یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

در محضر ثامن‌الحجج (ع)


در محضر ثامن‌الحجج (ع)
۱) مورخین خبر ولادت آن حضرت را به اختلاف نوشته‌اند. ما در اینجا آن اقوال را ذکر می‌کنیم:
الف) صدوق در عیون و شهید در دروس و کفعمی در مصباح روز ولادت حضرت رضا(ع) را پنج‌شنبه نوشته‌اند .
ب) طبرسی در اعلام الوری، ابن‌‌شهر‌آشوب در مناقب و در تاریخ قم جمعه دانسته‌اند و بسیاری از روایات و اتفاق بیشتر از اخبار ولادت آن حضرت را روز جمعه ذکر نموده‌اند.
ج) صدوق در عیون اخبار الرضا(ع)، ابن شهر‌آشوب در مناقب، ولادت حضرت رضا(ع) را یازدهم ربیع‌الاول نوشته‌اند.
د) در مطالب السوال و کشف الغمه، یازدهم ذی‌الحجه، در اعلام الوری و دروس و مصباح کفعمی یازدهم ذیقعده نوشته شده که صحیح‌تر و مشهورتر همین قول اخیر است که ما شیعیان آن را جشن می‌گیریم.
۲) در ارشاد مفید سال ولادت حضرت رضا(ع) را در ۱۴۸ هجری در مدینه نوشته است و براین قولند: کلینی در کافی، طبرسی در اعلام الوری، شهید در دروس کفعمی در مصباح، ابن اثیر در کامل ولیکن صدوق در عیون، ابن شهرآشوب در مناقب، ابن طلحه در مطالب السوال، خلکان در وفیات الاعیان، مسعودی در اثبات الوصیه، سال ولادت را صد و پنجاه و سه هجری قمری یعنی پنجاه سال بعد از شهادت حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) نوشته‌اند. دایره المعارف فرانسه ولادت حضرت امام رضا(ع) را سال ۷۶۵ میلادی نگاشته است.
۳) نام مبارک آن بزرگوار “علی” است. کنیه شریفش “ابوالحسن”‌است که پدر بزرگوارش حضرت موسی‌بن جعفر(ع) هم مکنی به این کنیه بوده و حضرتش به ابی الحسن ثانی مکنی گردیده و ابی الحسن ثالث حضرت امام علی النقی(ع) است. لقب مشهور آن سرور رضا(ع) است. برای حضرتش القاب وعناوین دیگری هم بوده چنان‌که او را صابر، فاضل، رضی، وفی و قره اعین المومنین لقب داده‌اند.
۴) در باب لقب‌گذاری آن بزرگوار به رضا بعضی گفته‌اند این لقب بعد از قبول ولایتعهدی مامون به حضرت داده شده ولیکن اخباری که دلالت بر رد این قول دارد متعدد است. چنان‌که ابن بابویه “صدوق” از بزنطی از حضرت امام محمدتقی(ع) روایت کرده که پدرم را خدا مسمی به رضا فرموده زیرا که او پسندیده خدا بود در آسمان و پسندیده رسول خدا و ائمه هدی بود در زمین و همه از او خشنود بودند و حضرت را برای امامت پسندیدند. او پسندیده دوست و دشمن بوده و همه از وی خشنود بودند و بدین جهت او مابین ایشان به رضا ملقب شد.
۵) حضرت امام رضا(ع) در شکل و شمایل شبیه جدش امیرالمومنین علی بن ابیطالب(ع) بوده و خلق و خویی ستوده داشته است.
۶) یکی از القاب مشهور حضرت “عالم آل محمد(ص)“ است. این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد. جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی بر این سخن است که قسمتی از این مناظرات در بخش “جنبه علمی امام(ع)“ در کتب معتبر قابل مطالعه می‌باشد.
این توانایی و برتری امام در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان می‌باشد و با تامل در سخنان امام در این مناظرات کاملا این مطلب روشن می‌گردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمی‌تواند سرچشمه گرفته باشد.
۷) پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم(ع) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال ۱۸۳ هـ.ق به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادر گرامیشان “تکتم”‌نام داشت و از اهالی “نوبه”‌ در جنوب مصر بوده است. وی در نیمه قرن دوم هجری (که امام کاظم(ع) حدود ۲۰ سال داشت) به‌عنوان برده به مدینه آورده شده و به بیت‌ امام انتقال یافته است که پس از ورود به خانه موسی بن جعفر(ع) وی را به نام “نجمه” نامیده‌اند.
در کتابهای تاریخی از وی با نام‌های “سکن، خیزران، صقده، اروی، ام البنین و طاهره”‌ نیز یاد شده است که اینها احتمالا القابی است که به مناسبت‌های گوناگون به وی داده‌اند. این بانوی مکرمه افضل زنان در عقل و دین بوده و نسبت به خاتون خود حمیده مصفاه وللده حضرت موسی بن جعفر(ع) که از بانوان ایرانی و اشراف ایران بوده احترام می‌نموده به طوری که از زمان تملک او به بعد برای پاس جلالت و حرمت هرگز نزد وی ننشسته بود.
۸) حضرت علی بن موسی الرضا(ع) مانند سایر ائمه (ع) دارای گوهر پاک و اصیل و به زیور فضایل نفسانی و اوصاف حمیده آراسته و از هرگونه زشتی و پلیدی و رذایل اخلاقی منزه بود زیرا خداوند تعالی ساحت پاک پیغمبراکرم(ص) و خاندان او را به مدلول آیه تطهیر از هر عیب و نفسی دور داشته است.
علی بن موسی الرضا(ع) هر سه روز یک بار قرآن را ختم نموده و می‌فرمود: اگر بخواهم می‌توانم روزی یک ختم بخوانم، ولی میل دارم در آیات الهی تامل نمایم و بدانم هر آیه در چه مورد نازل شده است. امام(ع) دنیا را سرایی آکنده از شر و بدی می‌شمرد و از شر آن به خداوند پناه می‌برد و راه رهایی را “زهد و پارسایی”‌می‌دید و می‌فرمود: “به وسیله زهد و بی‌رغبتی به دنیا نجات از شر دنیا را می‌جوییم.”
محمدبن عباد می‌گوید: “رضا(ع)‌در تابستان بر حصیر و در زمستان بر پلاس می‌نشست و جامه‌های خشن بر تن می‌کرد و تنها هنگامی که در جمع مردمان حضور می‌یافت جامه رسمی مردمان می‌پوشید.”
اباصلت هروی نیز درباره آن حضرت گوید: “او غذایی ساده و خوراکی اندک داشت.”‌امام (ع) حتی زمانی که رسما ولیعهد خلافت بود از همان زهد و پارسایی و ساده‌زیستی جدایی نداشت.
یاسر خادم آن حضرت می‌گوید: امام رضا(ع) به ما فرمود: “اگر بر بالای سر شما ایستادم و در حال غذا خوردن بودید بلند نشوید تا غذا خوردن را به پایان برید.”
یکی از مردمان بلخ می‌گوید: “در سفر امام به خراسان همراه او بودم. روزی سفره غذایی طلبید و همه خدمتکاران و غلامان را بر سر آن سفره گرد آورد. گفتم: جانم به فدایت، خوب بود برای اینها سفره‌ای جداگانه می‌گستردی! امام فرمود: خاموش! که خدا یکی است، پدر و مادر همه ما یکی است و پاداش هر کس نیز به کردارهای اوست.”
۹) حضرت رضا(ع) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرینشان به هدایت مردم و تبیین معارف دینی و سیره نبوی می‌پرداختند. مردم مدینه نیز بسیار امام را دوست می‌داشتند و به ایشان همچون پدری مهربان می‌نگریستند. تا قبل از این سفر با اینکه امام بیشتر سالهای عمرش را در مدینه گذرانده بود، در سراسر مملکت اسلامی پیروان بسیاری داشت که گوش به فرمان اوامر امام بودند.
امام(ع) در گفتگویی که با مامون درباره ولایتعهدی داشتند، در این باره این‌گونه می‌فرمایند: “همانا ولایتعهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و اگر از کوچه‌های شهر مدینه عبور می‌کردم،‌عزیزتر از من کسی نبود. مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من می‌آوردند و کسی نبودکه بتوانم نیاز او را برآورده سازم مگر اینکه این کار را انجام می‌دادم و مردم به چشم عزیز وبزرگ خویش به من می‌نگریستند.”
۱۰) امامت و وصایت حضرت رضا(ع) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان و رسول‌اکرم(ص) اعلام شده بود. بخصوص امام کاظم(ع) بارها در حضور مردم ایشان را به‌عنوان وصی و امام بعد از خویش معرفی کرده بودند که به نمونه‌ای از آنها اشاره می‌گردد:
یکی از یاران امام موسی کاظم(ع) می‌گوید: “ما شصت نفر بودیم که موسی بن جعفر(ع) به جمع ما وارد شد و دست فرزندش علی در دست او بود. فرمود: آیا می‌دانید من کیستم؟ گفتم: تو آقا و بزرگ ما هستی. فرمود: نام و لقب مرا بگویید. گفتم:‌شما موسی بن جعفربن محمد هستید. فرمود: این که با من است کیست؟ گفتم: علی بن موسی بن جعفر. فرمود:‌پس شهادت دهید او در زندگانی من وکیل من است و بعد از مرگ من وصی من می‌باشد.”
در حدیث مشهوری نیز که جابر از قول نبی اکرم(ص)‌نقل می‌کند امام رضا(ع) به‌عنوان هشتمین امام و وصی پیامبر معرفی شده‌اند. امام صادق(ع) نیز مکرر به امام کاظم(ع) می‌فرمودند که “عالم آل محمد(ص) از فرزندان تو است و او وصی بعد از تو می‌باشد.”
۱۱) مدت امامت امام هشتم در حدود ۲۰ سال بود که می‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:
الف) ده سال اول امامت آن حضرت که همزمان بود با زمامداری هارون
ب) پنج سال بعد از آن که مقارن با خلافت امین بود.
ج) پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مامون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.
لازم به ذکر است در عصر امام رضا(ع) از سال ۱۴۸- ۲۰۰ هـ.ق ۲۹ جنبش سیاسی به‌وقوع پیوست.
۱۲) دوران حیات و امامت امام هشتم اوج‌گیری گرایش مردم به اهل بیت(ع) و دوران گسترش پایگاه‌های مردمی این خاندان است. چنان‌که می‌دانیم امام(ع) از پایگاه مردمی شایسته‌ای برخوردار بود و در همان شهر که مامون با زور حکومت می‌کرد امام رضا(ع) مورد قبول و مراد همه مردم بود و بر دلها حکم می‌راند. نشانه‌ها و شواهد تاریخی ثابت می‌کند که (در این دوران) پایگاه مردمی مکتب علی(ع) از جهت علمی واجتماعی تا حد بسیاری رشد کرده و گسترش یافته بود. در آن مرحله بود که امام(ع) مسئولیت رهبری را به عهده گرفت.
اسدالله افشار
منابع:
۱- عیون اخبار الرضا(ع)
۲- ارشاد مفید
۳- بحر الانساب
۴- وفیات ابن خلکان
۵- بحارالانوار
۶- مطالب السئوال فی مناقب آل الرسول نسخه کتابخانه آستان رضوی
۷- کشف الغمه
۸- اصول کافی
۹- علل الشرایع
۱۰-مناقب ابن شهرآشوب
۱۱-مشهد الرضا
۱۲-اثبات الوصیه
۱۳- بهجه الابرار یزدی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید