شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

درس والیبال برای وزارت صنایع


درس والیبال برای وزارت صنایع
بدون شک قهرمانی تیم ملی والیبال نوجوانان کشورمان یکی از بزرگترین افتخارات ورزش کشورمان نه تنها پس از انقلاب، بلکه در طول تاریخ ورزش کشورمان بوده است. این موفقیت در شرایطی به دست آمد که حتی خوشبین ترین طرفداران ورزش کشور نیز تصور چنین موفقیتی را نمی کردند و کسانی که از صبح زود به تماشای بازی فینال نشسته بودند، تا ساعاتی پس از اتمام بازی در کشاکش باور چنین اتفاقی بودند. نکته ای که در این میان بر اهمیت این موفقیت می افزاید این است که تا چند سال پیش والیبال کشور ما حتی در سطح آسیا نیز حرفی برای گفتن نداشت. همچنین موفقیت تیم والیبال به این قهرمانی محدود نمی شود و نشان سوم جهان در رده سنی جوانان و موفقیتهای پیاپی آسیایی نشانگر یک تحول همه جانبه در این رشته ورزشی است.
در این نوشته بنا بر این نیست که به تحلیل عوامل متعددی که احتمالا در این موفقیتها نقش بازی کرده اند پرداخته شود، بلکه درس هایی که از این موفقیت ها و مقایسه شرایط این رشته با سایر رشته ها و به خصوص فوتبال برای وزارت صنایع می توان آموخت مطمح نظر است. شاید در وهله اول این مقایسه و تعمیم کمی عجیب به نظر برسد، اما مبتنی بر دلایل مطروحه در ادامه مطلب احتمالا پذیرفتنی تر جلوه کند. همچنین اکنون که وزارت صنایع در آستانه تحولی جدید قرار دارد، که امیدواریم تغییر نگرش به صنعت(۱) یکی از اصلی ترین این تحولات باشد، امید است این نوشته بتواند در این میان سهمی ایفا کند.
برای این منظور، مناسب است که رشته ورزشی فوتبال را به صنایعی مانند خودروسازی و یا پتروشیمی(۲) شبیه بدانیم و والیبال را نظیر صنایعی چون صنعت چینی، کفش(۳) و نظایر آنها بنامیم. اما چرا این شباهت می تواند وجود داشته باشد؟ در وهله اول، می توان وجه تشبه را اندازه مالی آنها دانست به گونه ای که هم خودروسازی بخش قابل ملاحظه ای از تبادلات مالی صنعت را درون خود جا داده است و هم فوتبال به نسبت سایر رشته های ورزشی بخش عمده ای از گردش مالی ورزش کشور را به خود اختصاص داده است. به همین ترتیب، صنعتی نظیر صنعت چینی با رشته والیبال قابل مقایسه است.
معیار دیگری که اهمیت آن از اندازه مالی در این مقایسه بیشتر است، و شاید رابطه ای هم با آن داشته باشد، میزان و تنوع افرادی است که منافع مشخصی در این صنایع و یا رشته ها دارند به طوریکه هم صنعت خودروسازی با منافع جمع کثیری از افراد گره خورده است و هم رشته ورزشی فوتبال. از نظر تنوع افراد نیز هم خودروسازی و هم فوتبال جمع کثیری از افراد را چه از بخش خصوصی، چه از میان دولتمردان، مجلس و غیره به خود مشغول کرده اند به گونه ای که هر دوی آنها باید برای پاسخگویی در مورد عملکرد خود به مجلس احضار شوند و یا هر دو نمایندگان دولتی را در بخشهای مختلف خود مشاهده می کنند (خودروسازی که به سازمان گسترش و از آن طریق به وزارت صنایع مرتبط است و فوتبال نیز که نمایندگان دولت را در هیات مدیره تیم های خود نظیر پرسپولیس مشاهده می کند). اما در این میان، افرادی که از باخت و یا پیروزی والیبال بهره می برند همانند صنعت چینی نه پرشمارند و نه متنوع.
از نظر عملکرد نیز فوتبال بی شباهت به صنعت خودروسازی نیست. موفقیتهای نصفه و نیمه و حرکت رو به جلو با روندی نه چندان مطلوب از شاخصه های هر دوی آنهاست هر چند این معیار در مقایسه والیبال با صنعت چینی نقش دیگری را بازی می کند. به عبارت دیگر، در حالیکه ایجاد تحول و حرکت رو به جلو چه در فوتبال و چه در خودروسازی به دلیل کثرت منافع و نظراتی که در آنها وجود دارد کاری بس دشوار است و انجام حتی بهترین تصمیمات را با مشکل مواجه می سازد، والیبال به دور از هیاهو و جنجال با یک نگرش بلند مدت و جامع و سرمایه گذاری بر روی نسل جوان به عنوان زیربنای توسعه پایدار این رشته و ضامن بقای همراه با موفقیت آن، به نتایج کنونی دست یافته است و تجربه این عملکرد قابل تکرار برای صنایعی نظیر چینی است. طبیعی است توسعه نیروی انسانی به تنهایی کافی نیست و نیازمند توسعه ظرفیتهای سازمانی و فراسازمانی در کنار نهادسازی مناسب است.
در این میان حساسیت های مختلفی همیشه به تیم فوتبال بزرگسالان وجود داشته است و با توجه به سرمایه گذاری کلانی که لیگ برتر به خود می بیند، فوتبال جوانان و نوجوانان همیشه در دقایق پایانی به فکر وصله و پینه کردن تیم خود و حضور در بازی های مقدماتی است که نتایج آن از قبل قابل پیش بینی است. این نکته عینا در صنعت خودروسازی به چشم می خورد به گونه ای که حساسیت های بیش از حد به عملکرد فعلی آن کانون توجهات را از پرداختن به زیربناها و توسعه نیروی انسانی به عنوان یکی از عوامل کلیدی موفقیت در کنار توسعه سازمانی و فراسازمانی برای مدتهای مدیدی منحرف ساخته بود و توجهات جدید نیز در مراحل اولیه و با مشکلات فراوان همراه است.
به این معنی، با درنظر گرفتن اهمیت صنایعی نظیر خودروسازی که چه سهم عمده ای از اشتغال و چه گردش مالی را به خود اختصاص داده اند و امید است که در توسعه قابلیتها نیز در آینده بتوانند موفق باشند، راهی که تجربه والیبال پیش روی وزارت صنایع باز می کند این است که می توان با برنامه ریزی هدفمند و به دور از هیاهوهای مختلف یک سری صنایع را که ظرفیت توسعه سریع، حتی در سطح جهانی با هزینه نسبتا کم را دارا هستند ظرف مدت کوتاهی به جایگاه رقابت پذیری رساند. بنابراین وزارت صنایع باید همواره توجه داشته باشد در حالیکه که صنایع بزرگ از اهمیت ویژه خود برخوردارند، سایر صنایع توانمندی رشد و کسب توانمندی فوق العاده ای را دارا هستند و نباید اعظم وقت وزارتی معطوف توجه به صنایع در چشم نظیر خودروسازی و غفلت از سایر صنایع گردد. در این میان صنایع با تکنولوژی برتر (۴) علاوه بر نقش تولید ثروت و اشتغال، به عنوان موتور و محرک تولید دانش تکنولوژیک و انتشار آن در سایر بخشها هستند که اهمیتی متفاوت به آنها می بخشد.
در هر صورت این نوشته برآن نیست که هیچ گونه توصیه دیگری از این مقایسه نتیجه بگیرد به جز اینکه اهمیت پرداختن به سایر صنایع نباید تحت الشعاع پرداختن به «صنایع در چشم» قرار بگیرد با توجه به این نکته که پتانسیل موفقیت سایر صنایع به دلایل مطرح شده در حد قابل توجهی قرار دارد. بنابراین، در مورد نحوه مداخله دولت، کار کارشناسی جداگانه ای لازم است ولی توجه به این نکته ضروری است که توسعه بنگاه های جدید دولتی در سایر صنایع به خصوص صنایع با تکنولوژی برتر که به طور ویژه ای وسوسه کننده اند، به هیچ وجه توصیه نمی شود چرا که حداقل با اصل ۴۴ قانون اساسی منافات دارد، جدای از دلایل مفصلی که بر آن مترتب است. همچنین دولتی که تحلیل مشخص و هوشمندانه ای نسبت به صنایع نداشته باشد – احتمالا به دلیل عدم تخصص کافی در بدنه دولت – به سادگی رو به ابزارهای مالی می آورد که گاها باعث تخریب صنایع و عادت دادن آنها به رانتهای مالی می شود و توجه نمی کند که نقش توانمندسازی از طریق ایجاد نهادها و موسسات میانی و همچنین وضع قوانین و مقررات تسهیل کننده اهمیت وافرتری را دارا می باشند. لذا توسعه ظرفیتهای ادراکی و تحلیلی درون وزارت صنایع به دور از تعصبات خاص از پیش شرطهای ضروری برنامه ریزی صحیح و نگاه بدون تبعیض به همه صنایع است که جزء محورهای اصلی مطرح شده از سوی سرپرست جدید وزارت صنایع نیز بوده است.
ابراهیم سوزنچی کاشانی
دانشجوی دکترای رشته سیاستگذاری علم و تکنولوژی
دانشگاه صنعتی شریف
پی نوشت:
۱) در حال حاضر صنعت کشور ما نقش اجتماعی بازی می کند به این معنا که منابع مالی کشور از بخش نفت تامین می شود و صنعت تنها به ایجاد اشتغال می پردازد نه توسعه تکنولوژی و توانمندی و نه تولید ثروت.
۲) پتروشیمی را به دلیل اینکه به وزارت صنایع مربوط نمی شود در نظر نمی گیریم.
۳) ذکر نام صنعت چینی و کفش فقط برای مثال است و توجه خاص دیگری مدنظر نیست.
۴) High-Technology
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید