چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اخلاق پروژه‌ای!


اخلاق پروژه‌ای!
اخلاق را عنصر اصلی هویت فردی و اجتماعی دانسته‌اند. فراتر از این، امروزه اخلاق در حوزه‌های شخصی، جمعی، صنفی (مثل اخلاق پزشكی، اخلاق رسانه‌ای و...) و نیز «اخلاق سیاسی» مباحث زیادی را بین اندیشمندان علوم اجتماعی و فلاسفه درانداخته است.
حتی كسانی كه رابطه‌ای بین دین و سیاست قائل نیستند، قادر به توجیه عمل انسانی، بدون عنصر اخلاق نیستند و توجه خود به اخلاق را در پس واژه‌هایی چون «وجدان» بازسازی می‌كنند.
یا مثلا «اخلاق مسوولیت» را پیش می‌كشند و اینگونه تفسیر می‌كنند كه وقتی فردی به انجام مسوولیتی متعهد شد؛ در صورتی اخلاقی عمل كرده است كه با شرافت و صداقت وظیفه خود را انجام داده باشد. اوج اخلاق وظیفه از نگاه آنان «اخلاق كانتی» است. یعنی یك سری وظایف جهان شمول و كلی (universal) مثل راست گویی، وفای به عهد و... وجود دارند كه باید در هر شرایطی به آنها متعهد بود.
از سوی دیگر، رابطه اخلاق و سیاست هم موضوع چالش‌های زیادی در جوامع بوده و هست. در جایی طرفداران نظری و عملی «سیاست اخلاقی» ایستاده‌اند و درست روبه‌روی آنها طرفداران «اخلاق سیاسی». البته مفهوم دیگری از «اخلاق» هم وجود دارد. معادل آنچه در زبان انگلیسی «ethics» نامیده می‌شود، شاید در زبان فارسی «اخلاق اجتماعی» باشد. باورها و رفتارهایی كه همه شهروندان یك جامعه از نهادهای اجتماعی (مدنی)، سیاسی و فرهنگی فرامی‌گیرند. به هر حال «اخلاق» از هر سنخش، مفهومی است كه در متن روابط اجتماعی تعریف شده و قابل نقد و بررسی است.
بحث درباره اخلاق و سیاست، محتاج نگاهی تازه و نگرشی متفاوت از آن چیز غلطی است كه به طور عادت مورد قبول ما قرار گرفته است. ما خود را عادت داده‌‌ایم كه بسیار كم به روابط و نهادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بها دهیم. اتفاقا خسارت بزرگ همین جاست كه نگاه تربیتی ما در حوزه اجتماعی (كه با رفتار سیاسیون الگو‌سازی و تشدید می‌شود) بیشتر متمركز بر افراد است تا جامعه. خسارتی كه انگار كسی نگران محاسبه و آمار دادن از آن نیست.
واقعیت این است كه اگر ما آرزو داریم كه سیاستمدارانمان راست‌گو و نیك‌كردار باشند، باید به تقویت و توسعه نهادهای عمومی جامعه (مثل شوراها) همت گماریم و كاری كنیم كه بستر كلی جامعه امكان توسعه «رفتار اخلاقی» در ساحت سیاست را برایمان فراهم كند. خود را به فراموشی نزنیم. باور كنیم كه اگر نهاد سیاست و نهادهای اجتماعی ما فاقد اخلاق شوند، شوره‌زاری از فساد می‌شوند كه، افراد با وجدان و قابل احترام را نیز بالاخره به فساد خواهند كشاند.
از این منظر، آنچه دیروز مرتضی طلایی عضو خوشنام شورای شهر تهران گفت «گلایه‌های طلایی» است. او از مشكل بزرگ كنونی ما ایرانیان گفت. سقوط اخلاقی جامعه، نتیجه قطعی سقوط اخلاقی در نهادهای سیاسی و اجتماعی است.
آنچه منطبق بر ارزش‌های انقلاب اسلامی و آموزه‌های امام راحل (ره) و رهبر معظم انقلاب است؛ سیطره اخلاق، آنهم اخلاق اسلامی بر فضای سیاسی و اجتماعی ماست. و البته برعكس، سیاسی دیدن و سیاسی كردن مقوله اخلاق، این عنصر هویت ساز انسانی را فدای قدرت طلبی مستور افراد و گروه‌ها می‌كند. تا آنجا كه از «اخلاق سیاسی» نیز عبور كرده و اخلاق را به عنوان پروژه‌ای در جهت كسب یا حفظ قدرت، به «حرفه» خود تبدیل می‌كنند. ماكیاولی می‌گفت «سیاست و قدرت، اخلاق خاص خود را دارد». آیا این «اخلاق پروژه ای» كه هیچ نشانه‌ای از اسلام و انقلاب ندارد، ماهیتا از توصیه ماكیاولی متفاوت است؟!
امام راحل و عظیم الشان ما سیاست را جز از دریچه اخلاق ندید و به همین خاطر بود كه فریاد می‌كشید «اگر من پایم را كج گذاشتم، شما مسوولید اگر نگویید چرا پایت را كج گذاشتی؟ باید هجوم كنید، نمی‌كنید كه چه؟» و در پرتو این مكتب اخلاقی بود كه می‌فرمود: «اگر به من بگویند خدمتگزار بهتر از این است كه رهبر بگویند».
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید