شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


رشد مردم در مقام شهروند


رشد مردم در مقام شهروند
«شناخت جوامع دانایی» عنوان اثر تازه یی است که به تازگی با ترجمه شیوای آقای اسماعیل یزدان پور بر پیشخوان کتابفروشی ها نشسته است. کتاب، گزارش پژوهش بزرگی است که به سفارش اداره امور اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل متحد و با مشارکت جمعی از پژوهشگران مراکز معتبر علمی جهان به انجام رسیده است. ترجمه این اثر به سفارش دبیرخانه شورای عالی اطلاع رسانی و توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده است.
شناخت جوامع دانایی تلاش دارد نظم در حال ظهور اجتماعی و اقتصادی را با استفاده از چند شاخص و در قالب بیست پرسش و پاسخ معرفی کند. به بیانی ساده، رسیدن به مرحله تولید دانش، جامعه دانایی را از نظم های پیشین اجتماعی، همچون جامعه اطلاعاتی و غیره متمایز می کند. در پایان قرن بیستم، انسان تولید انبوه دانش را آموخت. این مهارت جدید ماهیت پویایی دارد که در آن، امکانات فنی در حوزه اطلاعات و ارتباطات برای اولین بار با شبکه های اجتماعی و «فضاهای مشترک تولید دانش» پیوند خورده است.این گزارش بر اهمیت عامل انسانی و شبکه های اجتماعی تولید و پردازش دانش تاکید دارد و بیان می دارد که هر جامعه یی می تواند با ایجاد نهادها و سازمان هایی برای تقویت و رشد «مردم» و «اطلاعات» فرصت هایی را برای تولید جمعی و کاربرد جمعی دانش در تمامی بخش های جامعه فراهم آورد. از نظر گزارش، هر جامعه یی که در این مسیر باشد، جامعه دانایی است.برخلاف دیگر گزارش ها که فقط به مسائل فنی می پردازند، این گزارش به عامل مهم رشد مردم در مقام شهروند و توسعه مردم سالاری به عنوان سازوکاری موثر برای نیل به اهداف جامعه دانایی اشاره دارد و پیشنهاد می کند که جامعه دانایی واقعی به بانک های عظیم اطلاعاتی محدود نمی شود و تمامی اعضای اجتماع را درگیر تولید و به کارگیری دانش و اطلاعات می کند و تلاش دارد راه های هدایت حکومت و سازماندهی جامعه برای نیل به این هدف را نشان دهد. چنین دستور کاری به رغم پیچیدگی بسیار، بر چهار پیش فرض ساده بنا شده است؛
۱) در جریان رشد و توسعه دانش دو جزء اصلی جامعه دانایی می تواند بی نهایت رشد کند؛ مردم در مقام موجودات خلاق و حاملان دانش و اطلاعات، و اطلاعات در مقام ماده خامی که باید توسط مردم پردازش شود.
۲) مهارت تولید انبوه دانش در جهانی تحقق یافته است که الگوی سازمانی غالب آن مردم سالاری است. نهادهای اجتماعی موجود در مردم سالاری های کنونی باید تقویت شوند.
۳) جامعه دانایی هوشیار (در برابر جامعه دانایی اسمی یا ناقص) به معنای تجهیز به ملزومات فنی و توسعه آنها نیست. این الگوی جدید اجتماعی باید سطوح بالایی از کیفیت و امنیت را برای انسان ها تضمین کند. تولید انبوه دانش های کاربردی، انباشت نوآوری های فنی و تبدیل آنها به کالا و خدمات در چارچوب اقتصاد دانایی محور و تحت مدیریت کنونی بازار، به تنهایی نمی تواند ضامن کیفیت و امنیت بالای زندگی همه مردم باشد. جهت گیری جدید در توسعه را می توان بر مبنای به کارگیری فنون و ابزارهایی تدوین کرد که دانش «وجودی» را به دانش «همزیستی» و «حفظ تعادل توسعه یی» تبدیل می کند و آنها را به کار می گیرد.
۴) و دست آخر، آماده کردن فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در بستر توسعه دانایی، امکان افزودن پسوند «انبوه» را به تولید، توزیع و کاربست دانش فراهم می آورد. البته، پژوهشگران بر این نظرند که در آینده، تاثیر فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی به عنوان ابزار سرعت بخشی به تولید دانش بر این فرآیند کاسته شده و به ثبات خواهد رسید. در جریان تولید دانش، تنها عامل سرعت بخش به توسعه دانش که نامحدود است و قدیمی و کهنه نمی شود، مردم هستند.این گزارش همچنین تلاش دارد دریابد جهان در جریان این تحول نوخاسته چه کرده است. نتایج این تفحص به خاطر داده های ناکافی و غیرقابل مقایسه، چندان کامل و نهایی نیست. به همین خاطر، نتایج این گزارش در شاخص توصیفی و تجربی جوامع دانایی خلاصه شده است. «شاخص جوامع دانایی» شاخصی ترکیبی است که از سه واحد تشکیل شده است؛ ۱- دارایی ها ۲- توسعه دارایی ها، یعنی «پیشرفت» و ۳- آینده نگری در پیگیری یک جهت گیری توسعه یی، همچون تعهد به سطوح بالای کیفیت و امنیت زندگی.گزارش با ارائه آمارهای تفصیلی و مقایسه آنها، نیاز به شناخت چالش های مسیر گذار به جامعه دانایی و اتخاذ برنامه یی مبتنی بر یک نظریه دقیق را مورد اشاره قرار می دهد. جوامع باید برای استفاده از منابع جدید در جهت خدمت به عموم مردم - از قبیل نیل به سطوح بالای توسعه انسانی برای همه مردم در همه جا - تصمیمات خود را از روی آگاهی اتخاذ کنند. مشارکت واقعی شهروندان با اطلاعات و تجهیزات خوب، رشد نامحدود مردم، توسعه نامحدود اطلاعات، ایجاد «دولت های مساعد» به عنوان زیستگاه جامعه دانایی و تامین منابع برای دانش برای «زیستن»، «همزیستی» و «حفظ تعادل توسعه یی» می تواند در زمره گزینه های انتخابی باشد.
انتخاب نادرست می تواند استفاده نادرست از منابع دانش تولید شده به صورت انبوه را سبب شده و در نتیجه به یک فاجعه حقیقی بینجامد. چنین دانشی می تواند شکل های جدیدی از نابرابری های اجتماعی را ایجاد کند که صدمه آن تا به حال تجربه نشده است. چنین دانشی، در نهایت منطقی خود، برای تمامیت حیات مخاطره آمیز است.
بیتا عظیمی نژادان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید