پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


مهاجران در راه ماندگان در انتظار


مهاجران در راه ماندگان در انتظار
هفت ماه را لای جرز دیوارهای كشتی گذرانده بود، تا بتواند به شكل غیرقانونی از ایران خارج شود و به استرالیا برود. كاوه می گوید: پیش از ترك ایران مدتی را در بندرعباس به دنبال ملوانی بودم كه راضی شود، مرا قاچاق كند. یكی از این ملوانان حاضر شد با دریافت ۹ میلیون تومان این كار را انجام دهد. در این مدت سختی بسیاری را تحمل كردم، به غیر از دو ملوان بقیه خدمه كشتی و افسران از حضور من بی اطلاع بودند و همین امر سبب می شد كه بسیار نگران و مضطرب باشم. می ترسیدم از اینكه گرفتار شوم، یا بمیرم. در طول مسیر غذایی كه به من داده می شد، بسیار ناچیز بود و بارها به دلایل مختلف دچار دریازدگی شدم. پس از گذشت هفت ماه كه به نظرم، صد سال بود، روزی ملوانی كه با هم قرار گذاشته بودیم به سراغم آمد و گفت برای اینكه گارد ساحلی پیدایم نكند، باید تا ساحل شنا كنم. كاوه با یادآوری ترسی كه در این مدت داشت، می گوید: تن به آب زدم و مدت طولانی را شناكردم، به ساحل رسیدم و این تازه ابتدای بدبختی بود. در حال حاضر دو سال از مهاجرت غیرقانونی كاوه می گذرد، او همچنان در بازداشتگاه های مهاجران غیرقانونی به سر می برد. بازداشتگاه هایی كه به گفته كارشناسان امور مهاجرت و پناهندگی دارای هیچ یك از امكانات استاندارد برای زندگی افراد نیست، اتاق های كوچك با جمعیت بیش از ظرفیت، نبود آب گرم و عدم دسترسی به امكانات بهداشتی، از همه مهم تر عدم امنیت در این مراكز. در بسیاری موارد ماموران امنیتی خود موجبات ناامنی را در این بازداشتگاه ها سبب می شوند.
نمونه بارز آن تجاوز به مهاجران غیرقانونی در این مراكز است كه همچنان پرونده این مسئله در حال رسیدگی است. این جوان ۲۹ ساله با این حال خود را خوش شانس می داند كه در این دو سال او را بازنگردانده اند. كاوه می گوید: هیچ مدرك شناسایی به همراه خود ندارم و همین امر وضعیت مرا سخت تر كرده، در این دوسال به هر دلیلی متوسل شدم، تا مرا در این كشور بپذیرند، اما هر شش ماه یك بار پرونده ام در دستور كار قرار می گیرد و تغییری در آن ایجاد نشده است. ضمن اینكه استرالیا سخت ترین قوانین را برای پذیرش دارد و برخورد نامناسبی با مهاجران غیرقانونی دارد و هیچ مرجعی نیز نتوانسته تاكنون این كشور را وادار كند تا رفتار مناسبی را در پیش گیرد. كاوه با اشاره به یكی دیگر از دوستانی كه دربازداشتگاه پیدا كرده می گوید: برخلاف من كه تا حدی شانس آورده ام، علی دیگر مهاجر غیرقانونی است كه به جای سردرآوردن از استرالیا كشتی او را به سنگاپور برده و علی از آنجا نیز پول هنگفتی پرداخته و با شرایط بسیار نامناسبی به استرالیا آمده، علی به دلیل تجاوزی كه به او شده دچار مشكلات روحی و افسردگی حاد است و هفته پیش نیز در بیمارستان بستری شده است. علی مهندس الكترونیك است و به آرزوی زندگی بهتر آمده اما حال و روزش بسیار بد است. دكترها معتقدند باید مورد روان درمانی قرار گیرد، اما امكانات چندانی به مهاجران غیرقانونی داده نمی شود. حتی بسیاری از مهاجران غیرقانونی امكان شكایت ندارند و مسئولان بازداشتگاه های مهاجران غیرقانونی صراحتاً به آنها می گویند كه در صورت هر نوع شكایتی به بازرسان امور پناهندگان و مهاجران پرونده آنها را بسته و شاكیان را به كشورهایشان باز پس می فرستند.
از طرف دیگر بسیاری از مهاجرانی كه با كشتی قاچاق می شوند، سرنوشتشان نامعلوم است. نمونه بارز آن نیز انداختن مهاجران در مرز یونان به آب بود. ملوانان برای نجات از مجازات مهاجران را وسط دریا به آب انداختند كه در این حادثه تعدادی از مهاجران غیرقانونی غرق شدند و تعداد دیگر را نیز گارد ساحلی از آب گرفت. پدیده مهاجرت سرمایه های انسانی سال هاست كه در كشورهای در حال توسعه و عقب مانده به یك معضل جدی و تهدیدكننده در فرآیند توسعه بدل شده است. مفهوم امروزی این پدیده از پایان جنگ جهانی دوم به وجود آمده و تاكنون ادامه دارد. به گفته كارشناسان امر انگیزه برخی از علاقه مندان به مهاجرت ساده اندیشی است. آنها پیش از سبك و سنگین كردن شرایط زندگی در كشورهای مختلف شیفته جاذبه ها می شوند. در این میان هستند كسانی كه با توجه به امكانات مختلف چنین كاری را انجام می دهند و شرایط آنها متفاوت با این گروه هاست، از طرفی هم عده ای تن به مهاجرت غیرقانونی می دهند با این كه می دانند شرایط بسیار سختی را در پیش خواهند داشت و در بسیاری موارد امكان بازگرداندن آنها به كشورهایشان وجود دارد، اما با این حال بسیاری از افراد بدون بررسی دقیق و اطلاع از شرایط سخت و مصیبت باری كه در انتظارشان است، تن به مهاجرت غیرقانونی می دهند.
این گروه از مهاجران همانند افرادی كه در تلاش برای پناهندگی هستند، هیچ نوع مدركی برای اثبات هویت خود به همراه ندارند، این رویه سبب می شود كشورهایی كه این گروه به آن جا سفر می كنند شرایط بسیار سختی را برای آنها در نظر بگیرد، مراجع قانونی و بین المللی نیز نمی توانند چندان تغییری را در این روند ایجاد كنند، نمونه بارز آن پرونده پسر ۱۰ ساله ای به نام شایان است كه از اوایل سال ۲۰۰۵ از دولت استرالیا به دلیل شرایط نامناسب در بازداشتگاه های مهاجران غیرقانونی شكایت كرده اما هنوز پرونده او در حال بررسی است. از سوی دیگر مهاجران جوانی كه برای ادامه تحصیل به كشورهای مهاجرپذیر سفر می كنند نیز با مشكلاتی روبه رو هستند. این افراد با توجه به نوع تحصیل امكان مهاجرت دریافت می كنند، اما نباید هزینه های تحصیل را فراموش كنند. جذب هر فرد تحصیلكرده با مدرك فوق لیسانس یا دكتری از كشورهای در حال توسعه و جهان سوم یك میلیون دلار سود عاید كشورهای مهاجرپذیر می كند.براساس آمار منتشر شده صندوق بین المللی پول از هند ۲۲۸ هزار نفر، چین ۱۶۵ هزار نفر و ایران ۱۰۵ هزار نفر با تحصیلات عالیه به آمریكا مهاجرت كرده اند. نتایج این تحقیقات نشان می دهد كه بیشترین نرخ مهاجرت ها در ۶۱ كشور در حال توسعه مربوط به افراد با تحصیلات عالیه است. به گفته كارشناسان پدیده فرار مغزها زیان مالی بالغ بر ۳۸ میلیارد دلار به ایران وارد می كند. در این تحقیق مشخص شده ایران رتبه نخست را در میان این كشورها از لحاظ فرار مغزها دارد. اما دسته بندی انجام شده برای مهاجرت های انجام شده ایرانیان در سه دسته تقسیم می شود، نخست فرارمغزها كه به پدیده ای غیرقابل حل بدل شده، براساس آمار منتشره حدود ۸۰ درصد از برگزیدگان المپیادهای علمی در سال های اخیر جذب دانشگاه های اروپایی و آمریكایی شده اند و دلیل آن نیز پیشرفت و امكانات مناسب این دانشگاه ها در مقایسه با ایران است.گروه دیگر مهاجرانی كه بنا به شرایط سیاسی ایران را ترك می كنند، دسته دیگر مهاجران اجتماعی و فرهنگی اند. اما مسئله دیگر در این پدیده تفاوت بین دختران و پسران است، با توجه به مسایل فرهنگی و سختگیری بیشتر بر دختران، پسران راحت تر تن به این سفر می دهند.
با این حال وضعیت دختران خطرناك تر است، بیشتر مهاجرت دختران با عنوان عروس پستی انجام می شود. بسیاری از این دختران و خانواده های آنها بدون شناخت از وضعیت فرهنگی خانواده و پسری كه تنها با یك عكس مورد پسند قرار گرفته تن به سفر می دهند و در واقع پا در مسیری از زندگی می گذارند كه تماماً در ابهام قرار دارد. نرگس دختری ایرانی است كه با عكس و آدرس و آرزوهایی در سر پا به دانمارك می گذارد كه با همسرش كه هرگز ندیده زندگی آغاز كند. او كه هم اكنون در دفتر نگهداری زنان بی سرپرست در یكی از شهرهای این كشور كار می كند، می گوید: وقتی در فرودگاه چمدان هایم را با هزار امید گرفتم در سالن نامم را بر یك مقوا دیدم، این مقوا در دست شوهرم نبود و من متعجب از اینكه چرا خودش به استقبالم به فرودگاه نیامده است. از آنجایی كه مردی كه برای بردن من آمده بود زبان انگلیسی نمی دانست، تنها به من فهماند كه به دنبالش بروم و سوار ماشین شدم. نرگس با یادآوری آن روز كه از آن به عنوان جهنم زندگی یاد می كند می گوید: وقتی به داخل خانه ای كه قرار بود خانه آرزوهایم باشد وارد شدم، مهدی شوهرم را دیدم، عكسش تفاوتی با خودش نداشت، اما مسئله ای كه به من نگفته بودند، این بود كه مهدی از دو پا فلج بود. نمی دانستم باید چه كار كنم، تنها سعی كردم تغییری در رفتارم ندهم و با روی باز با مهدی برخورد كردم. به او گفتم كه خانواده اش به من نگفته بودند او معلول است. البته در دو ماه ابتدای زندگی متوجه شدم كه همسرم دچار افسردگی شدید است و تاكنون دو بار خودكشی كرده است. مهدی نیز تلاش می كرد تا تغییر كند، زمانی كه به خانواده ام اطلاع دادم و به آنها گفتم ترجیح می دهم به وطن بازگردم، پدرم گفت: دختر با لباس سفید به خانه بخت می رود و باید با كفن خارج شود. نرگس كه هیچ پشتوانه ای برای بازگشت به كشور نداشت، خود را وقف رسیدگی به همسرش می كند. او كه در حال حاضر به آرتروز حاد مبتلاست می گوید: شش سال با مهدی زندگی كردم، تا اینكه دو سال پیش بر اثر عفونت داخلی درگذشت. نرگس می گوید: ضربه سنگینی بود، در این كشور تنها مانده بودم.برای پیدا كردن كار به این مركز آمدم و تازه شانس آورده ام كه می توانم در جایی كار كنم و حقوق دریافت كنم. این زن جوان دلیل عدم بازگشتش به ایران را عدم حمایت خانواده عنوان می كند.
اما تمامی این ازدواج ها چنین پایان منفی ای ندارد. سودا یكی از دختران خوش شانسی است كه ازدواج پستی كرده و در حال حاضر در هلند زندگی می كند، همسر او دندانپزشكی است كه درآمد خوبی دارد. سودا كه در حال حاضر فوق لیسانسش را در رشته نقاشی رئال دریافت كرده در شهرداری محل زندگی خود مشغول به كار است.
وضعیت پسرانی كه تن به مهاجرت می دهند نیز به همین صورت با فراز و فرود روبه رو است. این در حالی است كه براساس آمار رسمی كه از سوی سازمان ملی جوانان منتشر شده، در یك نظرسنجی ۴۴ درصد از جوانان ایرانی از فرصت مهاجرت به خارج استقبال می كنند. حمید یكی از چهره های موفق در بین مهاجران ایرانی است. وی كه در حال حاضر مشغول به تحصیل در سطح دكترا در رشته هوا- فضاست می گوید: لیسانس فیزیك را از تهران دریافت كردم و برای مهاجرت اقدام كردم، البته به دلیل معدل بالا توانستم به سرعت پذیرش دریافت كنم و تكلیفم روشن شد. او تاكنون چند مقاله در چند همایش خارجی ارائه كرده است. سام یكی دیگر از ایرانیانی است كه ۲۱ سال پیش به سوئد رفته و در حال حاضر در آنجا زندگی می كند، او می گوید: دستاورد این مهاجرت برایم بسیار سودمند بوده، تحصیل در مقطع فوق لیسانس همراه با وام تحصیلی، استخدام پس از پایان تحصیل و پیشرفت شغلی به سبب استعدادهایم، ازدواج و داشتن دو فرزند كه هم اكنون در یكی از بهترین مدارس استكهلم بدون پرداخت هزینه ای مشغول به تحصیلند، ویلایی در خارج از استكهلم برای تعطیلات، قدرت مالی برای حداقل انجام یك سفر خارجی در سال و بهداشت و درمان مجانی.
هومن در مقابل یكی از مهاجرانی است كه با مشكلات بسیاری مواجه است. او در حال حاضر در كانادا زندگی می كند. او با اشاره به اینكه كانادا كشوری با بهترین استانداردهای زندگی است می گوید: روزی بیش از ۱۰ ساعت كار می كنم. اما با این حال از پس هزینه ها بر نمی آیم. اگر كسی می خواهد مهاجرت كند، بهتر است از نظر مالی مشكلی نداشته باشد. متاسفانه با تمامی نكات مثبت در این كشور نظام سرمایه داری اینجا هر كسی را كه توانایی پرداخت مخارج را نداشته باشد له می كند. در كانادا با مسئله نژادپرستی روبه رو نمی شوید، اما هر روز یكی از نماینده های سوپرماركت ها تماس می گیرد كه هرچه سریع تر باید نسبت به پرداخت بدهی اقدام كنیم و در غیراین صورت عواقب ناگواری در انتظار مقروضان است.
از دیگر كشورهایی كه پذیرای ایرانیان شده، دوبی است. علی كه یك سال از اقامتش در این كشور می گذرد، می گوید: دوبی در حال حاضر حكم اروپا و آمریكا را دارد در شرایطی كه این كشورها به سختی ویزا می دهند، به راحتی می توان با خرید ملكی در این كشور ویزا دریافت كرد. در حال حاضر یك دهم شركت های فعال منطقه تجاری آزاد دوبی متعلق به ایرانیان است. براساس گزارش شورای فرهنگی ایرانیان حدود ۴۰۰ هزار ایرانی سرمایه ای معادل ۲۰ میلیارد دلار را در دوبی تحت كنترل خود دارند. به گفته كارشناسان امر پدیده مهاجرت كه هرساله در كشورهای جهان سوم در حال گسترش است، می تواند با استفاده از الگویی كه دفتر توسعه و عمران سازمان ملل در سال ۱۹۷۰ آن را ابداع كرده است، به نوعی با ارائه امكانات از سوی كشورهای مهاجرفرست، امكان جذب مهاجرین خود را داشته باشد. این روش ابداعی كه به نام TOKTEN معروف است، سبب می شود كه كشورهای مهاجرفرست جهان سوم بتوانند با مهاجران خود به عنوان مشاور در امور تخصصی ارتباط داشته باشند. این ارتباط محدود به افراد متخصص نیست و مهاجران با این نوع ارتباط می توانند شرایط مناسبی را در وطن خود احساس كنند.
كشورهای مهاجرفرست در این برنامه موظفند تابعیت مضاعف را پذیرفته و تعهدات مهاجرین و حقوق آنها را قبول كنند. این نوع ارتباط می تواند فرارمغزها را به جذب مغزها بدل كند. در حال حاضر كشورهای پاكستان، هند، فلسطین، ویتنام، لبنان، سنگال، ایتالیا، بوسنی، نپال و سوریه از این تسهیلات استفاده می كنند.
منبع : روزنامه شرق