یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

امام حسین(ع) از دیدگاه اهل سنت


امام حسین(ع) از دیدگاه اهل سنت
در تحقیق حاضر شخصیت و جایگاه اباعبدالله الحسین (ع) در منابع و كتب اهل سنت مورد بررسی و كنكاش قرار گرفته و به گوشه هایی از فضایل و مناقب آن حضرت اشاره شده است بطوری كه هر خواننده به این حقیقت واقف می شود كه شخصیت و سیره امام حسین (ع) نه تنها برای شیعیان بلكه برای اهل سنت نیز مقدس و محبوب است بنا بر این آن حضرت به رغم تلاش های تفرقه افكنانه دشمنان اسلام می تواند محور مشترك وحدت، تالیف قلوب و همدلی میان مسلمانان بشمار رود. اینك با هم آن را از نظر می گذرانیم.
● ولادت امام حسین (ع)
حسین بن علی(ع) در مدینه منوره در سال چهارم هجری در روز سه شنبه، سوم ماه شعبان یا پنجشنبه پنجم همان ماه متولد شد بعضی از مورخان تولد آن حضرت را روز آخر ربیع الاول سال سوم هجری دانسته و بعضی دیگر گفته اند در پنجم جمادی الاول سال سوم یا چهارم هجرت به دنیا آمده است بنابراین درباره تولد آن حضرت چند قول وجود دارد، ولی قول مشهور این است كه ایشان در روز سوم شعبان سال چهارم هجرت به دنیا آمده است.
هنگامی كه آن حضرت متولد شد او را نزد جد بزرگوارش رسول خدا(ص) آوردند آن حضرت با دیدن او سخت مسرور شد و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و روز هفتم تولدش گوسفندی برای او عقیقه كرد و به مادرش فرمود: «سرش را بتراشید و به وزن موهایش نقره صدقه دهید.»
آن حضرت شش سال و چند ماه با جد بزرگوارش رسول خدا(ص) و پس از آن بیست و نه سال و یازده ماه با پدرش امیرالمؤمنین(ع) و پس از آن حدود ده سال با برادرش امام حسن(ع) و حدود ده سال پس از شهادت امام حسن(ع) زندگی كرد مدتی كه آن حضرت پس از امام حسن(ع) زندگی كرده است، مدت امامت او محسوب می شود.
كنیه امام حسین(ع) «ابوعبدالله» بود لقب های فراوانی به آن حضرت داده اند و از جمله پس از شهادت، ایشان را «سیدالشهدا» خواندند چنان كه می دانیم تا پیش از آن لقب سیدالشهدا بر حمزه، عموی پیامبر اطلاق می شد و پس از شهادت سبط گرامی رسول الله، امام حسین(ع) را به این لقب خواندند.
‌● نامگذاری توسط پیامبر(ص)
در روایات آمده است كه نامگذاری آن حضرت و برادر بزرگوارش به حسین و حسن از سوی شخص پیامبر اكرم صورت گرفته است و تصریح شده است كه این نامگذاری به دستور خداوند متعال بوده است.
از علی بن ابیطالب نقل كرده اند كه فرمود: آن گاه كه حسن به دنیا آمد نام عمویم «حمزه» را براو نهادم و آن گاه كه حسین متولد شد نام عموی دیگرم «جعفر» را بر او گذاشتم روزی رسول خدا(ص) مرا فراخواند و فرمود: من مامور شده ام كه نام آن دو را تغییر دهم از این پس آنان را حسن و حسین بخوانید.
در روایات دیگر آمده است كه پیامبر اكرم(ص) فرمود: حسن و حسین را به نام فرزندان هارون نامیدم او فرزندانش را «شبر» و «شبیر» نامید و من فرزندانم را به همان نام (به لفظ عربی) حسن و حسین نامیدم.
● خبر از شهادت در هنگام تولد
اسما بنت عمیس می گوید: وقتی امام حسین(ع) متولد شد رسول خدا(ص) آمد و فرمود: اسما! پسرم را بیاور من كودك را در پارچه سفیدی پیچیدم و به حضرت دادم.
حضرت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت، بعد در حالی كه او را در دامن خود گذاشته بود، گریست.
گفتم: پدر و مادرم فدایت چرا گریه می كنی؟
فرمود: برای این پسرم
گفتم: او در همین ساعت متولد شده و تو برایش گریه می كنی؟
فرمود: آری ای اسما! گروه سركشی او را می كشند، خدا شفاعتم را نصیبشان نكند.
بعد فرمود: این خبر را به فاطمه نرسان كه تازه فرزندش به دنیا آمده.
روزی ام الفضل همسر عباس عموی پیامبر، خدمت آن حضرت رسید و گفت: «یا رسول الله(ص) من امشب خواب بدی دیدم، دیدم گویا قطعه ای از بدن مبارك شما جدا شده در دامن من افتاد.
فرمود: خیر است، فاطمه پسری می آورد كه تو او را پرورش خواهی داد. خدمت پیامبر رسیدم و كودك را در دامنش نهادم و چند لحظه از آن حضرت چشم برداشتم، وقتی دوباره نگاهش كردم، دیدم اشك از چشمانش سرازیر است.
گفتم: پدر و مادرم فدایت یا رسول الله چرا گریه می كنی؟
فرمود: هم اكنون جبرئیل آمد و به من خبر داد كه امت من این پسرم را می كشند.»
هنگامی كه امیرالمؤمنین(ع) به طرف صفین می رفت در راه از كربلا گذشت در آن جا توقفی كرد و چنان گریست كه زمین را از اشك خیس كرد آنگاه فرمود: «روزی خدمت رسول خدا رسیدم دیدم حضرت گریه می كند، گفتم: پدر و مادرم فدایت یا رسول الله(ص) چرا گریه می كنی؟
فرمود: هم اكنون جبرئیل این جا بود، او به من خبر داد كه پسرم حسین در كنار شط فرات در زمینی به نام كربلا كشته خواهد شد و مشتی از خاك آنجا را برایم آورد تا ببویم و من نتوانستم از گریه خودداری كنم.
و همان جا بود كه امیرالمؤمنین(ع) فرمود: این جاست اقامتگاه و بارانداز ایشان، این جاست كه خونشان را می ریزند، گروهی از آل محمد در این صحرا كشته می شوند كه زمین و آسمان به حالشان گریه خواهد كرد.
● شباهت با رسول خدا(ص)
در اخبار فراوان آمده است كه آن حضرت شبیه ترین فرد به رسول الله(ص) بود. اصحاب پیامبر بارها این نكته را در مورد سیرت و صورت امام حسین(ع) بیان كرده اند مخصوصا یادآور شده اند كه قامت ایشان بسیار شبیه به پیامبر بود، به طوری كه هر كس قامت آن حضرت را مشاهده می كرد به یاد رسول خدا می افتاد.
عاصم بن كلیب از پدرش نقل كرده است كه شبی رسول خدا را در خواب دیدم و خواب خود را برای ابن عباس نقل كردم تا ببینم كه آیا خواب من درست بوده است یا خیر او گفت: آیا هنگامی كه پیامبر را دیدی به یاد حسین بن علی نیفتادی؟
گفتم؛ آری! به خدا قسم هنگامی كه رسول خدا قدم برمی داشت و راه می رفت، كاملا به حسین بن علی شباهت داشت.
ابن عباس گفت: ما همواره او را به پیامبر شبیه می دانستیم.
انس بن مالك می گوید: نزد عبیدالله بن زیاد بودم كه سر حسین بن علی را در یك تشت به مجلس آوردند ابن زیاد با چوبی به بینی و صورت آن حضرت اشاره كرد و گفت: من چهره ای به این نیكویی ندیده ام.
گفتم: ای ابن زیاد! مگر نمی دانی كه حسین بن علی شبیه ترین مردم به رسول خدا بود.
● علاقه رسول خدا(ص) به امام حسین(ع)
یكی از زیباترین و برجسته ترین نكات زندگی امام حسین، توجه شدید و علاقه بی نظیر پیامبر اكرم(ص) به ایشان و برادر بزرگوارش امام حسن(ع) است این نكته آن چنان آشكار بود كه صفحات زیادی از كتب تاریخ و حدیث اهل سنت را به خود اختصاص داده است در این جا گوشه ای اندك از این مطالب را یادآور می شویم.
● دوستی با حسین
رسول گرامی اسلام(ص) با گروهی از اصحاب به میهمانی می رفت در راه امام حسین(ع) را دید كه در كوچه بازی می كند، پیش رفت تا او را بگیرد، ولی او كودكانه گریخت و هر چه حضرت به دنبال او رفت، او به سوی دیگری جست و آن حضرت همچنان خنده كنان او را دنبال می كرد تا او را گرفت آن گاه دستی بر پس گردن و دستی در زیر چانه او گرفته دهان بر دهانش گذاشت و او را بوسید.
و بعد فرمود:حسین از من است و من از حسینم، خدا دوست بدارد كسی را كه حسین را دوست دارد.
زید بن حارثه نقل می كند: می خواستم برای انجام كاری خدمت رسول خدا(ص) برسم شبانه به منزل آن حضرت رفتم و درب خانه را كوبیدم پیامبر در حالی كه چیزی در زیر عبای خود داشت، بیرون آمد پس از آن كه كارم تمام شد، پرسیدم: ای رسول خدا! چه همراه داری؟
عبای خویش را به كنار زد و حسن و حسین را كه در برگرفته بود به من نشان داد و فرمود: اینان فرزندان من و فرزندان دختر من هستند آن گاه رو به آسمان كرد وفرمود: «اللهم انك تعلم انی احبهما فاحبهما و احب من یحبهما.»
خدایا! تو می دانی كه من این دو را دوست دارم، پس آنها را دوست بدار و دوست بدار هر كس آن دو را دوست بدارد.
سلمان فارسی نیز از پیامبر اكرم در خصوص امام حسن و امام حسین روایت كرده است كه فرمود: «من احبهما احببته و من احببته احبه الله و من احبه الله ادخله جنات النعیم و من ابغضهما اوبغی علیهما ابغضته و من ابغضته ابغضه الله و من ابغضه الله ادخله نار جهنم و له عذاب مقیم.»
هر كس فرزندانم حسن و حسین را دوست بدارد من او را دوست دارم و هر كس من او را دوست بدارم خداوند او را دوست دارد و هر كس خدا او را دوست بدارد به بهشت های پر از نعمت وارد خواهد شد اما هر كس آن دو را دشمن بدارد و بر آنها ستم روادارد من او را دشمن خواهم داشت و هر كس من او را دشمن دارم خداوند او را دشمن دارد و به آتش جهنم درافكند و در عذاب پایدار بماند.
این علاقه و عنایت ویژه پیامبر اكرم (ص) به امام حسین (ع) و اهل بیت (ع) را صرفا نمی توان به یك رابطه عاطفی و علاقه خویشاوندی حمل كرد بلكه مضامین روایاتی كه در كتب فراوان اهل سنت نقل شده است، نشان می دهد كه رسول خدا (ص) با اطلاع و آگاهی از مسیر آینده جامعه اسلامی، می خواستند بدین وسیله راه حق و باطل را به روشنی از یكدیگر تفكیك و متمایز سازند. در واقع پیامبر اكرم (ص) با این سخنان گویا همه دشمنی ها و كینه توزی هایی راكه در آینده بر ضد خاندان نبوت انجام خواهد شد، برای حق پویان و حقیقت طلبان پیش گویی می كردند شاید از این روست كه در روایات دیگر، رسول خدا از جنگ و پیكار با اهل بیت یاد كرده است و جنگ با ایشان را همچون جنگ با خودش دانسته است.
دانشمندان برجسته اهل سنت از زیدبن ارقم و ابوهریره و دیگران روایت كرده اند كه پیامبر در هنگام فوت، آن گاه كه در بستر بیماری افتاده بود، رو به علی و فاطمه و حسن و حسین كرد و فرمود: «انا حرب لمن حاربكم و سلم لمن سالمكم» من با هر كس كه با شما بجنگد در جنگ خواهم بود و با هر كس با شما دوستی كند دوست خواهم بود.
این عبارت بارها و بارها از سوی پیامبر اكرم (ص) در شان اهل بیت گرامیش صادر شده است از جمله نقل كرده اند كه آن حضرت بارها رو به خانه علی و فاطمه و حسن و حسین می ایستاد و می فرمود: «انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم» می جنگم با هر كس كه شما با او بجنگید و دوستی می كنم با هر كس كه شما با او دوستی كنید.
براء بن عازب روایت كرده است كه رسول اكرم (ص) در مورد امام حسین (ع) فرمود: «هذا منی و انامنه و هو محرم علیه ما یحرم علی.»
حسین از من است و من از حسینم و هرچه بر من حرام است برحسین نیز حرام است.
● علاقه جبرییل به حسین(ع)
در روایات آمده است روزی حسن و حسین، در كودكی، پیش روی پیامبر (ص) با یكدیگر كشتی می گرفتند و پیامبر دایما حسن را تشویق می كرد فاطمه رو به پدر كرد و عرض كرد: ای رسول خدا! شما حسن را كه برادر بزرگتر است در مقابل حسین كه كوچكتر است تشویق می كنید؟
پیامبر فرمود: زیرا جبرییل شاهد این ماجرا بود و حسین را تشویق می كرد و من حسن را.
● مهرورزی پیامبر به حسین(ع)
مهر و محبت پیامبر به امام حسین و برادر بزرگوارش امام حسن زبانزد عام و خاص بوده است. گذشته از گفتاری كه نقل شد از رفتار حضرت با ایشان حكایات فراوانی نقل كرده اند كه این نكته به خوبی معلوم می شود.
نقل شده است كه گاه در هنگام نماز جماعت، حسن و حسین كه كودكانی خردسال بودند نزد جد بزرگوارشان می رفتند و در سجده بر دوش آن حضرت سوار می شدند. برخی از اصحاب پیش دستی می كردند تا كودكان را از رسول خدا دور كنند ولی آن حضرت اشاره می فرمودند كه آنها را به حال خود واگذارید سپس به آرامی دست آنها را می گرفتند و پایین می آوردند و بر زانوان خویش می نشاندند.
روزی پیامبر، سجده نماز را بر خلاف معمول طولانی كرد نماز كه تمام شد نمازگزاران عرض كردند: امروز سجده را طولانی تر به جای آوردید، آیا وحی نازل شده و دستوری رسیده است.»
فرمود: خیر فرزندم حسین بر شانه ام سوار بود خواستم صبر كنم تا او كار خویش را انجام دهد و لذتش را از بین نبرده باشم.
عمربن خطاب نقل می كند كه روزی رسول خدا را دیدم كه حسن و حسین را بر شانه های خویش سوار كرده بود رو به آن دو كردم و گفتم: چه اسب خوبی دارید!! پیامبر (ص) فرمود: و اینها چه سواركاران خوبی هستند!
ابی بریده نقل می كند كه روزی رسول خدا (ص) در مسجد برای ما خطبه می خواند كه ناگهان حسن و حسین به مجلس وارد شدند و پیراهن قرمز رنگ به تن داشتند به طوری كه در هنگام راه یافتن بر زمین می كشید پیامبر از منبر پایین آمدند و آن دو را بغل كردند و جلوی خویش نشاندند سپس فرمودند: خدا و رسولش راست گفتند كه انما اموالكم و اولادكم فتنه این دو فرزندم كه چنین راه می روند آن چنان مشعوف شدم كه نتوانسته به سخنانم ادامه دهم.● گریه امام حسین (ع)
پیامبر اكرم (ص) از درخانه فاطمه (س) می گذشت صدای گریه امام حسین (ع) را شنید فرمود: دخترم! فرزندم حسین را ساكت كن مگر نمی دانی كه صدای گریه این كودك مرا آزار می دهد.
● حسین بهترین است
حذیفه یمان می گوید: روزی پیامبر اكرم (ص) وارد مسجد شد امام حسین (ع) را روی دوش گرفته با دست های مباركش پاهای او را به سینه فشرد و فرمود: ای مردم می دانم درباره چه موضوعی اختلاف دارید (منظورش بهترین های بعد از خودش بود) این حسین بن علی(ع) كسی است كه بهترین جده (مادربزرگ) را دارد جدش محمد، رسول خدا(ص)، سالار پیامبران و جده اش خدیجه دختر خویلد اولین زنی است كه به خدا و رسولش ایمان آورد.
این حسین بن علی بهترین پدر و مادر را دارد پدرش علی بن ابیطالب برادر، وزیر و پسر عموی رسول خدا و اولین مردی است كه به خدا و رسولش ایمان آورد و مادرش فاطمه دختر محمد بانوی زنان جهان است. این حسین بن علی بهترین عمو و عمه را دارد عمویش جعفربن ابیطالب است كه خدایش با دو بال زینت داده تا در بهشت به هر جا كه خواهد پرواز كند و عمه اش، ام هانی دختر ابیطالب است. این حسین بن علی (ع) بهترین دایی و خاله را دارد دایی اش قاسم پسر رسول خدا و خاله اش زینب دختر رسول خداست. آن گاه كودك را از شانه خود بر زمین نهاد تا در پیش رویش به بازی بپردازد و فرمود: مردم این حسین جد و جده اش در بهشت اند، دایی و خاله اش در بهشت اند و خودش و برادرش نیز در بهشت اند.
● فضایل و مناقب حسین (ع)
در فضایل امام حسین(ع) آن قدر گفته اند كه همه آنها در یك یا چند دفتر نمی گنجد از این رو در اینجا همچون مباحث گذشته به نمونه هایی چند اكتفا می كنیم لازم به یادآوری است كه در ذیل هر یك از عناوین زیرگاه تا ده ها روایت از اهل سنت نقل شده است.
۱) سرور جوانان بهشت
امام علی(ع) از رسول خدا(ص) روایت كرده است كه فرمود: الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه حسن و حسین آقای جوانان اهل بهشت هستند.
ابن عباس نیز از آن حضرت نقل كرده است: الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه من احبهما فقداحبنی و من ابغضهما فقد ابغضنی.
همین روایات را عمربن خطاب و فرزندش عبدالله بن عمر نیز از پیامبر اكرم(ص) نقل كرده اند.
از حذیفه بن یمان، صحابی معروف پیامبر نقل شده است كه شبی خدمت رسول خدا(ص) رسیدم و نماز مغرب را با ایشان خواندم حضرت برخاست و دائما نماز می خواند تا هنگام نماز عشا رسید نماز عشا را نیز با آن حضرت خواندم و منتظر ماندم پیامبر از مسجد خارج شد تا به خانه خویش رود پشت سر او راه افتادم گویا با كسی سخن می گفت كه من دقیقا ندانستم كه چه می فرماید ناگهان رو به عقب كرد و فرمود: كیستی؟
گفتم: حذیفه
گفت: فهمیدی چه كسی با من بود؟
گفتم: خیر
گفت: جبرییل امین بود كه سلام خدای را به من رساند و مرا بشارت داد كه فاطمه بانوی زنان بهشت و حسن و حسین آقای جوانان بهشتی هستند.
عرض كردم: ای رسول خدا! برای من و مادرم استغفار كن.
فرمود: خداوند تو و مادرت را ببخشاید.
جابربن عبدالله انصاری از رسول خدا روایت كرده است كه روزی در مسجد در كنار آن حضرت با اصحاب بزرگوارش نشسته بودیم، حسین(ع) وارد مسجد شد پیامبر رو به ما كرد و فرمود: من اراد ان ینظرالی سیدشباب اهل الجنه فلینظر الی الحسین بن علی هركس می خواهد به آقای جوانان بهشت نگاه كند به چهره فرزندم حسین بنگرد.
۲) حسین، بابی از بهشت
رسول گرامی اسلام فرمود: به وسیله من آگاه شدید، با علی راه یافتید و هدایت شدید، نیكی ها به واسطه حسن به شما عطا شد ولی سعادت و شقاوت شما با حسین است آگاه باشید كه حسین یكی از درهای بهشت است هركس با او دشمنی كند، خدا بوی بهشت را بر او حرام می كند.
۳) حسین و آیه تطهیر
ام سلمه زن باوفای رسول خدا(ص) نقل می كند كه روزی فاطمه(س) غذایی برای پدر بزرگوارش آورد. آن روز پیامبر در خانه من بود رسول الله نسبت به دخترش احترام كرد و افزود: برو و پسر عمویم علی و فرزندانم حسن و حسین را نیز دعوت كند تا با هم غذا بخوریم پس از مدتی فاطمه و علی در حالی كه دستان حسن و حسین را در دست داشتند بر پیامبر وارد شدند همان دم جبرییل بر پیامبر نازل شد و آیه شریفه تطهیر را نازل فرمود: انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا (احزاب/۳۳)
خداوند اراده كرده است تا هرگونه زشتی و پلیدی را از شما اهل بیت دور گرداند و شما را پاك و پاكیزه گرداند.
حضرت رو به من ]ام سلمه[ كرد و فرمود: كسای خیبری را كه عبایی بزرگ بود بیاور. علی(ع) را در طرف راست و زهرا را در طرف چپ و حسن و حسین را برپای مباركش نشاند و كسا را بر آنها انداخت. با دست چپ عبا را سخت بر هم پیچید و دست راست را به طرف آسمان بلند كرد و سه بار فرمود:
اللهم هؤلا اهل بیتی و حامتی، اللهم اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم و عدو لمن عاداكم.
خداوندا! اینان اهل بیت و خاندان من هستند]چنان كه وعده فرمودی[ پلیدی را از ایشان دور دار و آنان را پاك و معصوم دار من می جنگم با كسی كه شما]اهل بیت[ با او بجنگید و آشتی می كنم با كسی كه شما آشتی كنید و دشمن كسی هستم كه با شما دشمنی كند.
از این روایت كه در منابع حدیث از طرق مختلف نقل شده است و مورد اتفاق شیعه و سنی است به دست می آید كه امام حسین(ع) یكی از مصادیق آیه تطهیر است. از روایات و قراین بسیار می توان ثابت كرد كه در زمان نزول آیه تطهیر جز همین پنج تن كس دیگری مشمول آیه تطهیر نبوده است و از همین روی ایشان را «اصحاب كسا» و امام حسین(ع) را خامس اصحاب كسا، یعنی پنجمین شخصیت اصحاب كسا نام نهاده اند.
احمد حنبل و ترمذی، دو تن از محدثان بزرگ اهل سنت در كتب (مسند) و (سنن) خود نقل كرده اند كه تا شش ماه پس از نزول آیه تطهیر پیامبراكرم (ص) هر روز هنگامی كه برای نماز صبح به مسجد می رفتند در جلوی خانه علی و فاطمه می ایستادند و بلند می فرمودند: الصلوه یا اهل بیت محمد انما یریدالله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا.
● حسین و آیه مباهله
در بین دانشمندان اسلامی از شیعه و سنی اتفاق نظر است كه پیامبر در هنگام مباهله با عالمان مسیحی نجران تنها علی، فاطمه، حسن و حسین را به همراه برد و آنان را مصداق (ابنائنا) و (نسائنا) و (انفسنا) در آیه شریفه قرار داد این مطلب آن چنان مشهور و مسلم است كه عالم بزرگ اهل سنت حاكم نیشابوری در كتاب (معرفه علوم الحدیث) خود این جریان را از مصادیق روایات متواتر می شمارد.
● وارث علم پیامبر
عكرمه شاگرد برجسته ابن عباس نقل می كند كه روزی ابن عباس در مسجد برای مردم حدیث می گفت كه نافع بن ارزق برخاست و گفت: ای ابن عباس! از احكام مورچه و پشه برای مردم فتوا می دهی؟
اگر علمی داری خدایی را كه می پرستی برای من توصیف كن ابن عباس سر بزیر انداخت. حسین بن علی در گوشه مسجد نشسته بود، روبه نافع كرد و فرمود: ای نافع به سوی من بیا تا پاسخت را بازگویم.
نافع گفت: من از تو پرسیدم؟
ابن عباس گفت: یا ابن الازرق! انه من اهل بیت النبوه و هم ورثه العلم.
نافع به سوی امام رفت و حضرت پاسخ او را ارایه فرمود.
نافع گفت: ای حسین! سخنانت نیكو و پرمایه است.
فرمود: شنیده ام كه تو پدرم و برادرم و مرا به كفر متهم كرده ای؟
گفت: قسم به خدا با آنچه از شما شنیدم بی تردید شما سرچشمه نورانی اسلام و ستارگان احكام خدا هستید (لقد كنتم منارالاسلام و نجوم الاحكام)
امام فرمود: یك سؤال از تو می پرسم.
گفت: بپرس یابن رسول الله
فرمود: آیه (فاما الجدار فكان لغلامین یتیمین فی المدینه) (كهف/۸۱) را خوانده ای؟
ای نافع! چه كسی آن گنج گران بها را برای آن دو یتیم در زیر دیوار پنهان كرده بود تا به آنان ارث رسد.
گفت: پدر یتیمان
فرمود: راستی پدر آنها بهتر و دلسوزتر برای فرزندانش بود یا رسول خدا؟
آیا می توان باور كرد كه پیامبر علم گرام بهای خویش را برای فرزندانش به ودیعت نگذاشته باشد و ما را از آن محروم كرده باشد؟
● ریحانه پیامبر
جابربن عبدالله انصاری می گوید: روزی نزد رسول خدا نشسته بودیم كه علی بن ابیطالب(ع) وارد شد حضرت روبه علی كرد و فرمود:
سلام علیك ابالریحانتین اوصیك بریحانتی من الدنیا خیراً فعن قلیل ینهدركناك والله عزوجل خلیفتی علیك.
سلام بر تو ای پدر دو ریحانه]حسن و حسین[ تو را به این دو ریحانه زیبایم از دنیا سفارش به نیكویی می كنم كه بزودی دو ركن تو فرو ریزند.
جابر می گوید: هنگامی كه پیامبر رحلت كرد علی(ع) فرمود: این یكی از دو ركنی بود كه رسول خدا گفت و هنگامی كه فاطمه وفات كرد فرمود: این هم ركن دومی بود كه رسول خدا گفت.
در همین راستا روایتی از عبدالله بن عمربن خطاب نقل شده است كه مربوط به امام پس از واقعه عاشورا است. ابن نعیم نقل می كند كه نزد عبدالله بن عمر نشسته بودیم مردی پیش آمد و از حكم خون پشه سؤال كرد كه اگر در لباس نمازگزار باشد نمازش صحیح است یا خیر؟
عبدالله پرسید: از كجا می آیی و اهل كدام منطقه ای؟
گفت: اهل عراق هستم.
عبدالله گفت: این مرد را بنگرید كه از خون پشه می پرسد، حال آن كه اینان پسر رسول خدا را كشتند و سكوت كردند. از رسول خدا(ص) شنیدم كه می فرمود: حسن و حسین دو ریحانه من در این دنیا هستند.
● سخاوت و تواضع
روزی امام حسین(ع) چند كودك را دید كه تكه نانی را با هم می خوردند. از حضرت خواستند از نان آنها بخورد حضرت دعوت ایشان را پذیرفت و از تكه نانشان خورد آنگاه آنان را با خود به منزل آورد غذا داد و لباس نو پوشاند و فرمود: اینان از من سخاوتمندترند زیرا تمام آنچه را داشتند بخشیدند و من فقط مقداری از آنچه داشتم به آنها بخشیدم.
● جود و شجاعت
زینب دختر ابورافع نقل می كند كه فاطمه(س) پس از آن كه پدربزرگوار خویش را از دست داد سخت دلگیر شد و دائماً گریه و ناله می كرد. روزی دست حسن و حسین را گرفت و به نزدیك قبر پدر آمد و سخت گریست و شكوه كرد. در بین شكوایه های خویش عرض كرد: یا رسول الله! آیا چیزی را برای این دو فرزند به ارث می گذاری؟
صدای رسول خدا آمد كه فرمود: اماالحسن فله هیبتی و سؤددی و اماالحسین فله جرأتی و جودی (اما برای حسن هیبت و آقایی را به ارث می گذارم و اما برای حسین جرأت و جودم را به ودیعت می نهم)
فاطمه زهرا عرض كرد: راضی و خشنود شدم ای رسول خدا.
● حج امام حسین(ع)
امام حسین(ص) در طول عمر شریف خود بیست و پنج بار پیاده به حج مشرف شد درحالی كه همراه او اسب های اصیل را بدون سوار می بردند.
آن حضرت درحالیكه از امكانات كافی برخوردار بود و می توانست از وسایل موجود آن زمان در حد بسیار بالایی بهره مند شود ولی به خاطر اظهار بندگی كامل و خضوع و خشوعی كه در پیاده رفتن وجود دارد راه خانه خدا را پیاده می پیمود.
اما اینكه در همان حال اسب های سواری را بدون سوار همراه خود می برد شاید به دو دلیل زیر بود: یكی آن كه هنگام بازگشت از آنها استفاده كنند و دیگر آنكه حركت با خدم و خشم بیشتر بر بندگی و اطاعت محض دلالت دارد.
امام حسین(ع) را دیدند كه در مسجد مدینه صورت بر خاك نهاده می گوید: الهی اگر به خاطر گناهانم بازخواستم كنی به كرمت توسل می جویم و اگر با خطاكاران جمع كنی به آنها خواهم گفت ترا دوست دارم آقای من اطاعت من برای تو نفعی ندارد و معصیتم زیانی به تو نمی رساند پس اگر آنچه را نفعی برایت ندارم به جا نیاورم بر من ببخش و اگر آنچه كه را ضرری به تو نمی زند مرتكب شدم در گذر كه تو ارحم الراحمینی.
منابع این مقاله
- تاریخ دمشق، ابن عساكر، ترجمه الامام حسین(ع)
- صحیح بخاری، ترجمه امام حسین
- مقتل خوارزمی و فرائد السمطین
- طبقات ابن سعد، ترجمه امام حسین، مؤسسه آل البیت
- تاریخ ابن عساكر، ترجمه امام حسین(ع)
- تاریخ دمشق، ابن عساكر، ترجمه امام حسین
- سنن ترمذی و اسدالغابه و مستدرك، حاكم نیشابوری
- كنزالعمال
- تاریخ دمشق،ابن عساكر
- تفسیر جامع البیان
- حلیه الاولیاء ابونعیم اصفهانی
ـ مركز پژوهش های صدا و سیما
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید