شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

رویکردهای مذهبی در تاریخ معاصر ایران به زن‏


رویکردهای مذهبی در تاریخ معاصر ایران به زن‏
در ایران مسئله زن به دوران مشروطه (۱۲۸۴ - ۱۲۸۹ ش / ۱۹۰۵ م - ۱۹۰۹ م) برمی‏گردد. آگاهی از اندیشه‏های دنیای جدید و تحولات و جنبش‏های زنان، نقش اصلی را در این زمینه داشت. این ارتباط و آگاهی سبب نقد و رد برخی باورهای مذهبی و سنتی در میان قشرهای جدید جامعه گردید. به جز كارهای نظری در این دوره شكل‏گیری انجمن‏های زنانه از قبیل آزادی زنان (۱۹۰۷ م)، اتحادیه غیبی نسوان (۱۹۰۷م)، انجمن مخدرات وطن (۱۹۱۰ م) و... و نیز نشریات اختصاصی مسائل زنان مانند دانش، شكوفه، زبان زنان، نامه بانوان، عالم نسوان، جهان زنان، جهان نسوان وطن خواه، مجله نسوان، مجله سعادت نسوان شرق و دختران ایران در دفاع ازحق آموزش و تعلیم زنان و تأسیس مدارس دخترانه و نیز مسئله حق رأی زنان، تأثیر چشمگیری داشت. البته پیش از مشروطه نیز، كسانی به این مسئله اشاره كرده‏اند از آن جمله: قرهٔ العین در سال ۱۸۴۸ م/ ۱۲۶۵ ق در كنفرانس بدشت شاهرود، كشف حجاب كرد.
در این نوشتار سعی می‏شود گزارشی از آرا، منابع، منهج و منطق دین‏داران درباره مسئله زن در این یكصد سال ارائه گردد و تحولاتی كه در میان این طیف گسترده اجتماعی شكل گرفته، از لوازم این بحث و بررسی خواهد بود، البته تلاش گردیده توصیفی بی‏طرفانه از این مسئله ارائه شود. پیش از این، در دو نوشته (تا آنجا كه نویسنده بدان دست یافته) به گزارش رویكردها درباره زن در تاریخ ایران توجه داشته است: نوشته اول، كتابی با عنوان جریان‏شناسی دفاع از حقوق زنان، نوشته آقای ابراهیمی شفیعی سروستانی می‏باشد.
بخش دوم این اثر، كه عنوان جریان‏شناسی دفاع از حقوق زنان را به خود اختصاص داده، از سه جریان یاد می‏كند:
۱) جریان سیاسی دفاع از حقوق زنان؛ با این ویژگی‏ها: الف) ضدیت با اسلام و ارزش‏های اسلامی؛ ب) مخالفت با نظام جمهوری اسلامی؛ پ) بی‏توجهی به ارزش‏های اخلاقی؛ ث) تضعیف نهاد خانواده.
۲) جریان غیردینی (سكولار) دفاع از حقوق زنان؛ این جریان را با این ویژگی‏ها معرفی كرده است:
الف) استفاده ابزاری از دین؛
ب) ارائه نكردن طرح و الگویی مشخص و عملی؛
پ) پذیرش منفعلانه حقوق غربی؛
ت) دین زدایی از حركت اصلاحی زنان.
۳) جریان دینی دفاع از حقوق زنان این جریان را در دو طیف معرفی می‏كند:
الف) طیف تجدید نظر طلب، كه برای آن دو ویژگی برمی‏شمارد: - ناآگاهی یا تجاهل به منابع اجتهاد؛
- غفلت از منابع اجتهاد؛
ب) طیف اصول‏گرا و این ویژگی‏ها را معرفی می‏كند: - توجه به تفاوت‏های طبیعی زن و مرد؛ - نفی تقابل و تضاد زن و مرد؛ - توجه به خانواده به عنوان واحد بنیادین جامعه؛ - حفظ استقلال و پرهیز از انفعال؛ - پرهیز از تجدد مآبی و تحجرگرایی.
دومین نوشته‏ای كه به این مسئله اشاره كرده، كتاب الگوی جامع شخصیت زن مسلمان؛ نوشته آقای محمد تقی سبحانی است. در این كتاب تنها به رویكردهای دین‏داران گزارش شده و به جریان‏های غیردینی یا ضددینی اشاره‏ای نشده است، در این اثر دیدگاه‏های دینی را به سه رویكرد تقسیم می‏كنند:
۱) رویكرد سنت‏گرا؛ و آن را با این مشخصه‏ها معرفی می‏كند:
الف) اصول‏گرایی؛
ب) حقوق محوری و تكلیف محوری؛
پ) اجتهادگرایی و روشمندی در فهم دین؛
ت) خلوص‏گرایی و التقاط ستیزی؛ ث) گذشته‏گرایی.
۲) رویكرد تجددگرا؛
برای این رویكرد نیز پنج مشخصه بدین شرح، معرفی می‏كند:
الف) نگرش انسان مدارانه؛
ب) علم‏گرایی و تكیه بر خردابزاری؛
پ) تاریخیت و نسبیت در فهم دین؛
ت) آینده‏گرایی؛
ث) توسعه‏گرایی.
۳) رویكرد توسعه‏گرایی؛ در معرفی این رویكرد نیز این مشخصه‏ها به چشم می‏خورد:
الف) اصول‏گرایی در حوزه فهم، توسعه‏گرایی در حوزه تحقق دین؛
ب) نگرش نظام‏مند در مقابل تكلیف‏گرایی؛
پ) تكامل روش اجتهاد و تجدید نظر در روش علوم؛
ت) ضرورت تدوین الگوی جامع شخصیت زن مسلمان؛
ث) پی‏ریزی تمدن نوین اسلامی.
به نظر نگارنده و با توجه به مطلب بند نخست، رویكردهای دینی را در سه دسته می‏توان دسته‏بندی كرد:
۱) رویكرد سنتی (از دوره مشروطه)
این رویكرد، باسابقه‏ترین دیدگاه مذهبی است كه؛ منابع این رویكرد را باید در دو نوع منظور كرد: یكی منابع عام علوم اسلامی از قبیل كتب تفسیر، حدیث، فقه، تاریخ، كلام، فلسفه، عرفان، اخلاق و... و دیگری كتاب‏های ویژه مسائل زنان كه عمدتاً در این یكصد سال تدوین شده است.
▪ كتب تفسیر و علوم قرآنی‏
مفسران نوعاً در ذیل آیات «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ»؛ «وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَهٌٔ» و آیه‏ (۱) (۲) شهادت و...، به تفاوت‏های زن و مرد و ناتوانی‏های آنان پرداخته‏اند. زركشی در (۳) البرهان فی علوم القرآن، برای بیان معنای «مِن» از حروف جاره كه به معنای جنس است، چنین مثال می‏زند: «الرجل خیر من المرأهٔ؛ جنس مرد از جنس زن بهتر است».
▪ كتب حدیث و محدثان‏
در لابه لای كتب حدیث نیز، روایاتی در این زمینه وجود دارد، از جمله این كتاب‏ها می‏توان به كتاب النساء فی اخبار الفریقین، شخصیت و حقوق زن در اسلام و زن در سخن و سیره امام علی‏علیه‏السلام اشاره كرد. ملا امین استرآبادی، روایات مشورت با زنان و مخالفت با آنان را نعمت الاهی‏ای می‏داند كه خداوند به عنوان شاخص و ترازوی سنجش درستی و نادرستی رأی، در اختیار مردان قرار داده است.
▪ كتب كلام، فلسفه و عرفان‏
ضیاء الدین جرجانی از متكلمان قرن نهم می‏نویسد: «پس ناچار، باید كردگاری و پدیدآورنده‏ای باشد و آن خدای تعالی است كه بی‏همتا و بی‏همباز است و زن و فرزندش نیست كه زن از بهر راندن هوا و شهوت نفس و جستن راحت و لذت باید و این بر خدای تعالی روا نباشد».
▪ كتب فقه‏
آنچه كه در كتب فقه تفاوت‏هایی میان احكام مردان و زنان گفته شده، به بیش از ۱۵۰ مورد می‏رسد. برخی از این دیدگاه‏ها و تحلیل‏ها قابل بررسی است؛ از قبیل اولویت مردان در انجام نماز میت بر زنان، اولویت افراد آزاده بر برده، غلبه فسق بر زنان و قلت عدالت در میان آنان، تشبیه ازدواج به كرایه دادن و كرایه گرفتن، شمردن دنده‏های مرد و زن برای تقسیم ارث افراد خنثی، شایسته دانستن مردان برای كمال و... . از این منابع عام كه بگذریم، كتاب‏های تدوین شده ویژه مسائل زنان در این یكصد سال كم نیست. در میان آثار یاد شده اعم از آثار عمومی یا اختصاصی، دیدگاه‏های مطرح شده در سه بخش قابل عرضه است: شخصیت زن، توانمندی‏ها و كمالات، حقوق و تكالیف زن و مرد، حضور اجتماعی زنان.
الف) شخصیت زن، توانمندی‏ها و كمالات؛ در تمامی این آثار یاد شده، وقتی كه به بحث تكوین و خلقت زن و مرد اشاره كرده‏اند، از یك طرف برتری مرد بر زن در جنبه‏های تكوینی سخن رفته است؛ و از طرف دیگر همان را مبنای تفاوت‏های حقوقی و تبعیت زن از شوهر و نیز خانه‏نشینی‏اش بیان نموده‏اند. علاوه بر آن تلاش شده مستنداتی نیز از علوم جدید اقتباس گردد و به ادله دینی منضم شود، تا آن را موجه نماید.
ب) حقوق و تكالیف زن و مرد
طرفداران این نظریه، كه بحث از تفاوت‏های حقوقی و تكلیفی زن و مرد گفته‏اند به عنوان مبنا و دلیل بوده است، یا به عبارتی چنین تفاوت‏هایی نزد آنان مسلّم بوده است. از آثاری كه به صورت مستقل یا ضمنی به این تفاوت‏ها اشاره كرده‏اند؛ كتاب الفروق بین المرء و المرأهٔ فی نظر الشرع است كه ۱۷۱ فرق میان زن و مرد را بررسی كرده است.
پ) حضور اجتماعی زنان؛ نظریه مسلّم و مورد قبول نزد صاحبان این رویكرد، پرده نشینی و ارتباط نداشتن زنان با مردان است.
مرحوم مدرس (۱۲۸۷ - ۱۳۵۷ ق / ۱۳۱۶ ش) در مجلس دوم (۱۳۲۹ ق)، به هنگام ارائه لایحه انتخابات و نفی صلاحیت زنان برای شركت در مجلس می‏گوید: «از اول عمر تا حال بسیار در برّ و بحر، مهالك اتفاق افتاده بود و برای بنده، بدن بنده به لرزه نیامد و امروز بدنم به لرزه آمد. اشكال بر كمیسیون اینكه، اولاً نباید نسوان را در منتخبین برد كه از كسانی كه حق انتخاب ندارند نسوان هستند؛ مثل اینكه بگویند از دیوانه‏ها نیستند، سفها نیستند. از روی برهان باید صحبت كرد و برهان این است كه امروز ما هر چه تأمل می‏كنیم، می‏بینیم خداوند قابلیت دراینها قرار نداده است كه لیاقت حق انتخاب را داشته باشند. مستضعفین و مستضعفات و آنها از آن نمره‏اند كه عقول آنها استعداد ندارد...». در نامه‏ای جمعی از مراجع تقلید و آیات عظام در اسفند ۱۳۴۱ شمسی حضور زنان در مجلس مورد مخالفت شدید قرار می‏دهند. چنان‏كه در نامه حضرت امام به آقای علم در ۱۳۴۱/۷/۲۸، «ورود زن‏ها به مجلس و انجمن‏های ایالتی و ولایتی و شهرداری، مخالف قوانین محكم اسلام» قملداد می‏شود.
در پایان می‏توان آرا و دیدگاه‏های این رویكرد را چنین تلخیص كرد: اعتقاد به تفاوت‏های فراوان زنان و مردان در زمینه‏های جسمی، روحی، تعقل و احساسات، ارائه تعریف ویژه از كمالات زن، اصرار بر خانه نشینی زن و مخالفت با حضور اجتماعی زنان و اعتقاد به تفاوت‏های فراوان حقوقی و تكلیفی زنان و مردان.
● منهج و روش این رویكرد؛
منهج و روش این رویكرد چنین است: اعتقاد به تعبد در احكام دینی، به معنای پرهیز از بیان فلسفه و حكمت و تبیین‏های كلامی؛ اتكای شدید بر احادیث و روایات و نپرداختن به پالایش آنها؛ عدم اهتمام كامل و توجه مناسب به آیات قرآنی در حوزه مسائل زنان به ویژه مشاركت‏های اجتماعی؛ تكیه بر علوم و دانش‏های جدید جهت تثبیت تفاوت‏های زنان و مردان.
۲) رویكرد كلامی - اجتماعی (از دهه چهل به بعد)
رویكرد دوم، از دهه چهل به بعد شكل می‏گیرد. این رویكرد با طرح دیدگاه‏های صاحب المیزان درباره زن در جلدهای دوم و چهارم آغاز می‏شود و با كتاب‏های شهید مطهری در دهه پنجاه، وارد فضای عمومی جامعه می‏گردد و در دهه پنجاه، ابتدا آثار دكتر شریعتی و سپس دیدگاه‏های حضرت امام خمینی‏قدس سره وارد عرصه جدیدی می‏گردد و با اثر آیت اللَّه جوادی آملی به اوج می‏رسد. مشخصه‏های كلی این طرز تفكر را می‏توان چنین فهرست كرد: الف) دفاع از هویت انسانی زن و برابری وی با مرد بر پایه قرآن و برهان و عرفان؛ ب) اعتقاد به تفاوت‏های زنان و مردان در عرصه روانی و جسمی و تدبیری؛ ج) تبیین كلامی تفاوت‏های فقهی و حقوقی میان زنان و مردان؛ د) دفاع از جواز مشاركت اجتماعی زنان و تأكید بر رجحان آن.
منهج و روش این رویكرد؛ منهج و روش این رویكرد عبارت است از: اهتمام به قرآن به ویژه در حوزه شخصیت زن و حضور اجتماعی؛ اعتقاد به پالایش احادیث؛ باور به لزوم تعقل در فهم نصوص دینی و تبیین كلامی احكام؛ توجه به تأثیر فرهنگ‏های غیردینی و تلاش برای پیرایش آنها.
۳) رویكرد فقهی - حقوقی (از دهه هشتاد)
سومین رویكرد در دهه هشتاد، خود را بروز می‏دهد. صاحبان این رویكرد بر این باورند كه، با توجه به واقعیت‏ها و رعایت اصول و ضوابط فقاهت و اجتهاد و مطالعات مجدد در منابع دینی، می‏توان به آرا و نظریات نو دست یافت. در واقع این رویكرد، خود را بر سه ضلع استوار می‏كند: توجه به واقعیت‏ها؛ رعایت قواعد و ضوابط فقاهت و اجتهاد؛ مطالعه مجدد منابع دینی. از این گروه در باب شخصیت و هویت زن و نیز برخی عرصه‏های دیگر چون خانواده و مشاركت اجتماعی آثاری مكتوب به دست نیامد، اما گمان می‏رود حداقل در زمینه شخصیت و هویت، مبانی رویكرد دوم را پذیرفته‏اند كه از هویت مشترك زن و مرد دفاع می‏كنند. باز به نظر می‏رسد باید تفاوت‏های زن و مرد را كمتر از رویكرد دوم بدانند. گرچه در حوزه مشاركت اجتماعی، سخن مكتوب و صریح از آنان به دست نیامده، ولی لازمه برخی از آرا مانند عدم شرط ذكوریت در مرجع تقلید، رئیس جمهور، قاضی، ولی فقیه و...، این است كه باب مشاركت را به روی زنان مسدود نمی‏بینند. در عرصه خانواده لازمه برخی از دیدگاه‏های آنان، اعتقاد به سهم بیشتر زنان است، مانند استقلال دختر در ازدواج و جواز خروج زن از منزل بدون اذن شوهر و موارد دیگر.اكنون نخست به طرح دیدگاه‏های پایه‏گذاران و صاحبان این رویكرد، به ترتیب تاریخ انتشار آثار اشاره و سپس برداشت خود را از روش و منهج آنان بازگو می‏كنیم:
۱) آیت اللَّه صانعی؛ آیت اللَّه صانعی از فقیهانی است كه در دوران معاصر، پیشگام طرح آرای جدید به صورت فتوا در رساله عملیه است. گرچه بحث‏های نظری و تحلیلی در جلسات درس یا القای سخنرانی و ارائه دیدگاه نو تا اندازه‏ای رایج بود، اما طرح آرای جدید در رساله عملیه در حوزه مسائل زنان، كمتر دیده می‏شود.
۲) دكتر حسین مهرپور؛ ایشان در كتاب حقوق زن كه انتشارات روزنامه اطلاعات آن را در سال ۱۳۷۹ به چاپ رسانده و حاوی ده مقاله از نویسنده است تلاش می‏كند در مباحث حقوقی مربوط به زن كه در دنیای جدید به چالش كشیده شده، روزنه‏هایی برای استنباط و اجتهاد جدید ارائه كند. وی در این موضوعات با تكیه بر قرآن، یا خود به رأیی جدید می‏رسد؛ مانند مسئله قصاص (ص ۲۴۹-۲۴۸) و قضاوت زن (۳۵۸-۳۵۶) و جواز ازدواج دختر بالغ عاقل بدون اذن ولی (ص ۸۵-۸۴) یا در آرای گذشته تشكیك می‏كند و بستر پژوهش جدید را فراهم می‏سازد؛ مانند مسئله دیه (ص ۲۷۹-۲۷۷) و شهادت زن (ص ۳۰۳-۳۰۲ و ص ۳۱۰-۳۰۹) و ا ختیار طلاق به دست مرد (ص ۲۰۳-۱۹۹) و تعدد زوجات (ص ۱۰۳-۱۰۰).
۳) آیت اللَّه جناتی؛ ایشان از پیشگامان در عرصه ایجاد تحول در روش‏های اجتهادی و دفاع از فقه اسلامی پاسخ‏گو و همراه با همگام با تحولات زندگی بر پایه منابع اصیل اجتهادی است. بر پایه این منش علمی، مسائل زنان نیز، نزد ایشان از این نگرش به دور نبوده است. پاره‏ای از آرا و دیدگاه‏های تازه ایشان، در حوزه مسائل زنان عبارتند از: الف) مرد بودن در مجتهدی كه مورد تقلید قرار می‏گیرد، شرط نیست؛ ب) تصدی مقام قضاوت به دست زن در صورتی كه شرایط آن را دارا باشد، مانعی ندارد؛ ج) تصدی مقامات دیگر مانند مقامات اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی، هنری، مدیریتی، ریاست‏ها و...، در صورتی كه در انجام دادن آنها توانایی داشته باشند و موازین شرعی را از حیث پوشش و غیر آن حفظ كنند، اشكال ندارد.
منهج و روش این رویكرد؛ صاحبان این رویكرد، علاوه بر التزام به ضوابط و قواعد مسلم و مشهور فقاهتی و اجتهادی بر چند نكته دیگر نیز تأكید دارند: اهتمام به قرآن در استنباطهای فقهی و حقوقی؛ توجه به واقعیت‏های زندگی؛ مراجعه مجدد در منابع و مصادر؛ تفكیك میان احكام موقت و دائمی؛ اعتقاد به كشف مقاصد و علل احكام در غیر عبادات.
در پایان، نویسنده امیدوار است، توانسته باشد گزارشی اجمالی، اما دقیق و همراه با حفظ امانت و انصاف از دیدگاه‏های رایج ارائه كرده باشد و این نوشتار، زمینه‏ای برای تجزیه و تحلیل عمیق، آسیب‏شناسی و ارائه ضوابط و قواعد گردد.
● اشاره‏
ارائه گزارشات توصیفی از رویكردها و نظرات درباره موضوع زنان، امری لازم و ضروری می‏باشد و همان‏طور كه آقای مهریزی در پایان مقاله اشاره كرده، زمینه ساز تجزیه و تحلیل مسائل زنان و آسیب‏شناسی آن می‏گردد. ولی بی‏طرفی، انصاف و امانت داری از لوازم توصیف است.
آقای مهریزی نیز در این مقاله (صفحه ۸ و پایان مقاله)، مدعی است این گزارش توصیفی را بی‏طرفانه و با رعایت انصاف نوشته است؛ اما به نظر می‏رسد این ادعا تمام و كمال رعایت نشده است، پس به نمونه‏هایی از آن اشاره می‏كنیم:
۱) گرچه رویكرد «سنت‏گرا»، اشكالات زیادی دارد و از جهات متعدد قابل نقد است؛ اما نویسنده نتوانسته در معرفی این رویكرد به شخصیت‏ها، نظرات و عبارات مناسبی استناد كند و چه بسا، سنت‏گرایان از این تعریف و توصیف، ناخرسند و شاكی باشند؛ مثلاً ایشان اهم منابع رویكرد سنت‏گرا را به چهار دسته تقسیم كرده و برای نشان دادن این رویكرد در بخش تفسیر و علوم قرآنی، فقط به عبارتی از زركشی كه از علمای قدیم اهل سنت است اشاره شده كه ایشان عبارت «الرجل خیر من المرأهٔ» را به عنوان مثال برای بیان معنای «مِن» جنسیه آورده است؛ درحالی‏كه صرف مثال، نمی‏تواند بیانگر عقیده گوینده باشد، از آن گذشته این مطلب نه بیانگر عقاید صد ساله اخیر ایران است و نه بیانگر مذهب اصلی ایران كه تشیّع است می‏باشد و نه صاحبان كتب تفسیر و علوم قرآنی رضایت می‏دهند كه چنین عبارتی، نماینده افكار آنان باشد.
همچنین وی در بخش كتب حدیث و محدثان نیز فقط به ذكر عبارتی از ملاّ امین استرآبادی كه از اخباریان افراطی سده‏های گذشته محسوب می‏شود، بسنده كرده كه نمی‏تواند نمایانگر نظر محدثان باشد و در بخش كلام نیز با وجود این همه متكلمان مشهور، فقط به ذكر عبارتی از ضیاء الدین جرجانی از متكلمان قرن نهم اكتفا كرده است. و در مجموع، این رویكرد را به گونه‏ای توصیف كرده كه خواننده را به تقبیح آن می‏كشاند، ولی در گزارش رویكرد فقهی كه ظاهراً باب میل نویسنده است با تمجید از پایه‏گزاران آن، جملات و عباراتی را گزینش كرده كه خواننده را جذب می‏كند وبه نوین بودن و پاسخ‏گو بودن آن اصرار می‏ورزد. درحالی‏كه، هنوز تطابق این رویكرد با موازین صحیح فقهی به اثبات نرسیده و علاوه بر مخالفت مشهور و بعضاً همه فقهای گذشته با برخی آرای آنها، اكثر فقها و مراجع حاضر نیز بسیاری از آرای پایه‏گزاران این رویكرد را نپذیرفته‏اند.
۲) نویسنده در ترسیم منهج و روش رویكرد سنت‏گرایان، اعتقاد آنها به تعبّد در احكام دینی را به معنای پرهیز از بیان فلسفه و حكمت و تبیین‏های كلامی دانسته است، درحالی‏كه سنت‏گرایان معتقدند نمی‏توان با تبیین‏های كلامی به علّت قطعی احكام پی برد و بر اساس آن فتوا داد؛ ولی از بیان و ذكر فلسفه و حكمت احكام به دست آمده از متون جهت تثبیت و تحكیم آن دراذهان مردم و بندگان ابایی ندارند. همچنین ایشان اتكای شدید سنت‏گرایان بر احادیث و روایات را قرین نپرداختن به پالایش روایات كرده است. اگر محدثان بزرگی همچون كلینی، صدوق، طوسی، مفید، حرّ عاملی، مجلسی و... در زمره سنت‏گرایان قرار گیرند، انتساب عدم اهتمام به پالایش روایات به این بزرگان، توهین به ساحت محدثان شیعه خواهد بود؛ چرا كه بزرگ‏ترین اهتمام این بزرگان، پالایش روایات بوده است ودر این راه سختی‏های بسیاری را تحمل كردند تا شیعه حتی الامكان با احادیث جعلی و ناصحیح مواجه نشود. از باب نمونه وقتی شیخ صدوق در مقدمه كتاب من لایحضره الفقیه روایات این كتاب را حجت بین خود و خدا می‏داند، نمی‏توان گفت كه به پالایش روایات همت نداشته، اگر چه ممكن است برخی روایات آن از نظر ما مخدوش باشد؛ ولی مخدوش بودن آن از نظر ما دلیل بر عدم اهتمام ایشان نیست.
همچنین، هدف اصلی مرحوم كلینی از تدوین كتاب كافی همان‏طور كه در مقدمه كتاب تصریح كرده، پالایش روایات صحیح از ناصحیح بوده و بعد از ۲۰ سال تلاش آن را برای شیعیان كافی دانسته و دیگر محدثان عظیم‏الشأن این همت را داشته‏اند و از توان خود در این مسیر فروگذار نكرده‏اند. آنچه نویسنده را به این توهم واداشته، تغییر شیوه ارزیابی روایات در قرون متأخر (از زمان علامه حلّی) می‏باشد. كه در نتیجه این تغییر شیوه، روایات بسیاری در متون حدیثی شیعه از درجه اعتبار ساقط و یا اعتبار آن تضعیف شده؛ هر چند كه عملاً فقها در صدور فتوا در موارد بسیاری ملتزم بر نتیجه شیوه جدید نشده و بر اساس روایات موجود در كتب معتبره حدیثی حكم كرده‏اند.
۳) آقای مهریزی در بیان منهج و روش سه رویكرد، اهتمام به قرآن را از ویژگی‏های دو رویكرد كلامی و فقهی نوین دانسته و عدم اهتمام كامل و توجه مناسب به آیات قرآن را به سنت‏گرایان نسبت داده است. بدون شك قرآن، مهم‏ترین منبع دینی و اعتقادی است و غفلت از آن در حقیقت، غفلت از جعل ریسمان الاهی و منبع پرفیض خداوند است، همان‏طور كه غفلت از روایات معصومان‏علیهم‏السلام، غفلت از تفسیر و تفصیل قرآن است. بنابراین، همان‏طور كه در حدیث معروف ثقلین آمده، هدایت به راه راست و عدم گمراهی، در گرو توجه به هر دو منبع فیض است [ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا]، لذا تمسّك به یكی، بدون توجه به دیگری هدایت بخش نیست. در طول تاریخ اسلام نسبت به این مسئله، انحرافات و افراط و تفریطهایی رخ داده است، اهل سنت، اهل بیت‏علیهم‏السلام را به كلی كنار زدند و در علوم و احكام خود از معارف اهل بیت‏علیهم‏السلام محروم ماندند. سبك و سیاق علوم اهل سنت با توجه به كثرت و قدرت آنها در شیعیان نیز بی‏تأثیر نبود، در مقابله با این انحراف و هجمه علمی، محدثان شیعه بر اهمیت توجه به روایات تأكید كردند؛ ولی غرض آنها بی‏توجهی به قرآن نبوده است. چنان‏كه می‏بینیم مرحوم مجلسی(ره) در ابتدای همه ابواب بحارالانوار، تمام سعی خود را به كار برده تا همه آیات مرتبط با آن باب را در بیشتر موارد همراه با تفسیر بیاورد. آنچه موجب توهم نویسنده و امثال ایشان شده است، تفاوت در روش استفاده و برداشت از قرآن بین محدثان و دیگران است كه در اصول فقه به‏طور مفصل مورد بحث قرار می‏گیرد. اتفاقاً تنها نقطه مشترك همه مكاتب اسلامی، تأكید بر استفاده از قرآن است و تفاوت فقط در نحوه استفاده و برداشت است. البته ما در این مختصر نمی‏خواهیم قضاوت كنیم، كدام نوع استفاده صحیح است ولی آنچه واضح است این است كه، اگر تفریطی در سنت‏گرایان نسبت به قرآن روا شده است، از سوی دیگر افراط در رویكرد فقهی نوین در حال شكل‏گیری است، به گونه‏ای كه گاهی به طرد روایات و سلیقه‏ای شدن برداشت‏ها از قرآن كشیده می‏شود.
نویسنده:مهدی مهریزی
پی نوشت
۱. نساء، ۴: ۳۴
۲. بقره، ۲: ۲۲۸
۳. بقره، ۲: ۲۸۲
منبع: نشریه آیینه پژوهش
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید