جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

او خود یک شخصیت بود


او خود یک شخصیت بود
یکی از بانوان فرهیخته و اهل درد می‌گفت: پس از رحلت جان‌سوز حضرت امام خمینی (قدّس سره) به همسر سرافراز ایشان تسلیت گفتم،‌و با اشک و درد افزودم: خانم ثقفی خداوند صبرتان دهد، با هجران و دوری غمبار امام عزیز چه خواهید کرد؟ پس از مکثی گفت:
"هرگز مرگ و دوری آقا را تصوّر نمی‌کنم. هیچگاه از او جدا نخواهم بود. روح‌الله همواره در چشم و دل من است."!
گفتم آری. این قصّه سر در گریبان تاریخ شیفتگی و عرفان دارد. شوق و شیدائی در پیشگاه شجاعت و کمال و اخلاص و زیبائی و محبّت و تقوا،‌ هر لحظه به شکلی، و هرگه به لباسی تجلّی می‌کند و تاریخ را، و کاروان انسان و انسانیّت را به پیش می‌راند و "اُسوه" می‌پرورد، و به گفته عارف جامی "شور" می‌آفریند، و گاه هم دمار از جان درمی‌آورد!
"برون زد خیمه ز اقلیم تقدّس
تجلّی کرد بر آفاق و انفس
از این لمعه فروغی بر گل افتاد
ز گل شوری به جان بلبل افتاد
سر از جیب مَه کنعان درآورد
زلیخا را دمار از جان درآورد"!
و..
به گفته‌ی حضرت علاّمة طباطبائی: "خودت آموختَیم مِهر و خودت سُوختَیم"!
زنده‌یاد "خدیجة ثقی" چون "خدیجة کبرا" که سلام خدا بر او باد، تمام حیات و هستی خویش را در ایمان و آرمان "روح‌الله" می‌بیند و "کمال هم‌نشین" وحدت و کمال می‌آفریند و عشق و پرستش و محبّت و معنویّت بنائی رفیع و "خانواده"ای دوران‌ساز را بنیان می‌نهد که چون "شجرة طیّبه" اصولی ثابت و استوار، و فروعی سر بر آستان ایمان و آسمان دارد؟ "خانه"ی کوچک و گلینی که پدر روح‌الله و "مادر" خدیجه است که به گفته رهبر معظّم، "خود یک شخصیت بود".
□□□
پاسخ خانم ثقفی، همسر و همدرد وارسته‌ی امام، یادآور شعر بلند ابن فارض است. شعری که عارف نامی حضرت شیخ محمد بهاری، در فراق "محبوب"، یا به قولی در سوگ استادش حضرت مولا حسینقلی شوندی همدانی، آن را زمزمه می‌کند و می‌نویسد:
"اُقبِّلُ ارضاً، سارَفیها جِمالُهما
و کَیفَ بِدار، دارَ فیها جَمالُها"!؟
بر سرزمینی بوسه می‌زنم که شتران بار بر آن گذاشته‌اند چه رسد به خانه و کاشانه‌ای که همواره تجلیگاه جمال محبوب بوده است.
□□□
امّا، چرا "او خود یک شخصیت بود"؟
هرچند به تعبیر آقای ضرغامی "مادر انقلاب"، خود از تبار علم و عرفان و "سلیله"ی عقل و ایمان بود، امّا تقدیر او را به راهی برد که بار حراست از "امانت" بزرگ تاریخ "جهاد و اجتهاد" و "فقه و عرفان" شیعه را بر دوش گرفت، و در میدان ایمان و عمل، همراه و همراز "روح بزرگ" تاریخ شد. بر این پایه ترسیم چهره شادروان خانم ثقفی (خدیجه انقلاب اسلامی)،‌کار خُردی نیست. شخصیّتی که رهبرکبیر انقلاب در توصیف او گفت:
"ایشان همواره، مایة قوّت قلب من بودند"!
شگفتا، قوّت "قلب"ی که خود به وسعت دیار و عظمت انقلاب بود. قوّت "قلب"ی که خود قلب تپنده‌ی امّتی بزرگ بود!
ترسیم چهرة شیرزنی که به قول "عمان سامانی": "بنت الجلال" و "مردآفرین روزگار" است!؟ و ده‌ها سال با رهبر یکی از عظیم‌ترین و موّاج‌ترین حرکت‌های تاریخ زیسته، انصافاً کاری دشوار است.
در روزگار دژم حمله و هجوم شبانه،‌ و زندان و تنهائی و تبعید و دربه‌دری،‌تیماردارِ خانه و خانواده و فرزندان بودن و تهمت و طنز و تعریض، و چه می‌دانیم شاید طعنه و تمسخر کسان(!) را تحمّل کردن و در رسیدن به مقاصد و هدف‌های والا و مقدّس همسر، چون کوهی استوار ایستادن و بر غربت و تنهائی و دوری از خان و نان و دوستان و یاران شکیباماندن، و به خاطر پیروزی انقلاب عزیز اسلامی بر هر غمی و بر هر مصیبتی خوش‌آمد گفتن و شریک دردها و شادی‌ها و غم‌ها و یأس‌ها و امیدها و آرزوهای رهبر و قائد کبیر کاروان‌بودن و عهده‌دار حفاظت از عصارة "جهاد و اجتهاد" و رنج‌ها و ناکامی‌های شیعه‌شدن و در روزگار غربت و غم و تنهائی و تبعید و دوری و درد، خبر جان‌سوز شهادت، یا مرگ شهادت‌گونه‌ی فرزند جوان و "مُجتهد" خود، (آیت‌الله آقامصطفی) را شنیدن و همچنان آرام و تسلیم و رام دل به خدا و سر بر آسمان سپردن، و در همان حال به آرامش "روح‌الله" اندیشیدن، و دربرابر دیدگان همه دژخیمان و دل‌های بی‌درد که چشم به راه کمترین فتور و سستی و افسردگی "خانه امام" و کانون انقلاب عظیم اسلامی‌اند، به گفته زنده‌یاد دکتر شریعتی: "حتّی حسرت یک آخ گفتن" را بر دل و دیدة خصم نهادن و بر پیمان و ایمان و آرمان وفادارماندن و خَم بر ابرو نیاوردن و شهادت و مرگ فرزند یا فرزندان را شرافت و پیروزی و "فوز عظیم" شمردن و پس از فراق غمبار "امام" عزیز، با جنازه دوّمین فرزند جوان که "یادگار امام" و "بقیّةالماضین"! است کریمانه، و با تمام دریادلی و طمأنینه وداع گفتن، و در وادی وداع نشکستن، و... از "مادر انقلاب (مرحومه خدیجه‌ی ثقفی) قهرمانی ساخت که بر منزلت،‌ و بر جلالت و مکانت و شخصیّت و استعداد "زن" افزود:
"زن مگو خاک درش نقش جبین
زن مگو دست خدا در آستین"!
و بدین سان "او خود یک شخصیّت" و اُسوه و نمونه گردید. زنی طراز اسلام که آئینه‌ای از صبر و مبارزه و حریّت و تقوا و هدف‌داری و وفا، و همزمان "زنی مردآفرین" و تاریخ‌ساز است. خداوند با محبوبانش "خدیجه و فاطمه"(س) محشور فرماید.
و درود و رحمت خدا بر این خلق سربلند و حق‌شناس که بازهم در مراسم وداع و تشییع همسر حضرت امام حماسه ساختند و با حضور ماندگار خود با انقلاب شکوهمند اسلامی تجدیدعهد کردند:
"به گیسوی تو خوردم دوش سوگند
که من از پای تو سر برنگیرم"!
دکتر سید محمد اصغری
منبع : روزنامه اطلاعات