شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

به یاد برادران مجابی، شهیدان حادثه مسجد ارک


میرسیف الدین مجابی در آبان ماه سال ۵۱ از پدری ایرانی و مادری فرانسوی در پاریس متولد شد، دو سال بعد نیز مجدالدین به دنیا آمد. اولین ارتباطشان با آیین های مذهبی از جلسات تفسیر قرآنی شروع شد كه در منزلشان و با حضور اعضای انجمن اسلامی دانشجویان شكل می گرفت.
روبه روی خانه مجابی ها كلیسایی وجود داشت كه مسئولان آن برای تأمین مخارج، طبقه تحتانی را كه جزو كلیسا محسوب نمی شد كرایه می دادند. از آنجا كه در شهر پاریس مركز اسلامی شیعیان وجود نداشت دانشجویان مسلمان پاكستانی در ایام محرم این سالن را كرایه و در آن اقامه عزا می كردند. آشنایی این دو برادر با مجالس عزای حسینی هم به حضورشان در همین مراسم بر می گردد كه گهگاه همراه پدر خود در آن شركت می كردند.
وقتی به ایران آمدند سیف الدین ۱۰سال داشت و مجدالدین هم ۸ ساله شده بود. چند سال بعد هر دو به عضویت بسیج مسجد حضرت امیر(ع) درآمدند و در تامین امنیت محله خود و مبارزه با منافقین نقش به سزایی ایفا كردند.
از تصویب قطعنامه چیزی نگذشته بود كه سیف الدین برای تفحص پیكرهای شهدا، عازم كردستان عراق شد و از همان جا بود كه به همراه دو نفر از دوستانش مخفیانه برای زیارت مرقد حضرت اباعبدالله(ع) عازم كربلا گردید. در مسیر برگشت از كربلا هر دو همراهش به شهادت رسیدند اما هنوز نوبت به سیف الدین نرسیده بود.
این دو برادر كه همواره خود را جامانده از خیل شهیدان می دانستند در سال ۷۱ هیئتی را با نام «محبین شهادت» بنا نهادند كه هر هفته ۳ شنبه شبها تشكیل می شد. مجدالدین در هیئت مداحی می كرد و سیف الدین هم میان دار بود، آشنایی من با این دو عزیز نیز از همین هیئت آغاز شد.
یكی از محلهای ثابت ملاقات ما سلسله مراسمی بود كه در مسجد ارك تهران برگزار می شد. در تمام این مجالس این دو برادر عملا میان داری هیئت را برعهده داشتند و چنان پرشور و باصلابت بر سر و سینه می زدند كه كمتر كسی تاب همراهی با آنها را در عزاداری داشت. مراسمی نبود كه این دو برادر در حلقه اول شور عزاداران مسجد ارك نباشند.
شب قبل از حادثه نیز كه برای آخرین بار موفق به دیدارشان شدم با همان شور و حال همیشگی و با تمام وجود بر سر و سینه می زدند و حسین و حسین می گفتند. چنان عزادار و ماتم زده بودند كه گویی برای اولین بار بود این مصیبتها را می شنیدند.
شب حادثه وقتی به مسجد رسیدم كه كار از كار گذشته بود. نه از سیف الدین خبری بود و نه از مجدالدین، این «محبان شهادت» را دیده بودند كه برای نجات كسانی كه در آتش مانده بودند بارها به داخل مسجد برگشته و هر بار پس از نجات یك مجروح به میان شعله ها شتافته اند تا «راه زینب(س)» را ادامه دهند...
پیكر مجدالدین چنان سوخته بود كه جز اهل آسمان كسی چهره او را نمی شناخت. سیف الدین نیز پس از آنكه دود راه نفسش را بست موفق شد شمیم بهشت را استنشاق كند.
برادران مجابی از نوادگان محمدعابد فرزند امام موسی كاظم بودند. فرزند محمد عابد كه جد برادران مجابی محسوب می شود سیدابراهیم مجاب نام دارد و در كنار حرم مطهر حسینی مدفون است. نام مجاب را از آنجا بر او نهادند كه چون وارد حرم شد و صدا زد السلام علیك یا اباه، حاضران شنیدند كه صدایی در جواب او گفت: «و علیك السلام یا ولدی».
این دو برادر نیز در شامگاه چهارم محرم الحرام سال ۱۴۲۶ هجری به اثبات رساندند كه فرزندان خلفی برای جد خود بوده اند، سلام آنها نیز پاسخ داده شد و خواسته هایشان به اجابت مولایشان رسید.
از سیف الدین دختری ۵ ساله به یادگار مانده است و از مجدالدین نیز دختری ۷ ساله و دختری ۲ ساله.
منبع : داور


همچنین مشاهده کنید