شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


لزوم فرهنگ سازی بیشتر در طرح تفکیک زباله


لزوم فرهنگ سازی بیشتر در طرح تفکیک زباله
چندی پیش برای دیدار با برادرم سفری به شهر كلن كشور آلمان داشتم. در طی این اقامت اوقاتی را هم در داخل مغازه او صرف می كردم.در كنار این مغازه كه نزدیك یك چهارراه قرار داشت چند مخزن بازیافت زباله تعبیه شده بود. از آنجایی كه رفتارهای اجتماعی مردم خصوصاً در حوزه حقوق شهروندی برایم جالب بود به نحوه برخورد مردم و استفاده آنها از این مخازن توجه می كردم.
این چند مخزن برای تفكیك زباله های كاغذی، بطری های قهوه ای رنگ، بطری های سبز رنگ و فلزات بود. هر روز افرادی را از پیر و جوان می دیدم كه با چرخ دستی خود به این مكان می آمدند و با حوصله آنچه را با خود آورده بودند بین این مخازن توزیع می كردند.
ماشین های مخصوص شهرداری هم در روزهای مشخص هفته می آمدند و این مخازن را كه از قسمت پائین تخلیه می شدند را خیلی سریع تخلیه می كردند و ادامه داستان تفكیك ....
از مدت ها پیش خصوصاً اخیراً كه طرح تفكیك زباله كمی جدی تر گرفته شده همواره اخبار مربوط به آن و همین طور عملكرد شهرداری را در محیط شهر را با علاقه دنبال می كنم.
از سطل های كوچك نامناسب تفكیك كه با كیفیت بسیار نازلی تولید و با مدیریت ناهماهنگی به لحاظ رنگ و اطلاع رسانی، كاربری و ... در سطح شهر نصب شده و گمان نمی كنم هیچگاه حتی یك كیلوگرم زباله در آنها تفكیك شده باشد تا امروز كه این پروژه با انسجام بیشتری دنبال می شود، مخازن مناسب تری در سطح شهر تعبیه شده و كار تبلیغاتی و فرهنگی بهتری نسبت به گذشته انجام شده است.
اولین تجربه ناكام من در مشاركت در طرح تفكیك مربوط به خانه تكانی عید نوروز بود كه پس از ساماندهی و تفكیك اقلام كاغذی آنها را سوار بر خودرو كرده برای تحویل به غرفه مربوطه در چند میدان میوه و تره بار بردم اما پس از صرف ساعت ها وقت معلوم شد این غرفه ها جمع شده است لذا این كاغذها را كنار یك سطل زباله در كنار خیابان رها كردم و ناامید به خانه برگشتم.
این دفعه برای بار دوم در روز پنجشنبه كه روز تعطیل من بود از صبح به ساماندهی محیط خانه پرداختم و از داخل اسناد و مدارك، كتب، سررسیدهای قدیمی، روزنامه ها و مجلات آرشیوی و حتی جزوات دوران دانشگاه بلا استفاده یك كارتن بزرگ آماده كردم كه هم فضای بیشتری در خانه بوجود آید و هم كاغذهای اضافی به مصرف بازیافت برسد، خلاصه این كارتن را در عقب ماشین قرار داده و خود را از بلوار مرزداران به میدان دوم صادقیه رساندم و پس از پارك ماشین و آوردن كارتن تا كنار مخزن با صحنه بسیار ناامید كننده ای مواجه شدم.
مغازه دارهای حاشیه میدان از هر سه مخزن موجود برای زباله های تر و خشك و غیر مرتبط خود استفاده كرده بودند بطوری كه حتی جای سوزن انداختن نبود و كنار مخازن هم پر از زباله بود و لذا همان داستان شب عید تكرار شد.
دیدن این صحنه من را بسیار مأیوس كرد اول از رفتار شهروندانی كه هیچ گونه همكاری و همیاری را با شهرداری برای زیباسازی و ارتقای سطح كیفی زندگی شهری نمی كنند و هر گونه اقدام جدیدی را فقط با طرح انتقادهای تكراری و بعضاً نامرتبط لوث می كنند و دوم از شهرداری برای عدم بررسی و ارائه راهكار مناسب برای جلوگیری از این مشكل قدیمی (ریختن زباله های نامرتبط در ظروف) چرا كه بر اساس فرهنگ عمومی موجود تعداد افرادی كه زباله های خود را در اولین محلی كه پیدا می كنند بریزند بسیار زیاد است.
امیدوارم مسئولین محترم شهرداری مانند اینجانب از این گونه رفتارها مأیوس نشده و با ارائه آموزش های بیشتر و فرهنگ سازی مناسب نسبت به استفاده مناسب از این طلای كثیف (زباله) اقدامات بعدی را مبذول بفرمایند ، چرا كه اگر شهروندان با چند بار همكاری با برنامه های شهرداری مأیوس شوند رفته رفته از اعتمادشان نسبت به مجموعه كاسته می شود و كار شهرداری دشوارتر می گردد.
بنابراین پیشنهاد می گردد با برنامه ریزی های قبلی نسبت به پیش بینی رفتار شهروندان و فرهنگ سازی متناسب برای موفقیت هر چه بیشتر طرح ها و برنامه های شهری اقدام نمود و در كنار هر پروژه های كه تعریف می شود بودجه قابل توجهی را هم برای ارتقاء فرهنگ مردم تخصیص داد. فرهنگی كه در هر منطقه و محله این كلانشهر با توجه به طیف ساكنین آن تفاوت های زیادی را دارد.
علی میرشفیعی
منبع : روزنامه همشهری