جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


این حرف‌های روی هوا


این حرف‌های روی هوا
خواندن تک جمله‌های مناسبتی می‌تواند سرگرم‌کننده و مفرح باشد اگر سعی کنید که از آنها آزار نبینید. کلی‌گویی تکنیک رایج سخنرانان است. همگی نهایت تلاش‌شان را به کار می‌گیرند تا یک وقت چیزی نگویند که اسباب دلخوری و دردسر فراهم شود. در واقع می‌گویند تا آن مناسبت خاص را بدون حرف سپری نکرده باشند. اینچنین است که گاهی جملات خنده‌داری خلق می‌شوند که صاحبانشان سعی کرده‌اند خیلی جدی به نظر برسند و به همین دلیل خنده‌دارتر می‌شوند. اما این خنده ناگزیر با عذاب توام می‌شود وقتی می‌دانیم که سخنرانی به مناسبت روز درخت‌کاری انجام نگرفته بلکه در روز کارگر ایراد شده است. سخنرانان انگار تازه به وجود دو سوم جمعیت کشور پی برده باشند، ناگهان به صرافت خلق این قبیل جملات بدیع و شگفت‌انگیز در رسای «این قشر زحمتکش» می‌افتند و در این کار هم با یکدیگر رقابت می‌کنند؛ هرکس حرف‌های قشنگ‌تر و در عین حال‌ کلی‌تری زد، بازی را برده است. نمونه‌هایی از این جملات که بدون تقدم و تاخر و حتی با حذف نام سخنران کنار هم چیده شده‌اند را بخوانید: «کارفرمایان در پرداخت حقوق کارگران جانب عدالت را رعایت کنند»؛ «دولت با برنامه‌ریزی، مشکلات کارگران را حل کند»؛ «پیشرفت‌های شهر تهران مرهون تلاش کارگران است»؛ «روحیه کار و تلاش کارگران باید بر کشور طنین‌انداز شود»؛ «با همدلی و اعتمادسازی می‌توانیم مشکلات قشر زحمتکش کارگر را به حداقل برسانیم»؛ «کارگران نقش تعیین کننده‌ای در رونق اقتصادی دارند»؛ «جامعه مدیون کار و تلاش کارگران است»؛ «باید کشور در شرایط شکوفایی نیروی انسانی قرار گیرد»؛ «کارگران قشر تاثیرگذار در ساختار کشور هستند.»
لازم نیست بدانید چه کسی کدام جمله را گفته است. همگی مثل بندهای یک شعر ملال‌آور کنار هم قرار گرفته‌اند تا به ما بگویند می‌شود در مورد کارگران حرف زد و له شدن هزاران خانواده کارگر زیر بار فقر و گرانی را ندید. می‌شود در هنگام حرف‌زدن از کارگر، نابودشدن آشکار شأن انسانی کارگران را فراموش کرد. که یکی‌شدن آنان با اشیا و ابزار تولید را به پای حواس پرتی نوشت. که می‌شود درباره کارگران حرف زد و به مثله‌‌شدن تنها چتر حمایتی آنان یعنی قانون کار اشاره نکرد. می‌شود در ۱۱ اردیبهشت ۸۷ از کارگران گفت و «قرارداد موقت کار» را از یاد برد. می‌شود جمعیت عظیم بیکاران را با اعداد و ارقام رسمی روی کاغذ توجیه کرد و چشم‌ها را روی صف‌های طولانی کارگران بیکار بست. حتی می‌شود از تشکل‌های کارگری گفت بی‌آنکه حواس مخاطب به خانواده‌های فعالان کارگری که روز کارگر را بدون حضور آنها جشن گرفتند، پرت شود.
سخنرانان در هنگام سخن گفتن از نقش ارزشمند کارگران در رونق اقتصاد و شکوفایی تولیدات داخلی، فراموش می‌کنند که وقتی به دلیل صمیمیت سیاسی دروازه‌های بازار را به روی کالاهای ارزان‌قیمت چینی باز کردند دیگر تولید داخلی باقی نماند، تا «کارگران قهرمان عرصه تولید» باشند. تعطیلی کارخانه‌های نساجی، لوازم خانگی، قند و شکر، تاسیسات حرارتی، لوازم التحریر و... و بیکاری هزاران کارگر شاهد این ادعاست. عجیب است که سخنرانان در هنگام خطابه در میان جمعیت یکی از ۵ هزار کارگر نساجی بهشهر و قائمشهر را که پس از سال‌ها تولید اینک مهمترین دغدغه‌شان تنها سیرکردن فرزندانشان است، نمی‌بینند.
عجیب است که سخنرانان هنگام ادای «این قشر زحمتکش» صدای هزاران کارگر کوره‌پزخانه‌ها را که در سخت‌ترین شرایط روزانه ۱۶ ساعت کار می‌کنند اما حداقل حقوق قانونی را هم دریافت نمی‌کنند، نمی‌شنوند. چگونه می‌شود درباره کارگران سخن گفت اما تصویر کارگری را که پس از سال‌ها کارکردن هنوز بیمه نیست و در صورت بیماری خود یا خانواده‌اش ناچار است تمام زندگی‌اش را بفروشد و یا به انتظار مرگ بنشیند را ندید. که باز هم فراموش کرد هزاران کارگر در همان لحظه ایراد سخنرانی ماه‌ها بدون حقوق سپری کرده‌اند و خانواده‌هایشان را در حال زوال می‌بینند. که انتظار از دست‌رفتن تنها امید امرار معاششان (به واسطه واگذاری کارخانه‌ها به بخش خصوصی) را می‌کشند. دقیقا با چه شماره عینکی می‌توان واسطه‌هایی که برای خلاص‌کردن کارفرمایان از معدود حمایت‌های قانونی، کارگران را به شیوه «پیمانی» اجاره می‌دهند را دید اما سکوت کرد؟
اما در متن این بیانیه‌ها و سخنرانی‌ها آنچه بیشتر به هجو شبیه است رسالت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی قائل‌شدن برای کارگرانی است که اگر خوش‌شانس باشند و بتوانند کار کنند و کارفرما آنقدر منصف باشد که تمامی حقوق قانونی آنان را رعایت کند، در انتهای ماه طبق مصوبه دستمزد امسال باید ۲۱۹ هزار تومان دریافت کنند و با این دستمزد ناچیز علاوه بر تامین نیازهای بهداشت، پوشاک، آموزش، مسکن، تغذیه و... به فکر رسالت خود و فتح قله‌های جهان هم باشند.
سعید فرزانه
منبع : روزنامه کارگزاران