دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

فرآیندهای پردازش زبان در نماز


فرآیندهای پردازش زبان در نماز
نمازگزار درژرفای ضمیر خویش دنیای بسیار باشکوهی دارد. نهایتی بر عظمت این دنیا متصور نیست. دنیای نمازگزار بی نهایت و بی کرانه است و کرانه های آن آن قدر دور است تا به «خدا» رسد. پردازش زبان در ضمیر و اندیشه نمازگزار نیز در عین سادگی از ابعاد پیچیده ای برخوردار می شود. این زبان از دیدگاه فقه و شریعت مورد بررسی قرار گرفته ولی هرگز تحلیل موشکافانه«روانشناسی» و«زبان شناسی» از آن صورت نپذیرفته است.
به عنوان مثال نمازگزار ممکن است آن چنان در بحر تفکر و تمرکز خویش به سمت خدامستغرق باشد که دچار«فراموشی» شود و شمارش تسبیحات اربعه را از یاد ببردیا به جای چهار رکعت نماز عصر یا عشا پنج رکعت بخواند یا این که در هنگام تشهد دچار بلوک جریان فکری شود و زبان وی برای ادای تشهد قفل گردد و به عبارت علمی دچار«آفازی» شود.
در شرایط طبیعی نماز گزار با علم بر این که در برابر بارگاه باری تعالی ایستاده است نفس را در سینه حبس می کند. افکار خود نسبت به محیط پیرامون خود را از ضمیر آگاه مغزمی بدو اندیشه های خود را در کانونی که قدرت نفوذ آن تا مرز بی نهایت می رسد معطوف می دارد. او به کلمات قرآنی معرفت وسلطه کاملی دارد این کلمات آمیخته از نوعی نیاز در جهت کسب معرفت چون سنفونی در قشر مغز او می ریزند، جان می گیرند و تصنیف می شوند. این فرآیند شکل گیری زبان ضرورت تخلیه خود را در عضو تکلم یعنی حنجره و دهان و زبان با مخابره تکانه های عصبی پیدا می کند این تکانه ها در ماهیچه های ظریف حنجره با بروز آوا از تارهای صوتی تجلی می یابند و با حرکات زبان و لب، با تجوید صحیح، موزون و آهنگین الفاظ به کلا م آسمانی نماز و آیه های قرآن در میآیند. گفتار شکل آوایی بیان است که البته تنها شکل بیان نخواهد بود.
گاه به دلیل عدم سلطه بر مفاهیم زبان قرآنی، ذهن بازیگوش از تمرکز عبادی طفره می رود. مانند دانش آموزی که زبان ریاضی کلا س خود را نمی فهمد و افکار او به جهانی خارج از درس و کلا س درز پیدا می کند چنین حالا ت در نماز جماعت که نماز گزار ساکت و صامت ایستاده و به آیه های نامفهوم گوش فرا می دهد پیش می آید. زبان نماز برای نمازگزار غیر عرب زبان بیگانه است هر چند بعضی از فقها مناجات را به زبان نماز گزار پس از قنوت و پس از رکوع و سجود روا داشته اند ولی حمد و سوره و تسبیحات اربعه و ذکر رکوع و سجود را فقط به زبان قرآن واجب می دانند و این کار را برای وحدت جهان اسلا م ضروری می شمارند. زیرا اگر هر ملت ترجمه حمدو سوره را بخواند در نمازهای وحدت بخش اسلا می که در حج مسلمانان گردهم می آیند طبعا آشفتگی ها صورت خواهد گرفت. آیت الله شهید دکتر بهشتی مسلمانان را تشویق می کند که زبان عربی را همچون زبان مادری خود فراگیرند یا حداقل آن بخش که در نماز ذکر می شود مسلط شوند.
با تمام این اوصاف نمازگزاری که به زبان یا به بسط اوراد آیه های نماز تسلط ندارد با اراده بر ضمیر«خود آگاه» با جرقه های طفره آمیزی که از سمت «ناخود آگاه» میآید به تعارض برمی خیزد و اگر افکار برخاسته از ناخودآگاه جنبه های غیر اخلا قی و انحرافی داشته باشد با یک«استغفر الله» غلیظ آن را از میدان منزه اندیشه های عبادی حذف کرده و سرکوب می کند.
موقعیت خود را در برابر درگاه ذات اقدس احدیت حفظ و برقرار می سازد.
تلفظ بحث دیگری در نماز است که می توان آن را به مرحله نهایی پردازش زبان در ارتباط دانست. می دانید که در علم «تجوید» در زبان عربی به ویژه در قرآن و نماز اهمیت ویژه ای دارد. مخرج حروف عربی که به طور متفاوتی با الفبای فارسی با فن خاصی ادا می شود که موجب خوش کلام شدن تلا وت قرآن و درستی ارائه کلمات در نماز می گردد; به عنوان مثال اگر «ص» با تلفظ صحیح ادا نشود و مانند «س» به تلفظ درآیند در سوره توحید به جای «صمد» که به معنای بی نیاز است «سمد» تلفظ شود معنای «زباله» را می دهد که موهن است. پس عدم تلفظ صحیح حروف نه تنها سبب بی معنی شدن کلمات می شود بلکه ممکن است آن را به جهت منحرفی معنی دار کند.
تلفظ یکسان بدین مفهومی که ما در درس دیکته می بینیم کار معلم را به قیمت به زحمت انداختن شاگرد معصوم مدرسه راحت کرده است در اینجا کودک باید به ابتکار محفوظات و اطلاعات که در مغز خود به آسانی انبار نکرده است کلماتی را که نمی بایست هم صدا تلفظ شوند ولی به توسط معلم هم صدا در گوش وی خالی می شوند به گونه ای بی عیب و بی غلط بنویسد. کودک بی نوا باید فرق «اساس» و «اثاث» را که یک جور تلفظ می شوند از معانی آن در مجلات در بیاورد و درست بنویسد و باید بداند که در شرایط تساوی صورت الفاظ «سدر صحت» بنویسد نه «صدر سحت»!
حروف هم صدا را به قرار زیر می توان مقوله بندی کرد:
۱- ث- س-ص
در تجوید «ث» دارای مخرجی نزدیک «س» می باشد با تلفظ حرف «س» نوک زبان پشت دندان های پیشین بالا تر قرار می گیرد در حالی که تلفظ «ث» زبان قدامی بالا تر از لبه دندان و در جلو واقع می شود. «ص» بین دوحرف «س» و «ش» با قرار گرفتن حاشیه زبان و دندان آسیا با سوت بسیار خفیفی در میآید. حالا به تلفظ «س» و «ز» توجه می کنید که نوک زبان با دندان های پیشین چه مجاورت ظریفی پیدا کند که از آن منفک می شود. مهارت در ارائه الفاظ از شگفتی های خلاق مغز بشر است که در همان مراحل اولیه کودکی آموخته می شود.
حالا توجه فرمایید به چهار حرف: ز- ذ-ض-ظ . این چهار حرف ظاهرا مشابه همدیگرند ولی در تجوید ادای ماهرانه خاصی دارند که نشان دهنده بلاغت عربی است متاسفانه در فارسی نیست یا رعایت نمی شود. «ز» تلفظ عادی برخورد نسج نرم زبان عقب تر از نوک آن به پشت دندان های پیشین فوقانی است.
در تلفظ حرف «ذ» مانند «ث» زبان از بین دو ردیف دندان های پیشین بیرون می زند. در حرف «ض» کنار زبان با دندان های آسیا اصطکاک پیدا می کند آنچه که در «والضالین» به تلفظ درمیآید و در تلفظ «ظ» نوک زبان پشت دندان های جلوقرار می گیرد و زبان به کام می چسبد این اختلافات تلفظ که در تجوید مطرح است بین «ه» و «ح» و «ق» و «غ» نیز وجود دارد. به طوری که «ح» و «غ» ته حلق و ادای آن غلیظ تر وعمیق تر نسبت به «ه» و «ق» است.
در مبحث اختلالات گفتاری ما به گروه اختلالاتی برخورد می کنیم که تحت عنوان دیس لا لی Dyslalia خوانده می شود. این افراد به اقتضای ضایعات عضوی یا عیب کارکردی نمی توانند از عهده تلفظ صحیح برآیند. به عنوان مثال درکوتاه بودن لگام زبان که به نام زبان قفل شده tie Tonyueموسوم است نوک زبان آن تحرک قابل انعطاف در زبان طبیعی را ندارد لذا اگر چنین افرادی بخواهند «س» یا «ز» تلفظ کنند آن را «ث» یا «ذ» با توصیفی که در شیوه ارائه آنها آورده شد تلفظ خواهند کرد. همچنین است اگر کودک دچار ناهنجاری تشریحی دندان های پیشین شود یا شکاف بین دندان ها زیاد بوده باشد در لب شکری به لفظ حروفی که به لبها ارتباط پیدا می کند مانند «ب» و «پ» مختل می شود و در شکاف کام تلفظ حروف وابسته ای مانند «ل» اگر در مراحل اولیه و به موقع اقدام در اصلا ح عیب مربوط به تلفظ صورت نگیرد آنگاه رشد بافت های نرم زبان و حفره دهان نسبت به اسکلت استخوانی یعنی دندان ها و آرواره ها و کام و بینی به شکلی در میآید که اختلا ل تلفظ همچنان باقی می ماند و جز با تمرینات مناسب گفتار درمانی اصلاح نمی گردد.
چنین افرادی نمی توانند تجوید صحیحی داشته باشند لذا نماز را هم درست اقامه نمی کنند هر چند عبادت این افراد وهمچنین افراد بی سواد عامی که معرفت کاملی بر زبان ندارند در بارگاه پذیرفته است.
به مصداق:
ما برون را ننگریم وقال را
ما درون را بنگریم و حال را
اما این عذر برای افراد با سواد و آگاه و تحصیل کرده که علم وآگاهی بر الفاظ و کلمات دارند و می توانند تجوید را بیاموزند پذیرفته نیست پس چه بهتر که با آموزش تجوید عبادت مقبول تری را در قالب آداب نماز و تلاوت قرآن ارائه دهیم.
نویسنده : دکتر عبدالحمید حسین نیا
منبع : روزنامه مردم سالاری