضلات بزرگ كه در فعالیت‌هایی چون دویدن، كوهنوردی یا سوار شدن بر وسایل چرخدار دیده می‌شود. داشتن مهارت‌هایی در انجام اعمال عضلات كوچك كه آن نیز دارای اهمیت است.
ح) كسب خودمختاری شخصی
این هدف تا حد زیادی تمام هدفهای دیگر را كه قبلا بیان شدند نیز شامل می‌شود. كودك باید برای نیل به خودمختاری شخصی، لیاقت خویش را افزایش دهد، به پرورش نوعی حس استقلال در عمل و گسترش مجموعه‌ای از ارزشها بپردازد و اعمال خود را براساس آن بنیان نهد. لیاقت در سالهای اول كودكی همان توانایی و مراقبت از خود به حساب می‌آید. حتی مهارت‌هایی چون پوشیدن و درآوردن لباس به رغم آن كه مهارت‌هایی ابتدایی هستند برای كودك اهمیت دارند. هر قدر شایستگی كودك زیاد می‌شود، به همان نسبت اعمال وی وابستگی كمتری به خواسته‌ها و تقاضاهای اطرافیان بزرگسالش پیدا می‌‌كند و این اعمال بیشتر تابع تصمیمات شخصی وی می‌شوند.
اولویت ها در برنامه آموزش
هر كودك به تناسب میزان علاقه و توانایی خویش یاد می‌گیرد. هیچ محدودیتی برای پیشرفت كودك وجود ندارد و مفاهیم متنوع به اشكال مختلف ارائه می‌شود. كودك هنگام انجام فعالیت‌ها از آزادی بیشتری برخوردار است. آموزش بری او جنبه بازی و سرگرمی پیدا می‌كند.
كودك شخصا در فعالیت ها شركت می‌كند، بین دانسته‌های كودك و به كار بستن این دانسته‌ها، هماهنگی ایجاد می‌شود. در نتیجه علم و عمل توام مطرح می‌شوند، هر كودك در اداره اجتماع خود و آموزش سهمی دارد و كار معینی را انجام می‌دهد.
۱ـ تاكید بر اصل كودك محوری در برنامه‌های و تصمیم گیری ‌ها
در بسیاری از مراكز كنونی، علت موفق نبودن در طرز اداره و آموزش كودكان، دور ماندن از اصل كودك محوری و اصالت دادن به كودك در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری‌هاست، برنامه‌‌های آموزشی را باید بر اصول اساسی برنامه ریزی یعنی متناسب با تفاوت‌های فردی، نیازها و مطابق اهداف و فلسفه، امكانات و استفاده از آنها و وسایل و تجهیزات مناسب و بالاخره ارزشیابی اصول استوار سازیم، بنابراین باید برنامه‌های را با كودك و نه كودك را با برنامه‌ها تطبیق كرده و او را زیر بار سنگین تمایلات و خواسته‌های شخصی قرار ندهیم. به عبارت بهتر لباس را برای تن و نه تن را برای لباس آماده كنیم.
۲ـ به كار گیری تعداد مناسب نیروهای انسانی برای كار با كودكان
تا آن زمان كه بر این باور باشیم جمعیتی از كودكان را می‌توان به نوعی سرگرم كرده، نسبت به نیروی انسانی در مراكز آموزشی توجه كنیم مسلما، مشكلات در این سطح حل نشده باقی خواهد ماند. برای شناخت كودك، علاوه بر كار كیفی به كمیت نیروها و رابطه منطقی میان تعداد كودكان و مربیان باید توجه داشت.
۳ـ جدا گرفتن مساله والدین و آموزش و آگاهی دادن به آنها
بر پا كردن كلاسهای آموزشی برای والدین، در مراكز آموزشی، تقویت انجمن‌های اولیاء و مربیان و بررسی مشكلات و مسائل پیشایند و لحظه‌ای، كوتاه مدت و بلند مدت آنها در برداشتن سدهای بازدارنده بسیار كمك كننده است.
منبع : بنياد انديشه اسلامي