جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


درویش اشرف مراغه ای


از سخنوران قرن نهم هجری و از شعرای گمنام ادب فارسی می‌باشد و در دیباچه كلیات آثار خطی او نوشته شده است:
اشرف بن الشیخ الامام السعید قدوه ارباب الحدیث ابن علی الحسین بن الحسن المراغی التبریزی.
در تذكره هایی چون نصرآبادی و آتشكده ی آذر و مجمع الفصحا و غیره نام و نشان او نیامده است ولی اوحدی در عرفات می‌نویسد: اشرف خیـابـانـی مـردی درویش نمـد پوش، قورچوق پیچ (نمد درازی كه دراویش دور كلاه می پیچیدند) بوده، به مردم كم آمیختی و تتبع خمسه كردی.
در صحف ابراهیم مسطور است: كه مولانا سید اشرف اوقات خود را درخدمت شاهزاده پیر بوداق خان پسر جهانشاه بن قره یوسف بسر می برد و بعد از كشته شدن پیر بوداق در بغداد و به امر جهانشاه، به تبـریـز آمـد و عـزلت اختیار كرد و دررا بر روی مردم بست و تا زنده
بود به مجلس كسی نرفت تا اینكه در سال ۸۵۴ه.ق. از این دار فانی رحلت نموده است.
مولانا اشرف، آثاری در ادب پارسی پدید آورده است كه عبارتند از:
۱- دیوان اشعار، كه شامل قصاید و غزلیات و ترجیعات و مقطعات و غیر آنهاست كه خود مولانا اشرف آنها را به چهار دیوان قسمت كرده است و به هر یك از آنها دیباچه ای نوشته و به عناوین زیر نامگذاری كرده است:الشباب،خیرالامور،باقیات الصالحات و مجددات التجلیلات.
۲۱ ۲ - صد كلمه حضرت علی(ع) را در سال ۸۳۸ هـ .ق, به قطعات فارسی ترجمه كرده است.
۳- قسمت دیگر از اشعار وی مثنویات اوست كه در مقابل خمسه ی نظامی سروده و به هر یك از آنها عنوانی نیز داده است:
۱- مثنوی اول، منهج الابرار نام دارد كه در سال ۸۳۲ هـ .ق, به اتمام رسانیده است و ابتدای آن با این بیت آغاز می شود:
بسـم الله الرحمـن الرحیـم
هست سرآغاز كتاب كریم
۲- مثنوی دوم، ریاض العاشقین است كه در سال ۸۳۶ هـ .ق, در مقابل خسرو و شیرین سروده است و با این بیت آغاز می شود:
خـداونـدا ره بـهبـود بنـمـای
نقاب از چهره مقصود بگشای
۳- مثنوی سوم، حكایت لیلی و مجنون است كه در سنه ۸۴۲ هـ .ق, به نظم آورده و با این بیت آغاز می شود:
ای دل ز تو دیده روشنایی
وز تو به تو كرده آشنایی
۴- مثنوی چهارم به هفت اورنگ و عشق نامه موصوف است و با بیت زیر آغاز می گردد:
ای زمین گستـر و زبان آرای
وی جهان پرور و جهان پیرای
۵- مثنوی پنجم، ظفرنامه نام داشته و در سال ۸۴۸ هـ .ق, خاتمه یافته است و با بیت زیر آغاز می گردد:
خدایـا تویی پـادشـاه همه
خـداونـدی تـو پنــاه همه
اغلب اشعار دیوان او،از اشعار مدحی و زهدیات و پندها لبریز است و در ذم بدخویی گفته است:
مسلمـانـی كســی را شــد مسلـم
كـه از هـر نـاپسنـدی بـر كـرانسـت
زبانـش دائمـاً بـر خیــر جـاریســت
ز دستش هر مسلمـان در امانست
ز بـدخـو دوزخ مــوعــود پیـداسـت
بـه نیكـو خـوی از جنــت نشانست
اگر نیكـی، مسلمانـی همین است
و گر بـد، نـامسلمـانـی همـانست

در ذمّ شاعران و مداحان درباری چنین می سراید:
بسیـار دریــن زمــانـه دیــدیــم
از زمـــره ی مـــردم هنــرمـنــد
در شیــوه ی شعــر یا نـدیـمــی
بـا خـواجـه و میـر كـرده پیـونـد
عمـری بـه مـلازمــت تلـف كـرد
و ز بعــد مــلازمــت گهـی چنـد
افلاس و گرسنگی ز حد رفت
دستـار فــروخــت یـا كمــر بنـد
و در مدح حضرت علی(ع) قصیده مفصلی دارد كه مطلعش چنین است:
علـی در پـایـه ی ایمـان امیـر المـومنین بـاشـد
امیـر المـومنیـن بـاشـد، امـام المتقیـن باشـد

به علم و حكمت و عفت شجاعت هم قرین باشد
ولایت را صفـت این شـد ولـیّ حــق چنیـن بـاشد
در رثای فوت شیخ نعمت الله ولی قصیده ای سروده كه ارادت خود را به او رسانیده و ماده تاریخ فوت او را در آخر قصیده آورده است:
سـوار ما از ایـن میـدان كجا شد
كه میدان خالی از نور و صفـا شد

به مردی كس نبودش مرد میدان
نمـی دانم از ایـن میدان چرا شد

چـو ذات كــاملش نـور خـدا بـود
همـان نـور خـدا پیـش خـدا شـد

شدش زان "جنـه الفردوس" تاریخ
كـه ذات او بـه فـردوس عـلا شد

در ترجیعات درویش اشرف مضامین عرفانی وجود دارد كه مانند ترجیعات شعرای عارف مسلك،از مصطلحات عرفانی لبریز است. بند اول به این صورت آغاز می شود:

مـا كــه از بـاده ی ازل مستیــم
تـا ابـد بـا پیــالـه همــدستیــم

كــی دگـــر التفــات ذره كنیـــم
مـا كـه بـا آفتـاب پیــوستیــم



رشتــه ی روزگــار پـیـچـا پیـــچ
همـــه زنـّــار بــود بـگسستیــم

بـه طلبكـاری كــه مـی بــاشــد
خــدمــت پیـر را كمــر بستیـم

این شنیدیـم در سلـوك و سكون
خـواه رفتیـم و خـواه بنشستیـم

لیس ما فی الـوجـود الا هــو

الـــــذی لا الـه الا هــــــــو

تاكنون از آثار این شاعر،هیچ كدام به زیور طبع نرسیده است.
تبـریـز : محمدعلی سلیمانی

منـابـع
۱- دانشمندان آذربایجان, محمدعلی تربیت, تبریز, كتاب فروشی فردوسی
۲- چهل مقاله- حاج حسین نخجوانی-تبریز-چابخانه خورشید
۳- ریحانه الادب،جلد۲-۱-مدرس خیابانی-تهران-انتشارات خیام
۴- صحف ابراهیم-واله داغستانی.