یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


«نوجوانی» جهشی به زندگی بزرگسالی


«نوجوانی» جهشی به زندگی بزرگسالی
نگران وضعیت دختر یا پسر خود هستید. کودکی که تا دیروز مشغول خاله بازی و بازی با ماشین و اسباب بازی ها بود، ناگهان تغییرات فراوانی کرده و شدیداًَ شما را دچار دلهره و اضطراب کرده است. او دیگر مانند گذشته به اعتقادهای شما احترام نمی گذارد و از دستورات تان پیروی نمی کند.
با او حرف می زنید ،ولی انگار که به گوشش فرو نمی رود. بیشتر اوقات یا در اتاق خود است و یا با دوستانش اوقات خود را می گذراند. رفتارهای عجیب و غریبی از او سرمی زند و لباس های نامناسب بر تن می کند. چه اتفاقی افتاده آیا او گرفتار دوستان ناباب شده است یا من (مادر یا پدر) به گونه ای با او رفتار کرده ام که او از من روز به روز دورتر ودورتر می شود.
اینها سؤال هایی است که به ذهن هر پدرو مادری که دختر یا پسری ۱۲-۱۰ ساله تا ۱۸ ساله داشته باشند خطور می کند. آنها به دنبال راه چاره ای هستند تا بتوانند دختر یا پسرشان را دوباره به طرف خود بکشانند و تابع اهداف و ارزش های خود کنند ،ولی در اکثر مواقع با شکست روبه رو می شوند و به دنبال جواب این قبیل سؤال ها می گردند. آنچه امروز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است این است که والدین بتوانند موقعیت و شرایط کودک ۱۲-۱۰ ساله خود را که حالا «نوجوان» نامیده می شود، درک کنند و درباره ویژگی های این دوره اطلاعات فراوانی کسب کنند، چون شناخت هرچه بیشتر والدین باعث می شود که آنها بهتر بتوانند شرایط و اوضاع نوجوان خود را درک کرده و راه های مناسب برای چگونگی رفتار با او را بیابند.در این جا به طور اجمال با ویژگی های جسمانی، روانی، شناختی، عاطفی و اخلاقی نوجوانان آشنا می شوید.
● چرخه اول
با اینکه تمامی والدین مدعی هستند که می دانند نوجوانان در سن بلوغ چه تغییراتی می کنند اکثرآنها در این دوران کمترین اطلاعات را دارند، زیرا درست است که نوجوانی با تغییرات فیزیکی آغاز می شود، اما ضمن این تحولات بسیاری از دگرگونی های روانی- عاطفی، شناختی و اخلاقی نیز در آنان به چشم می خورد. به دنبال تغییرات ظاهری و جسمانی که در اثر ترشح هورمون ها و تحولات رشدی این دوره رخ می دهد نوجوانان با بحران های فکری جدیدی روبه رو می شوند.
در دوره بلوغ ابتدا دست ها و پاها رشد می کنند، بعد عضلات پشت و گردن آنها، تغییرات جسمانی آنها باعث می شود تصوری را که سال ها از بدن خود داشته اند در دوره بلوغ تحول یافته ببینند خصوصاً دختران که با ویژگی لطافت و ظرافت ظاهری شان نزد دوستان و آشنایان و حتی خانواده مورد پذیرش قرار می گیرند، ناگهان تغییراتی در خود می بینند که تمام این لطافت ها و ظرافت ها را برهم ریخته است. بنابراین آنها که تصور بدنی نازیبایی از خود دارند و رفتارهای اعضای خانواده را نسبت به خود تحول یافته می بینند عزت نفسشان پائین آمده و آنها را در خود فرو می برد. بنابراین او بیشتر اوقات را در اتاق خود به فکر کردن می پردازد. او برای حل این مشکل که مبادا از بین رفتن این ظرافت های بدنی او دائمی باشد و او هیکلی مشابه جنس مخالف خود پیدا کند ساعت ها فکر می کند، گاهی برای حل این بحران به استفاده از لوازم آرایشی روی می آورد و یا در صورت نگرانی برخورد از سوی والدین و اولیای مدرسه سعی می کند با وسایل دیگری مثل لباس های عجیب و غریب و همراه داشتن گوشی همراه گران قیمت یا راندن خودرو، یا خرید سایر کیف و کفش های گران قیمت و مدل موهای متفاوت و... مشکلات خود را حل کرده و جلب توجه کند.
پسران نیز در این دوره مشکلاتی مشابه دارند. آنها سعی می کنند رفتاری متفاوت با دوران کودکی شان از سر بگیرند، ولی وقتی آنها برخی اندام های خود از جمله عضلات پشت گردنشان را هنوز رشد نایافته می بینند بنابراین وضعیت خود را در تعلیقی بین کودکی و بزرگسالی پیدا می کنند. پسران کمتر نگران وضعیت و ظرافت های ظاهری شان هستند و آنها بلوغ را نشانه مردی می دانند، اما چون والدین و اطرافیان هنوز قصد دارند آنها را تحت سیطره خود درآورند آنها را کوچک شمرده و بدین ترتیب نوجوانان در درک بزرگ شدن خود دچار بحران می شوند، به همین خاطر پسران نوجوان نیز همانند دختران در خود فرو رفته و به فکر راه چاره ای می افتند، به همین خاطر گاهی حرف زدنشان تغییر می کند و شکل راه رفتن و اعمال و رفتارشان دگرگون می شود و با رفتارهایی که با هنجارهای جامعه منطبق نیست، سعی در جلب توجه دیگران می کنند.
● چرخه دوم
تغییر رفتار در نوجوانان باعث برانگیختن والدین نسبت به آنان می شود. والدین سعی دارند اضطراب و نگرانی های خود را از به انحراف کشیده شدن فرزندشان با کنترل و محدود کردن او تسکین دهند.
آنها او را از بسیاری رفت وآمدها با دوستانشان و هم صحبتی با همسن و سال هایشان منع می کنند و او را در برابر استفاده از وسایل آرایشی و هرگونه تغییر در پوشش و ظاهرش محدود می کنند.خود این رفتارهای والدین چرخه جدیدی را به همراه می آورد که باعث می شود نوجوان بیشتر در خود فرو رفته و عزت نفس خود را در معرض تهدید ببیند. متأسفانه عده ای از والدین در این دوران با نوجوانشان همانگونه رفتار می کنند که در زمان کودکی با وی رفتار می کردند و اگر الگوی تربیتی آنها در دوران کودکی فرزندشان سخت گیرانه بود در این دوره نیز تمایل دارند نوجوانشان را برای نگهداری از مسائل و مشکلاتی که در محیط پیرامون او قرار دارد بکار گیرند و خود این شیوه رفتاری باعث می شود که نوجوان احساس کند والدینش او را درک نکرده و هنوز همانند بچه ها با او رفتار می کنند. البته این دسته از والدین بسیار ناپخته عمل می کنند از طرفی در جریان صحبت ها و مشاجرات با نوجوانشان اشاره می کنند «تو دیگر بزرگ شدی» ولی هنگام پذیرش برخی مسئولیت ها از سوی نوجوان با ممانعت آنها روبه رو شده که تو هنوز کودکی و به اصطلاح «دهانت بوی شیر می دهد». این شکل برخوردها که گاه از سوی افرادی خارج از خانواده نیز به چشم می خورد باعث می شود که تعلیق بین کودکی و بزرگسالی برزخی برای آنان فراهم آورد که باز هم آنان بیشتر در خود فرو رفته و درباره فلسفه این ماجرا بیشتر فکر کنند.
● چرخه سوم
نوجوانان در این دوره به لحاظ شناختی و تفکری، خیلی تغییر می کنند. آنها به دنبال حل بسیاری از پرسش ها که تا این لحظه به ذهنشان رسیده می روند، بنابراین، این مسئله باعث می شود که خود آنان ساخت فکری شان را عوض کنند. آنان در اواسط دوران نوجوانی به این نتیجه می رسند که دستورات و ارزش های مطلق کمی در جهان وجود دارد. او برخلاف دوران کودکی که فکر می کرد پدر و مادرش آدم هایی بی عیب و نقص هستند و می توانند به لحاظ فکری و روانی تا همیشه حمایتش کنند، به این نتیجه می رسد که پدر و مادر او هم مثل دیگران مرتکب خطا می شوند و همیشه هم معیارها و ارزش های جامعه پسند ندارند و بی عیب و نقص نیستند. او وقتی با همسالانش به صحبت می نشیند و متوجه مشکلاتی در خانواده آنها نیز می شود، به ساختن فکر و رفتاری جدیدی برای خود شکل می دهد. حالا دیگر او معتقد است که باید به دنبال هویت اصلی خود برود، هویتی که بهترین و مستقل از پدر و مادرش باشد.در این دوران نوجوان وارد مرحله بحران هویت می شود، او حالا نه تنها نسبت به ارزش های خانواده با دیدگاه متفاوت تری نگاه می کند بلکه این دیدگاه را در برابر بسیاری از ارزش های جامعه، جهان سیاست و نگرش های مذهبی نیز بکار می گیرد.
او ساعت ها درباره این جهان و پدیده های آن فکر می کند و فرضیه می سازد و بسیاری از اوقات آن را به آزمایش می گذارد پس از در فکر فرو رفتن و ساعت ها تنها ماندن در اتاقش نهراسید بلکه به او فرصت دهید تا شیوه های درست فکر کردن را خودش بیاموزد.بحران هویت در این دوره باعث می شود که نوجوان برای تشکیل هویت سازمان یافته خود به کودکی ها و خاطراتش رجوع کند. بنابراین هرچه خاطرات او از مهر و محبت پدر ومادرش آکنده باشد و احساس اطمینان و عزت نفس و ابراز وجود به وی داده شده باشد، بهتر می تواند با بحران های هویتی اش کنار بیاید.
تا پایان دوره نوجوانی یعنی وقتی که او قصد دارد پا به جامعه ای گسترده تر از دوستان و خانواده اش بگذارد و وارد یک زندگی اجتماعی گسترده تر شود، بهتر است تمامی بحران هویت وی حل شده و او به یک هویت منسجم دست پیدا کند و این امر وقتی امکان پذیر است که والدین و همسالانش توانسته باشند به او دراین راه کمک کنند.
نسرین زارعی
کارشناس ارشد روانشناسی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید