یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


دولت و منطق اقتصاد


دولت و منطق اقتصاد
چرا دولت برای صرفه‌جویی در آب، برق، گاز و بنزین به جای منطق اقتصادی از منطق‌های دیگری استفاده می‌کند؟
انسان ساحت‌های مختلفی دارد و در هر یک از ساحت‌ها متفاوت از ساحت‌های دیگر رفتار می‌کند. از جمله ساحت‌های متفاوت انسانی می‌توان به ساحت‌های عقلی، دینی و عرفانی، هنری، اخلاقی و معیشتی یا همان ساحت اقتصادی اشاره کرد. اگر منطق را، همانند فیلسوفان به ساحت عقلی محدود نکنیم می‌توانیم بگوییم که نحوه عمل و شناخت انسان در هر یک از این ساحت‌ها بر اساس منطق خاص همان ساحت صورت می‌گیرد. منطق عقلی بر حق و ناحق (یا می‌توانیم بگوییم بردرستی و نادرستی) حکم می‌کند. در حالی که منطق اخلاقی بر خوبی و بدی؛ منطق هنری بر زیبایی و زشتی؛ منطق دینی بر ثواب و گناه و منطق معیشتی بر کارآیی و ناکارآیی در عمل انسانی حکم می‌کنند. نظر به تفاوت ماهوی این ساحت‌ها منطق زیربنایی آنها نیز متفاوت خواهند بود. برای مثال اگرچه در منطق عقلی (به‌خصوص منطق ارسطویی) جمع و رفع نقیضین ممکن نیست ولی در منطق هنری نه تنها ممکن و جایز بلکه یکی از صنایع هنری هم هست، برای مثال این قضیه و نقیض آن را در نظر بگیرید؛ «آقای الف در اینجا هست و آقای الف در اینجا نیست». کاملا واضح است که این دو قضیه نمی‌توانند در یک جا جمع شوند و بنابراین ما نمی‌توانیم بگوییم که آقای الف هم در اینجا هست و هم در اینجا نیست. همچنین نمی‌توانیم بگوییم که آقای الف نه در اینجا هست و نه در خارج از اینجا. ولی در منطق هنری این امر جاری نیست. برای مثال به این بیت مشهور خواجه شیراز توجه کنید.
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین‌کار
که در برابر چشمی و غایب از نظری
همان طوری که متوجه شدید، خواسته حافظ هم در برابر چشم او و هم غایب از چشم و نظر او است. در منطق هنری به این رویه صنعت تضاد گفته می‌شود که باعث زیبایی یک اثر هنری می‌شود. ما می‌توانیم هزاران نمونه از این نوع مثال‌ها را که در آن‌ها دو منطق برخلاف هم حکم می‌کنند، پیدا کنیم. هدف ما از بیان این مطالب تنها شرح عمل و شناخت متفاوت آدمی در ساحت‌های مختلف است. می‌خواستیم بگوییم که دولت یا مدیر برای انجام یک امر اقتصادی می ‌باید از منطق و مکانیسم همان امر استفاده کند وگرنه ممکن است با نتایج ناخواسته و دور از هدف اولیه خود مواجه شود.
حالا این دستور و تبلیغ دولت را که مدام از رسانه‌های مختلف به اجرای آن دعوت می‌شود، در نظر بگیرید: به علت کمبود برق/گاز/بنزین/آب در مصرف آن صرفه‌جویی کنید. کاملا واضح است که این حکم یک حکم اقتصادی است، زیرا سخن از کمبودی است که آن هم موضوع شناخت علم اقتصاد است. البته دولت می‌توانست این حکم را به طرق مختلف نیز بیان کند که یک امر اقتصادی نباشد، برای مثال این حکم‌ها را در نظر بگیرید؛ صرفه‌جویی کنید تا محتاج به بیگانگان نباشیم. زیرا محتاج بیگانگان شدن بد است. صرفه‌جویی مستحب است. کاملا واضح است که این دو حکم، به ترتیب احکامی اخلاقی و دینی هستند. از آنجا که دستور و تبلیغ دولت یک امر اقتصادی است، بنابراین این نهاد باید برای واداشتن مردم به صرفه‌جویی، از منطق اقتصادی استفاده کند. در مکانیسم بازار- که همان سرجمع منطق‌های اقتصادی افراد و گروه‌های انسانی است – هر گاه میزان منبع یا کالایی در جامعه کم شد، اثر خود را با افزایش قیمت نشان می‌دهد. بنابراین افزایش قیمت باعث می‌شود در کوتاه‌ مدت مصرف‌کنندگان از میزان مصرف خود بکاهند، تولیدکنندگان در کوتاه‌مدت به تولید خود بیفزایند.و سرمایه‌گذاران و دیگر صاحبان عوامل و منابع اقتصادی به آن طرف گسیل شوند. به این ترتیب در بلندمدت همه بازارها در شرایط تعادل و با سود اقتصادی صفر کار خواهند کرد. اما چرا دولت فعلی و حتی دولت‌های قبلی به جای افزایش قیمت منابع و کالاهای کمیاب سعی دارند از راه‌های دیگری مانند اتکا به منطق‌های اخلاقی، دینی و حتی هنری این کمبود را رفع کنند، خود جای سوال دارد. شاید یکی از مهم‌ترین دلایل، ترس از عواقب سیاسی آن است. به عبارت دیگر، ترس از کم‌شدن افراد طرفدار و معتقد به دولت، در زمینه استفاده مکرر از روش‌های غیرمتعارف برای واداشتن مردم به انجام کاری از سوی دولت، اینجانب دست‌اندرکاران امر را به نکات زیر متوجه می‌سازم.
۱) استفاده مکرر از منطق‌ها و ارزش‌های دینی و اخلاقی برای واداشتن مردم به انجام امور اقتصادی، آن هم در شرایطی که قصور از ناحیه دولت بوده است، باعث دلزدگی مردم از اخلاق و دین خواهد شد. زیرا مردم عقل دارند و می‌فهمند که دولت برای سرپوش گذاشتن بر کوتاهی‌های خود از ابزار دین و اخلاق سوء‌استفاده می‌کند. علاوه‌بر این، مردم را نسبت به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ظنین خواهد کرد. چندین نمونه دیگر نیز می‌توان یافت که دولت برای سرپوش گذاشتن بر اشتباهات و کوتاهی‌ها و عدم‌بصیرت‌هایش نسبت به امور سیاست و اقتصاد کلان از دین و اخلاق کمک گرفته است.البته ما نمی‌گوییم که نباید از این ذخایر ارزشی و سرمایه‌های دینی استفاده شود بلکه سخن ما این است که از این سرمایه‌ها در مواقع حساس و ضروری استفاده گردد. همه ما خوب به خاطر داریم که در جنگ تحمیلی هشت ساله چطور ملت برای دفاع از دین و ناموس خود به جبهه‌های جنگ شتافتند. حالا خودتان قضاوت کنید، این کجا و آن کجا، سوال اساسی من این است که چرا دولت به جای مایه گذاشتن از خود از دین و اخلاق در این موارد مایه می‌گذارد.
ادخلو الابیات من ابوابها
واطلبو الاغراض فی اسبابها (۱)
۲) بحث دیگری که در این باره مطرح است، این است که در انجام یک فعل اقتصادی، برای مثال مدیریت یک سیستم و ساختار اقتصادی، منطق اقتصادی بسیار کارآتر از منطق اخلاقی عمل می‌کند. دلایل مختلفی برای این امر می‌توان در نظر گرفت. از جمله می‌توان گفت که بر طبق تئوری سلسله مراتب نیازهای انسانی نیاز به اخلاق در مراتب بالای این سلسله مراتب واقع شده‌اند. بنابراین تعداد افرادی که نیاز به انجام کارهای اخلاقی در آنها فعال می‌باشد بسیار کمتر از تعداد افرادی است که نیاز به انجام یک فعل اقتصادی در جهت استفاده درست از منابع در آنها فعال است.
بنابراین اگر در واداشتن مردم به صرفه‌جویی دولت‌ها از منطق اقتصادی وارد شوند نسبت به نتیجه ناشی از استفاده از منطق اخلاقی بسیار کارآتر عمل کرده‌اند. از کاستی‌های دیگر این منطق نسبت به منطق اقتصادی این است که در یک سیستم اخلاقی معمولا توجیه‌کننده و توجیه شونده، به جای در نظر داشتن اصل کارآیی، به سلامت اخلاقی توجه دارند. ولی در یک سیستم اقتصادی چنین نیست، برای مثال سازمان دولتی را فرض کنید که دولت بیشتر به دلایل اخلاقی بودن فردی را به ریاست آن سازمان می‌گمارد و تا زمانی که به اخلاقی بودن وی شک نکند همچنان وی را به عنوان مدیر ابقا خواهد کرد. در این صورت این فرد اخلاقی به دلیل داشتن انگیزه‌های اخلاقی نهایت سعی و تلاش خود را به عمل خواهد آورد. احیانا اگر این سازمان با شکست مواجه شود نه تنها دولت وی را سرزنش نخواهند کرد، بلکه خود شخص نیز با این توجیه که من نهایت تلاش خودم را انجام دادم به کارآیی و مدیریت خود شک نخواهد کرد. ولی در یک سازمان خصوصی که براساس منطق بازار عمل می‌کند، شکست مدیر از جانب مجمع عمومی به عنوان ناکارآیی وی قلمداد خواهد شد. بنابراین وی را با یک فرد کارآی دیگری عوض خواهد کرد.
۳) رویه دیگری که معمولا دولت‌ها، به جای استفاده از منطق اقتصادی، برای واداشتن مردم به انجام یا عدم‌انجام یک فعل اقتصادی به آن متوسل می‌شوند، همانا تصویب و اجرای قوانین و سیاست‌های بوروکراتیک می‌باشد. برای مثال فرض کنید دولت تصویب کند که هر کس بیشتر از سهم خویش برق مصرف کند برق وی را قطع خواهد کرد یا وی را متحمل جریمه‌های سخت خواهد کرد. بوروکراسی در معنای تصویب و اجرای قوانین سخت و غیرشخصی به عنوان یکی از پیشنهادات ماکس وبر در امر مدیریت می‌باشد. بوروکراسی از جهات مختلفی مورد نقد تئوریسین‌های مختلف واقع شده است.
از جمله اینکه آن تقلب‌پذیر است و همچنین موجب افزایش کارهای اداری غیرارزش‌آفرین می‌شود. از جمله نقدهای جدی که مرتن و سلزنیک، به عنوان تئوریسین‌های مدیریت، به بوروکراسی وارد کرده‌اند این است که آن موجب اکتفا به حداقل‌هایی می‌شود که قانون آنها را تصویب کرده است نه بیش از آنها. هیچ وقت موجب افزایش انگیزش برای انجام کارهای مثبت، بیشتر از آنهایی که قانون معین کرده است، نمی‌شود.
بهترین مثال در این مورد همان سهمیه‌بندی بنزین است. سهمیه‌بندی بنزین هیچ وقت موجب افزایش انگیزش مردم برای کم‌مصرف کردن نخواهد شد. بلکه از مردم می‌خواهد که به اندازه سهم و حق خود مصرف کنند. این امر علاوه‌بر هزینه‌ها و دردسرهای مختلفی که برای مردم و دولت به بار آورده است، موجب تقلب‌های گسترده‌ای شده است که خود باعث تبدیل یک ارزش (تبعیت از قوانین همگانی) به یک ضد ارزش (تقلب یا دور زدن قوانین برای رفع احتیاجات منطقی خود) می‌شود. همچنین باعث شده است آن دسته از صاحبان خودرو که از سهم خود استفاده نکرده‌اند آن را به قیمت‌های بیشتری به افراد نیازمند دیگری بفروشند. علاوه‌بر همه اینها افرادی که صاحب خودرو نیستند، چنین فکر می‌کنند که حق و سهم آنها را صاحبان خودرو می‌خورند. در حالی که اگر دولت می‌خواست کار قاطعانه و بدون توجه به تبعات سیاسی آن که مدام خود دولت به آن اشاره می‌کند، انجام دهد بهترین سیاست این بود که قیمت سوخت را به قیمت‌های بازار برساند. در آن صورت افرادی که در مصرف سوخت اسراف می‌کردند با پرداخت هزینه‌های بیشتر جریمه می‌شدند و افرادی که کمتر مصرف می‌کردند با پرداخت هزینه‌های کمتر تشویق می‌شدند. بنابراین از این بند چنین نتیجه می‌گیریم که برای انجام یک امر اقتصادی منطق بوروکراسی هم ناکارآتر از منطق اقتصادی است.
مهدی صدقی کلوانق
کارشناس ارشد بازرگانی
۱ - بیت از مثنوی مولوی برگرفته از قرآن کریم
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید