سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

علل عدم اقبال وسیع مردم به تشکل ها و احزاب چیست؟


یكی از مهمترین دلایل این امر عدم وجود روحیه كارجمعی و در نتیجه اعتقاد به ثمربخش بودن آن در نزد مردم است. در نتیجه اگر هم جمعی گردهم می آیند نه بر اساس انجام كار حزبی كه به دلیل داشتن دشمن مشترك و یا با هدف تقویت خویش برای قلع و قمع رقیبان است. از سویی كار حزبی مستلزم صبر و تحمل رنج ها و سختی های ناشی از آن است، در حالی كه اغلب ما به دنبال حل این مشكلات به طور یك شبه با كمك یك قهرمان هستیم (پیمودن ره صدساله یك شبه). ساختار احزاب ما شفاف و دموكراتیك نیست، اغلب به كلوپ سیاسی جمعی محدود و مشخص از افراد یا نخبگان شبیه است و در بهترین حالت به یك انجمن صنفی و یا سندیكا شبیه است كه در آن عده ای برای رسیدن یا حفظ منافعی خاص گردهم آمده اند. برنامه ها كوتاه مدت، مقطعی و كلی است و فاقد برنامه ای جامع و همه جانبه نگر در مورد مسائل و چالش های پیش رو هستند كه به دلیل عدم درك درست از تحولات و ویژگی های جامعه است. نیروهای حزبی در حكم پیاده نظام و سربازان جمعی از سران حزب هستند كه بی اطلاع از چرایی دستورات باید فقط مطیع فرامین باشند و سران احزاب از این افراد به عنوان پیاده نظام خویش در جدال ها و درگیری ها بهره گرفته آنان را به مسلخ كشانده و سپس باز از مظلومیت آنان در راه تهییج افكار عمومی بهره می گیرند تا به اهداف خویش برسند. كاركرد احزاب فقط به زمینه سیاسی آن هم در نازلترین سطح آن محدود و هیچ برنامه ای در سایر زمینه ها پیش بینی و یا لازم تشخیص داده نشده است. در نتیجه اگر احزاب دارای كاركرد و اثرات منفی نباشند، اثر مثبت و قابل ذكری نیز نخواهند داشت كه مردم به آن امیدوار باشند. در حقیقت احزاب به همان دردها و مشكلات سایر نهاد های مدنی جامعه ما دچارند. هیچ گونه وجه تمایز مشخص، جذابیت خاص، كاركرد ویژه و جایگاه متمایزی در روند تحولات حداقل از نظر مردم ایفا نمی كنند كه مایه دلگرمی و اطمینان مردم شود.
* سردبیر دوهفته نامه طلوع قاینات
سیدمجتبی هاشمی*
منبع : ایران یکصد سال پس از مشروطیت


همچنین مشاهده کنید