شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


روز رستاخیز


روز رستاخیز
● درباره فریدریش شیلر، شاعر و نمایشنامه نویس آلمانی
فریدریش شیلر در دهم نوامبر ۱۷۵۹ در آلمان به دنیا آمد و در یك خانواده فقیر بزرگ شد و تمام عمر خود را هم با سختی و بیماری سپری كرد. از آنجایی كه مادرش او را مذهبی بار آورده بود، می خواست كشیش شود ولی ابتدا حقوق و بعد پزشكی تحصیل كرد و در این اثنا متون ادبی هم می نوشت. وی در نهم ماه مه ۱۸۰۵ درگذشت.
شیلر اهل تفكر بود و ایده های فلسفی را در شعر مطرح می كرد. او سعی می كرد خود را از قیود زمینی رها كند و برای جاودانگی و كمال از این جهان خارج شود و به سوی عالم علوی سیر كند.از آنجایی كه شیلر از بعد مادی و سلامتی جسمی تحت فشار بود، همواره به مرگ می اندیشید و سعی می كرد با اراده قوی به بیماری و نیازهای مالی غلبه كند، چیزی كه در دنیا او را در تنگنا قرار داده بود.
شیلر عقیده دارد كه انسان باید حزن و ناهماهنگی شرایط را تجربه كند تا بتواند خود را بسازد. وقتی انسان در شرایط دشوار زندگی كند، دنیا را طور دیگری می بیند. افراد برجسته، اشخاصی هستند كه در بدبختی به سمت زیبایی، آزادی و قوه اخلاقی پرواز می كنند. سعی شیلر در آزادی و الهی كردن انسان ها است و از این طریق بر شكننده بودن انسان غلبه می كند. گرایش او رهایی از این جهان و سعادتمند شدن است و برای این سعادتمند شدن، مرگ، محل گذر است. برای شیلر مرگ، آزادی است. طرز تفكر شیلر و دید او به جهان باعث می شد كه به مرگ فكر كند.
شیلر طالب آزادی و برابری انسان ها بود و عقیده داشت دنیا نباید سخت و ظالمانه باشد و ناهمگونی ها را نیروی محركه ای برای كامل شدن انسان ها می پنداشت نه لذت ها را.موضوعات شیلر همه پسند نیست، واقعیت سخت و تلخ را بیان می كند و توقع او از انسان زیاد است و انتظار دارد كه انسان دگرگون شود و استحاله پیدا كند.
درد و رنج شیلر باعث شد یونان باستان را زیباتر از آنچه كه بود، ببیند. او سعی داشت در عالم ایده آل خواست ها و اهدافش را نشان دهد. وی از طریق هنر به مردم امید می دهد كه می توانند به خلوص دست یابند، امید می دهد كه زیبایی وجود دارد، زیبایی اگر در واقعیت نیست می تواند در تخیل باشد.
وی از قوه تخیل انسان استفاده می كند و انسان را به عالم خیال می برد.
شیلر با كمك هنر می خواهد انسان ها را به سوی انسانیت و كامل شدن سوق دهد. او عقیده دارد برای سعادتمند شدن، انسان مجبور است به عالم ایده ها توجه كند و در نهایت خواستار «وحدت بین احساس و عقل» و «وحدت انسان با طبیعت» است.نمایشنامه «راهزنان» در سال ۱۷۸۱ به چاپ رسید. او با این نمایشنامه بسیار مشهور شد به طوری كه شیلر به عنوان شكسپیر آلمان معرفی گردید.موضوع نمایشنامه راهزنان مربوط به دو برادر است كه كاملاً با هم تضاد دارند، هم از نظر فیزیكی و هم از نظر اخلاقی. «كارل» برادر بزرگ از زیبایی، خوش قلبی، شجاعت و سرشت نیك برخوردار است و طبیعت همه خوبی ها را به او داده است ولی «فرانس» برادر كوچك از نظر فیزیكی و سایر خصوصیات نقطه مقابل او است و از همه این خوبی ها محروم است. پدر آنها مسیحی است و نظام خانواده هم پدرسالاری است.
علاقه زیاد پدر به كارل باعث می شود كه فرانس درصدد نابودی وی برآید. كارل برای تحصیل به لایپزیك رفته است و دوست دختری دارد كه منتظر او است تا بعد از اتمام تحصیل با او ازدواج كند.
در یكی از نامه ها كارل از پدرش به خاطر شیطنت های دانشجویی عذر خواهی می كند، فرانس نامه را تغییر می دهد و نامه ای كه به دست پدر می رسد، حاوی این مطلب است كه كارل به خاطر قتل و بدهی جانی و راهزن شده است. سپس فرانس از جانب پدر نامه ای برای كارل ارسال می كند، با این محتوا كه پدر، كارل را مورد لعن و نفرین قرار داده و از ارث هم محروم كرده است. كارل از دریافت نامه شگفت زده می شود و از دنیا انزجار پیدا می كند و خشونت او به اوج می رسد، از نظر او روابط خانوادگی زیر سئوال می رود. زیرا او برای پدر احترام بسیاری قائل است و هرگز تصور چنین چیزی را نمی كند. كارلی كه دارای روح لطیف و آ رام بود، تبدیل به یك انسان پرخاشگر می شود. در این میان دوست كارل پیشنهاد می كند كه او سركرده راهزنان شود، كارل می پذیرد و یاغی می شود.
فرانس تلاش می كند كه دوست دختر كارل را هم از چنگش درآورد ولی موفق نمی شود. زیرا این دختر هنوز به كارل وفادار است. از آنجایی كه فرانس افكار مخرب در سر دارد، برای نابودكردن پدر به او می گوید كه كارل مرده است تا بدین طریق پدر خود را سرزنش كند و از بین برود. در واقع نقشه ای می كشد كه جنبه قتل نداشته باشد. اما پدر بیهوش می شود و او پدر را در برجی قرار می دهد تا از گرسنگی بمیرد.
شبی فرانس خواب «روز رستاخیز» را می بیند و وحشت می كند و خوابش را برای خدمتكار تعریف و در نتیجه به همه چیز اعتراف می كند. وجدان، فرانس را كلافه می كند و به فكر خدا می افتد و به خاطر عذاب وجدانی كه دارد، خودكشی می كند.
كارل چون ذاتاً باوجدان است و انسان مخربی نیست، بلكه خشم او را تبدیل به راهزن كرده است برمی گردد. كارل در برج پدر را می بیند و او را نجات می دهد، ابتدا پدر او را نمی شناسد، ولی با او صحبت می كند. سرانجام پدر پی می برد كه فرانس مسبب تمامی اینها است و تمام تهمت ها، دروغ بوده و وجدانش در مورد كارل ناراحت می شود و وقتی می فهمد كارل سركرده دزدان شده است، دق می كند و می میرد.
دوست دختر كارل به او وفادار مانده است و در بند عشق او است و می داند كه كارل سركرده راهزنان شده و سوگند خورده است و راه برگشت ندارد. پس تنها راهی كه برای این دختر باقی می ماند این است كه از كارل تقاضا كند كه او را بكشد.پلیس در تعقیب كارل است و برای تحویل او مبلغی را تعیین كرده است. ابتدا كارل می خواهد خود را به قانون معرفی كند اما تصمیم می گیرد خود را به یك خانواده فقیر كه یازده فرزند دارد بدهد و آنها او را زنده تحویل دهند و مبلغ تعیین شده را دریافت كنند تا از این طریق توانسته باشد كمكی به آن خانواده بكند.
در این نمایشنامه برای فرانس فقط قدرت مهم است و نمی تواند تضادی را كه با برادرش دارد، بپذیرد. او همه قوانین اخلاقی را رد می كند و تا آخر عمرش هم رذل و پست می ماند و در پایان هم وجدان او را مجازات می كند نه قانون. نقطه مقابل او كارل به رغم اینكه سركرده راهزنان شده است، در نهایت هم خوب بودن خود را با عمل آخرش نشان می دهد، زیرا سرشت او نیك است.
در آن زمان پدرسالاری مقدس بود، به همین خاطر هم كارل با نامه پدرش به همه چیز شك می كند و متعجب از این می شود كه چرا پدر او را نبخشید. شیلر می خواهد بیان كند كه دیگر دوره پدرسالاری به سر رسیده است و ارزشی ندارد و اعتراض خود را به حكومت های استبدادی جامعه اش نشان می دهد.شیلر چگونگی واكنش انسان را بر علیه ظلم ترسیم می كند و همچنین تاثیر انسان ها را روی یكدیگر. برای مثال با رفتار فرانس، كارل تبدیل به یك راهزن می شود. وی تاثیر رویای روز رستاخیز را روی فرانس نشان می دهد كه فرانس به فكر خدا می افتد و بالاخره مغلوب عذاب وجدان می شود. وجدان برای شیلر نقش اساسی دارد و مرجع اخلاقی است. با وجودی كه تربیت خود شیلر بسیار سخت بود و طبیعت، روابط و مناسبات او را تحت فشار قرار داده به كارل حق می دهد و عقیده دارد كه فرانس نباید این گونه عمل كند. شیلر بیان می كند كه ارزش ها برقرار است و انسان نمی تواند هر كاری را كه می خواهد بكند و راحت زندگی كند. برای شیلر اخلاق فوق قانون و همه چیز است. قانون اخلاق در درون خود انسان است. ندای وجدان در واقع ندای خدا است به طوری كه وجدان، فرانس را شكست داد.شیلر نتیجه اخلاقی می گیرد كه روشنفكران با نوشته هایشان قصد دارند انسان ها را اخلاقی كنند و تعریف آزادی از نظر شیلر این است كه كسی كه پایبند اخلاق است و سركشی نمی كند، در واقع آزاد است یعنی مطیع اخلاق است. زمانی كه كارل سركشی می كند، شیلر او را آزاد نمی داند. كسی كه منكر اخلاق شد، دیگر آزاد نیست.آنچه از نظر شیلر مهمترین نقش را در زندگی ایفا می كند، اخلاق و وجدان است.
مهری قدیمی نوران عضو هیات علمی دانشكده زبان های خارجی، دانشگاه آزاد اسلامی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید