پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

امام خمینی (س) در تاریخ


امام خمینی (س) در تاریخ
امام (س) شاهكاری است از بیان موضع ایشان در مكتب اندیشه تشیع و شاهكاری است از موضع‏گیری وی در صحنه تاریخ كه تمامی مكاتب اندیشه را در اسلام متحد می‏سازد.
"بسمه تعالی"
به نظر من، ما هنوز باید در صدد كشف و اكتشاف ابعاد عظیم روحانی و معنوی نهفته در اندیشه سیاسی و اجتهاد امام خمینی فقید (س) باشیم. من تا آنجا پیش می‏روم كه پیشنهاد كنم كه شاید یك موسسه كامل تحقیقاتی جدید جهت تحقیق و نگارش خدمات امام خمینی (س) اختصاص یابد. اما در خلال سالها من فرا گرفته‏ام كه دادن هر پیشنهادی به برادران ایرانی ما بیهوده است. جواب استاندارد آنها این است كه "ما از قبل مشغول چنین كاری بوده‏ایم" یا "ما قبلا آن را انجام داده‏ایم". و تقریبا در تمامی موارد نه چنان كاری انجام داده‏اند و نه قصدی برای انجامش دارند.
در این ضمن ما باید وظایف خود را با جدیت انجام دهیم و پیام امام (س) را به تمامی امت‏برسانیم، حوزه‏ای كه در آن (حضرت) امام (س) بیشترین خدمات را انجام داده است در (زمینه) فهم ما در مورد فرآیندهای تاریخ بوده است. امام (س) خود محصولی از روندهای خاص تاریخی بودند كه از مدتها پیش شروع شد. من اخیرا با كمك بعضی از محققان شیعی توانستم اصول اندیشه امام خمینی (س) را تا علامه حلی (جمال الدین ابومنصور حسن ابن یوسف، متوفی ۱۳۲۵) پی‏گیری كنیم. درهای اجتهادی كه فقط دویست‏سال پیش توسط علمای اصولی گشایش یافت، امام خمینی (س) را قادر ساخت كه در سال ۱۹۷۹ یك كشور اسلامی تاسیس نمایند.
امام خمینی (س) به روشنی تشخیص داد كه الهیات در حال التقاط با تاریخ است. وی عزم كرد كه توازن میان تاریخ و دین‏شناسی را ترمیم نماید. در آثار همه مكاتب فكری اسلامی، تاریخ و الهیات مخلوط شده‏اند. مسلمانان تقریبا عادت مهلكی پیدا كرده بودند كه تاریخ را به صورت دین‏شناسی بنویسند. این دو (مقوله) باید تفكیك می‏شد، بویژه در مكتب اندیشه تشیع كه غییبت امام دوازدهم (عج) عذری واقع می‏شده است‏برای استفاده از یك جریان تاریخی به یك معنا، كلیه اجتهادات علمای اصولی در خلال دویست‏سال با یخزدایی تاریخ از یخچال الهیات صورت می‏گرفت امام خمینی (س) زمانی وارد صحنه شد (یا نازل شد؟ ) كه آمادگی برای حمله نهایی به مسیر متمرد و نااستوار تاریخ وجود داشت.
امام خمینی (س) (افسار) گاومیش تاریخ را گرفت و آن را آرام از چراگاه دین‏شناسی بیرون كرد. وصیت امام (س) شاهكاری است از بیان موضع ایشان در مكتب اندیشه تشیع، و شاهكاری است از موضع‏گیری وی در صحنه تاریخ كه تمامی مكاتب اندیشه را در اسلام متحد می‏سازد.
امام خمینی (س) با تاریخ به صورت عاملی بی تفاوت در پیشرفت زمان برخورد كرد. خلوص دینی هیچ تضمینی برای پیشرفت تاریخی نبود. تاریخ نسبت‏به همه درجات تحریف حقیقت ناشكیبا است. حقیقت نیز یك واقعیت تاریخی است، نه یك اظهار وجود معنوی محض. عدم مقایسه حقایق واقعی با اهداف مطلوب و مواعید، منجر به تباهی اخلاق و ادعاهای دروغین نسبت‏به موفقیت و برتری می‏شود. تاریخ پر است از آنهایی كه تسلیم این نوع خودفریبی شده‏اند. مقدار زیادی از رفتار سیاستمداران جدید اسلامی از این نوع است.
بوروكراسیها تقریبا هیچ كاری نمی‏كنند جز سر فرود آوردن به خود - توجیهی و نجات خویشتن با گذشت زمان، تاریخ نیمرخی از انحراف و نیمه - حقیقتها را بروز می‏دهد و آنها را به حقایق سخت تبدیل می‏كند.
امام خمینی (س) این خصیصه تغییرناپذیر را بر گسترده‏ترین پهنه ممكن زمان شناخته بود. اما حتی در این مدت كوتاه بعد از انقلاب اسلامی، این الگوی توسعه تاریخی قابل پی‏گیری و درك است. انتخاب بنی صدر به ریاست جمهوری، هدایت جنگ، نقش لیبرالها، ركود و عدم كارآیی بوروكراتیك، ماجرای انتخاب و انفصال آیت الله منتظری، شكستهای سیاست‏خارجی . . . همگی نمونه‏هایی از تاریخ است كه دارد انتقامش را می‏گیرد. هر تلاشی برای مخفی شدن در ورای دین، یا نگارش الهیات برای تطبیق با حقایق ناراحت كننده، میان بری خواهد شد برای از بین بردن میراث امام خمینی (س) .
وقتی امام خمینی (س) در ۱۹۸۸ ناچار به پذیرش آتش‏بس در جنگ عراق شد، آن را "جام زهر" نامید اما از این تصمیم برحسب دین و الهیات دفاع ننمود. این تقوای یگانه او بود. شهامت پذیرش مسئولیت اعمال فرد، بخشی از تقوا است و یا باید باشد. در نظر من، امام خمینی (س) تمامی مفهوم تقوا را تغییر داد. این تقوا است كه كیفیت ضروری رهبری، كشورداری و سیاست را تعیین می‏كند. باید چنان معنا شود كه اهلیت‏بخشی از تقوا باشد. انسان فاقد اهلیت نیز می‏تواند متقی باشد، به شرطی كه اهلیت محدودیتهای صلاحیت‏خود را بشناسد. اما كوشیدن و اصرار ورزیدن در انجام وظیفه‏ای فراتر از صلاحیت‏شخص ضد تقوا است. فرد مورد نظر ممكن است‏یك مقام كوچك اداری باشد یا یك مجتهد و یا حتی یك مرجع. در این مسائل امام خمینی (س) قاطع بود و سازشی. به خرج نمی‏داد.
امام خمینی (س) همچنین تشخیص داد كه جریانات تاریخ باید امت را متحد سازد. هر آنچه كه امت را تقسیم كند یا مانعی در وحدت باشد نمی‏تواند مطلوب اسلام باشد.
او زمینه مشتركی را كه روی آن امت می‏توانست‏بایستد یافته و تعریف كرده بود، بویژه در تقلای جهانی علیه نیروها و عوامل كفر بسیاری از سخنرانیها و پیامهایش برای حجاج برای رسیدن به این مقصود طراحی شده بود. حج را به عنوان زمینه روشن برای افشای نفاق در امت می‏دیدند. برای او حج‏به عنوان "عبادت" كافی نبود، ج‏بیان غایی قدرت اسلام بود. باین جهت است كه او حج و آزادی قدس را محور تفكرش قرار داده بود.
اینها مسائلی است كه كشور اسلامی نباید در مورد آنها در صحنه دیپلماتیك مذاكره كند. اینها موضوعاتی برای دیپلماسی نیستند. امام خمینی (س) جهاد را در راس دستور كار بر امت قرار داد. به طور خلاصه، امام خمینی (س) دریایی از بینشهای نوین در اسلام در كلییتش بود. هر كوششی در محدود كردن شخص و اهمیت ایشان به ایران، یا یك مكتب فكری در اسلام، بی عدالتی بزرگی نسبت‏به او، به اسلام و شاید به (خود) ایران است.
نویسنده كلیم صدیقی
منبع : مجله حضور