پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


پیشگامان شعر رمانتیک فارسی


پیشگامان شعر رمانتیک فارسی
رمانتیسم نهضتی فرهنگی, فكری و اجتماعی است كه در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی در اروپا ظهور و بروز یافت و سپس فرهنگ و اندیشه بسیاری از دیگر مناطق جهان را تحت تأثیر قرار داد. تعریف رمانتیسم همواره با دشواریهای گوناگونی رو به رو بوده است و به همین دلیل بسیاری از صاحبنظران به جای تعریف رمانتیسم, سعی كرده‌اند با بررسی تاریخ و چگونگی شكل گیرری این مكتب و بررسی مفاهیم و درونمایه‌ها و جنبه‌ها و زمینه‌های گوناگون آن, به شناخت و درك روشن‌تری از آن دست یابند. علاوه بر دشواریهای تعریف رمانتیسم, باید به این نكته نیز توجه داشت كه این مكتب حوزه وسیعی از هنر, فلسفه, اندیشه و ادبیات را در بر میگیرد و بررسی ابعاد رمانتیك هر یك از این مقولات مستلزم بررسیهای جداگانه‌ای است. در باب جوانب گوناگون رمانتیسم اروپایی بررسیهای مختلفی صورت گرفته است و در اینجا نیازی نیست كه به طرح دوباره آنها بپردازیم.۱
سیر تاریخی ادبیات فارسی از بسیاری جهات با ادبیات غرب تفاوت دارد و نمیتوان تمامی مفاهیم و اصطلاحات خاص ادبیات اروپایی را دقیقاً در مورد ادبیات فارسی به كار برد. این نكته به ویژه در باب ادبیات كهن فارسی صادق تر است. اما ادبیات جدید فارسی, هم از طریق ترجمه آثار ادبی غرب و استفاده مستقیم شاعران و نویسندگان ما از این آثار, از غرب تأثیر پذیرفته است و هم از لحاظ سیر تحولات اجتماعی و تاریخی ناشی از جهان جدید مناسبات خاص آن, تا حدودی با ادبیات غرب همانندی دارد و برای مطالعات تطبیقی مناسب‌تر است. البته این شباهت و همانندی به معنی همسانی كامل نیست و یقیناً پاره ای از خصوصیات ادبیات جدید فارسی نیز منحصر به خود آن است و از سنن و فرهنگ و میراث ادبیات كهن فارسی و محیط و وضعیت اجتماعی و تاریخی خاص ایران و،،،،، ناشی میشود. بنابراین در بررسی ادبیات جدید فارسی نیز نمیتوان تمامی فرآیندها و مسائل و مفاهیم مربوط به ادبیات غرب را عیناً و با همان ابعاد و ویژگیها و با همان توالی و ترتیب و همان زمینه‌ها و علل و دلایل جست‌وجو كرد. در این بررسی خصوصاً باید از ساده نگری و تطبیقها و قیاسهای مكانیكی خودداری كرد و از طریق تحلیل و توصیف خود این ابیات, ویژگیهای خاص آن را به دست آورد.چنانكه گفتیم, ریشه‌های رمانتیسم در ادبیات جدید فارسی را باید در دو زمینه مختلف جست‌وجو كرد: نخست آشنایی با ادبیات غرب به ویژه فرانسه و ادبیات نوین تركیه و قفقاز و تأثیر پذیری از آن و دوم ورود جامعه ایران به عصر جدید و طی كردن سیری كمابیش مشابه با جوامع اروپایی و پیدایش عوامل اجتماعی و فكری ظهور رمانتیسم از دل این تحولات جدید. درباره این دو زمینه نیز مطالعات گوناگونی صورت گرفته و در اینجا ضرورتی به بازگویی آنها نیست.۲ البته یادآوری این نكته لازم است كه ناپایداری و عدم تداوم تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه ما موجب شده است كه این فرآیند نیز ناپایدار و پرفراز و فرود باشد. به همین دلیل نمیتوان مرزهای نسبتاً روشنی را كه در فرهنگ غرب در میان دوره‌ها و مكتبهای ادبی دیده میشود, در ایران به درستی ترسیم نمود. در ایران معاصر, سبكها و مكتبهای ادبی متفاوت و گاه متباین در كنار هم و آمیخته با یكدیگر به حیات خود ادامه میدهند و گاه یكی از آنها پررنگ‌تر یا كم رنگ‌تر جلوه گر میشود و طبیعی است كه هیچ یك از این سبكها و مكتبها آن اوج و عظمتی را هم كه در یك دوره از ادبیات جدید فارسی نمیتوان دوره‌‌ای را نشان داد كه از هر لحاظ بتوان آن را رمانتیك نامید, ولی شرایط فرهنگی و اجتماعی جدید باعث شد كه از صدر مشروطه تا چندین دهه بعد جریانهای مشخص رمانتیك در ادبیات فارسی حضور داشته باشند.
در اینجا از میان جنبه‌های گوناگون ادبیات رمانتیك, صرفاً به نخستین نمودهای شعر رمانتیك فارسی میپردازیم . شعر رمانتیك فارسی را میتوان به سه دوره متفاوت تقسیم كرد: دوره اول: عصر مشرطه(از طلیعه مشروطه تا حدود سال ۱۳۰۰) دوره سوم: دهه بیست و سی قرن شمسی حاضر. این تقسیم بندی, چنانكه در جای دیگر به تفصیل نشان داده‌‌ایم, متكی بر خصوصیات كلی رمانتیسمی است كه در این سه دوره وجود داردو صرفاً متكی به تقسیم بندی دوره‌های سیاسی نیست. البته نا همگونی و تفاوت گرایشهای رمانتیك در درون هر یك از این دوره‌ها نیز وجود دارد, ولی با تسامح میتوان همه گرایشهای رمانتیك را در این سه دوره جای داد و در درون هریك از این دوره‌ها به لایه‌های متنوع و متفاوت آنها اشاره كرد.
عموم منتقدان و صاحبنظران در بحث از پیشینه شعر رمانتیك فارسی, به «افسانه» نیما و پاره‌ای از اشعار میرزاده عشقی اشاره كرده‌اند و این اشعار را نخستین نمودهای رمانتیسم در شعر فارسی دانسته‌اند و به نمودهای رمانتیسم در شعرهای قبل از نیما و عشقی اشاره نكرده‌اند. اما باید دانست كه قبل از این اشعار, جلوه‌های كاملاً مشخص رمانتیسم را در اشعار صدر اول مشروطه و در شعر كسانی چون دهخدا, تقی رفعت و برخی شاعران گمنام این عصر میتوان به روشنی مشاهده كرد. ظاهراً علت برخی بیتوجهی به صیغه رمانتیك شعر صدر مشروطه این است كه در ایران به دلایل گوناگون اصولاً جنبه خیال انگیز, احساساتی و غنایی رمانتیسم برجستگی یافته و به ابعاد اجتماعی آن كمتر توجه شده است. نكته جالب اینجاست كه در میان دوره‌های سه گانه رمانتیسم در ادبیات جدید فارسی, رمانتیسم دوره اول (عصر مشروطه) از جنبه‌های مختلف, شاخص‌تر و اصیل‌تر و در عین حال غیر احساسی‌تر و متین‌تر از رمانتیسم دوره‌های بعد است. رمانتیسم این دوره چون تا حدودی از دل تحولات ادبی و اجتماعی جامعه ایران در عصر مشروطه برآمده است, طبیعی‌تر, خودجوش‌تر و سالم‌تر است و هنوز به سنت ادبی یا فرهنگ رایج در میان شاعران تبدیل نشده و به «سبك» و «شیوه» تقلیل نیافته است.
رمانتیسم مشروطه, اساساً رمانتیسمی اجتماعی است. در ایران این عصر یكی از بهترین نمونه های – هر چند كوچك- آمیختگی رمانتیسم با دغدغه‌های اجتماعی اندیشه روشنگری را میتوان دید. گرایشهای رمانتیك در آغاز این دوره نه در تضاد با روشنگری بلكه مكمل و همپای آن سیر میكند و به تدریج جنبه‌های دیگری به خود میگیرد. عمده ترین نمودهای اجتماعی رمانتیسم مشروطه در پدیده‌هایی از این دست میتوان مشاهده كرد: دلبستگی آرمانی به انقلاب و آزادی, همدردی پر احساس با محرومان و رنجهایشان, امید به افق روشن و آینده آرمانی, میهن دوستی و ناسیونالیسم و توجه و شكوه از دست رفته ایران, جست‌وجو قهرمان رمانتیك و ستایش آن انتقاد پر احساس از ناملایمات تمدن جدید۳ و .... نمودهای غیر اجتماعی این رمانتیسم نیز عبارت‌اند از: كاربرد خاص و متفاوت تخیل كه عمدتاً در تشبیه‌ها و صورخیال تازه و نوآیین جلوه‌گر میشود, كاربرد خاص و متفاوت زبان كه در تازگی شیوه گزینش واژگان و جذابیت زبان و جنبه‌های نوآورانه آن نمود بیشتری دارد, تمایل به منظره‌پردازی و توصیفهای تازه و بهره گرفتن از نوعی ارتباط فردی و خاص با طبیعت و....۴ چنانكه میدانیم, در ادبیات اروپا نهضت رمانتیسم در عرصه شعر, از یك لحاظ, زمینه ساز تحولی بنیادین بود و رمانتیكها بر معیارهای خشك و اصول و قواعد كلیشه‌ای نئو كلاسیك شوریدند و موجب شكوفایی و رونق دوباره شعر و پدید آمدن انواع نوآوریها شدند. در ایران عصر مشروطه, در آغاز, شعر به گونه‌ای مستقیم وارد مسائل اجتماعی شد و از یك سو محتوای آن تغییر كرد و از سوی دیگر, استفاده از زبان مردم , به شعر حالتی ساده‌تر و طبیعی‌تر بخشید. اگر تعریف مشهور وردزورث از شعر را در نظر بگیریم۵ كه یكی از عناصر آن «سخن گفتن به زبان ساده مردم عادی» بود, این جنبه تحول شعر مشروطه را نیز میتوان بخشی از شورش عصر علیه نئوكلاسیسم منحط دروه بازگشت به شمار آورد؛ ولی چون در ایران این تحول اساساً و عمدتاً صیغه و انگیزه‌ای احتماعی داشته است و انقلاب رمانتیك در شعر با همه ابعاد و به معنی اروپایی آن وجود نداشته است, نمیتوان كل این فرآیند تحول شعر را فرآیندی رمانتیك دانست.
بنابراین, اگرچه ابعادی از نوآوری در شعر فارسی این عصر و دوره بعد با عنصر رمانتیك این شعر پیوند دارد, ولی بررسی شعر رمانتیك این دوره باید رگه‌ها و عناصر مشخص‌تر رمانتیك رت مورد توجه قرار دهیم.
چنانكه قبلاً نیز گفتیم, برخی عناصر رمانتیك در شعر این عصر دیده میشود كه نه تنها در شعر دوره بازگشت,‌بلكه در شعر كلاسیك گرای عصر مشروطه و شعر صرفاً اجتماعی این عصر هم دیده نمیشود. بهتر است برای روشن‌تر شدن موضوع, نمونه‌ای از شعر كلاسیك گرای عصر مشروطه و نمونه‌ای از شعر كاملاً اجتماعی مشروطه را نقل كنیم كه هر دو فاقد عنصر رمانتیك هستند. نمونه اول را از بیتهای آغازین یكی از قصاید ادیب نیشابوری انتخاب میكنیم:
ترك لشكر شكن آن ماه من و شاه سپاه
به گه بام فراز آمد از لشكرگاه
روی سیمینش برافروخته از آتش جنگ
موی مشكینش در آمیخته با گرد سپاه
آنچنان كز بر البرز بتابد خورشید
از بر اسب نمودار شدش رخ ناگاه
سمن و سوری آمیخته با شاسپرم
خوشه سنبل آویخته از گوشه ماه
نتوان دید به خوبی رخ درخشنده او
تند آری نتوان كرد به خورشید نگاه
از لطافت نتوان سود بر اندامش دست
آدمی زاده بدین لطف بدن و اعجباه
شیر را مانَد چون جای كند از بر اسب
ماه را مانَد چون جای كند در خرگاه....۶
نمونه دوم, یعنی شعر صرفاً اجتماعی عصر مشروطه را از سروده‌های نسیم شمال انتخاب میكنیم:
در جهان واجب به ما علم است علم
مرد و زن را راهنا علم است علم
آنچه پیغمبر به ما واجب نمود
آشكار و بر ملا علم است علم
كودكان را در زمان كودكی
باعث نشو و نما علم است علم
گر گره در كارها افكنده چرخ
بهر ما مشكل گشا علم است علم
هر كه بیعلم است انسانش مخوان
روح را نور و ضیا علم است علم.... ۷نمونه اول كه در اصل استقبالی است از قصاید فرخی سیستانی, همچون هزاران بیت دیگر كه در دوره بازگشت و در همین دوره سروده شده, بر مهارتهای صوری شاعر متكی است و بر اساس مجموعه‌ای از فنون و اصول ادبی استوار شده است. مهم‌ترین ابزارهای شاعر در سرودن این شعر چیزهایی است از قبیل قافیه, تشبیه, استعاره, مبالغه شاعرانه و..... البته زبان و بیان شعر و دیگر جنبه‌های آن از لحاظ موازین و معیارهای ادبی كاملاً سنجیده و استوار است اما در مقایسه با انبوه اشعار این دوره و الگوهای كهن‌تر هیچ تفاوت و تازگی ندارد ۸ پاره‌‌ای كلیشه‌های فرهنگی ــ زبانی و تصویری و بلاغی شعر كلاسیك همچون ترك لشكری , موی مشكین, سنبلِ مو, ماهِ چِهره, و ..... عیناً در این شعر دیده میشود.
یكی از مهم‌ترین ویژگیهای این شعر و اشعار مشابه آن عبارت است از فقدان تجربه شعری گوینده آن. در این نوع اشعار نشانه‌ای از احساسات فردی شاعر و تجربه‌های خاص خود او نمیبینیم. ادیب نیشابوری پس از صد سال همچون فرخی به توصیف معشوق مذكر و ترك لشكری‌‌ای پرداخته كه اصلاً در زمان او وجود نداشته است.۹ گویی كه شاعر با اتكا به مهارت فنی خود و با سرمشق قراردادن دیوانهای شعر پیشینیان بر همان شیوه مألوف شعری سروده است. در اغلب این اشعار چنین احساس میشود كه انگیزه سرودن آن نه نیاز یا ناآرامی و شوری درونی یا حتی محركی بیرونی, بلكه اراده و میلی آگاهانه و سنجیده بوده است.
نمونه دوم, نشان دهنده شعری است كه در درجه اول در پی بیان سخن و دیدگاهی اجتماعی است و قبل از هر چیز محتوای آن اهمیت دارد. شاعران این گونه اشعار هر چند به طور كلی از فرم و قواعد شعری تخطی چندانی نمیكنند, ولی این نكته عمدتاً ناشی از بیاعتنایی شاعر به جنبه‌های صوری و فنی شعر است تا توجه و عنایت به آن. در واقع شاعر در پی آن است تا محتوای تازه شعر كه مسائل اجتماعی است به هر صورتی به مخاطب منتقل شود. البته تازگی محتوا و تقدم آن به ناچار موجب ساده شدن زبان و بیان و گاه باعث كم توجهی به فرم و صورت میشود. محتوای تازه در نو شدن فرم و صورت نیز تأثیر دارد. وسعت این تأثیر را در شعر مشروطه به خوبی میتوان دید. شاعران مشروطه برای تأثیر نهادن بر مخاطب و برای اینكه محتوای اجتماعی و انقلابی شعرشان در فرم و صورت دست و پاگیر كلاسیك محو و اسیر نباشد, دست به نوآوریهای محدودی در حد استفاده از مستزاد و ترجیع و كم اعتنایی به قافیه و....... میزنند, ولی در مجموع, انگیزه اصلی شعر سرایی آنان نیازهای اجتماعی و بیان «سخن» و دیدگاه انقلابی و اجتماعی شان است. به یك اعتبار, در شعر اجتماعی مشروطه نیز هر چند به ضرورت همین تحولات, احساس و شخصیت فردی شاعر بیش از شعر دوره بازگشت حضور و بروز دارد و لی دغدغه اجتماعی و انگیزه غیر فردی سرایش شعر, در بسیاری موارد, مجال چندانی به جلوه‌گری این پدیده خصوصاً به شكل هنری و عاطفی آن نمیدهد. شعر اجتماعی مشروطه بیشتر سلاح نبرد است و برای این كه برنده تر و مؤثرتر باشد از ویژگیهایی چون طنز, توصیف عینی, تندی و گزندگی و صراحت استفاده میكند. ویژگی غیر رمانتیك اغلب این اشعار را در توصیفهای واقع‌گرایانه آن به خوبی میتوان دید. شاعر در توصیف پدیده‌‌ها, خود و احساسات فردی خود را با موضوع در نمیآمیزد و با نگاهی فاصله دارد و عینی به موضوع مینگرد و حتی حالاتی همچون غم و اندوه را نیز با وصیف عینی و بیرونی شرح میدهد.
گشتیم عجب ما به غم و غصه گرفتار
از زندگی خویش تمامی شده بیزار
مارا نبود هیچ نه رفتار و نه گفتار
بر ما فقرا سخت مسلط شد اشرار
درویش بفرما چه شود عاقبت كار
از عاقبت كار كسی نیست خبردار
دل میخورد از غصه این مملكت افسوس
از زندگی خویش سراسر شده مأیوس
از فرط جمالت به مذلت شده مأنوس
در قلعه مخروب جهالت شده محبوس
نه راه نجاتی است در این قلعه پدیدار
از عاقبت كار كسی نیست خبردار.....۱۰ بنابراین, شعر عصر مشروطه را میتوان در سه نوع كلاسیك گرا, اجتماعی صرف, و رمانتیك اجتماعی جای داد و ما در اینجا به همین نوع اخیر میپردازیم. در این دوره شاعرانی كه به لحاظ زبان و بیان نوگراتر و مبتكرترند, برخی ویژگیهای رمانتیك را به طور پراكنده در شعر خود نشان میدهند.در میان شاعران اصلی این دوره كه رگه های رمانتیك در شعرشان دیده میشود، در درجه اول باید به عشقی و عارف قزوینی اشاره كرد.۱۱ اما گذشته از این دو, نمود نوعی رمانتیسم را در پاره‌ای از اشعار لاهوتی, یك شعر دهخدا, چند شعر ملك الشعرای بهار ۱۲ و چند شاعر غیر حرفه‌ای این دوره و از جمله تقی رفعت, شمس كسمایی و جعفر خامنه‌ای نیز میتوان دید. در حقیقت, این شاعران را باید پیشگامان شعر رمانتیك فارسی به شمار آورد. این شاعران در نوآوریهای شعری و شكل دادن به شعر جدید فارسی نقشی تاریخی ایفا كرده‌اند. همچنین در میان اشعاری كه در مطبوعات عصر به چاپ رسیده و غالباً سروده شاعران گمنام است, گاه به این پدیده بر میخوریم.
دهخدا
علی اكبر دهخدا [تولد: ۱۲۵۸ ش./۱۲۹۷ ق. وفات: ۱۳۳۴ش.] در ادبیات كلاسیك فارسی و عربی و علوم قدیم و جدید استاد و صاحب نظر بود و با زبان فرانسه نیز آشنایی كامل داشت. آثار او در زمینه‌های گوناگون طنز نویسی جدید , روزنامه نگاری متعهدانه, تكوین نثر داستانی جدی فارسی, و فرهنگ نگاری از جهات گوناگون دارای اهمیت است و در واقع, او در همه‌ی این عرصه‌ها پیشگام محسوب میشود. در آراء و مباحث نظری و در آثار منثور و منظوم دهخدا و نیز در روحیات و زندگی شخصی او عنصر «رمانتیك» شاخصی دیده نمیشود در حقیقت, اگر بخواهیم دهخدا را به نسبت نزدیكی با نهضتها و جنبشهای اروپایی بسنجیم, باید او را میراث دار نهضت روشنگری به شمار آوریم. البته دهخدا بر خلاف برخی دیگر از روشنفكران صدر مشروطه با شرایط و اوضاع اجتماعی و فرهنگی خاص جامعه سنتی ایران آشناتر است. بیشتر اشعار دهخدا, به جز شعرهایی كه در آن زبان و بیان عامیانه استفاده كرده است, به اسلوب كلاسیك سروده شده است. تنها استثنا در این میان شعر مشهور «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» است كه دارای پاره‌ای ویژگی‌های ملایم و غیر احساساتی رمانتیك است به خاطر قدمت تاریخی این شعر و شهرت نفوذ خارق العاده آن و تأثیری كه بر شاعران دیگر نهاده است,۱۳ در اینجا باید به اختصار به آن اشاره كنیم. ماجرای معروف سروده شدن این شعر, چنانكه میدانیم بدین صورت است كه پس از حاكمیت استبداد صغیر [سال ۱۳۲۶ ق.] و توقیف نشریات آزادی خواه و شهادت میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل, دهخدا به اروپا رفت و در سوئیس سه شماره دیگر از نشریه صور اسرافیل را منتشر كرد, دهخدا خود در این باب چنین میگوید: «...در همان اوقات شبی مرحوم میرزا جهانگیر خان را به خواب دیدم در جامه سپید(كه عادتاً در طهران در بر داشت) و به من گفت: «چرا نگفتی او جوان افتاد.» من از این عبارت چنین فهمیدم كه میگوید چرا مرگ مرا در جایی نگفته و یا ننوشته‌ای؟ و بلافاصله در خواب این جمله به خاطر من آمد: «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» در این حال بیدار شدم و چراغ را روشن كردم و تا نزدیك صبح سه قطعه از مسمط ذیل را ساختم و فردا گفته‌های شب را تصحیح كرده و دو قطعه دیگر بر آن افزودم ....»۱۴ چنانكه میبینیم, اولین نكته‌ای كه در این شعر توجه ما را به خود جلب میكند انگیزه و نحوه سروده شدن شعر است كه صرف نظر از پاره‌ای اشعار عرفانی و خود جوش دروه كهن, در ادبیات كلاسیك ما به ویژه در دوره بلافصل این عصر یعنی دوره نئوكلاسیسم منحط بازگشت ادبی, پدیده‌ای كاملاً بیسابقه است. پس از غلبه سنجیدگی, مهارت, هنرورزی و فقدان شور عاطفی در دوره بازگشت, برای نخستین بار در این شعر دهخدا خود انگیختگی و غلیان عاطفی, انگیزه سرودن شعر را فراهم میآورد و این پدیده چیزی جز نوعی رمانتیسم متعالی و ملایم نیست. در خواب به الهام شاعرانه دست یافتن, مسأله‌ای كه خود انگیختگی و جوشش عاطفی شعر را به خوبی نشان میدهد. گذشته از انگیزه سرودن, این شعر از نظر فرم و قالب, شیوه بیان و معنی و محتوا نیز كاملاً تازگی دارد. در اینجا نیر همچون بسیاری از دیگر اشعار این دوره, پیوند میان رمانتیسم و نوآوری به خوبی قابل مشاهده است. آرین پور به درستی این شعر دهخدا را «نخستین شعر فارسی» دانسته است كه آثار مشخص اشعار اروپایی را دارد و گذشته از آنكه صورت جدیدی در ادبیات منظوم ایران به وجود آورده, سمبولیسم عمیق آن هم شایان توجه است. ۱۵ دهخدا خود نیز به اهمیت این شعر و تازگی آن آگاه بوده است و در یكی از نامه‌هایش در این باره میگوید: «.....به نظر خودم تقریباً در ردیف اول شعرهای اروپایی است(گرچه دختری را كه ننش تعریف كند برای دائیش خوب است) »۱۶ هم آرین پور و هم دهخدا بر خصلت «اروپایی» این شعر تأكید میكنند. دهخدا در این باره توضیح بیشتری نداده است ولی آرین پور به «تازگی اسلوب» و «سمبولیسم» آن اشاره كرده است امروزه با در نظر آوردن چشم انداز كلی ادبیات عصر مشروطه و دیگر نمونه‌های اشعار رمانتیك در ادبیات جدید فارسی, رنگ و بوی رمانتیك این شعر برای ما كاملاً واضح است.
فرم و قالب این شعر, هر چند در ادبیات فارسی سابقه دارد , با قالبهای رایج دوره بازگشت تفاوت دارد. در اینجا نیز مثل اروپا شاعران نوجوی عصر به قالبهای غیر معمول و فراموش شده توجه میكنند. اصولاً یكی از ویژگیهای نوگرایانه شعر این دوره استفاده از انواع تازه مسمط در مقایسه و تركیب بند و بعدها انواع چارپاره است.۱۷ قالب مسمط در مقایسه با قصیده ها و غزلهای كلیشه ای این دوره از تازگی و جذابیت خاصی برخوردار است. البته همه شعرهایی كه در این قالب و قالبهای فراموش شده دیگر نظیر مستزاد سروده میشوند لزوماً رمانتیك و نوآورانه نیستند ولی بسیاری از شعرهای رمانتیك این عصر در این قالب سروده شده‌اند. این مسمط دهخدا با بندهای پنچ گانه همگون آن و با تك مصراعی كه با قافیه واحد در پایان هر بند تكرار میشود و با خطابهای یكسان در آغاز هر بند, فرمی هماهنگ و پر طنین و مؤثر پدید آورده است كه در مقایسه با قالبهای كلیشه‌ای و بیروح عصر كاملاً تازه و جذاب است. به هنگام خواندن شعر, یكپارچگی و وحدت ارگانیك اجزای آن به خوبی قابل درك است. وزن عروضی شعر نیز با آهنگی جویباری و آرام با مضمون حزن‌آلود و وصیت گونه آن هماهنگی دارد. در واقع این شعر از زبان یك شهید راه آزادی یعنی میرزا جهانگیر خان خطاب به نسل امروز و فردا بیان میشود. شاید در این شعر برای نخستین بار است كه تمثیل«شمع» كه در سنت ادبی كهن برای عاشق دلسوخته به كار میرفته است, برای «شهید» به كار میرود . شاعر برای بیان سخنان خود از تمثیلها و تلمحیهای تاریخی متعدد استفاده میكند و البته همان طور كه آرین پور نیز اشاره كرده است, كل شعر هم حالتی نمادین دارد. این ویژگی موجب شده تا از صراحت غیر هنری شعر كاسته شود و در عین حال احساس نمایی و غلیان عاطفی آن نیز اندكی مهار شود. حزن و اندوه نهفته در شعر نیز به صورتی مستقیم بیان نمیشود, بلكه نوعی احساس اندوه را در فضای شعر جاری میكند كه در اشعار این عصر بیسابقه است.موسیقی آرام شعر و طنین آه گونه «یاد آر» در پایان هر بند, این حالت حزن آلود را به خوبی القا میكند. در مجموع, این شعر دهخدا«از نظر تحول در قالب راه تازه‌ای را رفته است و این مرثیه پر عاطفه و جانسوز از بهترین شعرهای دوره انقلاب مشروطه است.»۱۸
البته حزن و اندوه شعر در عین حال كه رنجهای گذشته و حال را باز میگوید, امید به آینده را نیز از یاد نمیبرد. چنانكه میدانیم، در اروپا پس از شكست انقلاب فرانسه و تحقق نیافتن آرمانها و امیدها, بسیاری از شاعران و نویسندگان رمانتیك دچار یأس و سرخوردگی و تلخكامی را تصویر كردند, ولی در عین حال,‌تسلیم یأس مطلق نشدند و امیدهای خود را معطوف به آینده‌‌ای آرمانی كردند و از آینده طلایی و افق روشن آن سخن گفتند. در این شعر دهخدا نیز همین فرآیند دیده میشود. شاعر در هریك از بندهای پنج گانه با كمك تصاویر طبیعت یا تلمیحهای تاریخی, چشم‌اندازی از آینده را نشان میدهد و در پایان هر بند نیز از تلخی و تیرگی زمان حاضر یاد میكند. تعبیر «دوره طلایی» كه دهخدا آن را در اشاره به این آینده آرمانی به كار میبرد و ترجمه عبارتی فرنگی است كه پیش از آن در زبان فارسی به كار نرفته است, عمق تأثیر پذیری این شعر از فضای جدیدو ادبیات غرب را نشان میدهد. تسلط و استادی دهخدا در ادبیات فارسی موجب شده كه این شعر نوآیین, برخلاف بسیاری از شعرهای دیگر این دوره, از لحاظ زبان و بیان شعری كاملاً استوار و مستحكم باشد. اگر این شعر را با برخی اشعار نوگرایانه میر زاده عشقی مقایسه كنیم بیشتر به این نكته پیخواهیم برد. البته این استواری و استحكام موجب نشده است كه تازگی و طراوت شعر رنگ ببازد. تنها نكته ای كه در این شعر, به خصوص امروزه, اندكی كهنه و قدیمی به نظر میآید, كاربرد چند كلمه قدیمی عربی مثل «احباب», «سنین» و.... است.
آرین پور این شعر دهخدا را از یكی اشعار رجایی زاده اكرم, از شاعران نوگرای تركیه, متأثر می داند. با توجه به شباهتهای شعر دهخدا با شعر مزبور نمی توان این تأثیر پذیری را نادیده گرفت .۱۹ اما با توجه به پختگی و انسجام شعر و با در نظر داشتن مطالعات گسترده دهخدا, این نكته نباید ما را از سرچشمه‌های قدیم‌تر این شعر در ادبیات كلاسیك فارسی غافل كند. برای مثال, خاقانی شاعر نامدار قرن ششم در قطعه ای با مطلع
ای روحْ صفات اِهرمنْ بند
وی نوك سنانت آسمان رند
چنین می گوید:
فردا كه نهد سوار آفاق
بر ابلق چرخ زین زر كند....۲۰چنانكه قبلاً نیز اشاره كردیم به تقلید از این شعر دهخدا دهها شعر توسط شاعران گوناگون سروده شده است كه بررسی آنها خارج از بحث ما است. نخستین شعری كه ظاهراً به پیروی مسمط دهخدا سروده شده است از شخص گمنامی است كه خود را «فداوی وطن اعتضاد(مرتضی الشریف) » نامیده و شعر خود را با عنوان «به نام وطن مقدس مینو خهر ایران» در سال ۱۳۲۷ ق./ ۱۹۰۹ م. در نشریه شرق به چاپ رسانده است. این شعر چنین آغاز میشود:
حریت ایا خجسته دلدار
ای دلبر سست عهد عیار
چون زلف به هم زنی تو از ناز
زآشفتگیم شوی خبردار.....۲۱در دیوان دهخدا, به جز این شعر, تنها شعر دیگری كه آشكارا به لحاظ زبان و بیان و مضمون جنبه‌ای رمانتیك دارد, تصنیفی است كه سالها بعد و این بار نیز در دوره ای بحرانی یعنی در روزهای پس از شهریور بیست سروده شده است. در این تصنیف نیز شاعر در بندهای اول آن به گونه‌ای غنایی و تغزلی سخن میگوید ولی در بند پایانی ضمن به یاد آوردن تلخیهای روزگار, نگاه خود را به آینده‌‌ای آرمانی و سواری كه از دل این غبارها بیرون خواهد آمد. معطوف میكند:
.....چهر مردمی زرد است
مهر را دیگدان سرد است
این نه غوغای نامرد است
داند آن كش به دل درد است
شهسواری در این گرد است.۲۲ رفعت, خامنه‌ای, كسمایی و شاعران گمنام در فاصله عصر مشروطه و ظهور سلطنت رضا شاه, به تدریج كه جنبش سیاسی مشروطه خواهی و تغییر و تحولات اجتماعی دوران رشد و تكامل بیشتری پیدا میكرد, در عرصه ادبیات نیز مسأله نوگرایی عمیق‌‌تر و جدی‌تر میشد و از حد بیان پاره‌ای مسائل تازه و نوآوریهایی در قالبهای سنتی و نظام قافیه قدیم فراتر میرفت.در این دوره خصوصاً در عرصه شعر, نوگرایان خواهان تغییر و تحولی اساسی‌تر در ساختار و نظام كلی شعر و در فرم و محتوای آن بودند, تغییر و تحولی كه در آن زمان با اصطلاح «انقلاب ادبی» مشخص میشد. جدال میان نوگرایان انقلابی یعنی كسانی چون تقی رفعت از یك سو با سنت گرایان محافظه كار از سوی دیگر, داستان مشهوری است كه در اینجا قصد بازگویی آن را نداریم .۲۳ نكته‌ای كه به لحاظ بحث ما اهمیت دارد این است كه در اشعار و آثار این نوگرایان و خصوصاً در دیدگاه‌ها و نظریه‌های ادبی و اجتماعی آنان جنبه‌های رمانتیك متعددی وجود دارد. چنانكه میدانیم, رمانتیكهای اروپایی نیز برای عرضه آثار و آرای نوین خود با مخالفت نئوكلاسیكها رو به رو شدند و نوگراییهای صوری و محتوایی آنان, خصوصاً در فرانسه كه ادبیات كلاسیك نیرومندتر و محافظه كار تر بود, به صورت نوعی عصیان و شورش جلوه‌گر شد. در اینجا نیز شباهت میان رمانتیسم فرانسه با جنبه‌های رمانتیك ادبیات جدید فارسی به خوبی قابل مشاهده است. در ایران نیز همچون فرانسه, از یك سو ادبیات فخیم و مقتدر كلاسیك بر همه جا سایه افكنده است و از سوی دیگر , نظام اجتماعی و سیاسی مستبدی هم عرصه اجتماعی را در سلطه خود دارد. بنابراین در ایران نیز كوشش برای نوآوری ادبی با تلاش برای ایجاد تحولات و اصلاحات اجتماعی گره خورده است.
در میان شاعران و نظریه پردازان انقلابی این دوره, تقی رفعت به دلایل گوناگون از اهمیت بیشتری برخوردار است. رفعت بر خلاف عارف قزوینی, از عاشق پیشگی رمانتیك بهره‌ای ندارد, ولی همچون عارف و به مراتب بیش از او, یك انقلابی رمانتیك واقعی است. تقی رفعت كه پدرش از ایرانیان طرابوزان بوده, از دوران كودكی در مدارس مسیحی قفقاز تحصیل كرده است و با زبان فرانسه و تركی آشنایی كامل داشته است و پس از سكونت در تبریز هم شغل او در ابتدا تدریس زبان فرانسه در دبیرستان بوده است. ۲۴ كسروی كه در همین دبیرستان و بعدها در فعالیتهای حزبی مدتی با او همكار بوده او را «بس خود بین و پر فیس» معرفی میكند.۲۵ رفعت سپس به جمع یاران خیابانی پیوست و مدیریت روزنامه تجدد و سپس آزادیستان را در فاصله سالهای ۱۳۳۶ ق تا ۱۳۳۹ ق بر عهده گرفت و گذشته از فعالیت و تبلیغ برای قیام خیابانی, به پاره‌ای مسائل نظری مربوط به تجدد و انقلاب ادبی هم پرداخت. رفعت در عرصه‌‌ی ادبی در جدالهایی كه میان نوگرایان انقلابی و سنت گرایان محافظه كار روی داد, جانب گروه اول را گرفت و خود به یكی از مهم‌ترین چهره‌‌های این گروه تبدیل شد. چنانكه اشاره كردیم, دیدگاههای ادبی رفعت تا حد بسیار زیادی تحت تأثیر ادبیات فرانسه و بیش از آن ادبیات در حال تحول تركیه بوده است.كسروی حتی رفعت را متهم به وابستگی به تركیه و دلبستگی به ناسیونالیسم تُرك میكند. ۲۶ كسروی با لحنی تمسخرآمیز آثار منثور و منظوم رفعت را نیز تحت تأثیر نثر تركی و شاعران ترك زبان اسلامبولی میشمارد. ۲۷ البته این تأثیر پذیری در آثار رفعت و همانندان او وجود داشته است و تقی زاده هم در همان دوران در مقاله مشهور«فارسی خان والده» ضمن نقل نمونه‌هایی از ادبیات عصر جدید و از جمله شعری از رفعت, آنان را مورد استهزاء و نكوهش قرار داده است.۲۸
به هر حال, تقی رفعت با پشتوانه‌ای از آشنایی با ادبیات فرانسه و ادبیات تركیه كه زودتر از ادبیات فارسی تحت تأثیر رمانتیسم اروپایی و فرانسوی دچار تحول شده بود, به مقوله تجدد میپردازد. رفعت خود در ضمن نخستین مجادلاتی كه با كهن گرایان داشته است, خطاب به جوانان و نوجویان میگوید: «كلاه سرخ ویكتور هوگو را در سر قاموس دانشكده مجوی! طوفانی در ته دوات نوجوانان تهران هنوز برنخاسته است.»۲۹ در همین سخن رفعت آشكارا تأثیر پذیری او از رمانتیسم فرانسوی در هر دو بُعد ادبی و اجتماعی دیده میشود. رمانتیكهای فرانسوی و از جمله هوگو به خاطر سلطه اصول و قواعد نئوكلاسیك حتی برای به كار بردن پاره‌ای كلمات معمولی و عادی در آثار خود, به گونه‌ای عصیانی و انقلابی عمل میكردند و از سوی دیگر گرایش انقلابی رمانتیكها در عرصه اجتماعی و سیاسی نیز كاملاً مشهود بود رفعت نیز در همان گیرودار, سلسله مقاله‌ای تحت عنوان «یك عصیان ادبی» در روزنامه تجدد انتشار داده است و با همان بیان انقلابی و پر احساس در دفاع از پدیده تجدد, از «صمیمیت صریح» و «فریاد صمیمی‌ای» سخن گفته است «كه از ته سینه متأثر از آلام اجتماعیه ما فوران میكند.» ۳۰ رفعت همچون رمانتیكهای اروپایی و خصوصاً رمانتیكهای فرانسوی معتقد است كه عصیان و انقلاب ادبی تكمله و تتمه انقلاب سیاسی دوران است.۳۱ رفعت در مطالب دیگری صریحاً به سخن ویكتور هوگو در این باب اشاره میكند و میگوید:«ما این عقیده ویكتور هوگو آن شاعر رمانتیك فرانسه را- كه در فلسفه تاریخ ملل حاضره مصداق آن را مشاهده مینماییم – همیشه در نظر داریم كه میگوید قاطع‌ترین نتیجه مستقیم یك انقلاب سیاسی, یك انقلاب ادبی است و در تحولات و تجددات مادی شركت نجویید مگر با انقلابات معنوی.»۳۲ رفعت در مجادله‌ای دیگر, ضمن بیان این مطلب كه ادبیات كلاسیك فارسی قادر نیست در عصر جدید احساسات و هیجانات مردم و جوانان را برانگیزد و بیان كند, به «جزئیات و مفردات محسوسات» نمایش نامه شاترتون اثر آلفره دووینیی شاعر رمانتیك فرانسوی اشاره میكند و میگوید كه ادبیات كلاسیك فارسی قادر نیست یكصد هزارم این احساسات را در جوانان متجدد ایران برانگیزاند. ۳۳ رفعت مثل رمانتیكهای فرانسوی حضور سنگین ادبیات كلاسیك را مانع اصلی تحول و تجدد میداند و میگوید: «به حصول آوردن یك تجدد در ادبیات, به خصوص در ادبیات ایران كه یك دوره كلاسیك بسیار شعشعانی گذرانیده است, كار آسانی نیست ....»۳۴ وی همچون رمانتیكهای اروپایی بر این نكته مهم پافشاری میكند كه شاعر و نویسنده باید احساسات و عواطف و ذهنیات خودش را بیان كند و تحت تأثیر صرف میراث و سنن ادبی و اصول و قواعد آن قرار نگیرد: «تفكرات و تحسسات خودتان را بنگارید.... صمیمیت را هرگز و در هیچ موقعی از دست ندهید.... در هر حال خودتان باشید.»۳۵ تمامی این موارد به نحو آشكاری نفوذ و تأثیر میراث رمانتیسم را در آراء و افكار رفعت نشان میدهد.این رمانتیسم در گرایش اجتماعی و روحیه انقلابی رفعت نیز وجود داشته است. وی پس از چندین سال فعالیت در راه آرمانهای انقلابی, اجتماعی و ادبی و دعوت همگان برای رهسپاری «به جانب فردا»,۳۶ سرانجام پس از ناكامی جنبش دموكراتها و كشته شدن خیابانی, در حالی كه سی و یك سال بیشتر نداشت دست به خودكشی زد .۳۷ نكته جالب این است كه در روحیات و اندیشه‌های خیابانی هم پاره‌ای دیدگاههای رمانتیسم انقلابی و اجتماعی را میتوان دید. ۳۸ حتی خیابانی در یكی از سخنرانیهای خود به سختی از ویكتور هوگو استناد میكند: «.....ویكتور هوگو متجدد مشهور فرانسوی میگوید: درهای پارلمان را به روی جوانان نبندید و الا جوانها میدانهای عمومی را به روی خود خواهند گشاد.» ۳۹
رمانتیسم انقلابی رفعت در معدود شعرهای بازمانده از او نیز میتوان دید. رفعت در شعری كه خطاب به جوان ایرانی سروده است با لحنی رمانتیك از فرارسیدن دوران امید و عصر نوینی سخن میگوید كه روی به آینده‌ای پر بار و آرمانی دارد:
یك فصل تازه میدمد از بهر نسل تو
یك نو بهار بارور آبستن درو......۴۰ این شعر رفعت از لحاظ نظام قافیه كاملاً تازگی دارد و الگوهای قافیه‌ای قالبهای كلاسیك را رعایت نمیكند اما مجال اندك این شاعر و ضعفهای زبانی و بیانی او, فرصت چندانی برای قوت بخشیدن به این نوآوریها فراهم نیاورده است.
جعفر خامنه‌ای اغلب اشعارش را با زبان و بیانی كلاسیك و نه چندان قوی و سالم سروده است. به جز چند شعر, در بیشتر اشعار بازمانده از او جلوه های تازه‌ای از لحاظ فرم و بیان دیده نمیشود:
من ای خدا به تو نالم از زاهدان ریایی
كه عالمی بفریبند با قبا و ردایی....۴۱ این شاعر نیز با زبان فرانسه و ادبیات اروپایی و تركیه آشنایی داشته است ۴۲ و در برخی از اشعار خود نوآوریهایی در قالب شعر و نظام قافیه پدید آورده است و همین شعرهای اوست كه دارای برخی ویژگیهای رمانتیك است. این شعرها به خاطر قدمت تاریخ سروده شدنشان از نظر سیر تاریخی تحولات ادبی نیز اهمیت دارند. یكی از این شعرها كه خطاب به وطن و در حدود سال ۱۳۳۲ ق سروده شده است, نظام قافیه بندی آن با قالبهای قدیم تفاوت دارد و اگر تك مصراع آخر را در نظر نگیریم, نوعی چارپاره محسوب میشود. شاعر از نظر موسیقی كلمات قافیه نیز از قواعد قدما تخطی كرده و كلمه «مجروح» را با كلمه «اندوه» قافیه كرده است. این تازگیها و نوآوریهای صوری در كنار مضمون كاملاً تازه شعر یعنی ستایش وطن و تأسف از درماندگی آن و امید به نیرو گرفتن آن, موجب شده تا این شعر با توجه به زمان سروده شدن آن شعری نوآیین به شمار آید. در این شعر احساسات وطن دوستانه و سوز و گداز شاعر بدون پرده پوشی و بدون استفاده از كلیشه‌ها و عبارات قدمایی و با صبغه‌ای فردی و غیر تكراری جلوه گر شده است. علاوه بر پرداختن به مضمون وطن و میهن دوستی, اصولاً طرز بیان احساسات در این شعر و اشعار مشابه فی نفسه تازگی دارد و از دیدگاه رمانتیك شاعر و آشنایی او با ادبیات رمانتیك تركیه و فرانسه نشأت میگیرد:
ای طلعت افسرده و ای صورت مجروح
آماج سیوف ستم, آه ای وطن زار...۴۳ احساسات اندوه زده و آزرده این شاعر را در یكی دیگر از شعرهای او هم میتوان دید. جعفر خامنه‌ای در این شعر كه در قالب چارپاره سروده شده است,‌همچون رمانتیكهای اروپایی از تمدن منحوس دوران ناله سر داده است ؛ با این تفاوت كه صبعه‌‌ی اجتماعی و انقلابی رمانتیسم عصر مشروطه به شاعر اجازه نمیدهد كه همچون برخی از رمانتیكهای اروپایی یكسره به ستایش پاكیها و زیباییهای بدوی بپردازد و تمدن و مدنیت را نفی كند:
ای بیستمین عصر جفا پرور منحوس
ای آبده وحشت و تمثیل فجایع
بر تاب ز ما آن رخ آلوده به كابوس
ساعات سیاهت همه لبریز فضایع....۴۴ تازگی برخی از اشعار خامنه‌ای در همان سالها نیز مورد توجه معاصران او بوده است.ملك‌الشعرای بهار قطعه ‌شعری از جعفر خامنه‌ای را در مجله دانشكده به سال ۱۲۹۷ ش. به طبع رسانده است, نمونه ای از «شعر وصفی در ادبیات جدیده» به شمار آورده است.۴۵ خانم شمس كسمایی نیز در اواخر همین دوره به شاعری پرداخت. كسمایی با زبان تركی و روسی آشنایی داشته است و در چند شعر معدود بازمانده از او تأثیر میراث رمانتیسم اروپایی را میتوان دید. اشعار كسمایی دچار ضعف بیان و فقدان استحكامند ولی هم از نظر فرم و هم از نظر مظمون تازگی دارند. در یكی از این شعرها آرمان رمانتیك «زوال سیم و زر» بدین گونه بیان شده است:
تا تكیه‌‌گاه نوع بشر سیم و زر بود
هرگز مكن توقع عهد برادری......۴۶ دل زدگی از محیط زندگی جدید, غلیان احساس و عواطف, میل به نوعی گریز مبهم از مردم, بیزاری از كسانی كه معیارهای مادی و دنیا پرستی را پذیرفته‌اند, و....درونمایه‌های رمانتیك یكی از شعرهای او به نام «پرورش طبیعت» را تشكیل میدهد. این شعر از نظر فرم و موسیقی و قافیه و شیوه بیان تازگی دارد, ولی عدم استحكام و ضعف ساختاری آن موجب شده تا امروزه در حد نوعی تمرین شاعری به نظر آید:
ز بسیاری آتش مهر و ناز و نوازش
از این شدت گرمی و روشنایی و تابش
گلستان فكرم خراب و پریشان شد افسوس
چون گلهای افسرده افكار بكرم
صفا و طراوت ز كف داده گشتند مأیوس
بلی, پای بر دامن و سر به زانو نشینم
كه چون نیم وحشی گرفتار یك سرزمینم.....۴۷ تقی رفعت, جعفر خامنه‌ای و شمس كسمایی, گذشته از جلوه‌های رمانتیك آثارشان, به خاطر نقشی كه در نوآوریهای ادبی و تحول شعر فارسی در این دوره ایفا كرده‌اند در ادبیات جدی فارسی از جایگاه خاصی برخوردارند. در كنار اینان, شاعران گمنام متعددی نیز در این دوره میزیسته‌اند كه هر چند در فرآیند نوگرایی رمانتیك شعر فارسی نقش عمده‌ای نداشته‌اند, ولی در گسترش و رواج شعر جدید و ترویج زیبایی شناسی آن مؤثر بوده‌اند و خصوصیت روح عصر را نشان میدهند. اغلب آثار این شاعران به صورت دیوان و مجموعه منتشر نشده است در لا ب لای صفحات نشریات آن عصر یا در پاره‌ای از جنگها به چاپ رسیده است. پرداختن به این شاعران و آثار آنان در مجال اندك این نوشته نمیگنجد. در اینجا برای نمونه به شعری اشاره میكنیم كه در سال ۱۲۹۷ س. به چاپ رسیده و سراینده آن الفت نام دارد. این شعر از لحاظ فرم و قالب و نظام قافیه مضمون و محتوا, طرز بیان, احساس نمایی, فضای رازآلود و حزین و اندوهگین, توصیفهای تازه, همدلی با طبیعت و بازنمایی عواطف انسانی در آن حالت حدیث نفس وارد و اعتراف گونه و... تازگی دارد و رمانتیك محسوب میشود. فرم شعر بدین گونه است كه از بندهای سه بیتی تشكیل شده كه در هر بند چهار مصراع دو بیت اول قافیه‌ای یكسان دارد و دو مصراع بیت سوم قافیه‌ای دیگر:
چنین در زیر این سقف دوتایی
فكنده ماه بر ما روشنایی
نموده عشق ما را راهنمایی
گرفته با هم آنجا آشنایی
همی رفتیم با هم سوی گلزار
من او را جان نثار و او مرا یار......۴۸این شعر كه «دور از مزار معشوق» نام دارد, یكی از نخستین جلوه‌های رمانتیسم حزن‌الود و غم زده در شعر جدید فارسی است. به خاطر فضای اجتماعی و انقلابی این دوره اشعار رمانتیك شاعرانی چون میرزاده عشقی و دیگران, در اغلب موارد به حزن و اندوه ناشی از مرگ معشوق یا عشقهای ناكام محدود نمیماند و به گونه‌ای وارد عرصه‌ها و فضاهای اجتماعی میشود: اما در این شعر عواطف اجتماعی جایی ندارد و احساسات مرثیه‌وار عاشقی در سوگ معشوق از دست رفته‌اش عاطفه اصلی شعر را در بر دارد. در واقع, این رگه رمانتیسم اندوه زده و غیر اجتماعی, سالها بعد به خصوص در دوره سوم به اوج شكوفایی خود میرسد. البته زبان این شعر مثل شعرهای رمانتیك دوره سوم تراش خورده و ظریف نیست و فضای كلی شعر نیز برخلاف شعرهای دوره سوم, آكنده از احساسات گریه‌آور و خیالات شیخ‌گون نیست طرح كلی شعر شباهتی اندك به «دریاچه» لامارتین دارد. شاعر معشوق خود را از دست داده است, زمانی را به یاد میآورد كه به همراه او در بهاری خوش در دل طبیعت قدم میزده است. شاعر با اندوه و حسرت خاطرات خوش از دست رفته را مرور میكند. سپس از ماه و شب و ظلمت و دیگر عناصر طبیعت میخواهد كه به همراه او و به یاد معشوق گریه و زاری كنند و خود نیز آرزو میكند كه ای كاش میتوانست بمیرد و روح خود را به نزد او بفرستد.
لاهوتی
ابوالقاسم لاهوتی در سال ۱۳۰۵ق./۱۲۶۶.ش. در كرمانشاه به دنیا آمد. لاهوتی در دوران نوجوانی به تهران نقل مكان كرذ. وی همزمان با ورود به ژاندارمری در دوره نوجوانی, گام در راه مبارزه و فعالیت سیاسی و اجتماعی نهاد.۴۹ سرانجام لاهوتی پس از مشاركت در قیام نظامی بیفرجامی مجبور شد خاك وطن را برای همیشه ترك كند و در شوروی ساكن شود.۵۰ لاهوتی در كار شعر و شاعری همچون عشقی و عارف تحت تأثیر فضای نوین اجتماعی ایران بوده است و تا حدودی از ادبیات و فرهنگ جدید تركیه و قفقاز تأثیر پذیرفته است.۵۱ لاهوتی از این نظر كه در ادبیات كلاسیك فارسی چندان تبحر و تأملی نداشته است شبیه به عشقی و عارف است ؛۵۲ اما جلوه‌های رمانتیك در شعر و شخصیت او در مقایسه با شعر عشقی و شخصیت عارف ناچیز به نظر میآید. به هر حال این گرایش رمانتیك كه ناشی از روح رمانتیسم انقلابی دوران است, نمودهای مشخصی در شعر لاهوتی دارد. بسیاری از شعرهای لاهوتی دچار نوعی كیفیت و محتوای سیاسی صریح هستند؛ صراحتی كه به ارزش هنری آنها صدمه زده است. این ویژگی در شعرهایی كه در دوره دوم زندگی‌اش در شوروی سروده بازتاب بیشتری دارد در میان نخستین شعرهای لاهوتی رگه‌هایی از احساس و عاطفه‌ای سرشار دیده میشود كه تحت تأثیر فضای زمانه و نوآوریهای شعری دوران, حس درونی شاعر را آشكار میكند.نمونه این تازگی احساس و عاطفه را كه بیشك از جنبه‌‌ای رمانتیك هم برخوردار است, در شعری با این مطلع میتوان دید:
در غم آشیانه پیر شدم
باقی از هستیم همان نامی است۵۳ این شعر از نظر نظام قافیه دارای اسلوبی تازه است و با دیگر شعرهای نوگرایانه شاعران این عصر كه سعی دارند در فرم و قالب شعر به گونه‌ای متعادل دست به نوآوری بزنند, تناسب دارد. لاهوتی با زبان تركی و فرانسوی آشنا بوده است و بعدها زبان روسی را نیز آموخته است.۵۴ وی از جمله شاعرانی است كه نمونه‌های متعددی از آثار شاعران خارجی مثل هوگو, پوشكین و دیگران را به صورت منظوم به فارسی ترجمه كرده است . بررسی این اشعار خارج از بحث ما است ولی لازم است در اینجا به یكی از مهم‌ترین و مشهورترین آنها یعنی شعر«سنگر خونین» اثر ویكتور هوگو اشاره كنیم. این ترجمه منظوم در سال ۱۹۲۳ م. سروده شده است و كاملاً با حال و هوای انقلابی آن روزگار و فضای پرالتهاب دوران تناسب دارد. این شعر ماجرای كودك شجاعی را باز میگوید كه همراه مبارزان دیگر به مرگ محكوم شده است اما قبل از اعدام با رخصت جلاد برای خداحافظی به نزد مادر خود میرود و داوطلبانه به صحنه اعدام باز میگردد. از نظر هنری, با توجه به تاریخ سروده شدن شعر, تازگیهایی همچون حالت دراماتیك و نمایشی, عنصر گفت‌وگو و سعی در تغییر دادن نظام قافیه و طرز نوشتن خطوط شعر و...... در آن دیده میشود. علی رغم مضمون پر احساس این شعر, لاهوتی در سرودن آن مجال چندانی به غلیان احساس و عواطف خود نداده است و شعر دارای نوعی حالت رئالیستی و خشن است, ولی با این همه, به رمانتیسم انقلابی دوران نزدیك‌تر است:
رزم آوران سنگر خونین شدند اسیر
با كودكی دلیر
به سن دوازده .........۵۵ شعر «وفا به عهد» یكی از بهترین اشعار لاهوتی به شمار میرود. این شعر كه در قالب نو پدید چارپاره و در تاریخ ۱۳۲۷ق./۱۹۰۹ م. سروده شده است, یكی از نخستین شعرهای نوگرایانه در ادبیات جدی فارسی است كه از نظر ادبی و هنری دچار نواقص و ضعفهای رایج آن عصر نیست. شعر حالتی روایی ـ داستانی و نمایشی دارد و مادر دلشكسته‌ای را توصیف میكند كه پس از فتح تبریز و شكست مستبدان و از میان رفتن دشواریهای معیشت و زندگی به سر قبر فرزند شهید خود میرود و به نشانه وفاداری با دیده‌ای پر اشك, دامنی از نان بر سر قبر فرزند مینهد:
اردوی ستم خسته و عاجز شد و برگشت
برگشت نه با میل خود از حمله احرار.....۵۶ چنانكه در بحث از رمانتیسم اروپایی و در بررسی شعر دیگر شاعران جدید فارسی نیز مشاهده میكنیم, پدیده رمانتیسم به خاطر طغیان علیه قید و بندهای كلاسیك و خصوصاً اسلوب‌های كلیشه‌ای نئوكلاسیك, نوعی آزادسازی ذهن و زبان شاعران هم محسوب میشود و به طور طبیعی با نوعی واقع گرایی همراه است. در این شعر لاهوتی نیز این پدیده واقع گرایانه دیده میشود ولی كل فضای شعر و توصیفی كه از مادر رنجدیده و داغدار ارائه میشود و حس دردناك حسرت و دریغی كه در شعر وجود دارد, در كنار فرم تازه و مؤثر آن با فضای عاطفی و احساسی شعر تناسب كامل دارد, این شعر را به شعری رمانتیك تبدیل كرده است.۵۷
یكی دیگر از شعرهای لاهوتی كه در اینجا لازم است به آن اشاره كنیم, شعری است كه به تقلید از شعر «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» دهخدا در سال ۱۳۰۸ ش./۱۹۲۹م. به یاد یكی از مبارزانی سروده شده كه به دست نیروهای رضا شاه در سال ۱۳۰۷ اعدام شده است. این شعر كه نظیره‌ای از شعر دهخداست به لحاظ ادبی و هنری به هیچ روی با شعر دهخدا قابل مقایسه نیست, ولی از یك جهت جلوه‌ای از رمانتیسم انقلابی ـ اوتو پیاپی و امید به افق روشن آینده را نشان میدهد:
روزی كه شود ز خاك ایران
یك مرتبه دست ظلم كوتاه.....۵۸شعر بلند «نوروزیه» نیز كه در سال ۱۳۳۷ ق. در استانبول سروده شده تقلیدی است از شعر «نوروزی نامه» عشقی؛ بیآنكه بتواند به پای شعر عشقی برسد. این شعر از لحاظ وزن, نظام قافیه و مضمون كاملاً شبیه به شعر عشقی است. تك مصراعهای میان هر بند شعر عیناً با همان قافیه شعر عشقی ختم میشود. لاهوتی این شعر را با خطاب به معشوق آغاز میكند. سپس به وصف بهار میپردازد و با اشاراتی به عظمت ایران كهن, آن را با وضعیت امروز ان مقایسه می كند و به آینده بهتر وطن دل میبندد. شعر لاهوتی چنین آغاز میشود:
بهار آمد بتا برخیز و صحرا را تماشا كن
به دشت و كوه بنگر خرمی بین, سیر دریا كن......۵۹چنانكه در همین بیت نخست نیز میبینیم , حضور كلمات و تغییرهای قدمایی یكی از مسائلی است كه از تازگی شعر می كاهد؛ علاوه بر این شور و احساسات فردی شاعر آنچنان كه در شعر عشقی شاهد آن هستیم, در این شعر كمتر دیده می شود. با این همه توصیفهای شاعر از طبیعت بیان پاره‌ای حالات فردی, و تازگی نسبی فرم و قالب شعر, با توجه به زمان سرودن شعر اهمیت دارند. در مجموع همان طور كه شفیعی كد كنی میگوید اشعار لاهوتی از دو جهت دارای اهمیت است: كوشش در راه ایجاد قالبها و طرحهای تازه در شعر فارسی و بیان اندیشه های انقلابی و سیاسی‌ای كه از محیط تازه زندگی شاعر رنگ گرفته است. ۶۰
این هر دو جنبه در آثار اغلب شاعران این دوره با مسئله نوگرایی و رمانتیسم پیوند دارد.پانوشتها
۱- از جمله رجوع شود به سید حسینی, رضا: مكتبهای ادبی, ج۱, نگاه, ۱۳۷۱؛ پریستلی, جی. سیری در ادبیات غرب, ترجمه ابراهیم یونسی, كتابهای جیبی و تمیر كبیر, ۱۳۵۶؛ فورست, لیلیان: رمانتیسم ترجمه مسعود جعفری. نشر مركز, ۱۳۷۵؛ جعفری, مسعود: سیر رمانتیسم در اروپا, نشر مركز, ۱۳۷۸
۲- از جمله رجوع شود به آرین پور, از صبا تا نیما؛ بهنام, جمشید: ایرانیان و اندیشه تجدد, فرزندان, ۱۳۷۵؛ محبوبی اردكانی, حسین: تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران, دانشگاه تهران, ۱۳۵۴؛ آدمیت, فریدون: امیر كبیر و ایران خوارزمی؛ مؤمنی, باقر: ایان در آستانه انقلاب مشروطیت و ادبیات مشروطه, شباهنگ.
۳- برای مقایسه با رمانتیسم اروپایی, رجوع شود به سیر رمانتیسم در اروپا, ص ۱۹۸ـ ۱۷۴.
۴- برای مقایسه با رمانتیسم اروپایی رجوع شود به سیر رمانتیسم در اروپا,ص ۳۲۲ــ ۲۷۶.
۵- درباره تعریف ور دزورث از شعر, رجوع شود به سیر رمانتیسم در اروپا, ص ۲۸۵.
۶- ادیب نیشابوری: زندگی و اشعار ادیب نیشابوری,كه به كوشش یدالله جلالی پندری, ص ۲۰۴.
۷- نسیم شمال(سید اشرفالدین گیلانی) دیوان كامل نسیم شمال با مقدمه سعید مفیسی, ص ۱۹.
۸- شفیعی كدكنی, محمدرضا: «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت», زندگی و اشعار ادیب نیشابوری, ص ۴.
۹- همان ص ۴.
۱۰- نسیم شمال: همان, ص ۳۳۸.
۱۱- جنبه‌های رمانتیك عشقی و عارف را در جای دیگر به تفصیل مورد بحث قرار داده‌ایم. رجوع شود به جعفری, مسعود: پژوهشی تطبیقی در مكتب رمانتیسم, پایان نامه‌ی دكتری ادبیات فارسی دانشگاه تهران, شهریور ۱۳۷۷.
۱۲- اشعار ملك الشعرای بهار را به اعتبار اوج دوران شاعری بهار باید در دوره بعد بررسی كرد.
۱۳- برای دیدن نمونه‌هایی از این تأثیرگذاری, رجوع شود به آرین پور, یحیی: از صبا تا نیما, ج ۲, ص ۹۷. البته استقبال شاعران از این شعر به این شعر به این چند نمونه‌ای كه آرین پور ذكر كرده محدود نمیشود.
۱۴- ذهخدا, علی اكبر: دیوان دهخدا, به كوشش سید محمد دبیر سیاقی, ص ۶.
۱۵- آرین پورم یحیی: از صبا تا نیما, ج۲, ص ۹۴.
۱۶- دهخدات, علی اكبر؛ نامه‌های سیاسی دهخدا,به كوشش ایرج افشار؛ ص ۳۰.
۱۷- زرین كوب, عبدالحسین: شعر بی دروغ شعر بی نقاب, ص ۲۳۳.
۱۸- شفیعی كدكنی, محمد رضا: «نخستین گامها در راه تحول شعر معاصر», هیرمند, بهار ۱۳۴۴, ص ۴۲۶.
۱۹- آرین پور, یحیی: همان, ص ۹۵.
۲۰- خاقانی شروانی, افضل الدین بدیل: دیوان خاقانی شروانی, به كوشش ضیاءالدین سجادی, ص ۱۷۷.
۲۱- اعتضاد (مرتضی الشریف) «به نام وطن مقدس مینو خهر ایران» شرق, یكشنبه ۱۶ شوال ۱۳۲۷ق/۱۹۰۹ م,ش ۲۳, ص ۳.
۲۲- دهخدا, علی اكبر: دیوان دهخدا, ص ۱۲.
۲۳- برای دیدن روایت نسبتاً متعادلی از این از این ماجرا , رجوع شود به آرین پور, یحیی : از صبا تا نیما ج ۲, ص ۴۳۶, و بعد.
۲۴- كسروی احمد: قیام شیخ محمد خیابانی , ص ۱۲۳, آرین پور, یحیی : همان, ص ۴۳۷.
۲۵- كسروی, احمد؛ همان, ص ۱۲۲.
۲۶- همان,ص ۱۲۴.
۲۷- همان,ص ۱۲۳.
۲۸- تقی زاده, سید حسن: «ترقی زبان فارسی ! ادبیات خان والده», كاوه, سال ۵, ش ۵- ۴ , رمضان ۱۳۳۸ق./ ۱۹۲۰م, ص ۳۲۱. البته این نكته را باید در نظر داشت كه اصولاً ادبیات تركیه در این عصر بسیار مورد توجه شاعران و نویسندگان ایران بوده است؛ تا جایی كه حتی محققی چون اقبال آشتیانی هم در یكی از مقالات تحقیقی خود به سخنی از نامق كمال از چهرهای رمانتیك ادبیات تركیه استشهاد میكند. اقبال آشتیانی, عباس: «انتقاد ادبی(۲)», دانشكده, ش ۱۲ـ ۱۱ص ۵۸۲.
۲۹- آرین پور, یحیی: از صبا تا نیما, ج۲, ص ۴۳۷. اصطلاح «طوفان در دوات برانگیختن» از سخنان مشهور ویكتور هوگو است. در این باره رجوع شود به سیر رمانتیسم در اروپا, ص ۲۶۴.
۳۰- آرین پور, یحجیی: از صبا تا نیما, ج ۲, ص ۴۳۸.
۳۱- همان, ص ۴۳۹.
۳۲- همان, ص ۴۵۱.
۳۳- همان, ص۴۴۲.
۳۴- همان, ص ۴۴۸.
۳۵- همان, ص ۴۶۲.
۳۶- همان, ص ۴۶۲.
۳۷- كسروی, احمد: قیام شیخ محمد خیابانی , ص ۱۶۸. آرین پور, یحیی: همان ص ۴۵۲.
۳۸- مثلاً رجوع شود به نطقهای شیخ محمد خیابانی , گردآوری بهرام خیابانی, ص ۴۴.
۳۹- همان, ص ۴۶.
۴۰- آرین پور, یحیی: همان , ص ۴۵۵.
۴۱- برقعی, سید محمد باقر: سخنوران نامی معاصر ایران ج ۲, ص ۱۲۴۳.
۴۲- آرین پور, یحیی : از صبا تا نیما , ج۲, ص ۴۵۳.
۴۳- همان, ص ۴۵۳.
۴۴- همان, ص ۴۵۴.
۴۵- خامنه ای, جعفر : "زمستان " (شعر), دانشكده, ش ۱۰, ص ۵۹۶.
۴۶- آرین پور, یحیی: همان , از نیما تا صبا , ج ۲, ص ۴۵۷.
۴۷- همان, ص ۴۵۸.
۴۸- الفت: دور از مزار معشوق (شعر) دانشكده , ش ۱۲- ۱۱, ص ۵۹۶.
۴۹- آرین پور, یحیی : همان , ص ۱۶۹- ۱۶۸.
۵۰- همان, ص ۳۸۳, رجوع شود به آرین پور , یحیی: از نیما تا روزگار ما , ص ۴۹۲.
۵۱- آرین پور, یحیی: از صبا تا نیما, ج ۲, ص ۱۶۹.
۵۲- آرین پور, یحیی: از نیما تا روزگار ما, ص ۴۹۸.
۵۳- لاهوتی, ابوالقاسم: دیوان لاهوتی, به كوشش احمد بشیری, ص ۲۰۳.
۵۴- همان, مقدمه, ص سی و پنج.
۵۵- همان, ص ۶۸۹.
۵۶- همان, ص ۲۰۳.
۵۷- آرین پور و احتمالاً به پیروی از او منیب الرحمان این شعر را صرفاً رئالیستی به شمار أورده اند. رجوع شود به آرین پور , یحیی: از صبا تا نیما, ج ۲, ص ۱۷۰. منیب الرحمان :"تأثیرات ادبی غرب در شعر نوین ایران" , ادبیات نوین ایران, ترجمه و تدوین آژند, ص ۱۶۳. میمنت میر صادقی معتقد است كه این شعر هر چند تا حدودی در حال و هوای مكتب رمانتیسم است, اما بعضی از خصوصیات شعر واقع گرایانه را نیز نشان می دهد . رجوع شود به میر صادقی, میمنت: واژه نامه هنر شاعری, ص ۲۹۴.
۵۸- لاهوتی, ابوالقاسم: دیوان لاهوتی , به كوشش احمد بشیری, ص ۶۴۸.
۵۹- همان, ص ۶۶۹.
۶۰- شفیعی كدكنی, محمدرضا : "نخستین گام ها در راه تحول شعر معاصر" هیرمند, بهار ۱۳۴۴, ص ۴۲۷.


مسعود جعفری
برگرفته از: كتاب ماه ادبیات و فلسفه ش ۷۵ و ۷۶
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی