جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


فانوس جادویی


فانوس جادویی
پدیده های گوناگونی همه روزه در کنار ما هستند که نشان از دوره کاملا خاص برای خود دارند. گویی برخی چیزها تازگی شان را دیگر از دست داده اند. دیگر مانند گذشته پرتاب موشک به فضا ضربان قلب ما را تندتر نمی کند و مشاهده اکتشافات مختلف تنها به گفتن چه عجیب ختم می شود.
در اوایل قرن بیست و پس از شگفتی فراوان انسان ها از دوربین عکاسی، پدیده خارق العاده دیگری به همت ادیسون و پس از آن برادران لومیر به دنیا معرفی گردید. از طبیعت همزادهایی آفریده می شد و بشر به مانند رویای سفر به ماه توانست رویای دیگری را که آن دیدن خودش در تصاویر بود را بیابد.
دوربین فیلمبرداری هم مانند عکاسی مبدع دو رشته مهم گردید. ۲ رشته اصلی به نام سینما و دیگری انیمیشن. سینمای انیمیشن این روزها دیگر برایمان چیزی شگرف نیست. متحرک سازی شخصیت ها مانند اوایل قرن بیست نمی باشد و به امری رایج تبدیل شده است. ابتدایی ترین تصاویر که ساده ترین متحرک سازی ها اعم از چند فریم راه رفتن و... بود تبدیل شدند به پلان هایی عظیم. کمپانی ها قد علم کردند و کاراکترها چنان جذاب جلوه کردند که تبدیل به شخصیت های محبوب گردیدند. رویا به مثابه امری واقعی بر روی کاغذ طراحی گردید و به مدد کارگردان متحرک گردید. انسان به دست خود طبیعتی را از آن خود خلق می کرد و هر آن چه را که در ذهن داشت بی چون و چرا تصویرش می کرد.
تماشای یک فیلم انیمیشن، به دلایل مختلف فرآیندهای ذهنی متفاوتی از تماشای یک فیلم سینمایی زنده پدید می آورد.
انیمیشن تنها یک مخاطب و گروه سنی را نمی شناسد. روی او تنها با کودکان نیست. شاید در ابتدا این گونه جا افتاد، اما پس از مدتی دوران بیان تجارب فردی شد. دیگر تنها کودکان به انیمیشن ها چشم نمی دوختند بلکه انیمیشن به عنوان یک سینمای مستقل حرف های خود را چه سیاسی، اجتماعی و... بیان نمود.
انیمیشن هایی که به هیچ عنوان برای گروه سنی کودک نبودند و جسارت آمیز بیان خود را داشتند. استقلال سینمای انیمیشن امری بود که در طی سالیان به مدد کمپانی ها و جشنواره ها به وجود آمد.
در انیمیشن بیشتر با نهادها، نشانه ها، عناصر و جزئیات مرتبط با مفهوم نهایی فیلم و بیشتر با واقعیت های جایگزین به جای واقعیت های موجود سروکار داریم. از همین رو جهان فیلم انیمیشن بیش از فیلم زنده به جهان خواب ها و رویاهای ما شباهت دارد، زیرا در رویا ما بیش تر با نشانه ها، با فرم و با جزئیات کاملا مرتبط با محتوا سروکار داریم. شوخی و یا هجو و نیز اغراق در خلق موقعیت های مختلف کمیک، نوعی مکانیسم دفاعی روانی برای مقابله با استرس های روزمره است. برخی از روانکاوان در پس شوخی و بازیگوشی، نوعی فرار و گریز از هنجارهای پذیرفته شده اجتماعی می یابند که در برگیرنده پرخاشگری است. یعنی به دلیل فشارهای بسیار جامعه مدرن که از طریق وضع قوانین و مقررات و آداب و اصول اخلاقی حاکم است. انسان به گریزگاهی برای تخلیه هیجانی پناه می برد. این فرآیند که تقابل اصل لذت و اصل واقعیت را در پی دارد، مجال می دهد تا در گستره شوخی، مقداری از فشارها و کمپلکس های ناشی از جامعه مدرن را بکاهد.
واقعیت در انیمیشن، کارکردی دوگانه هم دارد. یعنی مخاطب از سویی، می داند که تماشاگر دنیایی مصنوعی و خیالی است و از سویی دیگر، انتظار رخ نمودن واقعیت ملموس در این فیلم را ندارد.
فیلم انیمیشن یا بازسازی رویا و تخلیل است که در نتیجه مناسبات آن اساسا با جهان واقع متفاوت است و یا انتظار بازنمایی واقعیتی فراتر از واقعیت ملموس را دارد. اغراق ها و تأکیدهای بیش از حد درباره یک پدیدار را نمایان می سازند.
انیمیشن زمینه قدرت خلاقه، تخیلات و حساسیت های هنرمندان را از گوشه وکنار جهان بر می گزیند و به هیئت یک رسانه، فراتر از مرزها و فرهنگ های مختلف، بی اعتنا به رنگ و نژاد، همه را متحیر می نماید و به شکرانه زبان بین المللی تصویر و حرکت بر هر طیف و طایفه ای اثر می گذارد.
تعریفی که نورمن مک لارن از انیمیشن ارایه می دهد این گونه است: انیمیشن هنر طراحی متحرک نیست، بلکه هنر حرکتی است که طراحی می شود، آن چه در فاصله هر فریم اتفاق می افتد به مراتب مهم تر از چیزی است که بر روی هر فریم وجود دارد. برای همین، انیمیشن هنر به کار بردن ماهرانه فاصله های زمانی کوتاه محسوسی که بین فریم ها وجود دارند است.
نگاهی کوتاه به تاریخ انیمیشن بد نمی آید. از سال ۱۸۹۵ برای اولین بار یک فیلم سینمایی اکران عمومی یافت، نمونه هایی هم از فیلم های زنده و هم فیلم های انیمیشنی با اسباب بازی های بعدی و فرم های متنوعی از تصاویر متوالی روی پرده رفته بود. در این میان پیشگامان سینمایی اسلایدهای شیشه ای رنگ شده و عکاسی شده ای از نمایش های فانوس جادویی وجود دارد که تاریخ شان به اواسط قرن هفدهم برمی گردد و هم چنین تعدادی از دیگر انواع سرگرمی که از اوایل تا اواسط قرن نوزدهم رایج بودند. برای مثال، توماتروپ که عبارت از ورق کاغذی است که در دو طرف آن تصویرهایی نقش شده و باچرخش ورق، حرکتی را القا می کند، چرخ فندکیستدیس کوپ که برای یک انیمیشن چندمرحله ای مدور ساخته شده و متحرک سازی چند مرحله ای مدور که برای نوارهای کاغذی مصرف شده در زئوتروپ ساخته شده است. سرانجام، تکنولوژی آن قدر پیشرفت کرد که اجازه ثبت تصاویر متوالی بر سطح انعطاف پذیر فیلم را داد. اگوست و لویی لومیر، برادران فرانسوی، نخستین کسانی بودند که با سینما توگراف چندمنظوره خود فیلم هایی را در ۱۸۹۵برای عموم به نمایش درآوردند. اما دیری نپایید که دیگران نیز به آن ها پیوستند و بانی رشد پدیده ای شدند که در مدت زمان کوتاهی به یک صنعت عمده بدل شد.
در سال های آغازین تولید انیمیشن، همانند تولیدات فیلم زنده، فیلم ها توسط گروه های کوچک تولید می شدند. یک مثال خوب فیلم هایی مانند نموی کوچک (۱۹۱۱) گوتی دایناسور (۱۹۱۴) و غرق شدن لویستانیا (۱۹۱۸) را ساخت.
شاید در ابتدای راه هنرمندان در پی فراگیری تکنیک و آزمون و خطای تجارب خویش بودند اما پس از گذشت سالیان هنرمندان علاوه بر در دست گرفتن انیمیشن به مباحثی فراتر از آن چه که می بود پرداختند. پدیدارشناسی انیمیشن و بررسی ریشه های روانشناسی و نظریات نظریه پردازان بزرگ دنیا درباره این رشته باعث گردید، رنگ و رویی متفاوت به انیمیشن داده شود. تا قبل از ورود دنیای سه بعدی انیمیشن ها فارغ از دنیای دیجیتال یا دو بعدی بودند یا عروسکی. انفجار آتشفشانی دیجیتال در سال های اخیر باعث قرار گرفتن انیمیشن در سیکل دیگری شد. تا قبل از این تغییر و تحولات هنرمندانی که بر قله علوم متحرک سازی بودند به فیلمنامه پرداختند و به بازگرداندن سرمایه. البته این ویژگی هالیوودی سینمای انیمیشن بود که هدفش تنها پویایی اقتصاد بود. در اروپای شرقی و در زاگرب ۱۹۵۰ همزمان با فروش بی نظیر محصولات دیزنی زاگرب به اصول و عقاید خود پایبند و صبورانه ادامه می دهند.
کمپانی ها در ادامه روند اقتصادی و بینش برگرداندن سرمایه تنها به تولید اثر فکر نکردند. بلکه به پس تولید آن هم اعتقاد داشتند. ساده ترین نمونه آن وسایل و اسباب بازی هایی است که در غالب کاراکترها و شخصیت ها به بازار روانه می شوند و باعث شکوفایی هر چه بیشتر این صنعت می شوند. نباید فراموش کنیم که نگرش اقتصادی به غیر از حمایت دولت و سرمایه گذاری های کلان نیست و در این صورت است که سازندگان انیمیشن می توانند آثاری فارغ از هیاهوهای تبلیغاتی بسازند. در صورت سرمایه گذاری شخصی تهیه کننده چاره ای جز بازگشت سرمایه ندارد و پس تولید و وجود آوردن وسایلی از دل انیمیشن ندارد.
هامون قابچی
منبع : روزنامه کیهان