یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


جدایی آسیای میانه از ایران


جدایی آسیای میانه از ایران
سرزمین ماوراء‌النهر و ترکستان که امروزه به آسیای مرکزی معروف شده است و از گذشته‌های دور جزیی از قلمرو اصلی ایران بوده است. روس‌ها بنابه دلا‌یل سیاسی نام آسیای میانه را برآن نهادند؛ زیرا می‌خواستند برای آن تاریخ جدیدی بسازند و اینگونه وانمود نمایند که با ایران قرابت فرهنگی زیادی نداشته است. نام شهرهای خوارزم (هوارزمی) بلخ (باختریش) سغد(سوگود) در کتیبه‌های هخامنشی آمده است.
به‌گواه اکثر مورخین خوارزم نخستین سرزمینی است که آریایی‌ها در آن سکنی گزیدند، به ناحیه‌ای که ایرانیان در آن ساکن شدند <ایران ویج> یا <ایران وئجه> می‌گویند.
این مناطق در دوره اشکانی و ساسانی هم در سیطره ایران بودند و حتی خاستگاه اولیه اشکانیان در منطقه ترکمنستان امروزی بوده است. در دوره اسلا‌می ترکستان و ماوراءالنهر از مراکز مهم سیاسی و فرهنگی گردید و همگان از اهمیت تاریخی و فرهنگی شهرهایی مانند بخارا، سمرقند، خوارزم و... آگاه هستند.
در دوره خلفای اموی و عباسی ماوراءالنهر مرکز نهضت‌های استقلا‌ل‌طلبانه بود و در دوره حکومت سامانیان تا حدی استقلا‌ل نسبی پیدا کرد. فرهنگ ایرانی - اسلا‌می در این منطقه به اوج خود رسید به گونه‌ای که ریچارد فرای ‌Richard.N.Fray از آن به رنسانس اسلا‌می یاد می‌کند. در دوره سلجوقیان و خوارزمشاهیان جزو مهمی از قلمرو امپراتوری‌ها بود و حتی مرکز ثقل قدرت خوارزمشاهیان در ماوراءالنهر بود. با حمله مغولا‌ن به این منطقه آسیب فراوانی وارد شد.
با مرگ چنگیز ترکستان و ماوراءالنهر بین خاندان جوچی و جغتای تقسیم گردیده، خاندان شیبانی مصادف حکومت صفویان در ماوراءالنهر به قدرت رسید و امرای آن چندین بار نواحی مرزی خراسان را مورد تاخت‌وتاز قرار دادند. ناامنی‌هایی که پس از سقوط صفویان در منطقه به‌وجود آمد موجب شد که نادر برای برقراری آرامش، لشکری به آن ناحیه اعزام نماید و با شکست ابوالفیض‌خان حاکم بخارا و ایلبارس حاکم خوارزم این مناطق بار دیگر به تصرف ایران درآمد. ۱
تا زمان سلطنت فتحعلی‌شاه، خوانین بخارا، مرو، خوارزم و سایر نواحی ترکستان تابع دولت ایران بودند و شاه فرمان حکومت آن نواحی را برایشان صادر می‌کرد، ایران نسبت به آن ناحیه حاکمیت صوری داشت. بعد از شکست‌های ایران از روسیه و تضعیف دولت مرکزی، نفوذ ایران در بعضی مناطق از جمله ماوراءالنهر و ترکستان کاهش یافت. خوانین خودمختار شده و دیگر توجهی به ایران نمی‌کردند.
ترکتازی و قتل و غارتی که امرای ترکمان به همراه زورگویی مرزداران روسیه آرامش مردمان این ناحیه را سلب نمود، به همین علت بسیاری از مردم برای رهایی از این آشفته بازار به نواحی داخلی پناهنده شدند. در سال ۱۲۴۸ هـ . ق، عباس‌میرزا توانست با کمک فرزندش خسرومیرزا تا حدودی آرامش را در این منطقه برقرار نماید، آنها قلعه ترشیز، قوچان و سرخس را تصرف کردند. با فتح سرخس ترکمن‌ها تارومار شدند و چند هزار ایرانی دربند آزاد گردید و خان خیوه که دیگر متحدی نداشت تسلیم ایران شد و خراجگذاری را پذیرفت.۲
با فوت عباس میرزا و فتحعلی‌شاه، ترکمن‌های حوالی خراسان و استرآباد تجاوزات و شرارت‌های سابق را از سرگرفتند و به کاروان‌ها و مسافران دستبرد زده و آنان را به اسارت و بردگی می‌بردند. دولت ایران نمی‌توانست به راحتی به این آشوب‌ها پایان دهد؛ زیرا هرگاه ترکمانان با قوای ایرانی روبه‌رو می‌شدند و شکست می‌خوردند به پناهگاه‌های خود در دریای خزر روی می‌آوردند و اینگونه از دست نیروهای دولتی رهایی می‌یافتند.
برطبق عهدنامه ترکمانچای، ایران از کشتیرانی در خزر محروم بود به همین جهت به روس‌ها متوسل شد تا چند ناو جنگی به مدت پانزده روز در اختیار اردشیر میرزا که از سوی محمدشاه مامور سرکوبی ترکمانان شده بود قرار دهد. روس‌ها با این پیشنهاد موافقت کردند اما چون نمی‌خواستند قدرت ایران در منطقه تقویت شود در اعزام کشتی تعلل ورزیدند تا بعد از تحلیل‌رفتن قوای ایران خودشان شورشیان را سرکوب نمایند و موفقیت به نام آنان ثبت گردد. پیش از آنکه روس‌ها به خلیج حسن‌قلی برسند اردشیر میرزا موفق شد ترکمانان را سرکوب کند و منطقه را از شر آنها آسوده نماید.
فرماندهان روسی نه تنها هیچ کمکی به ایران نکردند حتی باب مراوده با سران ترکمن را باز کردند. در سال ۱۲۵۶ ق دسته‌ای از کشتی‌های روس به بهانه جلوگیری از آشوب و ترکتازی ترکمن‌ها دست‌اندازی به سواحل خزر را آغاز کردند، جزیره آشوراده را اشغال و آن را مقر دریایی خود قرار دادند و پایگاه نظامی در جزیره تاسیس نمودند. هر چند ایران به این اقدام اعتراض کرد، اما روسیه به آن توجهی ننمود و حتی به حاکم مازندران هشدار داد که از تحریک بومیان جزیره علیه اشغالگران خودداری نماید.۳
در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه، امیرکبیر صدراعظم با کفایت و اصلا‌ح‌طلب تصمیم گرفت از طریق دوستی امرای خوارزم را که همواره مایل به تبعیت از دولت ایران بودند و تا زمان فتحعلی‌شاه هم از ایران تبعیت می‌کردند مطیع و فرمانبردار دولت مرکزی نماید. به همین منظور رضاقلی‌خان هدایت را برای ملا‌قات و مذاکره با محمدامین‌خان حاکم خیوه فرستاد، اما با قتل نابهنگام امیرکبیر این ماموریت نتیجه‌ای به همراه نداشت.
در دوره صدارت آقاخان نوری نه‌تنها اقدامی جهت حفظ این مناطق صورت نگرفت، بلکه با اقدامات نسنجیده ایران را درگیر مسائل دیگری نمود که جدایی افغانستان مهم‌ترین دستاوردش بود، اما اتفاق مهم دیگری که به زیان ایران تمام شد شکست روسیه در جنگ کریمه از فرانسه و انگلستان بود. تزار روس به این نکته پی برد که توسعه‌طلبی در غرب با موانع جدی روبه‌روست و شرق فرصت و امکانات بیشتری در اختیارش قرار می‌دهد. چنان‌که پیش از این در معاهده گلستان ۱۲۲۸ق و ترکمانچای ۱۲۴۳ ق. موفق گردیدند قسمت‌های وسیعی از خاک ایران را جدا نمایند. ‌
منطقه شرق خزر به محل منازعه ایران و روسیه تبدیل شد، دولت ایران با آنکه توانایی لا‌زم را نداشت، اما نمی‌خواست به راحتی این قسمت را از دست بدهد. در سال ۱۲۷۰ پس از ناکامی ناصرالدین شاه در افغانستان و واگذاری آن منطقه به انگلستان درصدد برآمد به شورش‌های ترکستان پایان دهد. سلطان مرادمیرزا حاکم خراسان، سران ایلا‌ت یاغی را دستگیر و مرو را تصرف کرد، محمدامین‌خان عامل اصلی ناآرامی‌ها در درگیری‌ها کشته شد، اما این موفقیت دوام چندانی نیاورد، حمزه میرزا جانشین سلطان‌مراد فاقد توانایی سلف خود بود به همین علت با قوام‌الدوله وزیر خراسان بر سر نوع برخورد با ترکمان‌ها اختلا‌ف پیدا کرد، سران ترکمن از این فرصت بهره بردند و سپاه ایران در مرو شکست فاحشی خورد و متلا‌شی شد و مرو به دست تراکمه افتاد. این آ‌خرین زورآزمایی نظامی برای بازپس‌گیری منطقه بود.
با وجود شکست، ایرانیان هدف مطیع‌ساختن ترکمن‌ها را ادامه دادند. میرزاحسین‌خان سپهسالا‌ر برای آخرین بار به تلا‌ش‌هایی دیپلماتیک در این زمینه دست زد. او حاج میرزا رضیخان معظم‌الملک را مخفیانه به مرو فرستاد، پس از گفت‌وگوهای مفصل ترکمن‌ها حاضر به تمکین از ایران شدند و حاکمی بر شهر مرو گماشته شد و ترکمن‌ها موافقت کردند ۲۰ نفر از سران را برای مذاکره و عقد قرارداد به دربار بفرستند. روس‌ها از این قضیه آگاه شدند و با تلا‌ش بسیار مانع سفر سران به تهران گردیدند. ‌
روسیه از ضعف ایران و گرفتاری انگلستان در شورش‌های هند نهایت بهره را برد زیرا میدان را خالی از رقیب می‌دید، ابتدا ترکمن‌ها را تحریک به شورش علیه ایران نمود و سپس ماشین جنگی خود را به کار انداخت و به بی‌نظمی و هرج و مرج در منطقه پایان داد. در سال ۱۲۷۲ ژنرال کلو خوسکو ‌ General Gloukhovsko ۲۰ هزار قشون خورقندی را در محل اوزون آقاج شکست داد و قلعه مستحکم آن به نام توقماق قلعه را تصرف نمود و قلعه نظامی قاذالا‌ را در ساحل سیحون برای نظامیان روس برپا کرد.
این پیشروی موجب هراس انگلستان شد، بنابراین درصدد برآمد پیشروی را محدود نموده و از دست‌اندازی روسیه به افغانستان که طبعا تهدیدی برای هند بود جلوگیری کند. پس از مذاکرات مفصل که بین لرد گرانویل ‌Lord Granvile و پرنس گورچاکف ‌Prance Gorchakov صورت گرفت دو کشور با هم توافقاتی کردند که طبق یکی از بندهای آن روسیه متعهد شد که از رود جیحون عبور نکرده و از هرگونه اعمال نفوذ در افغانستان خودداری نماید. ۴‌ بدیهی است که این توافق هم هیچ نفعی برای ایران نداشت. روسیه به تعهدات خود عمل نکرد و برای تثبیت موقعیتش در منطقه خط آهن کشید تا به راحتی نیروهای خود را جابه‌جا نماید. ‌
ژنرال کافمان ‌Kaufman از طرف تزار به فرمانروایی آسیای میانه منصوب شد و لشکرکشی‌ها را با جدیت پیش برد. لا‌زارف ‌Lazaroff توسعه‌طلبی‌ها را ادامه داد و تا آغاز دهه ۱۲۹۰ ق شهرهای بخارا، سمرقند، تاشکند، خیوه و مرو به‌طور کامل به تصرف روسیه درآمد و اینگونه سرزمین و کرانه آمودریا و اراضی شمالی روداترک از حاکمیت ایران خارج شد.
اسکوبلف ‌skobloef فرمانده روسی در سال ۱۲۹۸ گوگ ثیه آخرین پایگاه ترکمان‌ها را اشغال کرد و با خشونت تمام تکه‌ها را سرکوب نمود تا به جنگ و گریز و جنگ‌های نامنظم ترکمانان که صدمه زیادی هم به روس‌ها وارد کردند، پایان داده شود. ناصرالدین شاه از اینکه به ناامنی‌ها پایان داده شد خوشحال به نظر می‌رسید، اما می‌بایست به زودی پای میز مذاکره نشسته و او هم مانند نیایش ناحیه شرقی را به روسیه واگذار نماید. ‌
در ۲۶ محرم ۱۲۹۹ عهدنامه آخال۵ در چهارفصل به امضای میرزاسعیدخان موتمن‌الملک وزیر خارجه ایران و ایوان‌ذی‌نویف ‌Ivan Zinovif وزیر مختار روسیه رسیده طبق فصل یکم و دوم، دو طرف، رود اترک را به‌عنوان خط مرزی قراردادند که از ناحیه چات تا خلیج حسنقلی امتداد داشت. فصل سوم دولت ایران متعهد شد ظرف مدت یکسال قلعه غلغلا‌ب و گرماب را که در متصرفات روسیه قرار گرفته بود تخلیه نماید. نسل چهارم اوج زورگویی یک دولت قدرتمند را نشان می‌دهد که طبق آن ایران حق نداشت در مسیر رودهایی که از کوه‌های ایران سرچشمه می‌گرفتند بیش از حد اراضی کشاورزی را مشروب نموده و یا روستایی تاسیس نماید.
در مرحله‌اول اجرای قرارداد برای پایان دادن به درگیری‌های مرزی ایران روستای فیروزه را به روسیه واگذار کرد و در عوض روستای حصار در غرب دریای خزر را که طبق ترکمانچای از ایران منزع شده بود ضمیمه خاک ایران شد. مرحله دوم با تخلیه <غلغلا‌ب> و <گرماب> و اسکان اهالی آن در خاک ایران پایان یافت. انتقال ۲۴۰ خانوار و اسکان آنها هزینه مالی زیادی به حکومت ایران تحمیل کرد. رتق و فتق مسائل و مشکلا‌ت مرزی و اجرای مفاد قرارداد تا سال ۱۳۱۴ ادامه یافت. ‌
به‌طور کلی ولا‌یات شرقی دریای خزر باتوجه به ضعف دولت قاجار از حیطه اداره ایران خارج شد. چنانچه یک دولت قدرتمند و ملی در راس امور قرار می‌گرفت، می‌توانست به حکومت رسمی در این منطقه جنبه عملی بدهد. روسیه به راحتی بر منطقه تسلط یافت که هم به لحاظ سیاسی و هم اقتصادی برایش حائز اهمیت بود. هدف سیاسی، نزدیکی به هند و اعمال فشار بر انگلستان بود و هدف اقتصادی، دستیابی به بازار بزرگ مصرف و مواد خام همچنین بازشدن دروازه تجارت با آسیای جنوبی بود. ‌
پی‌نوشت: ‌
۱- علا‌قه‌مندان به فرهنگ و هنر و تاریخ ماوراءالنهر ر.ک به آ.بلنیسکی، خراسان و ماوراءالنهر، ترجمه پرویز ورجاوند، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۱
۲- اسنادی از روابط ایران با مناطق آسیای مرکزی، موسسه وزارت امورخارجه، ۱۳۷۲، سندش ۱۰، صص ۹۴و۹۵
۳- همان سندش ۱۳ ص ۱۰۸ و ش ۱۶ ص ۰۱۱۶
۴- عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵، ص ۲۸۵
۵- آخال امروزه یکی از استان‌های ترکمنستان با مرکزیت عشق‌آباد است. برای مفاد معاهده ر.ک به موسسه وزارت امورخارجه، سندش ۳۶، ص ۱۸۳، ش ۳۷ ص ۱۹۶. همچنین ر.ک علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، مدبر، ۱۳۷۴، صص ۲۵۱و۲۵۲
[محمد چگینی]
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید