یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

حکومت رشوه خواری بر جاده‌های افغانستان


حکومت رشوه خواری بر جاده‌های افغانستان
در یک بعدازظهر داغ تابستان شهر مرزی تورخم در شرق افغانستان مانند همیشه شلوغ است. محمد یونس گوشه یی در سایه کامیونش ایستاده و در میان همهمه مردم، اسکناس هایی را می شمارد که تا چند دقیقه دیگر باید به ماموران گمرک محلی رشوه بدهد.
تورخم در استان شرقی ننگرهار، پرترددترین گذرگاه مرزی بین افغانستان و پاکستان است. هر روز صدها خودرو و کامیون که پر از بار یا مسافر هستند از این گذرگاه مرزی عبور می کنند. یونس، راننده ۳۵ ساله افغان نیز مانند دیگران تا جایی که می توانسته کامیونش را پر کرده و حالا در راه بازگشت به افغانستان است. او ۱۵ تن گوجه فرنگی از پیشاور بار زده و با خود می برد.
مقصد نهایی این ۱۵ تن گوجه فرنگی جای دوری نیست، جلال آباد است. تمام مسیر از پیشاور تا جلال آباد به ۳۰۰ کیلومتر نمی رسد. با این حال صفی که همیشه پشت مرز تورخم کشیده شده است یونس را دست کم یک ساعت معطل خواهد کرد.به اول صف که می رسد، یک مامور گمرک افغانستان اوراق و اسناد یونس را کنترل می کند و به او چراغ سبز می دهد اما بعد بلافاصله دستور توقف می دهد و می گوید تا وقتی که مدارکش به طور کامل بررسی نشده اند، نمی تواند از اینجا عبور کند. بعد از چند دقیقه انتظار یونس ۵هزار افغانی (معادل ۱۰۸ دلار امریکا) به مامور می دهد و او هم تایید می کند که مدارک یونس ایرادی ندارند.
بعد از اینکه راه می افتیم، یونس می گوید؛ «دیدی چطور رشوه گرفت؟ اگر رشوه را نمی دادیم مجبورمان می کردند ساعت ها همان جا منتظر بمانیم. گوجه فرنگی ها در این هوای گرم حتماً می گندیدند و خراب می شدند.» یونس برای اینکه نشان دهد چطور رشوه خواری نظام حمل و نقل در افغانستان را گرفته و برای آدم های متوسطی مثل او مانع تراشیده، قبول کرده است که خبرنگار بی بی سی را همراه خود ببرد.
او این روزها را با روزهای حکومت طالبان مقایسه می کند و می گوید؛ «این روزها جاده های بهتری داریم، می توانیم در ماشین که هستیم به موسیقی گوش دهیم و استقلال بیشتری هم داریم. اما ببینید وضعیت فساد و رشوه خواری چطور است.» یونس از کودکی کار کردن روی کامیون را شروع کرده است. او که بلندقد و چشم آبی است در روستای سمرخل به دنیا آمده، اما بعد از اشغال روس ها در سال ۱۹۷۹، روستا به خط آتش روس ها و مجاهدین تبدیل شده و در نتیجه خانواده او هم به ناچار مثل میلیون ها افغانی دیگر به پاکستان مهاجرت کرده اند.
یونس می گوید مدت کوتاهی بعد از مهاجرت به پاکستان کار روی کامیون را شروع کرده است. او می گوید؛ «آن روزها پسر بچه یی بودم. ما فرار کرده بودیم و در اردوگاه پناهنده ها زندگی می کردیم. اولش به عنوان شاگرد شوفر شروع کردم به کار کردن و بعد از ۱۶ سال یاد گرفتم که رانندگی کنم. تمام این سال ها بیشتر همین مسیر را از پاکستان به افغانستان می آمدم و بر عکس.» یونس یک کاست موسیقی پشتون انتخاب می کند و همان طور که فرمان کامیونش را به دست دارد و چشمش به جاده است، آن را داخل دستگاه ضبط صوت کامیونش می گذارد. جاده شلوغ است و موسیقی با صدای بلند اتاق کامیون را پر می کند. زیر چشمی به من نگاه می کند و همان طور که رانندگی می کند به من اطمینان می دهد که «راننده با تجربه یی هستم، نگران نباش،»
همان طور که در جاده تورخم - جلال آباد می رانیم، یونس از رشوه ها و رفتار اهانت آمیز پلیس افغانستان صحبت می کند. به یک پست بازرسی پلیس در منطقه دکا می رسیم و یک مامور یونیفورم پوش از یونس می خواهد مدارکش را نشان دهد. بعد از ۳۰ دقیقه معطلی معلوم می شود که مامور پلیس پول یا هدیه یی می خواهد در غیر این صورت ممکن است تا ابد کامیون را همان جا نگه دارد. بعد از چانه زدن های بسیار، مامور به ۶۰۰ افغانی (۱۳ دلار) رضایت می دهد.
دوباره که راه می افتیم، یونس به وضوح عصبانی است. می گوید؛ «این روزها هیچ کاری بدون پرداخت پول و رشوه انجام نمی شود. در دوران طالبان کسی رشوه طلب نمی کرد.» تا حدود ۴۵ دقیقه بعد از این ماجرا یونس دیگر حرفی نمی زند. گرمای هوا آزاردهنده است و صدای موسیقی پشتون سرسام آور. سعی می کنم به حرفش بیاورم اما به شدت از اتفاقاتی که افتاده پریشان است و میلی به گفت وگو ندارد. به منطقه مهمنددارا که نزدیک می شویم به یک دسته گشت موتوریزه امریکایی برمی خوریم که دستور می دهند تمام خودروها کنار جاده متوقف شوند. یونس بالاخره به حرف می آید و می گوید؛ «مسخره است. راه را دوباره بسته اند.» حدود ۳۰ دقیقه دیگر معطل می شویم تا سربازهای امریکایی با تکان دادن دست شان از داخل جیپ های نظامی اجازه تردد را صادر کنند.
اما باز چند دقیقه نرفته، به یک پست ایست بازرسی دیگر می رسیم. پلیس اینجا به یک جعبه گوجه فرنگی قناعت می کند و یونس به شاگردش می گوید یک جعبه از گوجه فرنگی های خراب و گندیده را به آنها بدهد.سخنگوی پلیس ننگرهار غفورخان این چیزها را نمی پذیرد و می گوید؛ «قبلاً ماموران پلیس فاسدی بوده اند که ما همه آنها را پاکسازی کرده و از نیروهای پلیس اخراج کرده ایم و حتی بعضی از آنها را هم به محاکمه کشانده ایم. راننده ها هم اگر اطلاعاتی درباره ماموران فاسد دیگری دارند، این اطلاعات و مدارک را به ما بدهند و ما حتماً با ماموران فاسد برخورد می کنیم. ما در این مساله جدی هستیم و با قاطعیت برخورد می کنیم.» مسیر ۷۴ کیلومتری تورخم به جلال آباد که این روزها صاحب «بزرگراه» شده است، حدود سه ساعت و ۴۵ دقیقه طول می کشد. قبل از اینکه از یونس جدا شوم برای ناهار مقابل رستورانی در جلال آباد توقف می کنیم. یونس از عرق خیس شده است و خسته به نظر می رسد. با ناامیدی به من می گوید؛ «فساد در افغانستان مثل بیماری ایدز است. اگر دولت ماموران فاسد را مجازات نکند، همه ما خواهیم مرد.»
منبع؛ بی بی سی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید