شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

اندر کرامات امیر اسدالله خان علم


اول كرامت اسدالله آن بود كه فرزند امیر شوكت الملك، خان قائنات بود كه سالها حاكم بی بدیل و خان بی نظیر مرزهای شرقی كشور بود و در ایجاد روابط دو سویه با بریتانی، با حفظ منافع ملی وزیر پا گذاشتن منافع آن كشور منفعت طلب سود جوی استعمارگر علیه ما علیه شعوذه ها می كرد كه مپرس. اما از كرامات شوكت الملك آنكه رضاخان او را نكشت و در آخر به وزارت پست و تلگراف و تلفن و ... منصوبش نمود. و قلم زنندگان صد تا یه غاز تاریخ را اعتقاد بر آن است كه امیر شوكت به رضاشاه بسیار قریب نبود چون اگر بود یا بایستی مثال علی اكبر خان داور خودكشی می كرد یا مثال نصرت الدوله فیروز در زندان سمنان با لنگه كفش سد جوع می كرد و یا مثال عبد الحسین خان تیمور تاش، وزیر مقتدر دربار با انژكسیون پزشك احمدی رخت هستی به سرای نیستی می كشید.
بالجمله چون بنای ما ذكر كرامات اسدالله بوده از كرامات امیر شوكت در می گذریم و فقط همین می گوییم كه از معماهای تاریخ معاصر همین بس كه امیر شوكت از جمله خانهای معدودی بود كه رضا شاه نه او را بكشت و نه تبعیدش بفرمود،بلكه مقام وزارت و خلعت صدارت نیز بدو بخشید. این سخن بگذار تا وقت دگر.اسدالله را نبوغی بود در آموختن علم كه افاضل اعاظم را انگشت دردهان كرده و این از آن رو بود كه از نبوغش یك بوق هم شكوفا نمی شد. و از عجایب روزگار آن باشد كه بعض آدمیان در كودكی شكوفا شوند و بعض آنها در میانسالی شكوفا شوند و بعض آنها در كهنسالی شكوفا همی شوند.
اسدالله را مدركی لازم آمد. نقل است دیپلم نداشت چه برسد به لیسانس. باری چون خانزاده بود به رعایت پدر دیپلم مدرسه كشاورزی كرج بدو دادند. بدین سان پیش از سی سالگی به طرفه العینی شكوفا شد و در كابینه علی منصور كسوت وزارت پوشید.
نقل است دكتر اقبال كه هنگام تشكیل كابینه اش گفته بود جز "اجرای اوامر ملوكانه" برنامه ای ندارد در برابر اسدالله لنگ همی انداخت. هنگام معرفی كابینه، از اسدالله نقل است: "ما آمده ایم تا سپر بلای اعلیحضرت شویم؛ خودمان را در راه باقی ماندن سلطنت قربانی كنیم".
در زمان صدارت، اول چالش اسدالله با غلامرضا تختی یل ایران و پهلوان انیران بود. و آن در غوغای زلزله بوئین زهرا بود، در گردآوردن اعانت برای زلزله زدگان، كه به ساواك فرا خواندندش، كه چرا بی اجازتی به این كار برخاستی. و در جواب تختی كه "این كار هم اجازت همی خواهد"؟ گفته بودندش: نفس كشیدن هم بدون اجازت ممنوع".
بازار شاه و علم چندان رونق گرفته بود كه سیه چشمان كشمیری و تركان سمرقندی سرو كله شان پیدا شده بود. از ماكسول تایلور، رئیس ستاد ارتش آمریكا گرفته تا دین راسك وزیر خارجه و سرجنت شرایور، شوهر خواهر كندی.
از كرامات علم آنكه بختك اختناق را بر جامعه افكند و بر اعتقادات مردم توهین همی روا داشت.
دست دربار چندان باز گذاشت كه پرونده قتل فلور (مو طلایی شهر) ماستمالی شد و نام مجرمان اصلی (برادر شاه و همسر او) پنهان نگاه داشته شد. تركتازی دربار بود كه دولت اسدالله؛ سعد الله نوكر روستایی و بیسواد فلور را به چهار سال حبس محكوم داشت.
نقل است از دیگر كرامات علم(اندر آن بیست ماه كه صدارت كرد) آنكه زمینهای خاندان پهلوی را پیش از آنی كه مشمول "اصلاحات ارضی" شود، خرید.یك قلم ۹ میلیون تومان برای تاج الملوك كارسازی كرد تا پالایشگاه را در املاك او بسازند.
بزرگتر كرامات اسدالله آن بود كه سفارت اسرائیل در تهران افتتاح همی كرد. و تهران تنها پایتخت یكی كشور مسلمان بود كه اسرائیل در آن سفارتخانه داشت.آورده اند موشه دایان قهرمان جنگ (از نظر صهیونیستها) و منفورترین چهره (از دید مسلمانان) در تهران به ضیافت شاه آمده بود. كار اصلی ژنرال كه همه را با یك چشم می دید تجارت عتیقه بود. نقل است در این سفرها كلكسیون پر قیمتی از آثار باستانی ایران گرد آورده بود.
آن كه دوران دبیرستان را به استظهار پدر سپری كرده بود در رأس یك مؤسسه بزرگ علمی همی نشسته بود كه الگوی دانشگاه هاروارد بود و راز این در جمله صادقانه و بی تعارف و بی تكلفی است كه در مصاحبه ای گفته بود:« من نوكر اعلیحضرتم، بفرمایند پیشخدمت یك اداره در شیراز باشم هم به دیده منت می پذیرم».
فرهاد رستمی
منبع : ماهنامه بهارستان


همچنین مشاهده کنید