سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

پیشگامان جراحی قلب


پیشگامان جراحی قلب
در بخش بزرگی از تاریخ پزشکی، قلب انسان اندامی ممنوع به حساب می آمد که بیش از اندازه ظریف است که امکان دست زدن به آن وجود داشته باشد.پیشرفت های واقعی در این زمینه و شکستن تابوی عمل جراحی بر روی قلب از زمان جنگ جهانی دوم آغاز شد. در این زمان پزشکان نظامی که با جراحات و رنج بیماران در مقیاس وسیع روبه رو بودند، پیشگام به وجود آمدن پیشرفت هایی در زمینه های مختلف مربوط به جراحی مانند آنتی بیوتیک ها، بیهوشی و انتقال خون شدند.یکی از اولین جراحانی که تکنیک های اصلاح شده برای دسترسی یافتن به قلب استفاده کرد، دکتر «دوایت هارکن» یک جراح جوان ارتش آمریکا بود.
بسیاری از بیماران «هارکن» سربازان جوانی بودند که از جبهه جنگ در اروپا با قطعات ترکش و گلوله جا مانده درون قلبشان به بیمارستان ها آورده می شدند. به جای گذاشتن قطعات ترکش در قلب خطرناک بود، اما برداشتن آنها هم تقریباً کشنده به حساب می آمد. هارکن شروع به عمل کردن بر روی حیوانات کرد تا تکنیکی را به وجود آورد که با آن بتواند در دیواره یک قلب در حال تپش برش ایجاد کند، انگشت را به درون آن فرو ببرد و پس از تعیین مکان ترکش آن را خارج کند. همه ۱۴ حیوانی که در ابتدا توسط او مورد آزمایش قرار گرفتند مردند. از گروه ۱۴تایی دوم نیمی مردند. در گروه سوم حیوانات مرگ و میر به دو عدد رسید. به این ترتیب او احساس کرد آمادگی دارد که این تکنیک را روی انسان آزمایش کند. همه بیماران او که پس از آن مورد عمل قرار گرفتند، زنده باقی ماندند. به این ترتیب ثابت شد که می توان بر روی قلب عمل جراحی انجام داد.مدت زیادی طول نکشید که جراحان به فکر استفاده از تکنیک هارکن بر روی دریچه های معیوب قلب افتادند. در سال ۱۹۴۸ هارکن و یک جراح فیلادلفیایی به نام دکتر چارلز بیلی به طور مستقل جراحی بر روی قلب برای اصلاح تنگی دریچه میترال قلب را گزارش کردند. در این مورد هم پس از ایجاد روزنه ای در دیواره قلب در حال ضربان یک انگشت به درون قلب فرو برده می شد و با دقت بسیار دریچه تنگ شده گشاد می شد. نتایج اولیه مصیبت بار بود و اکثر بیماران می مردند. اما به تدریج جراحان با اصلاح تکنیک خود توانستند این عمل را به نحوی بی خطر انجام دهند. پس از آن این نوع جراحی بدون دید- جراحی قلب بسته _ در سراسر دنیا گسترش یافت. تکنیک های جراحی قلب بسته گرچه بسیار تاثیر گذار بودند اما آنها در موارد نقایص وخیم تر قلبی مانند بیماری های مادرزادی قلب که کودکان مبتلا با تنگی نفس و کبودی به مرگی زودرس می رسیدند یا در مبتلایان به تب روماتیسمی که دریچه های قلب تنگ می شدند یا به هم می چسبیدند، چاره ساز نبودند. اگر جراحان نمی توانستند از داخل بر روی قلب عمل کنند، در واقع کاری از دستشان برنمی آمد. اما جراحان چگونه می توانستند قلب را باز کنند بدون آنکه بیمارانشان از خونریزی بمیرند؟ متوقف کردن موقتی ضربان قلب تنها چهار دقیقه به جراح وقت می داد تا پیش از صدمه دیدن مغز به علت نرسیدن اکسیژن اعمال لازم را انجام دهد.در این زمان یک جراح جوان کانادایی به نام «بیل بیگلو» در دانشگاه مینه سوتای آمریکا به اولین پاسخ عملی اگر چه بسیار غریب برای مسئله فوق رسید. او متوجه شده بود که حیوانات زمستان خواب در زمستان های سرد و گزنده کانادا دوام می آورند. قلب آنها آهسته تر می زند و می توانند بدون غذا برای ماه ها زنده بمانند.بیگلو با این فرض که سرما ممکن است کلید عمل جراحی از درون قلب باشد، شروع به آزمایش روی حیوانات کرد و دریافت که با سرد کردن بدن سگ ها جراحی قلب باز می تواند برای مدت های طولانی انجام شود. او نشان داد که در درجه حرارت های پایین تر بافت های بدن و مغز نیاز به اکسیژن زیادی ندارند و می توانند مدت طولانی تر بدون خون اکسیژن دار زنده بمانند.در دوم سپتامبر ۱۹۵۲ دو جراح در دانشگاه مینه سوتا دکتر «والتون لیلهی» و دکتر «جان لویس» اولین جراحی قلب باز را بر روی یک دختر پنج ساله که حفره ای در قلبش داشت انجام دادند. درجه حرارت این دختر را که برای متوقف کردن لرزیدنش او را بیهوش کرده بودند با یک پتوی خاص تا ۸۱ درجه فارنهایت کاهش دادند.در این درجه حرارت دختر می توانست بدون تلمبه کردن قلب برای ده دقیقه _ یعنی شش دقیقه بیشتر _ زنده بماند. لیلهی و لویس پس از بستن ورودی خون به قلب و خالی کردن خون آن قلب دختر را در حالی که هنوز آهسته می تپید باز کردند و به سرعت سوراخ درون دیواره قلب او را بخیه زدند. دختر پس از عمل در حالی که قلبش برای اولین بار در طول عمرش درست کار می کرد درون حمام آب گرم قرار داده شد تا درجه حرارت بدنش به میزان طبیعی باز گردد. نتیجه عمل موفقیت آمیز بود.این «رویکرد همراه با کاهش دادن دما» در درمان نقایص کوچک قلب بسیار موفق بود. اما در بسیاری از موارد هنگامی که جراحان قلب را می گشودند با نقایص پیچیده تری روبه رو می شدند که زمان بیشتری از ده دقیقه برای ترمیم لازم داشت و بنابراین نیاز به رویکرد بهتری بود.رویای ساختن ماشینی که بتواند حین جراحی کارکرد قلب و ریه ها را به عهده بگیرد از پیش از جنگ جهانی دوم وجود داشت. اولین نمونه ها مانند مدلی که توسط پیشگامانی مانند دکتر «جان گیبسون» در انگلیس ساخته شد خطرناک و زحمت آفرین بودند. اغلب خون از آنها نشت می کرد، به سلول های خون آسیب می رساندند و باعث آمبولی هوا می شدند. تازه در سال ۱۹۵۸ که یک سیستم حباب زدایی از خون کامل شد، ماشین های «قلب- ریه» وارد عرصه عمل شد. بعد ها دکتر «دنیس ملروز» در عمل تزریق دارویی به قلب برای متوقف کردن ضربان آن حین جراحی پیشگام شد.اکنون جراحان نه تنها وقت کافی برای عمل جراحی بر روی قلبی که از خون خالی بود داشتند بلکه بر روی قلبی عمل می کردند که حرکت نمی کرد و آنها زمان کافی برای تصحیح وخیم ترین ناهنجاری ها را داشتند. حفره هایی که بسیار بزرگ بودند پس از گذاشتن پروتز بخیه زده می شدند و در صورتی که ترمیم دریچه ها ممکن نبود، دریچه های مصنوعی کار گذاشته می شدند. شریان های مسدود شده بای پس می شدند و شریان های ضعیف شده کلاً تعویض می شدند. جراحی مدرن قلب به نظر غیرقابل توقف می رسید.اما یک مشکل عمده هنوز باقی مانده بود، هنگامی که کل عضله قلب آنقدر بیمار است که قابل ترمیم نیست چه باید کرد؟ آیا می توان به بیماران قلب جدیدی داد؟رقابت جدیدی میان جراحان قلب در راه بود.
ترجمه: علی ملائکه
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان


همچنین مشاهده کنید