یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


دولت، محصول تعامل جامعه و قدرت


دولت، محصول تعامل جامعه و قدرت
امروزه در جهان غایت و آرزوهای عام به منزله مردم و خاص به معنی متولیان حاکمیت یا همان دولت را می توان رسیدن به سطحی از «توسعه» دانست و حقیقتاً برای رسیدن به این مقصود تمام سعی خویش را مبذول می کند. اما به راستی راه دستیابی به این هدف چیست؟ یکی از راه حل هایی که به شدت ذهن متولیان را متوجه خویش کرده است گزینه و نظریه «دولت توسعه گرا» است. برای تبیین مفهوم دولت توسعه گرا اول باید کمی مفهوم «دولت و توسعه» را مورد کنکاش قرار دهیم و بدین منظور در این بحث سعی بر این داریم که با تعاریفی که از دولت و توسعه در سطح جهان و در میان اندیشمندان متخصص در این مورد وجود دارد، آشنا شویم.
● تعریف دولت
ژرژ رسل حقوقدان معروف در تعریف دولت چنین می گوید: نظریه کلاسیک حقوق بین الملل دولت را به عنوان یک ماهیت حقوق سیاسی متشکل از سه عامل اجتماع ملی، قلمرو دولتی و تشکیلات حکومتی تعریف می کند. تعریف دیگر از دولت تعریفی سوسیالیستی است با اینکه مفهوم اقتصادی دولت را مد نظر دارند اما منکر مفاهیم سیاسی و حقوقی دولت نیستند ولی چون حقوق و سیاست را در استخدام اقتصاد فرض می کنند اقتصاد را در نقطه شروع نقش و وظیفه دولت می دانند و به عنوان صفت مشخصه و بارز دولت توجیه می کنند. این تفکر بالاخص پس از بحران مالی اخیر جهان دوباره بر صحنه بین المللی حاضر شده و مشغول نسخه پیچی برای شکل دولت ها شده است. اما در این میان متفکر لیبرالی همچون جان لاک نیز تعریفی که برای دولت مدنظر دارد این است که دولت وظیفه حفظ آرامش و تامین صلح و ایجاد امنیت و تهیه موجبات توسعه یافتگی افراد جامعه را دارد. فرضیه تشکیل دولت به هر عنوانی که مطرح شود در هر صورت دولت را مخلوق ذهنی می داند که از جامعه سیاسی متولد شده و از آن نیرو گرفته و در آن توسعه یافته و بر همان جامعه تسلط پیدا کرده است.در این تعریف همان گونه که مشاهده می کنید نقش متقابل جامعه و دولت و تاثیر آنها بر یکدیگر قابل کتمان نیست.
اندیشمندان به طور کلی در تعریف دولت به این مفهوم رسیده اند که دولت عبارت است از کیفیتی از خود ملت،نیرویی که از اجتماع مردم متشکل و در سرزمین معین و محدود زندگی می کند. منشأ دولت اجتماع متشکل و سازمان یافته مردم به صورت ملت است که احتیاج به نظم و امنیت دارد.
پس اجتماع مردم و احتیاج جامعه به حفظ نظم و امنیت این نیرو را آزاد می کند. یعنی دولت را به وجود می آورد،ولی وقتی این نیرو به وجود آمد مانند دیوی افسانه ای که از شیشه خارج می شود قدرتش ما فوق اجتماع به وجود آورنده خویش قرار می گیرد و بر آن مسلط می شود. بودن یا نبودن دولت بستگی به بودن یا نبودن جامعه دارد وتا وقتی جامعه ای هست طبعاً دولت هم با آن خواهد بود زیرا جامعه به هر شکلی که باشد احتیاج به استقرار نظم و عدالت و امنیت خواهد داشت و هیچ جامعه ای فارغ از احتیاج به این سه رکن اساسی زندگی نخواهد بود. اما نمی توان از دولت صحبتی به میان آورد و در مورد صفت دولتمداری هیچ نگفت. دولتمداری عبارت است از توانایی، دانش و هنر استفاده مشروع از قدرت فوق العاده ای که از طریق جامعه به دولت و بالطبع به دولتمداران تفویض شده است. استفاده درست و بجا از قدرت در راستای ایجاد توسعه و بالا بردن سطح رفاه اقشار مختلف جامعه نقش دولتمداران را برجسته می کند و آنان باید منافع انسانی جامعه که عنصر اساسی تشکیل دهنده دولت است را در نظر بگیرند. دولتمداری دموکراتی و مبتنی بر خرد جمعی عامل اصلی نیل به توسعه انسانی، سیاسی و اقتصادی جامعه است و بدون رسیدن به این اهداف عملاً دولت توسعه گرا نیز وجود ندارد. در دولتمداری دموکراتیک باید کفایت که همان نخبه پروری است در بالا ترین حد و فساد در نازل ترین حد خویش باشد.
● تعریف توسعه
توسعه در لغت به معنای رشد تدریجی در جهت پیشرفته تر شدن، قدرتمند تر شدن وحتی بزرگ تر شدن آمده است.بروکفیلد جامعه شناس در تعریف توسعه می گوید: توسعه را باید بر حسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر کاهش فقر، بیکاری و نابرابری تعریف کنیم.امروزه تلقی ما از توسعه فرآیندی همه جانبه است که معطوف به بهبود تمامی ابعاد زندگی مردم یک جامعه است و ابعاد مختلف آن عبارتند از: توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی، توسعه فرهنگی، اجتماعی و امنیتی است و هیچ کدام از آنها را نمی توان مقدم بر یکدیگر دانست. مفهوم توسعه طی این دو سده اخیر و بالاخص پس از رنسانس در اروپا به شدت ذهن اندیشمندان را به خود معطوف کرده که این امر موجب آن شده مکاتب زیادی درباره مفهوم توسعه شکل بگیرند.بد نیست در اینجا به اختصار به معرفی چند نمونه از این مکاتب بپردازیم.
الف) دیدگاه مارکسیستی از توسعه
برای اندیشمندان این مکتب نقش بورژوازی در مرحله گذار از فئودالیسم به سرمایه داری موضوع اصلی به شمار می آید.
اصلاح شیوه تولید به عنوان واحد اقتصادی وساختارهای طبقاتی جامعه که در فرآیند گذار از جامعه فئودالی به سمت جامعه سرمایه داری اتفاق می افتد ایده اصلی این نظریه محسوب می شود.
ب) الگوی نئوکلاسیک بازار آزاد
ایده اصلی تفکر نئوکلاسیک این است که توسعه نیافتگی ناشی از سوء تخصیص منابع به دلیل سیاست های نا صحیح و دخالت های بیش از حد دولت در کشورهای جهان سوم است که این نظریه در راستای فهم بیشتر اصول دولتمردانی
قابل تامل است.
● اسلام و توسعه
در قران و روایات ما مناسب ترین واژه مترادف توسعه، عمران است که از آن به عنوان یکی از اهداف خلقت نام برده شده است. خداوند انسان را در روی زمین قرار داد تا زمین را آباد کند و آباد کردن زمین نیز حدی ندارد بلکه می توان آباد و آباد تر شود و این دقیقاً برخلاف بعضی از تفاسیر از دین است که از جامعه توقع بی اعتنایی به دنیا را دارد و به این قائلند که اسلام برنامه ای برای ایجاد حکومت و آباد کردن و توسعه و ایجاد رفاه اجتماعی برای جامعه ندارد. حضرت امیرالمومنین(ع) در خطبه اول نهج البلاغه می فرمایند: خداوند آدم را روی زمین فرو آورد تا زمین خدا را با نسل خودش آباد کند و همچنین او در یکی از نامه های خویش به مالک اشتر یکی از وظایف والی را عمران بلاد و آبادانی شهرها معرفی کرده است. یکی از مهم ترین وجوه افتراق اسلام با دیگر مکاتب توسعه در توجه داشتن اسلام به دو بعد مادی و معنوی جامعه توامان با هم است که در مدل های غربی در توسعه فقط به بعد مادی نیازهای جامعه توجه می شود.
با تعاریفی که از دولت و توسعه به دست آوردیم به نظر می رسد راه رسیدن به یک «دولت توسعه گرا» در ایران به شدت سخت است.یکی از مهم ترین موانع سر راه نیل به این مقصود عدم معیار شایسته سالاری در انتصاب مدیران است.علاوه بر این تحقق یک دولت توسعه گرا، نیازمند آن است که دولت بتواند رابطه مبتنی بر ارزش ها، آرمان ها، عقلانیت و مصلحت با محیط داخلی و خارجی خود را برقرار سازد.
همچنین دولت توسعه گرا نیازمند فرصت های بسیار زیادی در عرصه درآمد و سرمایه، منابع انسانی، تولید علمی، انسجام اجتماعی، فرهنگ موافق توسعه و موقعیت استراتژیک بی نظیر است. بنابراین می توان گفت اگر توسعه ضرورتی حتمی برای کشور ماست، یکی از راه های تحقق آن در دولت نهفته است تنها نوعی خاص از دولت، یعنی دولت «توسعه گرا». تحقق چنین دولتی نیز نیازمند دگرگونی هایی در درون اندیشه و ساختارهای شکل دهنده و جهت دهنده دولت است که می توان در یک کلام به آن «توسعه دولت» اطلاق کرد.
محمود بابایی
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید