چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اسلام سیاسی


اسلام سیاسی
چهل سال از ۱۳۱۸ تا ۱۳۵۸ هجری شمسی را به گونه ای زیست كه مكتب نبوت و پرتو قرآن با اسوه هایی چون علی(ع) و حسین(ع) و شاگردان این مكتب چون ابوذر و عمار و یاسر و... راه را به او نشان می دادند.
آیت الله طالقانی به عنوان یك روحانی در عصری راه پیمود كه برخی از عالمان دین، او و امثال او را دیندار حقیقی نمی پنداشتند. خود درباره این گروه نوشته است: آنهایی كه از جهت ضعف تشخیص و جمود به تقلید هر قدیمی را دین می پندارند و هر جدیدی را مخالف با آن و به نام مقدس مآبی و احتیاط كاری جز كلمات نفی- نه، چطور می شود، باید ساكت بود و احتیاط كرد- هر بی دینی و فساد را اثبات و امضا می نمایند و میدان را برای هوسبازان و بندگان شهوت و مال، باز می گذارند تا هرچه بخواهند به سر ملت مسلمان مظلوم بتازند، آنگاه بنشینند و به حال مردم گریه كنند... (۱)
اما ابوذر زمان وظیفه خود و مسیرش را این گونه تعریف نكرد: من خودم تكلیف دیدم كه اگر پیشنماز معمولی عادی باشم، به مسجد بروم و به منزل برگردم از این زندگی شاید مرفه تر، راحت تر و آسوده تر باشم اما در مقابل تكلیف و مسئولیتی كه داریم و وضعی كه پیش آمده است، مجبوریم ما در مسیر درست مردم پیش برویم تا بتوانیم مطالب و حقایقی را كه از مبانی اسلام می دانیم به مردم بفهمانیم. (۲)
رسالت طالقانی آنجایی آغاز شد كه البته به تحول از درون خویش پرداخت و بعد به حركتی فكری و اجتماعی در روحانیت تشیع و احیای فكر اجتماعی دینی در امت اسلام اندیشید. او رسالت تاریخی را در شرایطی می دید كه سیاست ضدمذهبی رضاخان و تجددطلبی و غربگرایی حامیانش فضای مذهبی ایران را به تیرگی كشانده بود و برخی روحانیت نه تنها منزوی شده بودند بلكه باورشان این بود كه دخالت روحانیت در سیاست و در انقلاب مشروطیت نیز یك اشتباه بوده است. اما خط فكری و حركتی طالقانی چون امام خمینی(ره) و جمعی از علما و روحانیت راستین این بود كه با روشنفكری و از خود گذشتگی نه تنها برای حفظ مكتب و صیانت روحانیت كوشیدند بلكه جبهه جدید ورود جوانان روشنفكر مذهبی را به فرهنگ و سیاست و مبارزه گشودند. مقدمه طالقانی بر كتاب تنبیه الامه و تنزیه المله آیت الله نائینی حكایت از روح دردمند او دارد و شامل بخشی از دردهای دوران جوانی اوست. وی می نویسد: هنگامی كه جوان بودم و در قم سرگرم تحصیل، روزهایی بود كه مردم این كشور سخت دچار فشار استبداد بودند و این وضع بر روح و اعصابم فشار می آورد. با وجود این، در همان دوران، عده ای این درك و درد را نداشتند و بی خبر از استبداد، یا باخبر از آن و بی درد در برابر آن، یكسره به بحث درباره اموری می پرداختند كه جوابگوی زمانه نبود. طالقانی گمشده خود را در آن بحث ها نمی یافت و شگفت زده بود كه در چنین شرایطی از زمان این همه بحث های دقیق در فروع و احكام برای چیست. از این رو همراه چندی از دوستانش، به مطالعه كتاب های جامعه شناسی روآورد و كتاب علم الاجتماع را با آنها به بحث گذاشت. خاطرات طالقانی از دوران سلطه رضاخانی كه او در حوزه قم به تحصیل اشتغال داشت، خواندنی است: ... تضاد جمعی از پیشوایان دینی، محیط تاریك و تأثرات روحی، قهراً به مطالعه و دقت بیشتر در آیات قرآن حكیم و كتاب شریف نهج البلاغه و تاریخ و سیره پیغمبر اكرم و ائمه هدی- علیهم السلام- وادارم كرد. كم كم هدف و مقصد را، از نظر وظیفه اجتماعی، تشخیص دادم و تا توانستم، به توفیق خداوند، از دیگران دستگیری نمودم. (۳)
لذا او از سویی هیچ گاه در كنج خانه یا كنار محراب و یا گوشه مدرسه خود را محصور نساخت تا با آرامش و آسایش زندگی كند و از سوی دیگر با آنكه از نظر موقعیت مذهبی- سیاسی در نزد عامه مردم معروفیت و محبوبیت داشت، هیچ وقت در مسیر چهل ساله- حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی- در چارچوب حزب یا گروهی قرار نگرفت تا از طریق دسته بندی های سیاسی به اسلام و مسلمین خدمت كند.
●وضعیت حوزه های علمیه
در آن عصر حوزه های علمیه در شرایطی خفه، ضربه خورده و ساكت به سر می بردند.و این هر دو در یك جهت حركت می كردند و تنها راه چاره را دست دعا و توسل به امام زمان(عج) می دانستند كه هر چه سریع تر ظهور كند تا مردم را از ظلم و جور زمامداران نجات دهد و متأسفانه باید گفت یكی از دلایل سرخوردگی بعضی از تحصیلكردگان و روی آوردگان به مكاتب شرق و غرب همین نگاه بود. طالقانی جوان و شجاع و آگاه در موقعیتی پا به عرصه پیكار با استبداد و استعمار نهاد كه از بین هزاران روحانی و طلبه كمتر كسی بود كه خود را به مخاطره بیندازد. همان روزهایی كه به فرموده امام خمینی(ره): در محور حوزه های علمیه آن زمان كه هر حركتی را متمم به حركت ماركسیستی و حركت انگلیسی می كردند، تنی چند از علمای دین باور، دست در دست مردم كوچه و بازار، مردم فقیر و زجركشیده گذاشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آن پیروز بیرون آمدند... (۴)
فضای خفقان و سكوت تلخ در بخشی از حوزه های علمیه در برابر بیدادگری و قانون شكنی های رضاخان اثرات منفی و نامطلوبی در روحیه بسیاری از محصلان آن داشت و پیشوایان روحانی را بر آن می داشت تا در موضع دفاعی به جای حركت و خروش با تمام نیرو بكوشند تا از هر چیزی كه كوچك ترین ربطی به هیئت حاكمه دارد، پرهیز كنند. آنچنان كه در كتاب بررسی نهضت امام خمینی(ره) آمده است: دخالت در سیاست نادرست و نامشروع پنداشته می شد... دخالت یك مقام روحانی آگاه در امور دولتی و كشوری به اسم دخالت در سیاست ناموزون و زشت جلوه داده می شد و با برچسب آخوند سیاسی او را در میان مردم ساقط و بی آبرو می ساختند و منزوی و ایزوله می كردند... (۵)
●شخصیتی سیاسی- دینی
روحیه مكتب اندیشی، بیدارگری و مبارزه جویی طالقانی كه ریشه در آموزه های خانوادگی داشت، پس از پدرش بی پرواتر مبارزات صرفاً مذهبی وی را به مبارزات سیاسی- مذهبی بدل كرد. روحیه مبارزه در او از همان اوایل اقتدار رضاخانی در سن ده، دوازده سالگی شكل گرفت. زمانی كه شاهد جلساتی بود كه در منزل پدر، علیه رضاخان تشكیل می شد و مدرس از گردانندگان این جلسات مخفی بود. طالقانی كه خود فرزند حوزه بود و برخاسته از یك خانواده مبارز روحانی، شجاعانه مصلحت اندیشی ها را كنار گذاشت و خواست تا هم با نظام سنتی و بی تحرك روحانیت آن زمان روبه رو شود و هم با رژیم مستبد سلطنت به مبارزه برخیزد.
طالقانی به دنبال متفكرینی همچون سیدجمال و كواكبی و مدرس ریشه های چركین و فاسد دردهای اجتماعی مردم را در دربارهای صدر اسلام تا امروز تشخیص می داد. اگرچه همانند آنها به مبارزات گروهی و پارلمانی یا مشاجرات لفظی و قلمی اكتفا نمی كرد و برای رویارویی با این نظام های غیرمردمی یك حركت فكری و مكتبی كاملا مستقل و مخصوص به خویش به وجود آورد. او قرآن را كه تا آن زمان فقط به مسائل عبادی و مواعظ اخلاقی اش توجه می شد – نه به مسائل اجتماعی و سیاسی آن- به صحنه آورد و با قرآن به میان مردم دردمند رفت تا سكوت و سازش زمان خویش را در مقابل استعمار و استبداد بشكند.
این شخصیت سیاسی– دینی اگرچه هیچ گاه خود را فقط در سنگر مسجد محدود نساخت، اما در حركتی نو به عنوان امام جماعت مسجد هدایت سیاست را به مسجد كشاند تا به قول خودش مرز بین دین و علم و سیاست را بردارد؛ همان هدفی كه در فعالیت های خود در دانشگاه نیز دنبال می كرد.
استاد دانشمند، جناب محمدرضا حكیمی در كتاب تفسیر آفتاب در توصیف شخصیت سیاسی و دینی آقای طالقانی از مرحوم دكتر شریعتی نقل كرده كه می گفت: در سال های خفقان، از سال۳۲ به بعد كه همه جا در سكوت مرگ فرو رفته بود، وقتی به تهران می آمدیم، چشممان روشن بود به مسجد هدایت و دلمان گرم به صدای مردی كه هنوز به گوش می رسید. مسجد هدایت امیدمان می داد و طالقانی تنها امید باقیمانده بود.
●دعوت به اسلام سیاسی
آیت الله طالقانی از سال ۱۳۱۸ ابتدا با تشكیل جلسات تفسیر قرآن خانگی و پس از آن در سال ۱۳۲۱ با تشویق و همراهی جوانان و حتی مردم بازار به تاسیس انجمن های اسلامی، دعوتی دیگر را آغاز كرد و ترویج اسلام اما نه شكل گذشته آن بلكه فریادی تازه از اسلام سیاسی را در مركز تعلیمات خود قرار داد.
او سیاست را جزو دین و دین را راهنمای سیاست و دخالت در سیاست را فریضه دینی و وظیفه انسانی خویش می شمرد.وی در هنگامی گام به عرصه سیاست نهاد كه روحانیون در حوزه های علمیه- به جز معدودی- و عموم مردم و عموم روشنفكران، دین را از سیاست جدا می پنداشتند و حتی دخالت در سیاست را خلاف شأن روحانیت می شمردند. او درباره خودش می گوید: می گویند سید سیاستمدار است. به حرف هایش گوش نكنید. یعنی گناه این است كه چرا شعور داری و مسائل دنیا را می فهمی! (۶)
تا پیش از اوحضرت امام (ره) خصوصا در ایران و دیگر جوامع مسلمان، همواره به تدوین و تبلیغ اسلام كلامی ، اسلام فلسفی ، اسلام عرفانی ، اسلام فقهی فردی ، اسلام اخلاقی انفرادی همت گماشته شده بود، ولی اسلام سیاسی غایب بود و حتی غیاب آن احساس نمی شد. طالقانی كوشید تا در آثار مكتوب، فعالیت های عملی و سخنرانی های خود بر احیای اسلام سیاسی تاكید كند. آنچنان كه در سخنرانی هایش تاكید می كرد: قوام اجتماع وابسته به حكومت است. حكومت هر چه بیشتر متكی به افكار و اخلاق و معتقدات عمومی باشد، قدرت و دوام آن بیشتر است... سیاست اسلام برعكس تمام سیاست های دنیا، سیاست صداقت و صراحت است... اگر سیاست معنای احساس مسئولیت در برابر انسان هاست و مبارزه با ظلم است، این مسئله در متن اسلام است... (۷)
وی درباره وظیفه مسلمانان راستین می گوید: آن مسلمانی كه خیال می كند نمازش را خوانده و روزه اش را گرفته و دعایش را خوانده و تكلیفش ساقط شده و منظور همین بود، این را نفهمیده است. آنكه خیال می كند به همه رساله عملیه عمل كرد و دیگر هیچ مسئولیتی ندارد، این را نفهمیده است. ما می گوییم اسلام دین تحرك است، حال چرا مسلمانان تحركشان از بین رفته است؟ برای اینكه عبادات را منتهای مسئله و مسئولیت بعثت انبیاء گمان كرده اند. چنان سرهایمان را پایین انداخته ایم و شانه از زیر بار مسئولیت ها خالی كرده ایم كه فقط دین را در چند جمله طهارت، نماز و روزه خلاصه كرده ایم و بس.... در صورتی كه مسلمانی و دین داشتن یعنی تعیین سرنوشت، استقرار محیط امن، آزادی بیان، دخالت در امور زندگی، دخالت در اقتصاد، دخالت در بیت المال مملكت. (۸)
همین هاست كه از شخصیت طالقانی نه یك روحانی خشك و ایستا بلكه رهبری مبارز، زنده و در حركت می ساخت. او همچون امام خمینی(ره) پیش از دیگر روحانیون وارد فعالیت های سیاسی و مبارزه شد و بیش از آنان بدان اشتغال داشت و نیز در جریان مبارزات انقلاب اسلامی، نخستین زندانی سیاسی از میان روحانیون بود و در شمار آخرین زندانیانی كه آزاد شدند. مبارزات سیاسی بی وقفه او را طی چهل سال می توان به سه دوره تقسیم كرد: اول با آغاز دیكتاتوری رضاخان از ۱۳۱۸ تا كودتای سال ۱۳۳۲ در زمان محمدرضا پهلوی كه طالقانی به عنوان پیشگامان سیاسی و مذهبی فعالیت می كرد.
دوم از زمان سرنگونی دولت ملی در سال ۱۳۳۲ تا انقلاب سفید در سال ۱۳۴۱ كه همرزم با گروه های ملی و مذهبی برای احیای مقاصد اسلام تلاش كرد. سوم از قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ تا پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ كه همگام با نهضت امام خمینی(ره) به مبارزه عملی و تدوین نظری نظام فكری اسلام سیاسی از هیچ كوششی دریغ نكرد. همچنین تولید آثار مكتوب فكری و نیز سخنرانی های او نقش جدی در ترسیم اصول و ابعاد اسلام سیاسی و سیاست اجتماعی اسلام داشت. قیام به قسط ، آزادی و استبداد ، وحدت و آزادی ، اسلام و مالكیت ، آینده بشریت ، حكومت در اسلام ، جهاد و شهادت ، هجرت و انقلاب ، شورا، پیام قرآن و بسیاری از كتاب هایش زبان گویای اجتماعی و سیاسی زمان خود بود. اگر چه منطق بیان و قلم او در این آثار كه حقیقت را قربانی مصلحت نمی كرد، به مذاق بسیاری خوش نمی آمد. طالقانی برای خود رسالت و مسئولیتی ویژه قائل بود و كوشش های خود را برای احیای دین می شمرد اگر چه این وظیفه با منافع افراد یا حكومت منافات داشته باشد: رشته كوتاه عمر ما در مسئولیت های دینی و اجتماعی، مرتبط و متصل به رشته طولانی نهضت ها و قیام های پیامبران و مصلحین بزرگ می باشد. من و امثال من به حسب دید اسلامی و جهانی خود، یك تكلیف سنگین الهی و تاریخی داریم كه اصول اعتقادی و اجتماعی و اقتصادی اسلام، یا ایدئولوژی اسلامی را برای مسلمانان بررسی و احیا كنیم. گرچه این روش با راه و روش و منافع و قدرت محدود حكومت های زودگذر منافات داشته باشد. (۹)
نیم قرن زندگی پر تب و تاب و پرماجرای این مبارز عالی مقام به راحتی ترسیم شدنی نیست. اگرچه او روحانی دردمندی است كه در عین سادگی و مردم گرایی عمیقاً به وظیفه اجتماعی و سیاسی خویش در هر عرصه ای عمل می كرد. روحانی دینداری كه با تصمیمش برای احیای اسلام سیاسی در ایران و جهان، همواره تا پایان سوخت و روشنی بخشید تا دینداری و روشنفكری ، روحانیت و سیاست ، دین و سیاست ، دین و علم ، جهاد درون و جهاد بیرون ، قهر و مهر ، دین و آزادی و همه آنها كه متضاد و مخالف خوانده می شدند، به یكدیگر گره بزند و از اسلام راستین به عنوان دینی جامع و كامل دفاع كند.
رضا اسدزاده
منابع:
۱ – فریادی در سكوت – ج اول، ص ۱۱۱ به نقل از مقدمه كتاب حكومت در اسلام طالقانی
۲ – همان – ص ۱۱۲ به نقل از طالقانی در آینه گفتار و كردار
۳ – پیك آفتاب – ص ۳۷۶ به نقل از كتاب حكومت در اسلام طالقانی
۴ – نامه امام به حمید روحانی برای تدوین تاریخ انقلاب اسلامی در دی ماه ۶۷
۵ – بررسی نهضت امام خمینی(ره) – ص ۹۴
۶ – پیك آفتاب – ص ۳۴۷
۷ – حكومت در اسلام و سخنرانی های مسجد هدایت در آذر ۵۷
۸ – پیك آفتاب – ص ۳۵۶ به نقل از ابوذر زمان- جلد ۲ – ص ۴۰
۹ – همان – ص ۳۷۷
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید