سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


بمب خنده در تالار سایه


بمب خنده در تالار سایه
▪ نویسنده: کارلو گلدونی
▪ برگردان: علی رفیعی
▪ کارگردان: حمید پورآذری
▪ بازیگران: علی سرابی، معصومه قاسمی‌پور، هدایت هاشمی، رزیتا فضایی و...
▪ زمان اجرا: اردیبهشت و خرداد ۱۳۸۷
▪ مکان اجرا: تالار سایه مجموعه تئاتر شهر
غلتشن‌ها نمایشی شاد و طرب‌انگیز است و از درونمایه‌ای سطحی برخوردار بوده و پی‌جوی چراها و چگونگی شرایط اجتماعی نیست. کارلو گلدونی نمایشنامه‌نویس و شاعر قرن ۱۸ میلادی، برای خوشایند دربار و اشراف‌زادگان می‌نوشت و به علت دریافت مقرری می‌کوشید با اجرای نمایش‌هایش، شادی و نشاط مضاعفی را در چنین انسان‌هایی تشدید نماید. اسکاتولرژی یکی از ویژگی‌های آثار نمایشی اوست و چنین خصیصه‌ای همیشه و همه‌حال موردپسند انسان‌های رفاه‌طلب (مرفهین بی‌درد) بوده است.
نمایش غلتشن‌ها که بر کمدی دلارته استوار گردیده، حاوی داستان ساده‌ای است. خانواده لوناردو قصد دارد دخترش لوچی‌تیا را به ازدواج فیلنیتو از خانواده موریزیو درآورد و در این راستا هر دو خانواده به علت سنت‌گرایی و تعصب افراطی می‌کوشند برمبنای عقاید متعصبانه‌ای که دارند، دختر و پسر را بدون ملاقات یکدیگر مزدوج نمایند و سر‌انجام فلیچه از خانواده کانچیانو با طرح نقشه‌ای ماهرانه و مبتکرانه با افشای نظریه‌های منسوخ، به روشنگری می‌پردازد و در مراسمی خاص دو جوان ازدواج می‌کنند.
حمید پورآذری کارگردان نمایش غلتشن‌ها، تلاش فراوانی کرده تا اجرایی ایرانی و همسو با ذوق و سلیقه تماشاگران وطنی را ارائه دهد و در این زمینه به موفقیت دلنشینی نیز دست یافته است. اما بدیهه‌گویی و بداهه‌پردازی برخی از بازیگران و رهنمود آنان در فرازهایی از کار به سمت و سوی هزل و هجو، دلنشینی اجرا را به دل‌زدگی و دل‌آزاری سوق می‌دهد. نمایش غلتشن‌ها در ژانر نمایش‌های کمدی و جذب مخاطبان عام و خاص، گام‌های مثبتی را برداشته و شاید بعد از اجرای موفقیت‌آمیز و بی‌سابقه “اکبرآقا آکتور تئاتر” دومین نمایشی باشد که به چنین پیروزی دست یافته است.
واقعیت این است که استقبال مخاطبان از چنین نمایش‌هایی تنها به خاطر مضامین و مفاهیم نیست بلکه به دلیل رهایی درونی آدم‌ها از عصبیت‌های روزگار و بازگشت به فضایی شاد و مفرح است که بی‌اختیار انجام می‌پذیرد و آنان را از قیدو بندهای معضلات و مشکلات جامعه می‌رهاند و در حقیقت موجب تخلیه درونی شده و آرامش نسبی را در ظاهر به‌وجود می‌آورد. طراحی صحنه و لباس که توسط کارگردان انجام پذیرفته، دقیقا در راستای کار شکل گرفته و رنگ لباس‌ها به شادی کار می‌افزاید و تنوع رنگ‌ها و ملون بودن آکسسوار صحنه، همراه با حرکاتی که گروه بازیگران در مطلع آغازین کار به خلق آن می‌پردازند، فضای خنده‌آوری را پدید می‌آورد.
علی سرابی ایفاگرنقش لوناردو‌ پرحرارت وپرانرژی ظهور می‌یابد و در احیای روحیات برونی و درونی نقش، توانمندانه عمل می‌کند اما در فرازهایی غلوآمیز بودن حرکات، تصنع آشکاری را در بازی او پدید می‌آورد و این امر هم شاید بنا به درخواست کارگردان انجام پذیرفته و یا اینکه در راستای باورپذیری حالات برونی نقش، تعمدا چنین تصنع آشکاری بروز می‌یابد و در مجموع می‌توان بازی او را قابل قبول قلمداد کرد.
معصومه قاسمی‌پور که در القای نقش‌های حسی و زیرپوستی شهره است و تاکنون در ایفای نقش‌های متفاوت، ماهرانه ظاهر شده در نقش مارگارینا نیز با ممیک‌های هنرمندانه و مبتکرانه، اثر مطلوب و شایسته‌ای را برجای می‌گذارد و نشان می‌دهد که فقط بازیگر درون‌گرا نیست. موفقیت‌های او مدیون نوع نگاه و آناتومی چهره‌ای است که دارد و به راحتی قادر به تغییر عضلات و اندام‌های حرکتی است و در ایفای نقش مارگارینا توانمندانه واستادانه از چنین ویژگی‌هایی استفاده می‌کند. لحظات حضور افسانه بخشی‌فر در نقش کلفت بسیار درخشان جلوه‌گر بوده و در پیوند صحنه‌ها که توامان با حرکاتی پانتومیم است نقشی اساسی دارد.
هدایت هاشمی که با سری تراشیده،‌در قالب نقش سیمون ظاهر می‌شود همراه و همسو با لوناردو بازی شایسته‌ای را پدید می‌آورد. وی از زمره بازیگرانی است که سبک و شیوه خاص خود را در صحنه پیاده می‌کند. حتی در نمایش “افرا” نیز چنین شگردی را به کار بسته و علی‌رغم سخت‌گیری‌هایی که بهرام بیضایی در این کار داشته، از بازی‌های خاص خود عدول نکرده است. ادامه چنین روندی اگرچه او را به سمت تکرار سوق می‌دهد اما از شیرینی بازی او نمی‌کاهد. تسلط و اشراف وی بر بداهه‌ از ویژگی‌های بازی اوست که باید در این زمینه دقت بیشتری به عمل آورد تا خدای ناکرده به هزل و هجو و لودگی رهنمون نگردد.
رزیتا فضایی ایفاگر نقش فلیچه ظهوری توانمندانه وتاثیرگذار دارد و جواد پورزند نیز همسو با سایر بازیگران و با حرکات توامان با تیک‌های عصبی لحظات مفرح و شادی را در فضای سالن پدید می‌آورد. موسیقی کار نیز در احیای شادی و نشاط، نقش مضاعفی را ایفا می‌کند.
حمید پورآذری به‌عنوان طراح و کارگردان این اثر نمایشی شادی‌انگیز، همان‌گونه که در این کار حرمت صحنه را حفظ کرده نباید تحت تاثیر جو موجود و یا تعریف و تمجیدهای بیهوده برخی افراد قرار گیرد چرا که انجام چنین کارهایی حرکت بر لبه تیز شمشیر دولبه است و بمب خنده ممکن است به انفجاری مهیب منتهی شده و دردسرساز شود.
منبع : روزنامه رسالت