سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

شیخ احمد روحی: اول مرا بکش


حاج شیخ احمد روحی پسر دوم شیخ العلماء آخوند ملامحمد جعفر كرمانی در سال ۱۲۷۲ هجری قمری ۶ ۱۸۵۵ میلادی در شهر كرمان به دنیا آمد. مبانی علم فقه و اصول و حدیث را در كرمان یاد گرفت و نیز چندی در مسجد میدان قلعه و مسجد میرزا جبار كرمان امام جماعت بود.
كرمان را با میرزا آقاخان به طرف اصفهان ترك كرد و از آنجا نیز به تهران رفتند كه در تهران شیخ احمد برای مدتی مشغول به تدریس تفسیر قرآن شد. سپس از تهران به رشت رفتند، در این شهر مدتی میهمان والی شهر مویدالدوله بودند كه این شخص وقتی باخبر شد كه آنها مورد اتهام دربار ناصرالدین شاه هستند، آنها را بیرون كرد. بدین ترتیب آنها به استانبول رفتند و در آنجا شیخ احمد زبان های فرانسه، انگلیسی و تركی استانبولی را فراگرفت و تعدادی كتاب از زبان های انگلیسی و فرانسه به فارسی ترجمه كرد. سپس از استانبول به زیارت مكه رفت و در راه بازگشت مدتی در حلب اقامت كرد. بعد از مدتی اقامت در حلب برای دیدن میرزا آقاخان به استانبول برگشت. در آنجا توسط میرزا آقاخان به میرزا حسن خان خبیرالملك كه سركنسول ایران در آنجا بود معرفی شد. این سه تن به تشویق سیدجمال الدین شروع به ایفای یك نقش فعال در تبلیغ اتحاد اسلام كردند و نامه های بسیاری به علمای شیعه ایران در كربلا و نجف نوشتند.
امین السلطان كه از فعالیت های آنان سخت آزرده شده بود، تلاش كرد آنها را دستگیر كند. بدین منظور دستوراتی برای میرزا محمودخان علاءالملك سفیر ایران در پایتخت عثمانی ارسال كرد و این شخص همان گونه كه قبلا ذكر شد موفق گردید كه حكومت عثمانی را وادار به تبعید این سه تن به طرابوزان كند.
در این اثنا كه ایشان در طرابوزان بودند مشهور بود كه میرزا رضای كرمانی با آنها آشنایی داشت و موفق شده بود كه گذرنامه خود را با وانمود كردن به اینكه خدمتكار شیخ ابوالقاسم برادر شیخ احمد است دریافت كند و به هنگام عبور از طرابوزان به ملاقات آنها رفته بود. به همین خاطر پس از ترور ناصرالدین شاه توسط میرزا رضای كرمانی آنها نیز به معاونت در قتل متهم شدند و دولت ایران خواستار استرداد آنها از دولت عثمانی شد و این خواسته اجابت گردید.
بالاخره مامورین دولت عثمانی آنها را تحت الحفظ تا مرز آوردند و به رستم خان كه مامور تحویل گرفتن آنها شده بود تسلیم كردند و او آنها را به تبریز برد و در عمارت دولتی حبس كرد. با اینكه هنوز میرزا رضا قاتل اصلی ناصرالدین شاه به احترام ماه محرم و صفر در تهران زنده بود امین السلطان حكم قتل آنها را صادر كرد و از ترس اینكه امین الدوله كه تازه مامور و پیشكار آذربایجان شده بود آنها را از كشتن نجات دهد لذا در قتل آنها تعجیل بسیاری كرد و در عصر ششم ماه صفر ۱۳۱۴ در باغ شمال محمدعلی میرزا ولیعهد خودش با میرغضب بر بالین آنها آمد. ابتدا شروع به استنطاق از آنها كرد كه با جواب صریح آنها مواجه شد. عاقبت بنای فحاشی و بدگویی را گذارده و آنها را متهم به بابی بودن و دخالت در قتل شاه كرد.
شیخ احمد روحی طاقت نیاورد و به همان تندی جواب وی را داد. آن وقت خود شیخ احمد میرغضب را به طرف خویش دعوت كرد كه زودباش اول مرا آسوده كن، همین كه میرغضب نزد او آمد، میرزا آقاخان دامان میرغضب را گرفته او را قسم داد كه اول مرا بكش، او را رها كرده نزد میرزا آقاخان آمده، حاج میرزا حسن خان خبیرالملك دامان او را گرفته و او را قسم داد كه اول مرا بكش. مدتی میرغضب در میان آنها سرگردان بود تا عاقبت اول حاج شیخ احمد روحی را و بعد میرزا آقاخان كرمانی و آخر میرزا حسن خان خبیرالملك را به قتل رسانید و به موجب حكم امین السلطان سرهای آنها را پوست كنده و در آنها آرد ریخته به تهران نزد او فرستادند.
حسین ایمانی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید