شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

به نیکی زیست و به نیکی رفت


به نیکی زیست و به نیکی رفت
دانشجوی جوان رشته زمین شناسی که تابستان ۱۳۱۲ با کشتی از بندر مارسی به ایران بازمی گشت، به دنبال جای خلوتی بود که به دور از استهزا و انگشت نمایی مسافران نماز بخواند، ناگهان دید یک نفر روی عرشه مشغول نماز خواندن است، با خوشحالی و تعجب نزد وی رفت و پس از خاتمه نماز پرسید؛ «اهل کجایی و چه کسی هستی؟» جوان نمازخوان توضیح داد ساکن تهران و فرزند حاج عباسقلی بازرگان است.۱
از آن روز بنای دوستی و همفکری یدالله سحابی و مهدی بازرگان گذاشته شد و تا آخر عمر، هر دو به عهد دوستی و همراهی وفادار ماندند و به همراه دیگر همفکران شان چون دکتر شریعتی، آیت الله طالقانی و... راه نویی را گشودند که هدف آن آشتی دادن دین و دنیای جدید و درانداختن طرحی نو در خصوص نسبت دین و سیاست بود. آنان بر آن بودند بدون اینکه دین را سیاسی کنند، با استمداد از آموزه های دینی سیاست را مهار کرده و از آفت های آن بکاهند. اکنون نهالی که آنها کاشتند و سال ها با به جان خریدن سختی ها و مرارت ها آن را آبیاری کردند به درخت تناور «روشنفکری دینی» تبدیل شده و بسیاری زیر سایه اش نشسته و از ثمرات آن بهره می برند. مهدی بازرگان در حالی چشم از جهان فروبست که دموکراسی، جامعه مدنی و... را در دسترس نمی دید و یدالله سحابی هفت سال بعد هنگامی وداع کرد که رئیس جمهور کشور از این مفاهیم سخن می گفت. اگر در مراسم تشییع جنازه بازرگان در سال ۱۳۷۳ هیچ مقام رسمی حضور نداشت، هفت سال پس از آن مراسم تشییع جنازه سحابی با حضور رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، معاون اول و معاون پارلمانی رئیس جمهور و تعدادی از وزیران و مدیران ارشد برگزار شد و آنها آمده بودند که به
ملی - مذهبی ها و خاندان و دوستان سحابی تسلیت بگویند. مقام رهبری نیز که رفیق دوران مبارزه سحابی بود و در آبان ۵۸ با هم همسفر حج بودند، برای خانواده سحابی تسلیت فرستاد و نوشت؛ «مرحوم دکتر سحابی ، مردی باایمان ، باحقیقت ، خوش روحیه و مقاوم بود. در دوران نظام جمهوری اسلامی پس از مقطعی که وی از قوای مجریه و مقننه خارج شد، اختلاف برخی از دیدگاه هایش با مسوولان کشور، وی را به وادی بی انصافی و غرض ورزی سوق نداد. او مردی دیندار و متعبد و درست کردار بود.» رئیس جمهور خاتمی نیز از او به عنوان دانشمند و استاد فرزانه یی نام برد که از پیشگامان احیای تفکر دینی در دانشگاه و از مبارزان قدیم راه استقلال و از خدمتگزاران ثابت قدم به اسلام و ایران بود و شیخ مهدی کروبی هم در پیامی عنوان کرد درگذشت همسنگر ابوذر زمان (مرحوم آیت الله طالقانی) و بنیانگذار نهادهای مهم آموزشی و فرهنگی کشور موجب تاسف و تاثر عمیق او شده است و با اشاره به اینکه دکتر سحابی مورد عنایت حضرت امام (ره) قرار داشتند، تصریح کرد؛ «اینجانب که در طول دوران مبارزات استقلال طلبانه ملت بزرگ ایران مدتی با این انسان شریف هم زندان بودم از نزدیک تعبد وی به مسائل دینی و مذهبی، سلامت نفس و خصلت های نیکوی انسانی او را لمس کردم.»۲ و حتی محمدمهدی عبدخدایی رئیس جمعیت فدائیان اسلام ضمن تجلیل از دکتر سحابی و معرفی او به عنوان فردی معتقد و مذهبی خاطرنشان ساخت؛ «باید نسل جدید را توجیه کنیم که از همه چهره های مبارز و مجاهد که از راحتی خود گذشته و برای مبارزه با قدرت و دیکتاتوری، زندان را برگزیدند قدردانی کند. اختلاف نظرها و تفاوت در روش ها بحث دیگری است، اما این مانع از آن نیست که یاد آنها را نیکو نگه نداریم.»
● کودکی در سنگلج، جوانی در لیون
یدالله سحابی یک سال قبل از جنبش مشروطه ( ۱۲۸۴ ه.ش) در یکی از کوچه های گذر وزیر دفتر از محله های سنگلج تهران، از پدری اصفهانی و مادری تهرانی متولد شد. دوره آموزش ابتدایی را در دبستان های شرف احمدی و اتحادیه و دوره دبیرستان را در دبیرستان های شرف و دارالفنون گذراند. سپس به دارالمعلمین مرکزی که در آن زمان زیر نظر میرزا ابوالحسن خان فروغی اداره می شد، رفت و آموزش پایه را در ۱۳۰۴ به پایان رساند. پس از چند ماه آموزگاری، نزدیک سه سال در سمنان و خراسان به راهسازی پرداخت و در سال های ۱۳۰۴ و ۱۳۰۵ تحت تاثیر نطق های دکتر مصدق در مجلس پنجم علاقه مند به پیگیری مسائل سیاسی و اجتماعی شد. در ۱۳۰۷ با آغاز به کار دارالمعلمین عالی به آنجا رفت و پس از سه سال، یکی از نخستین فارغ التحصیلان لیسانس در رشته علوم طبیعی آن مرکز شد و بعد از یک سال تدریس در دبیرستان های تهران در کنکور اولین گروه دانشجویان اعزامی به خارج پذیرفته شد، اما به علت مشکلات خانوادگی نتوانست به فرانسه برود. در سال بعدی تصمیم گیری برای سفر به خارج و ادامه تحصیل برایش خیلی مشکل شد لذا به علت اضطرار طی نامه یی از مرحوم آیت الله شـیخ عبدالکـریم حـائری یزدی(ره) در قم خواهش کرد برای او استخاره یی کند. آیت الله حائری که معمولاً از استخاره خودداری می کرد بنا بر وضعیت خاص سحابی و اینکه مساله علم و دانش در آن مطرح بود، پذیرفت و نتیجه استخاره مثبت بود. پس از آن در دانشگاه شهر لیل واقع در شمال غربی فرانسه به تکمیل تحصیلات پرداخت و پس از پنج سال موفق به دریافت درجه دکترا در زمین شـناسی شد. سحابی پس از بازگشت به ایران در ۱۶ بهمن ۱۳۱۵، در اسفند به خدمت نظام وظیفه رفت و همزمان با هفته یی چند ساعت خدمت در دانشسرای عالی تهران شروع به تدریس کرد و به اتفاق دکتر فریدون فرشاد نخستین استادان ایرانی زمین شناسی بودند. اسفند ۱۳۱۶ خدمت سربازی اش به پایان رسید و در فروردین سال بعد با عنوان دانشیار به استخدام رسمی دانشسرای عالی درآمد. او به کار معلمی عشق می ورزید و از صاحب نظران در تعلیم و تربیت بود و مدت ها عضو شورای عالی فرهنگ سابق بود و تلاش های فراوانی برای اصلاح دستگاه های تربیت معلم کشور انجام داد. در کنار این فعالیت با حکم دکتر محمد مصدق به پایه گذاران بخش اکتشاف و استخراج شرکت نفت پیوست. بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به همراه تعدادی از دوستان و همفکرانش «نهضت مقاومت ملی ایران» را تاسیس کردند و متعاقب آن در اوج فعالیت در دانشگاه به دلیل امضای نامه یی در اعتراض به قرارداد کنسرسـیوم نفت در سال ۱۳۳۳ همراه ۱۱ استاد دیگر از جمله مهـندس بـازرگـان از دانـشگاه اخراج شد. پس از آن در دورانی که امیدها به یأس تبدیل و تنها گاهی صدای گلوله یی شنیده می شد او رو به تعلیم و تربیت نسل جدید آورده و در سال ۱۳۳۷ دبیرستان کمال را با شعار «تحکیم دین از راه ترویج علم» تاسیس کرد که سرانجام در سال ۱۳۵۲ به عنوان مرکز تبلیغ ضدرژیم تعطیل شد. در همین سال ها محمدعلی رجایی که در مسجد هدایت پای تفسیر آیت الله طالقانی می نشست به دکتر سحابی معرفی شد؛ مردی که بعدها دومین رئیس جمهور ایران شد. رجایی با بازرگان و سحابی و طالقانی آشنا شد و به عضویت گروهی درآمد که سحابی و بازرگان چهره های شاخص آن بودند. هر چند در سال ۱۳۵۸ ترجیح داد کناره بگیرد اما تا لحظه شهادت احترام پیرمرد را تا به آنجا نگه داشت که وقتی دکتر سحابی در مجلس با نخست وزیری او مخالفت کرد از دکتر سحابی با احترام و با عنوان پدر خود یاد کرد ولی گفت قضاوت پدران درباره فرزندان همواره درست نیست.۳
● دوران سخت مبارزه
دکتر سحابی به همراه آیت الله طالقانی، مهندس بازرگان و... در اردیبهشت ۱۳۴۰«نهضت آزادی ایران» را تشکیل دادند و در بیانیه تاسیس آن چنین آوردند؛ «در این پیچ مهم تاریخ ایران با استعانت از پروردگار جهان و با امید به مردانگی و همکاری هموطنان تاسیس «نهضت آزادی ایران» اعلام می شود.»۴ بعد از تشکیل نهضت حساسیت ساواک نسبت به فعالیت آنها بیشتر شد و به همین دلیل اعضای هیات موسس و به ویژه سحابی و بازرگان در چند مقطع به زندان افتادند تا اینکه سرانجام پس از محاکمه در دادگاه نظامی سحابی اول بهمن ۱۳۴۱ به همراه سایر رهبران نهضت آزادی ایران دستگیر و به چهار سال زندان و ۸ ماه تبعید به برازجان محکوم شد و با کمال شهامت به همراه بازرگان و طالقانی در دادگاه فریاد زدند «ما آخرین گروهی هستیم که با شما به زبان قانون سخن می گوییم»۵ و در سختی زندان های تهران و برازجان استقامت و صبوری بسیاری از خود نشان دادند. آیت الله طالقانی هنگام آزادی دکتر سحابی از زندان می گوید؛ «من مدت زیادی را در قم و نجف بوده ام، افراد پارسا و شب زنده دار زیادی را دیده ام ولی می توانم بگویم شخصی را مانند دکتر سحابی ندیده ام.»۶ سحابی در دوران انقلاب از معتمدان رهبر انقلاب بود و از محورهای مهم و موجه سازماندهی انقلاب به شمار می رفت تا آنجا که امام خمینی(ره) در تاریخ ۲۸/۱۰/۱۳۵۷ طی حکمی ایشان را به سازماندهی کمیته تقویت و تنظیم اعتصابات مامور کردند. پس از پیروزی انقلاب، مهندس بازرگان به منظور جلب مشارکت کلیه مردم در تدوین سیاست های درازمدت توسعه و تکامل کشور و شریک کردن مردم در طرح ریزی، شورای عالی طرح های انقلاب را تشکیل داد و دکتر سحابی را به سمت وزیر مشاور در طرح های انقلاب منصوب کرد و با همکاری بیش از ۲۴۰ نفر از متخصصان و کارشناسان با ۷۸۰۰ ساعت تحقیق و پژوهش گزارش نهایی سیاست های توسعه و تکامل جمهوری اسلامی برای مرحله زمانی کوتاه مدت (دوساله)، میان مدت (۸ تا ۱۲ساله) و درازمدت (۱۲ تا ۱۶ساله) آماده و تدوین کردند. در کنار آن نیز تدوین پیش نویس قانون اساسی (که با همکاری دولت و شورای انقلاب انجام شد) با همت و سرپرستی ایشان آماده و منتشر شد و پس از آن نیز به عنوان نماینده مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی انتخاب و به عنوان رئیس سنی اولین دوره مجلس شورای اسلامی برگزیده شد. پس از اتمام دوره اول مجلس و به حاشیه رانده شدن اعضای نهضت آزادی و ملی - مذهبی ها از عرصه قدرت، یدالله سحابی قریب ۱۸ سال به عنوان اپوزیسیون سیاسی و بیشتر در هیئت آمر به معروف و ناهی از منکر تا آخر عمر به فعالیت پرداخت. او در جریان بازداشت فعالان ملی- مذهبی در اواخر سال ۷۹ از هیچ تلاش و کوششی برای آزادی همفکران خود دریغ نکرد و در اولین اقدام نامه سرگشاده یی برای رئیس جمهور خاتمی نوشت و پس از آن به عنوان آخرین اقدام عصازنان به مجلس رفت و گفت «من برای نهضت آمده ام، نه عزت» و قصد تحصن در مجلس را داشت که با قول پیگیری شیخ اصلاحات منصرف شد و به منزل بازگشت. دکتر یدالله سحابی که از هفدهم فروردین ۸۱ در پی خونریزی مغزی و کهولت سن در بیمارستان جم تهران بستری شده بود سرانجام در ساعت ۳۰/۶ صبح روز جمعه ۲۳ فروردین در حالی دار فانی را وداع گفت که تمامی همفکران او به قید وثیقه آزاد شده بودند، اما آنان مجال دیدار با پیرمرد را نیافته بودند زیرا دکتر سحابی در ماه های آخر، بینایی خود را از دست داده بود.
بیژن مومیوند
پی نوشت ها
۱- حکایت هایی از زندگی مهندس بازرگان، گردآورنده؛ شعبانعلی لامعی
۲- روزنامه ایران، شماره ۶۳۱، صفحه یک
۳- یادنامه دکتر سحابی، محمد ترکمان
۴- اسناد نهضت آزادی، جلد اول
۵- همان، جلد سوم
۶- روزنامه نوروز، شماره ۲۹۸، صفحه ۳ به نقل از محمد بسته نگار
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید