جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

زنانه شدن حیات در خاورمیانه


زنانه شدن حیات در خاورمیانه
دغدغه‌های آمریکا در رابطه با خاورمیانه تفاوت چندانی طی چند دهه اخیر نکرده است. آنچه تفاوت کرده است محققا اولویت‌ها و شیوه‌های محو ساختن این دغدغه‌ها و ملاحظات بوده است. رهبران سیاسی و نخبگان این کشور برای تامین منافع ملی کشور خود خواهان خاورمیانه‌ای بوده‌اند و هستند که بسترساز کمرنگ ساختن این دلمشغولی‌ها شود. خاورمیانه از آن روی برای آمریکا مهم و مطرح می‌باشد که به‌شدت تعیین‌کننده برای تداوم مطلوب حیات اقتصادی، برجستگی فرهنگی و اعتبار نظامی به نظر می‌رسد. با توجه به همین نکات است که خاورمیانه یک موضوع امنیتی برای آمریکا مطرح بوده است. به دنبال قرار گرفتن نهایی و نهادی اروپا در حوزه امنیتی آمریکا، حال این خاورمیانه است که می‌بایستی به جغرافیایی که به حوزه امنیتی موسوم است، متصل شود. به دنبال فروپاشی رقابت‌های ایدئولوژیک در سال ۱۹۸۹ به دلیل تخریب دیوارها در قلب اروپا، آمریکاییان مرکزیت را در قلمرو امنیتی متوجه خاورمیانه ساختند.
از این زمان است که دغدغه‌ پررنگ‌تر و صحبت از آنها به لحاظ عدم وجود ابرقدرتی رقیب در خاورمیانه به نام شوروی واضح‌تر و شایع‌تر گشتند. آمریکاییان متوجه هستند که خاورمیانه در حوزه امنیتی آنان قرار نمی‌گیرد مگر اینکه واقعیات انسانی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به‌گونه‌ای تغییر یابند که همسو با اولویت‌ها و معیارهای آنان شود. آمریکاییان در چهار حوزه اقتصادی، سیاسی، آموزشی و زنان خواهان تغییر الگوهای حاکم در سرزمین‌های خاورمیانه‌ای هستند.
از نظر آنان تا زمانی که چشم‌اندازها و تحلیل‌ها در این چهار حوزه در قالب‌هایی که مدنظر آمریکاست متجلی نشوند، این منطقه در حوزه امنیتی قرار نمی‌گیرد و تا زمانی که این سیاست تحقق نیابد منافع ملی آمریکا با چالش‌های جدی و مهلک روبه‌رو است. در قلمرو اقتصادی، آمریکا خواهان گسترش سیستم اقتصادی سرمایه‌داری است چراکه این به معنای حیات یافتن طبقه بورژواست که به ضرورت ماهیت محققا خواهان ارتباط وسیع بین غرب و کشورهای خاورمیانه خواهد بود.
طبقه بورژوا برای ارتقای موقعیت و جایگاه اجتماعی خود که برخاسته از توانایی برای تولید، فروش و کسب سود است، مطلوب‌ترین و کارآمدترین شیوه را نزدیکی هرچه فزون‌تر و عمیق‌تر با غرب و نماد این جغرافیای ذهنی یعنی آمریکا می‌یابد. تعامل اقتصادی منجر به این می‌شود که بالاترین بهره را طبقه بورژوا ببرد. به ضرورت انباشت ثروت که گزینه اجتناب‌ناپذیر ارتباط وسیع اقتصادی می‌باشد، طبقه بورژوا از جایگاه متمایزتری در مقام مقایسه با سایر گروه‌ها در حیات سیاسی کشورهای خاورمیانه برخوردار خواهد بود که این خود به معنای حضور وسیع‌تر و به‌تبع آن نفوذ فراوان‌تر آمریکا در خاورمیانه است.
در قلمرو سیاسی، آمریکاییان در صورتی که با منافع متحدین آنان در تعارض نباشد که خود یک موضوع کلیدی است، استقرار ساختار حکومتی دموکراتیک را نزدیک‌تر به منافع خود می‌یابند. ساختار دموکراتیک سبب می‌شود که تمامی گروه‌های اجتماعی فرصت تاثیرگذاری بیابند.
این به معنای آن خواهد بود که گروه‌های سنتی که نقش تعیین‌کننده و اساسی در عملکرد حکومت‌های خاورمیانه داشته‌اند به تدریج تضعیف شوند. در کنار این پیامد به‌طور همزمان شاهد تاثیر فزون‌تر به وسیله گروه‌های جدید اجتماعی که غالبا گرایش‌های غربی و چشم‌اندازهای برخاسته از مدرنیته را دارا هستند، باشیم. هرچه نقش این گروه‌ها در حیات اجتماعی جوامع خاورمیانه گسترده شود سیاست این جوامع به سوی معادلات و تحلیل‌های آمریکایی نزدیک‌تر و به‌تبع آن همسوتر خواهد شد.
رهبران آمریکایی تاکید فراوان بر گسترش آموزش و پرورش در کشورهای خاورمیانه دارند. گسترش این پدیده به ضرورت منجر به آشنایی نسل‌های جوان در این جوامع با ارزش‌ها و تاریخ جوامع لیبرال خواهد شد. آموزش مدرن در بستر خود ارزش‌های لیبرال را در شکل حداقل آن به مردم خاورمیانه معرفی و در شکل حداکثر آن معیارها و مقوله‌های متعارض با چشم‌اندازهای لیبرال که از نقطه‌نظر ماهوی غیردنیوی می‌باشند را به حاشیه می‌راند.
آنچه آمریکا خواهان آن است، اشاعه آموزش به تمامی اقصی‌نقاط خاورمیانه و امکان دسترسی تمامی گروه‌های اجتماعی مخصوصا گروه‌های سنی جوان به آموزش می‌باشد چراکه به خوبی آگاه هستند ماهیت ساختارها، نهادها و رفتارها برخاسته از مبانی ارزشی است. ارزش‌ها نیز در محیط‌های آموزشی است که فرصت حیات می‌یابند و به همین روی است که تاکید فراوان به اشاعه آموزش می‌شود. حوزه دیگری را که نسبت به آن حساسیت است، موضوع زنان می‌باشد.
آمریکاییان خواهان نقش فعال‌تر و وسیع‌تر زنان در تمامی قلمروهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در کشورهای خاورمیانه هستند. این بدان روی است که آنان متوجه هستند که این تدبیر منجر به «زنانه شدن» حیات و چشم‌اندازها در منطقه خواهد شد. زنانه شدن ماهیت حیات در خاورمیانه به ضرورت سبب‌ساز تسهیل پذیرش آمریکا به همراه ارزش‌ها و ساختارهای مورد نظر این کشور در منطقه خواهد شد.
زنانه شدن با تاکید بر گفت‌و‌گو نفی خشونت مسیر را برای حضور و نفوذ نهادی آمریکا در منطقه صاف خواهد کرد. رهبران سیاسی و مخالفان مدنی در آمریکا در تلاش هستند که در این چهار حوزه آنچه را که از نظر آنها مطلوب و مناسب است به رویت درآید.
با توجه به چارچوب‌های حاکم در منطقه و با در نظر گرفتن مبانی حیات‌دهنده منافع آمریکا پرواضح است که می‌بایستی انتظار تعارض بنیادی و به‌تبع آن بی‌ثباتی‌های فراوان و فزاینده را در منطقه داشت. آمریکا برای تامین منافع خود گریزی جزء دگرگونی بنیادی در این حوزه‌ها را در برابر نمی‌یابد و کشورهای منطقه هم به لحاظ ماهیت ساختارهای فکری، روانی و مادی، دگرگونی خواست آمریکا را پذیرا نیستند. به دلیل این واقعیات است که انتظاری جزء منازعه و جنگ مداوم بی‌پایه است.
دکتر حسین دهشیار
منبع : روزنامه کارگزاران