سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

فلسفه ورزی با پتک


فلسفه ورزی با پتک
ماركس می گفت كه فلاسفه تاكنون به تفسیر عالم پرداخته اند و از این پس باید به تغییر عالم پرداخت و هایدگر چنانكه خود گفته است گمان می برد كه حزب ناسیونال سوسیالیسم (نازی) انسانی نو و رویكردی تازه با تكنیك سیاره ای به وجود خواهد آورد. این خطایی است كه هر جا فلسفه در دام آن افتاده، نه تنها تفكر، بل جهانی را در معرض خطر قرار داده است.
فلسفه عملی در حكم دایره مربع است. این بدان معنا نیست كه فلسفه حق تأثیرگذاری در سیاست و افكار عمومی را ندارد، بلكه به آن معناست كه اولاً تأثیر فلسفه همواره تأثیری غیرمستقیم است و ثانیاً حتی به فرض اینكه فیلسوف حق داشته باشد كه از موضعی خدایگانی طرح مدینه ای سیاسی دراندازد، اما خاستگاه فلسفه غایت آزادی از دیكته های عیان و نهانی است كه از بدو تولد كه ما در غایت انفعال و تأثیرپذیری تقریباً یك سویه ای هستیم، از همه سو چشم و گوش و ذهن ما را آماج خود قرار داده و از همان زمان دست به كار ساختن چارچوب ذهنیت ما شده است. چگونگی رابطه عینیت (ابژكتیویته) و ذهنیت(سوبژكتیویته) در میان فلاسفه- به ویژه پس از رنسانس- همواره محل بحث و منازعات دشواری بوده است.
خلاصه آنكه در مورد رابطه ذهن و عین مسائل زیادی در فلسفه مطرح می شود كه به گرد گمان افراد عادی نیز نمی ر سد؛ به عنوان مثال به فرض كه تصور ذهنی و عین خارجی هر دو وجود داشته باشند، باز هم این مسائل مطرح است كه ملاك درستی یك حكم كدام است. مطابقت ذهن با عین یا برعكس؟ به بیانی دیگر كدام را باید مبنای مطابقت گرفت؛ ذهن یا عین را؟ در هر حال فرضیه مطابقت از دیرباز تا زمان هوسرل و هایدگر شایع ترین ملاك درستی و نادرستی یا خطا و صواب بوده است. افزون بر آن نباید بی درنگ نظریه های یاد شده را از آن رو كه برخلاف عادت ماست به هذیان و مالیخولیا متهم كنیم.
استدلال باركلی در انكار عالم مادی چنان قوی بود كه لنین را كه دشمن سرسخت او بود به عجز معترف ساخت. در فلسفه ما باید حتی به خارق العاده ترین نظریه ها گوش بسپاریم؛ مثلاً اینكه از كجا معلوم كه من میز را همان گونه كه هست می شناسم، جداً یك پرسش فلسفی و در خور تأمل است. هم از این رو برتراند راسل- فیلسوف قرن بیستم- این مسئله را سرآغاز مباحث كتاب مسائل فلسفه خود قرار داده است.
اما طرح این مسائل تا آنجا كه از حد نظر فراتر نمی رود، گویای آزادی نامشروط و در عین حال مشروع و ضرور فلسفه ورزی باشد، اما تصور كنید كه فیلسوفی چون پورهون كه پدربزرگ شك فلسفی به شمار می آید فلسفه اش را به طریقی عملی می ساخت. در این صورت مسلماً سنگ روی سنگ بند نمی شد. هیچ اتومبیلی ترمز نمی گرفت، هیچ كس وقتی به خطری چون شعله آتش یا دره یا چاه یا دشمن و مانند آنها نزدیك می شد هیچ كاری برای دفع خطر نمی كرد. وقتی كه افلاطون طرح مدینه ایده آل خود را در كتاب جمهوریت می ریزد، حاصل آن می شود كه كمابیش جز معدودی از فیلسوف شاهان، همه باید چون یك برده و یك مهره كه جا و كارشان دقیقاً برای همیشه تعیین شده است عمل كنند. در نتیجه، فلسفه كه از غایت آزاداندیشی آغاز شده به ضد خود تبدیل می شود، زیرا فیلسوف در مقام یك خدا و موجودی خطاناپذیر می خواهد ذهنیت خود را بر عینیت و واقعیت تحمیل كند. به قول نیچه فلسفه ورزی با پتك.
سیاوش جمادی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید