جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

معرب و مبنی


معرب و مبنی
والاسم منه معرب و مبنی لشبه من الحروف مدنی
● اسم به دو نوع تقسیم می شود:
۱) معرب (آنچه كه شبیه حروف نیست)
۲) مبنی (آنچه كه شبیه حروف است)
به نظر مصنف وسیبویه وابن ابی ربیع علت بناء اسماء مبنی تنها بخاطرشبیه بودن آنها به معروف است.
كاشبه الوضعی فی اسمی جئتنا والمعنوی فی متی وفی هتا
وكنیابه عن الفعل بلا تاثر و كافتقار أصلا
در ابیات بالا انواع شباهت اسم به حرف را در چهارمورد ذكر كرده كه مبنی می شوند:
۱) در وضع شبیه حرف هستند: اسم گاهی بریك حرف وضع شد.مانند « ت » درضربت , یا بردو حرف وضع شده مانند « نا » در كرمنا و آن را درشعربا جئتنا ذكركرده .«ت»فاعل ومبنی شبیه حرف است دروضع بریك حرف و«نا»اسم است ومفعول ومبنی شبیه حرف است در وضع بر دو حرف
۲) در معنا شبیه حرف هستند:
الف) ازنظرمعنا شباهت به حروفی دارند كه كلمه ای برای آنها وضع شده.مثل(متی) كه مبنی است بخاطرشباهتش به حرف درمعنا.وآن استفاده می شود مثل متی تقوم؟_برای شرط مثل متی تقم أقم. ودرحالت شبیه به حرف موجود است دراستفهام مانند«همزه»است ودرشرط مانند «إن» می باشد.
ب) آنچه شبیه به حروفی است كه كلمه ای برای آن وضع شده.مثل «هنا»كه مبنی است بخاطرشباهتش به حرفی كه شایسته بوده چیزی برای آن وضع شود ولی وضع نشده برای اینكه مثال یكی معنی ازمعانی است كه شایسته بوده برای آن وضع شودكه بر آن دلالت كند همانطوركه برای نفی(ما) وبرای نهی (لا) وبرای تمنی(لبت)وبرای ترجی(لعل) و مانندآنها وضع شده است.بنابراین اسمهای اشاره بخاطر شباهتشان در معنا به حرفی مقدر معنی شده اند.
۳) در نیابت از فعل وعدم تأثیرپذیری ازعامل به حرف شباهت دارند و آن مانند اسمهای فعل است.(اسم فعل مانند حروف بر كلمات دیگرتأثیرمی گذارد ولی چیزی بر روی آن تأثیر نمی گذارد) مانند «دراك زیرا» دراك مبنی است بخاطر شباهتش به حرف كه در مابعدش عمل می كند وچیزی بر آن عمل نمی كند همانطور كه حرف اینچنین است.
باقول(بلاتأثر)ازآنچه معنای فعلی دارد.وازفعل گرفته می شود و بوسیله عوامل تأثیرمی گیرد احتراز كرده مانند(ضربنا زیدا)كه (إضرب)را در نیابت داردومصدراست وعمل فعل را انجام می دهدوجانشین اوست ومتأثراز عامل است ومنصوب است بخاطرفعل محذوف بر خلاف (دراك) كه اگر او جانشین (ادراك) باشد پس متأثر به عامل نیست.
حاصل آنچه منصف ذكر كرده اینست كه مصدر وضع شده در جایگاه فعل و اسمهای فعل هردو در نیابت از فعل اشتراك دارند ولی مصدر متأثر از عوامل است و معرب است بخاطرعدم شباهت آن به حرف و اسمهای فعل از عوامل تأثیر نمی گیرند پس مبنی می شوند بخاطر شباهتشان به حرف زیرا آنها(اسمهای فعل)جانشین فعل می شوند ولی از آن تأثیر نمی گیرند.
و اینكه منصف آنرا مبنی ذكر كرده بخاطر اینكه اسمهای فعل محلی از اعراب ندارند مورد اختلاف است كه در باب اسمهای فعل ذكر خواهیم كرد.
۴) بخاطراینكه به ما بعد خوداحتیاج دارند(كافتقارأصلا) شبیه حرف هستند مانند اسمهای موصول مثل (الذی) كه به صله نیازمنداست بنابراین به حرف شباهت دارد بخاطر نیازمند بودن پس مبنی می شوند.
و حاصل دو بیت بناء دراسمها بر ۶ باب است:
۱) ضمایر
۲)اسمهای اشاره
۳) اسمهای استفهام
۴) اسمهای شرط
۵) اسمهای فعل
۶) اسمهای موصول
ومعرب السماء ما قد سلما من شبه الحرف كأرض و سماء
گفته شده معرب بر خلاف مبنی است و گفته شد كه آن چیزی است كه شبه حرف است پس معرب آنچیزی است كه شبیه حرف نیست وبه صحیح ومعتل تقسیم می-شود و صحیح آن اسمی است كه آخر آن حرف عله نباشد و معتل اسمی است كه آخرش حرف عله باشد مانند (سما)
ومعرب همچنین تقسیم می شود به متمكن امكن (منصرف) مانند زید و عمرو و متمكن غیر امكن (غیر منصرف) مانند:احمد.مساجد.مصابیح.
بنابراین در یك تقسیم بندی می توان به این صورت می توان گفت:
● اسمها:
▪ متمكن(معرب)
▪ متمكن امكن(منصرف) تنوین می گیرد و مجرور می شود با كسره هرگاه بدون «ال»باشد ویا مضاف نباشد
▪ متمكن غیر امكن(غیر منصرف) تنوین نمی گیرد و با كسره مجرور نمی شود جز هر گاه همراه«ال»باشد یا مضاف باشد.
▪ غیرمتمكن(مبنی)
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان