چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

انقلابیونی که مافیایی می شوند


انقلابیونی که مافیایی می شوند
باران زباله های خیابان را به لجن تبدیل کرده و دست اندازهای بی شمار آن از آب باران پرشده است. هر کس در این صبح بارانی قصد عبور از این ایست بازرسی را داشته باشد در طول بازرسی خیس و کثیف می شود. ایست بازرسی نظامی در مدخل نابلس از جمله بدنام ترین و وحشتناک ترین نقاط کرانه باختری به شمار می آید. زیرا بارها در این نقطه پیکار جویان کم سن و سال عضو گروه های مسلح اقدام به انفجار بمب هایی کرده اند که با خود حمل می کردند و از آن گذشته سربازان اسرائیلی مستقر در این ایست بازرسی هم غالباً افرادی سختگیر و بی ادب هستند.
اما امروز از سختگیری های همیشگی خبری نیست و همه تقریباً راحت از این به اصطلاح نقطه مرزی عبور می کنند. سه روز از پیروزی حماس در انتخابات گذشته و تنها موضوع مورد بحث در میان مردم همین است. مسئله ای که آشکارا خوشحالی فلسطینیان را موجب شده و به همان نسبت برای غرب آزاردهنده است. هوای زمستانی این منطقه مرطوب و چسبناک است اما بسیاری از این مردم از این فکر که در یک انتخابات آزاد و مسالمت آمیز در واقع انقلابی به پا کرده اند، احساس گرمی می کنند و همین عده آن اکثریت مطلق را تشکیل می دهند. و حال نابلس یعنی همان کانون قدیمی جنبش فتح، تبدیل به دژ مستحکم جنبش مقاومت اسلامی حماس شده است، زیرا اکثریت پارلمان فلسطین بعد از این به حماس تعلق دارد. این شهروند فلسطینی به نام «عابد الجبار» هم به کاندیداهای حماس رأی داده است و به گفته خودش با هدف مخالفت با فتح که زمانی خود عضو آن بوده، چنین رأیی داده است: «ده سال تمام در کنار فتح بودیم و این گروه هیچ دستاوردی جز ناامنی و فساد برای مردم نداشت.» عابد اعتراف می کند که اعتقادی به ادعاهای حماس یعنی برپایی حکومت الهی ندارد اما در حالی که لبخند می زند می گوید: «البته حماس شباهتی به طالبان ندارد.» از او می پرسم که اگر حماس هم مثل فتح مست قدرت شد باز هم حاضر است به آنها رأی دهد و او در جواب می گوید: «نه، در این صورت دیگر به آنها رأی نخواهم داد.»
الجبار مردی خوش رو و مهربان است که از راه سرایداری یکی از شرکت های نزدیک بازار سبزیجات نابلس زندگی اش را می گذراند. البته در واقع او یک تکنسین ماهر و کارآزموده چاپخانه بوده که پانزده سال پیش به خاطر دشمنی های همکارانش مجبور به ترک آن شغل شده است. به گفته وی از آنجایی که سندیکا هم در دست اعضای فتح بوده کسی با ادامه کار او موافقت نمی کند. الجبار توضیح می دهد که گروه فتح همه جا اقوام و آشنایان خود را جایگزین افراد ماهر می کردند و دیگران برای آنها اصلاً اهمیتی نداشتند.
در شهر نابلس بسیاری از فسادهای منتسب به فتح را می توان به چشم دید. در میان پلاکاردهای رنگ و رو رفته به جا مانده از دوران تبلیغات انتخاباتی، یک پلاکارد بزرگ در مرکز شهر بیشتر جلب توجه می کند. این پلاکارد متعلق به کاندیدای اول لیست محلی فتح یعنی متعلق به «قسام شکاآ» است. این شخص سال ها در کسوت شهردار نابلس همچون یک پدرخوانده مافیا عمل کرد. شکاآ علاوه بر این پست نماینده پارلمان سابق فلسطین نیز بود اما حالا دیگر مصونیتی در برابر اتهامات خود ندارد.
در هر گوشه ای از شهر نابلس نشانه هایی از وحشت و ترس از این مرد وجود دارد و او به همین خاطر منافع مادی زیادی را هم نصیب خود کرده است. بنا به گزارش ها شکاآ به عنوان شهردار، حقوق شبه نظامیان مسلح خود را که در جهت منافع شخصی وی عمل می کرده اند، از صندوق شهرداری برداشت می کرده است. فرزندان وی نیز از حق انحصاری توزیع سیگار و کوکاکولا در فلسطین برخوردار هستند. شکاآ اگر از کسی عصبانی می شده است اول وی را تهدید و سپس مردان مسلح خود را سراغ او می فرستاده است. مردی فلسطینی به نام «شاریر» توضیح می دهد که روش تبلیغاتی و به عبارتی شعار تبلیغاتی شکاآ و دیگر سیاستمداران فتح برای جلب آرای مردم به این مضمون بوده است: «چی، تو بیکار هستی اما یک تفنگداری؟ من یک هزار شکل در ماه به تو می دهم و تو هم ماموریت های مخصوص من را اجرا می کنی.» شاریر که نمی خواهد نام کاملش در گزارش آورده شود، یکی از رهبران شاخه جوانان فتح است. کمتر از سی سال سن و ریشی سه روزه دارد ولباس اسپرت مرتبی پوشیده است. البته شاریر رفتاری مثل دیگر جوانان عضو فتح ندارد. او می گوید:
«جوانان فتح در خیابان ها بی هدف شلیک می کنند و به هیچ عنوان دید و عقیده سیاسی ندارند.»
بنا به گفته ها، جوانان فتح هر روز بیش از روز پیش به گروه های مسلح گانگستری می پیوندند. در شهر نابلس داستان های زیادی درمورد همکاری و مزدبگیری نیروهای پلیس فلسطین با باندهای مافیایی و گانگستری در میان مردم دهان به دهان می شود و جنبش فتح نیز در واقع تاوان همین وضعیت آنارشیستی را با شکست در انتخابات اخیر پس داد. جالب آنکه جنبش فتح برای انتخابات پارلمان هم دقیقاً همان لیستی را به عنوان کاندیداهای خود در نابلس ارائه داد که در انتخابات شهرداری ها در ماه دسامبر گذشته شکست فاحشی را متحمل شده و در رأس آن کاندیداها باز هم نام «شکاآ» به چشم می خورد.
در حال حاضر یکی از اعضای حماس به نام «آدلی یائیش» جانشین شکاآ شده و در ساختمان چهار طبقه شهرداری مشغول اداره نابلس است. «آدلی یائیش» از اعضای یکی از خانواده های پولدار و خوشنام شهر است که در پیشینه اش هم هیچ نقطه مبهم و تاریکی وجود ندارد. یائیش احتمالاً تنها سیاستمدار فلسطینی است که با مرسدس بنز قرمز رنگ و قدیمی شخصی خود در شهر رفت و آمد می کند و بر خلاف اعضای بلند پایه فتح لیموزین های گرانقیمت سوار نمی شود. او که سال ها نمایندگی فروش مرسدس بنز در نابلس را داشته، امیدوار است که بتواند در دیگر موارد نیز به نوعی الگو و سرمشق باشد. یائیش به خاطر شغل ماشین فروشی اش ارتباطات زیادی با اسرائیلی ها و اروپا دارد، مردی متدین با روابطی حسنه با اخوان المسلمین و البته با روابط عمومی عالی. خیلی روان به انگلیسی حرف می زند و چنان عقاید دموکراتیکی دارد که شنونده در لحظاتی شک می کند که وی اصلاً عضو حماس باشد. یائیش قصد دارد خود را به عنوان الگویی از یک سیاستمدار مسلمان نشان دهد.
یائیش قبل از آنکه به عنوان شهردار نابلس منصوب شود، سفیر تشکیلات خودگردان در ونزوئلا بوده است. او یکی از معدود دیپلمات هایی است که بر خلاف میل رهبران حماس با دیگر دیپلمات های خارجی مراوده داشته و دارد. امروز هم تاریخ و ساعت مصاحبه اش با خبرنگاران آلمانی را در تقویم خود یادداشت می کند. این کار از نظر یائیش به این خاطر اهمیت دارد که : «اروپایی ها باید بدانند که برای ما اعضای حماس در مسئولیت های دولتی هم آنچه خیلی اهمیت دارد کار شفاف و متکی به سند و مدرک است، اروپایی ها خیلی به این مسائل اهمیت می دهند.»
البته مسلم است که چنین کارهایی تا جزء عادات روزمره مردم درآید، به زمان احتیاج دارد. این شهردار جدید نابلس با نگاهی به سوی مرز اسرائیل و با صدایی آرام تر ادامه می دهد: «اگر اسرائیلی ها با ادبیات برده دارها با ما حرف نزنند، می توان به همکاری با آنان امید داشت. همه چیز باید از راه گفت وگو حل شود.» یائیش چنان حر ف می زند که گویی پای صحبت های رئیس جمهور همیشه آماده مذاکره یعنی پای صحبت های «محمود عباس» نشسته ایم. البته یائیش در حال حاضر بیش از هر چیز به بهتر کردن شرایط زندگی فلسطینی ها فکر می کند. نابلس چهار اردوگاه دارد و تنها در یکی از این اردوگاه ها به نام«بالاتا» بیست هزار نفر در یک کیلومتر مربع مساحت در کنار هم زندگی می کنند و به قول یائیش: «ریشه درگیری ها و مناقشات هم در همین مسئله نهفته است.» سیاستمداران فتح به جای هر اقدامی در این مورد، تنها همه این مشکلات را به گردن اشغالگران اسرائیلی می اندازند و بدین صورت از زیربار مسئولیت شانه خالی می کنند. در حال حاضر مسئله ضروری و مهم وضعیت ناپایدار امنیت داخلی است. «خالد مشعل» رئیس دفتر سیاسی حماس از تبعیدگاه خود در دمشق پیشنهاد داده است تا بازوی مسلح اسلام گرایان یعنی گردان های «عزالدین قسام » با تشکیلات پلیس ادغام شود. شهردار نابلس یعنی یائیش هم پیشنهادی مبنی بر انتقال گردان های «الاقصی»- وابسته به فتح- به تشکیلات امنیتی فلسطین را مطرح کرده است. او با خوشبینی می گوید: «هر روز که می گذرد، بیشتر بر اوضاع مسلط می شویم.»
وقت نماز ظهر رسیده است. از سمت پایین خیابان یعنی از طرف بازار سبزی و بخش قدیمی نابلس صدای گوشخراش رگبار مسلسل سنگین می آید. در آنجا «تایسیر نصرالله» یکی از اعضای برجسته فتح و عضو شورای رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین در مورد مسئله شبه نظامیان ولگرد سخنرانی دارد: «برخی از شما کارهای احمقانه می کنید و نمی توانید شکست فتح را بپذیرید.» او بدون آنکه از پنجره به بیرون نگاه کند با اطمینان گناه این تیراندازی را به گردن اعضای جنبشی می اندازد که خود عضو آن است. و سپس برای آنکه از طرف مقابل هم چیزی گفته باشد با لحنی کنایه آمیز اضافه می کند: «برادران حماس باادب تر از آن هستند که آرامش ظهر مردم را بر هم زنند.» تایسیر نصرالله ۴۴ سال دارد و از جمله اعضای جوان جنبش فتح به شمار می آید. او پیش از آنکه از شکست فاحش فتح در انتخابات ناراحت باشد، نسبت به ضعف در رهبری و سوء مدیریت این جنبش ناامید است: «فتح در آتشی که خود آن را برافروخت، گرفتار شد.» نصرالله گناه این مسئله را متوجه خیلی ها از یاسرعرفات گرفته تا پرزیدنت عباس می داند. از نظر نصرالله رئیس تشکیلات خودگردان یعنی محمود عباس دست به هیچ اقدام و شروعی دوباره نزد تا کارآمدی را به فتح بازگرداند و «مدت ها است که از تاریخ مصرف این جنبش گذشته است.» به عقیده وی با وجود این شکست فاحش هنوز هم برخی سعی در کارهای غیرعقلانی دارند و سعی می کنند پیروزی حماس را به هر صورت ممکن خراب کنند. نصرالله طرفدار سیاستی عاقلانه است و از احتمال لزوم تشکیل یک ائتلاف بزرگ میان اسلام گرایان سخن می گوید.
او که خود ساکن اردوگاه «بالاتا» است، دفتری را برای هماهنگی امور پناه جویان دارد، دفتری سرد و بدون بخاری. نصرالله از شدت سرما همواره عبای پشمی اش را روی شانه ها جابه جا کرده و به خود می چسباند. باز هم از بیرون صدای شلیک گلوله به گوش می رسد. نصرالله آشکارا از پیمان اسلو انتقاد می کند و می گوید: «در آن زمان مسئولان سازمان آزادیبخش فلسطین چنان خوشبین بودند که قول دادند فلسطین را تبدیل به سنگاپور خاورمیانه خواهند کرد. اما فلسطین امروز بیشتر به سومالی شبیه است تا سنگاپور.» او نیز به مانند دیگر اعضای بدنه جنبش فتح این سئوال را مطرح می کند: «آیا هنوز هم می توان تغییراتی در فتح ایجاد کرد یا باید به کل آن را رها کنیم ؟» دوست قدیمی نصرالله یعنی «هشام قادر» که زمانی عضو فتح بود اما نتوانست فساد در این تشکیلات را تحمل کند و دست به اعتراض زد، در حال حاضر پشت میله های زندان اسرائیل است و همه هم حزبی هایش فراموشش کرده اند. نصرالله در نامه ای از این دوست قدیمی پرسید: «آیا سیاست کشور ما این است؟» البته نصرالله پاسخ این سئوال را هم خودش در همان نامه داد: «فعلاً در جنبش می مانم و سعی می کنم کثافت کاری ها را پاک کنم.» شهر نابلس در میان دو تپه صخره ای عظیم قرار گرفته است. آنجا یعنی همان سمتی که رشته کوه های جنوبی سر به فلک کشیده است یک سالن جشن و عروسی قرار دارد. حماس جشنی در این سالن به خاطر پیروزی اش ترتیب داده است و این بار خبری از موشک ها و کمربندهای انفجاری نیست و گویی مسئله حملات انتحاری به صورت تابو در آمده است. یکی از رهبران محلی حماس که نانوایی است به نام«عدنان عصفور» در سخنانی سنجیده به دیدار کنندگان خارجی می گوید: «ما نمی خواهیم خودمان را کشته و نابود کنیم. اسرائیل یک قدرت بزرگ است، واقعیتی که خواهد ماند و ما نمی توانیم آن را نادیده بگیریم.» در آستانه ورودی این سالن کاملاً مردانه، باقلوا و دستمال برای پاک کردن آثار چسبناک این شیرینی از روی صورت، میان میهمانان توزیع می شود، زیرا چسبناکی این شیرینی تبریک گفتن را مشکل می کند.
منبع: فرانکفورتر روندشاو

اینگه گونتر
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید