یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
اخلاق و روش در انسانشناسی فرهنگی
● رئوس کلی
انسانشناسان با آگاهی روز افزون از زمینههای حقوقی و اخلاقی کارشان، دریافتهاند که برخی چیزها را صرفاً به خاطر جالب بودن یا دارا بودن ارزش علمی نمیتوان مطالعه کرد.انسانشناسان زبانشناختی و انسانشناسان فرهنگی، عمدتاً زندگی مردم را مطالعه میکنند و عمیقترین تعهد اخلاقی انسانشناس متوجه مردمی است که مطالعهشان میکند. پیش از این انسانشناسی فرهنگی به کار میدانی در جوامع دیگر نیاز داشته است. مردمنگاری، مطالعه شخصی و بیواسطهٔ مجموعههای فرهنگی محلی است. مردم نگاران در اجتماعات طبیعی کار میکنند. آنها در حین مطالعه زندگی مردم محلی با ایشان روابط شخصی به وجود میآورند.
جداول مصاحبه ممکن است برای راهنمایی مصاحبهها استفاده شوند و تضمین کنند که مجموعههای تولید شده توسط مردمنگاران اطلاعات قابل مقایسهای هستند که از همه افراد به دست آمدهاند. مردم نگاران همراه با مشاوران فرهنگی به طور فشردهای روی زندگی محلی مناطق ویژه کار میکنند. زندگینامهها، تجربیات شخصی افراد را با استفاده از فرهنگ و تغییر فرهنگی مستند میسازد. اطلاعات تبارشناختی خصوصاً در جوامعی اهمیت دارد که در آنها زندگی اجتماعی براساس قوانین توراث خویشاوندی و ازدواج پایهریزی شده است. تحقیقات زبان شناختی که اغلب توسط یک گروه انجام شده، مطالعهٔ نظاممند یک حوزه یا میدان کاری است که به شکل اضافه کار صورت گرفته است.
پیش از این، انسانشناسان فرهنگی در جوامع کوچک و جامعهشناسان در کشورهای مدرن کار میکردند. چرا تحقیق پیمایشی که نماینده جامعهشناسی است با مردمنگاری متفاوت است؟ تحقیقات پیمایشی با استفاده از پاسخگویانی که تحصیلات بیشتری دارند، از پرسشنامههایی استفاده میکند که افراد مورد تحقیق آنها را پُر میکنند. جامعهشناسان نمونهها را مطالعه میکنند تا نتایجی دربارهٔ جمعیت بزرگتر به دست آورند. تنوع زندگی اجتماعی در کشورهای مدرن نیازمند آن است که حتی انسانشناسان نیز برخی روشهای پیمایشی را به کار گیرند. هر چند انسانشناسان نیز ویژگی تحقیق دوستانه و بیواسطهٔ مردمنگاری را حفظ میکنند.
انتقادات گزارش انجمن انسانشناسی درباره محققان یانومی و منتقد آنها.
در سال ۲۰۰۰ انسانشناسی با اخبار تهمتهایی که به محققان زده بودند، دچار تنش شده بود. این محققان در میان سرخپوستان یانومامی ونزئلا و برزیل کار کرده بودند. در کتابی با عنوان تاریکی در اِلدورادو، پاتریک تیرنی، روزنامهنگار محقق، از بین سایرین، مرحوم جیمز نیل پزشک و تبارشناس معتبر و ناپلئون چاگنون، انسانشناس مشهور را به اعمال خطاهائی در تحقیق متهم کرده بود. تیرنی ادعا کرده بود که نیل آگاهانه از واکسن سرخک خطرناکی استفاده کرده، که بجای آنکه به پانومامیها کمک کند به آنها آسیب زده است و دیگر اینکه نیل از درمان پزشکی سرخپوستان برای حفاظت از درستی طرح تحقیقش دریغ کرده است.
انجمن انسانشناسی آمریکا (AAA) برای بررسی ادعاهای تیرنی گروه بازرسی را سازمان دهی کرد. به دنبال آن گزارش پایانی بازرسان که در یکم جولای ۲۰۰۲ به چاپ رسیده بود به شکل مقالهای مطرح شد. در پاسخ به این سوال که آیا دکتر نیل بایستی برای واکسنهای سرخکی که به یانومامیها داده است محکوم شود، گزارش گروه بازرسی چنین تعیین کرده است که: واکسنها «قطعاً... بسیاری از زندگی ها را حفظ کرده است» و «تدبیری مفید» بوده است. گزارش AAA بسیاری از اتهامات چاگنون را بیشتر اشتباه، غیرقابل اثبات، مبالغه آمیز یا نمونهای از قضاوت نادرست دانست تا یک رابطه نامشروع اخلاقی. در برخی موارد ادعاهای تیرنی بر پایهٔ تحقیق مستقل او بنا نشده بود بلکه براساس مواردی بود که خود چاگنون در مجموعه کتاب ها و مقالات یانومامیها منتشر کرده بود.
کتاب تیرنی و واکنشهای انسانشناسان مختلف در برابر آن در حرفهٔ انسانشناسی هیجان شدیدی آفرید. پزشکان، تبارشناسان و انسانشناسان مشهور مختلف در حمایت از دکتر نیل گرد هم آمدند. بسیاری از انسانشناسان نیز از چاگنون حمایت کردند و در ادعاهای تیرنی نقایص ویژهای را مورد شناسایی قرار دادند.
دیگران خودشان خواسته بودند که بدترین چیزها را دربارهٔ چاگنون باور کنند. شاید سوءظن آنها به وسیله گزارش ماجراجویانه خود چاگنون در کتابها و فیلمها تحریک شده باشد. بسیاری از انسانشناسان گزارشات چاگنون، خصوصاً گزارش او را در مورد طراحی مدلهای زیستی برای شرح پرخاشگری انسان، ناقص و باور نکردنی یافتند. بسیاری دیگر فکر میکردند کار چاگنون به خاطر دیدگاه های نظری غیر معمولاش یا به علت حسادت حرفهای، با انتقادی غیرمنصفانه، برجسته شده بود. انتقادی هم بر ترکیب گروه بازرسی AAA وارد بود، گفته شده که برخی از آنها در برابر چاگنون و دیدگاه هایش سوگیری داشتند و لذا بعید بود که به نتایج منصفانهای دست یابند. گزارش کامل پایانی در وب سایت AAA قابل دسترس است.
(http: // www.aaanet. Org/edtf/index. Htm)
مادامی که شما این مقاله را بخوانید، میبینید که چگونه نسبت به نتیجه گیریهای گروه بازرسی و به بیرحمی اتهامات مختلف واکنش نشان میدهید. آیا شما فکر میکنید کتاب تیرنی برای انسانشناسی خوب بود؟ برای دستیابی به نتیجه یا دست کم برای رسیدن به وضعیت ثابت جدید، بحث در رسالهای، در انسانشناسی در گرفته بود. دوشنبه یکم جولای ۲۰۰۲، موسسه انسانشناسی آمریکا گزارش هیأت منصفهای را منتشر کرد که مسؤول تجدید نظر اتهامات رفتار غیراخلاقی انسانشناسان سرشناسی بود که در پایان دهه ۱۹۶۰ در سرچشمههای رودخانه آمازون روی مردم یانومامی مطالعه کرده بودند.
گزارش ۳۴۰ صفحهای، علاوه بر تحلیل که در آن هم از انسانشناسان متهم و هم از مدعیان آنها انتقاد شده است، شامل گزارشات بازتابیای است که قصد داشته اعمال اخلاقی را در میان انسانشناسانی که با اجتماعات بومی کار میکردند، بهبود بخشد.
کتاب سال ۲۰۰۰ پاتریک تیرنی، تاریکی در اِلدورادوبراساس کار انسانشناسان در میان یانومامی (یک گروه قومی بومی در مناطق دور افتاده برزیل و ونزوئلا) نوشته شده بود. آقای تیرنی ادعا کرد در اواخر دههٔ ۱۹۶۰، ناپلئون چاگنون، که اکنون پرفسور بازنشسته انسانشناسی دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا است و جیمز او. نیل پرفسور قدیمی تبارشناسی انسانی در دانشگاه میشگان در آن آربور، بدون هیچ ملاحظهای اجتماعاتی را که مطالعه میکردند به خطر انداخته بودند. در این میان یکی از جدیترین اتهامات این است که آقای چاگنون به طور نامحسوسی دست به خشونت بیرحمانهای در میان یانومامیها زده بود و تلاشهای آقای نیل برای توزیع و اکسنهای سرخک میان یانومامیها بیشتر برای کنجکاوی علمی انجام شده بود تا برای انجام عمل پزشکی مطمئن.
در انتقاداتی که به کتاب آقای تیرنی شده این اتهامات کاملاً رد شده است و دو گزارش قبلی ـ که به وسیله جامعه آمریکایی ژنتیک انسانی و دانشگاه کالیفرنیا درسانتا باربارا تهیه شده است ـ نیز این اتهامات را به درد نخور دانستهاند. کمیته هیأت اجرایی انجمن طی مقدمه کوتاهی در گزارش اعلام کرد که کتاب آقای تیرنی «شامل موارد متعدد بیاساس، تحریف شده و اتهامات جنجال برانگیزی درباره رفتار انسانشناسی در میان یانومامیها میباشد.» علیرغم این، گزارش بیان میکند که کتاب هر چند عمیقاً ناقص است اما موضوعات اخلاقیای را مطرح میکند که ما بایستی با آنها روبرو شویم. بازنمائی یانومامی ها در رسانههای جمعی مثال مناسبی بود، گزارش روشن میکند که چاگنون دچار ناکامی شد وقتی سیستمهای خبری تصاویر کاریکاتوری سادهای از یانومامی نمایش دادند که به اندازهٔ «مردم وحشی»ای که در گفتههای چاگنون از آن یاد شده بود خشونت داشتند.
مثال دیگر کوتاهی کردن در کسب اجازهٔ آگاهانه هنگامی که از یانومامیها نمونههای خونی میگرفتند بود. گزارش نتیجه میگیرد که آقای نیل و همکارانش موفق نشدهاند که به یانومامی ها توضیح دهند که تشریفات خونگیری به طور قطع «فواید فوری برای سلامتی نشان نخواهد داد.» این کار هیأت منصفه، مجمع انسانشناسی را به چالش کشید و نتوانستند با استانداردهای اجازهٔ آگاهانه که در اواخر دهه ۱۹۶۰ ایجاد شده بود، مواجه شوند.
گزارش همچنین شامل رسائلی درباره مفاهیم مورد بحث اِلدو رادو برای سرمشقهای اخلاقی کامل انسانشناسی میباشد. یکی از این رسائل توسط ای. واتکینز باستانشناس ادارهٔ آمریکایی امور سرخپوستی ـ که رئیس کمیته اخلاقی انجمن نیز بود، نوشته شده بود.آقای واتکینز مینویسد که قضیه یانومامی بایستی باعث شود که از میدان کار بازدید بعمل بیاید و رهنمونهای میدان بر اجازهٔ آگاهانه تاثیر بگذارد و این به راحتی بین انسانشناسان و مردمی که مورد مطالعه قرار میگیرند ردّ و بدل شود.
نخستین واکنش به گزارش حالتی ترکیبی داشت. مایکل دی. فیشر یک سخنران برجستهٔ انسانشناسی در دانشگاه کنت، در انگلستان، طی یک ایمیل بیان داشت که به اعضای هیأت نظارت دستور داده است تا در مورد قصورشان برای رسیدن به اجماع روی سؤالات مختلف درباره واقعیت و مفهوم، صریح باشند.
ارزیابی بسیار مبهمی نیز از سوی ریموند هایمز انجام شده است، پرفسور انسانشناسی دانشگاه نبراسکا درلینکل آقای هایمز به ماندی گفت که از عبارات خبری شکایت آمیز یانومامی در مورد رسانههای جمعی متعجب شده است. او گفت: گزارش، در این مورد که کاریکاتورهای یانومامی در رسانههای جمعی آمریکای شمالی چه نوع تخریبی ایجاد کرده، توضیح کاملی نداده است. او گفت: شاید علاقهٔ مجمع این است که چنین کاریکاتورهایی به عنوان دلایل استخراج معادن و قطع کردن درختان استفاده شدهاند تا توجه کسانی را که امید به مصادره کردن زمینهای یانومامی دارند را به خود جلب کنند. هایمز معتقد است که جاذبههای تجاری راههایی را برای استثمار کردن یانومامی ها، با یا بدون کمک تحریف رسانهای مطالعات انسانشناسی، پیدا خواهند کرد. او گفت: به این دلیل که علت گزارش چنین سؤالاتی مبهم است، لذا برای خواننده مشکل است که دقیقاً بسنجد که چگونه ممکن بود شرایط یانومامیها متفاوت شده باشد اگر آقای چاگنون از کاریکاتورسازی رسانههای خبری از روی کارش ممانعت کرده بود.
جیمز اس. بوستر پرفسور انسانشناسی دانشگاه کانکتیکات، گفت: این برای کمیته احمقانه بود که درست همان وقتی که اشتباه بودن بسیاری از اتهامات آقای تیرنی روشن شده بود، انرژی زیادی را صرف کنند. «چاگنون به قتل متهم شد و مستوجب مرگ بود و به نظر میرسد که حالا برای یک اشتباه در پارک کردن ماشین مجرم شناخته شده است».
روبرت بروفسکی، پرفسور انسانشناسی دانشگاه هاوائی پاسیفیک، معتقد است که کمیته «نسبت به جلسه نوامبر پیشرفت چشمگیری حاصل کرده است» در جلسهٔ انجمن، کمیته گزارش مقدماتیای را منتشر کرد که به سرعت در بحثها پوشیده شد. دو نفر از اعضای کمیته گفتند که با شیوه بیان آن کاملاً موافق نبودهاند و خواستند که گزارش پس گرفته شود. آقای بروفسکی گفت او عمیقاً ناامید بوده با وجود اینکه گزارش پایانی شامل گزارشات اخلاقی در مورد کار کمیته که از نوامبر روی سایت انجمن پست شده بود، نبوده است.گزارش شامل دستورالعملهایی برای یافتن تفاسیر کامپیوتری است، اما در متن خودش فاقد آنها میباشد. برخلاف تایید سازمانهای پزشکی و قانونی، انجمن انسانشناسی آمریکا فاقد توانایی لازم برای مجازات امور غیراخلاقی است. هر چند انجمن انسانشناسی آمریکا میتواند به اتهامات وارد بر برخی رفتارهای اخلاقی، رسیدگی کند و یافتههایش را به اطلاع عموم برساند. همانطور که این کار را در موردی که دربارهاش خواندید انجام داده بود.
مباحث اخلاقی مثل موارد فرضیای که از موضوعات اخلاقی ناشی میشوند، بطور منظم در نشریه ماهانهٔ انجمن انسانشناسی آمریکا دیده میشوند. در فصل دوم شما قسمتهایی از نشانههای اخلاقی AAA را میخوانید که توسط انجمن بعنوان سرمشقهایی برای انسانشناسان پیشنهاد شده است تا از این طریق آنها تحقیقات شان را طراحی و اجرا کنند و با همکارانشان در داخل و خارج رابطه برقرار کنند. این فصل به بررسی اخلاق و روش در انسانشناسی زبانشناختی و انسانشناسی فرهنگی میپردازد. مسائل اخلاقی مشترک بسیاری در انسانشناسی فرهنگی و زبانشناختی مشترک است تا این دو با زندگی مردم به کار خود ادامه دهند. سپس بحث روشها در این بخش روی انسانشناسی فرهنگی و خصوصاً بر مردمنگاری تمرکز خواهد کرد.
● اخلاق:
مردمنگاران (کسانی که در انسانشناسی فرهنگی روی میدان تحقیق میکنند) عموماً روی زمین تحقیق خارج از منطقه کشور خودشان کار کردهاند. در کشور میزبان، مردمنگار مجوز، کمک و دانش از مقامات رسمی دولت، متخصصین و بسیاری دیگر تقاضا میکند. خصوصاً اگر مردم آن اجتماع قبلاً مورد مطالعه قرار گرفته باشند. وقتی که سوژه تحقیق زندگی مردمی است که انسانشناسان در آن دخالت میکنند، میزان حساسیت فرهنگی بسیار زیاد میشود. انسانشناسان به بنیان نهادن و حفظ روابط غیر استثمارگرایانه، مشترک و مناسب با همکاران شان در کشور مهمان نیاز دارند.
انجمن انسانشناسی آمریکا به انسانشناسان توصیه میکند که با نشانههای اخلاقی آن سازمان پیش روند. به یاد داشته باشید وضعیت نشانههایی که انسانشناسان دارند الزاماتی برای زمین علمی، جامعه و فرهنگ وسیعتر و برای نژادهای انسانی و سایر نژادها و محیطها، ایجاد میکند. شما ممکن است بخواهید نشانهها را برای عمیق شدن در این بحث بازنگری کنید.
برای کار کردن در یک کشور و اجتماع میزبان، محققان باید مقامات و همکاران آنجا را درباره هدف و یافتهها و نتایج پیش بینی شده و تاثیرات تحقیق مطلع کنند. محققان مجبورند که موافقت آگاهانه همه هیأتهای مربوط را به دست آورند. مثل مراجعی که راه های دست یابی به میدانهای تحقیق را کنترل می کنند. پیش از شروع تحقیق محققان بایستی درباره هدف، نوع و روال کار تحقیقی ، سودها و هزینههای احتمالیشان برای آنها صحبت کنند. موافقت آگاهانه (موافقت برای انجام بخشی از تحقیق) باید از هر کسی که اطلاعات میدهد یا هر کسی که تحقیق ممکن است روی او انجام شود، کسب شده باشد.
روش شبکهسازی فرهنگیای که از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، پیش از آنکه کار میدانی آنجام شود لازم است. برای این بحث توجه به اینکه من برای اولین کار میدانیام در ماداگاسکار که از سال ۱۹۶۶ آغاز شده بود، چگونه آماده شدم،مثال خوبی است. پیش از رسیدن به ماداگاسکار برای انجام تحقیقم در آنجا از سفارت ماداگاسکار در فرانسه، جایی که ۶ ماه برای آمادگی زبان در آنجا گذراندم، روادید گرفتم. ابتدا به آنتانانویوو، پایتخت ماداگاسکار رسیدم و با انسانشناسان دانشگاهی آنجا برای یاری گرفتن از تبحر آنها و توصیه آنها درباره طرحم، ملاقات کردم. سپس وقتی که به منطقه گروه قومی بتسیلئو که تصمیم داشتم مطالعهاش کنم، رسیدم، با رئیس منطقه ملاقات کردم.
بالاخره من با روسای همهٔ بخشهای اجرائی سطح پائین جائی که میخواستم کار کنم، ملاقات کردم. سپس با مردم مطلع شهر کوچکی که ابتدا در آن مستقر شده بودم، دوست شدم. مردم شهر شبکههای اجتماعیای داشتند که ادامهاش به مناطق روستایی میرسید، جائی که من میخواستم بخش عمدهٔ مردمنگاریام را در آن انجام دهم. من از میان ارتباطات شخصی شبکهای بوجود آوردم که بالاخره مرا قادر ساخت تا در مناطق مختلف روستایی که یکی از آنها هم اولین مکان میدان کاری من بود، کار کنم. من تلاش کردم در تمام مدت اقامتم در ماداگاسکار با دانشمندان و کارمندان اداریای که در آغاز به من کمک کرده بودند، در تماس باشم. بعدها وقتی من از بورس برای بازگشت به ماداگاسکار استفاده کردم، دو تا از آن دانشمندان را بعنوان همکاران اصلی در تحقیق به حساب آوردم.
براساس آئین نامه انجمن انسانشناسی آمریکا، انسانشناسان نسبت به مردمی که در میدان با آنها کار میکنند دینی دارند و باید متقابلاً با راه های مناسب پاسخگوی آنها باشند. برای مثال: برای انسانشناسان آمریکای شمالی مناسب است که در کشورهای دیگر کار کنند، زیرا:
۱) شامل همکاری کشور میزبان در طرحهای تحقیقیشان و تقاضاهای بودجهای میشود.
۲) برقراری روابط مشترک با همکاران و نهادهای آنها را در پی دارد.
۳) همکاری کشور میزبان در انتشار نتایج تحقیق را در پی دارد.
البته در انسانشناسی زبانشناختی و فرهنگی، مثل سایر شاخهها، وظیفه اصلی انسانشناسی این است که مردم را مطالعه کند.
● طرح تحقیق
انسانشناسان برای انجام تحقیقات شان به سرمایه نیاز دارند. بنیاد علمی بینالمللی (NSF) و بنیاد ونر – گرن برای تحقیق انسانشناسی در بین ۴ زیر گروه انسانشناسی وام بلندمدت تحقیقات میدهند. شورای تحقیقات علوم اجتماعی (SSRC) هم مانند سایر ادارات و برنامههای مختلف دولتی از تحقیقات انسانشناسی فرهنگی پشتیبانی میکند. پیش از موافقت با طرح تحقیق، همه ادارات فدرال به «بررسی سوژههای انسانی» نیاز داشتند. شوراهای دانشگاهی طرحها را بازبینی میکنند تا مطمئن شوند که تحقیق، مخاطرهای برای مردمی که مورد مطالعه قرار میگیرند، نداشته باشد.
یک طرح خوب بایستی به بسیاری از سوالات کلیدی پاسخ دهد.(دانشجویان کالج اگر میخواهند تحقیق خارج از کلاس انجام دهند بایستی از این سوالات به عنوان الگو استفاده کنند). موضوع و مشکل برای تحقیق کردن چیست؟ چرا تحقیق مهم است؟ کجا و چه موقع انجام خواهد شد؟ چه چیزی و چگونه آزمایش خواهد شد؟ آیا کسی که تحقیق را طرح میکند برای انجام آن آموزش میبیند؟ شوراهای تأمین کننده بودجه در این مورد که کدام تحقیق به درد حمایت کردن میخورند، تصمیم میگیرند. کسانی که بورسیهها را رقم میزننند بایستی نشان دهند که به چه علت موضوع آنها برای بودجه گرفتن در یک زمان از بقیه موضوعات مطرح شدهٔ موجود مهمتر است. برخی طرحها در مکانهای مشخصی منطقی هستند و نه در بقیه جاها، نویسندگان بورسیه باید این ارتباط را نشان دهند.
بنابراین برای من آسان بود که تحقیقم را در مورد تاثیر فرهنگی تلویزیون در برزیل توجیه کنم، چرا که این کشور بیشترین تعداد بینندهٔ آگهیهای تلویزیونی شبکه تلویزیونی را با نفوذ ملّی در سطح جهان دارد. در مقابل برای من اهمیت چندانی نداشت که تلویزیون را در ماداگاسکار مطالعه کنم، جائی که مجموعهها و برنامهها، تماشاگران محدودی را به خود اختصاص میدهند.
وقتی تعداد انسانشناسان اینگونه افزایش مییابد، عجیب نخواهد بود اگر چنین پیش بیاید که دو نفر بخواهند موضوعات مشابهی را در یک کشور بررسی کنند. مخصوصاً در این اتفاق یا در هر مورد دیگری، مهم این است که صلاحیت شخصی که قصد دارد در منطقه خاصی تحقیق کند، تشخیص داده شود. در اینجا عواملی نظیر تاریخ اقامت در کشور، آموزش یا فصاحت زبان و تجربهٔ موضوعی یا روشی در جای دیگر بایستی در نظر گرفته شود.
مباحث روشهای استفاده شده و فرضیات آزمون شده، در تحقیق مهم هستند. کتاب هائی مانند: «تحقیق مردمشناسی، ساختار تحقیق» نوشته گرتل پهو پتی(۱۹۷۸) و مخصوصاً «روش های تحقیق در انسانشناسی»اچ.راسل برنارد و «روشهای کمی و کیفی» (۲۰۰۲) به جریانات روشهای انسانشناسی امکان شکوفایی در کالجها و دانشگاه ها را داده است. یکی دیگر از منابع خوب در این زمینه «راهنمای روشها در انسانشناسی فرهنگی» است (Bernard ed.۱۹۹۸).
● روشها ـ مردمنگاری
در ابتدای قرن بیستم انسانشناسی آغاز به جدا شدن از جامعه شناسی نمود. دانشجویان اولیه مثل امیل دورکیم معروف، از جمله پایهگذاران جامعهشناسی و انسانشناسی بودند. دورکیم برای نظریه پردازی دربارهٔ سازماندهی جوامع ساده و پیچیده به همان اندازه که به محاسبات ثبت شدهٔ مذاهب استرالیای بومی (دورکیم، ۱۹۶۱ ـ ۱۹۱۲) پرداخته بود، به پدیدههای جمعی (مانند نرخ خودکشی) در جوامع مدرن نیز رسیدگی کرده بود. سرانجام طی این دوره تخصص انسانشناسی در گذشته و جامعهشناسی در بخش دیگر بوجود آمد. انسانشناسی در میدان جداگانهای توسعه یافت، طوری که انسانشناسان اولیه روی محل اتراق سرخپوستان (امریکای بومی) کار میکردند و به سرزمینهای دور سفر میکردند تا گروه های کوچک کشاورزان و علوفهکاران را مطالعه کنند. این نوع اولیهٔ مطالعهٔ شخصی مکانهای محلی، مردمنگاری نامیده شده است. بطور سنتی روندی که یک نفر طی آن به انسانشناس فرهنگی تبدیل میشود نیاز به تجربه میدانی در جوامع دیگر داشته است.
مردمنگاران اولیه در جوامع نسبتاً پرت محدودی با تکنولوژی و اقتصادی ساده زندگی میکردند. بنابراین مردمنگاری بعنوان یک برنامهریزی تحقیقی در جوامعی با یکپارچگی فرهنگی زیادتر و تفاوتهای اجتماعی کمتر از آنچه در جوامع صنعتی مدرن یافت می شد، شکل گرفت. در چنین مکانهای غیرصنعتی، مردمنگاران به راه های کوتاهتری از فرهنگ آموزی برای فهم زندگی اجتماعی نیاز داشتهاند. بطور سنتی، مردمنگاران کوشیدهاند که همه فرهنگ خاص را بفهمند (یا بطور واقعبینانهتری، تا آنجا که میتوانند، محدودیتهای زمان و ادراک را مشخص کنند) برای تعقیب این هدف، مردم نگارها برنامهٔ خانگیای را برای جمعآوری اطلاعات اتخاذ میکنند. در جامعه یا اجتماع مفروض، مردمنگار از محلی به محل دیگر جابجا و سوژه به سوژه برای کشف ارتباطات و کلیت زندگی اجتماعی حرکت می کند. مردمنگاری با گسترش دانش ما از محدودهٔ تنوع انسان، ساختاری برای نتیجهگیری درباره رفتار و زندگی اجتماعی انسان تهیه کرده است. فصل یک خاطرنشان کرد که مردمنگاری شامل کار میدانی در جامعهای خاص میشود. در حالی که مردمشناسی جنبه مقایسهای انسانشناسی فرهنگی است. اهداف انسانشناسی شناسائی کردن، مقایسه کردن و توضیح شباهتها و تفاوتهای فرهنگی و ایجاد تئوریای در این باره است که چگونه سیستمهای فرهنگی و اجتماعی کار میکنند. شما ممکن است بخواهید بخشی از فصل ۱ را با عنوان «علم، تفسیر و آزمون فرضیات» بازنگری کنید. در آن فصل بحث شد که چگونه اطلاعات مردمنگاری از میان تکنیکهایی که در این جا مطرح شده است، جمعآوری شده و برای مقایسه و سنجش و ساختن نتایجی در مورد فرهنگها و جوامع استفاده شده است.
در این فصل ما بر تکنیکهای میدانی مردمنگاری متمرکز میشویم. مردمنگاران باز هم تکنیکهایی را برای بازسازی تصویر جداگانهای از زندگی غریبهای دیگر طراحی کردهاند. انسانشناسان معمولاً از همهٔ تکنیکهایی که در اینجا بحث میشود استفاده میکنند.
● تکنیکهای مردمنگاری
تکنیکهای میدانی ویژه مردمنگاران شامل موارد زیر است:
۱) مشاهدهٔ بیواسطهٔ رفتار روزانه، شامل مشاهده مشارکتی
۲) گفتگو با رعایت درجههای مختلف آداب، از گپ روزانه که به حفظ رابطه دوستانه و تهیه اطلاعات درباره اتفاقات روزمره کمک میکند، تا مصاحبههای طولانی که میتواند ساختارمند یا بدون ساختار باشد. برنامههای مصاحبهای منتشر شدهٔ رسمی یا پرسشنامهها نیز ممکن است برای حصول اطمینان از اینکه اطلاعات قابل مقایسهای کاملی برای انجام هرگونه مطالعه در دسترس است استفاده شود.
۳) روش تباری
۴) کار مفصل با مشاوران کلیدی در مورد مناطق خاص زندگی اجتماعات.
۵) مصاحبه عمیق، که اغلب برای جمعآوری تاریخچههای زندگی مردم خاصی (گویندگان) انسانشناسان را هدایت میکند.
۶) کشف عقاید و احساسات محلی که ممکن است بوسیله مشاهدات و نتیجهگیریهای خود مردمنگاران سنجیده شده باشد.
۷) تحقیق مسأله مدار درباره بسیاری جنبههای زندگی مردم
۸) تحقیق طولی ـ مطالعه طولانی مدت پیوستهٔ یک مکان یا منطقه
۹) تحقیق گروهی ـ تحقیق هماهنگ که توسط مردمنگاران متعدد انجام میشود.
● مشاهده و مشاهده مشارکتی
مردم نگاران میخواهند میزبانانشان را بشناسند و گاهی در تمام زندگیشان جذب آن میشوند. مردمنگاران بایستی به جزئیات زندگی روزمره، وقایع فصلی و اتفاقات غیرمعمول توجه کنند. آنها بایستی رفتارهای فردی و گروهی را در مکانهای مختلف مشاهده کنند. آنها باید آنچه را که میبینند، همانطور که دیدهاند ثبت کنند. مسائل، مثل روزهای کوتاهمدت و هفتههای اولیه در میدان، غریبه باقی نمیمانند. مردمنگار سرانجام با آشنا شدن با الگوهای فرهنگی (و پذیرش آن به عنوان مسالهای عادی) به اندازهای که در ابتدا بیگانه به نظر میرسید، آنها را مشکل نمیبیند. مردمنگاران معمولاً بیش از یکسال در زمین تحقیق میمانند. این به آنها امکان میدهد که دورهٔ سالیانهٔ کامل و دست نخوردهای را مشاهده کنند. ماندن مردمنگار در میدان به مدت بیش از یکسال این امکان را میدهد که فصلی را که مردمنگار در آن به آن ناحیه رسیده بوده، تکرار کند، یعنی زمانی که وقایع ممکن بوده در اثر شوک فرهنگی و ناآشنایی اولیه از دست رفته باشد، تکرار میشود.
بسیاری از مردمنگاران آثارشان را به شکل خاطرات شخصی ثبت میکنند که از بسیاری یادداشتهای میدانی رسمی متفاوت است. بعداً این ثبت خاطرات اولیه به یادآوری تعداد زیادی از جنبههای اساسی تنوع فرهنگی کمک خواهد کرد. برخی جنبهها شامل بوهای خاص، صداهایی که مردم ایجاد میکنند، اینکه چگونه دهانشان را هنگام غذاخوران میبندند و چگونه به دیگران خیره میشوند، میباشد. این الگوها اساسیتر از آن هستند که به نظر میرسند و در واقع قسمتی از آن چیزی هستند که مالینوفسکی آن را «جنبههای غیرقابل محاسبهٔ زندگی طبیعی و رفتار خاص» نامید. (مالینوفسکی، ۱۹۶۱ـ ۱۹۲۲ ـ ض ۲۰). این خصوصیات فرهنگی آنقدر ریشهای هستند که مردم بومی آنها را عادی میپندارند. اما چشم غریبهٔ انسانشناس بیتجربه آنها را به چنگ میآورد. آنگاه پس از آشنا شدن، گرایش پیدا میکنند که آگاهی از آن را در حاشیه قرار دهند. تاثیرات اولیه ارزشمند هستند و بایستی یادداشت شوند.
اولین و برجستهترین انسانشناسان بایستی مشاهدهگران، ثبت کنندگان و خبرگزاران دقیقی از آنچه که در میدان میبینند باشند. انسانشناسان حیوانات را در قفسهای آزمایشگاهی مطالعه نمیکنند. آزمایشاتی که فیزیولوژیستها روی کبوترها، جوجهها، خوکچههای هندی و موشها انجام میدهند متفاوت است از روال کار مردم نگاری، بسیار انسانشناسان که بطور منظم تنبیهات و پاداشهای سوژهها یا نمایش آنها را در برابر محرک آشکار کنترل نمیکنند.
مباحث ما حیوانات غیرناطق نیستند بلکه انسانها هستند. بهرهبرداری از آنها، کنترل کردن محیطشان یا برانگیختن آزمایشی رفتارهای قطعیشان قسمتی از مردم نگاری نیست. مردمنگاران تلاش میکنند که رابطه محبتآمیزی با میزبانان شان برقرار سازند ـ رابطه کاری دوستانه و خوبی که بر ارتباط شخصی پایهگذاری شده است. یکی از فرایندهای ویژه مردمنگاری، مشاهدهٔ مشارکتی است. معنای آن این است که ما قسمتی از زندگی اجتماعی را که در آن مطالعه میکنیم، دریابیم. بعنوان انسانی که در بین دیگران زندگی میکند ما نمیتوانیم در کل مشاهده گرانی بیطرف و مستقل باشیم. ما باید قسمتی از همهٔ روندها و عناصری را که مشاهده میکنیم، درک کنیم و تلاش کنیم که این طور باشد. ما با مشارکت میتوانیم یاد بگیریم که چگونه و چرا، بومیان برخی از عناصر را معنادار مییابند یا اینکه چگونه آنها سازمان یافته و با هم مرتبط شدهاند.
برای مثال در مورد مشاهده مشارکتی، اجازه بدهید جنبههای کار میدانی مردم نگاری خودم را در ماداگاسکار ـ جزیره بزرگ دور افتادهای در ساحل جنوب شرقی آفریقا، و در برزیل ـ توصیف کنم. من ۱۴ ماه طی سالهای ۶۷ ـ ۱۹۶۶ در مادگاسکار زندگی کردم و در بسیاری از مراسم زندگی بتسیلومشاهده و مشارکت داشتم. من در فصل درو به بقیه مردم که بالا میرفتند تا کُپههائی از ساقههای برنج را خارج و جمعآوری کنند، کمک کردم. در ماه سپتامبر برای جشن تدفین مجدد، پوششی ابریشمی برای نیای روستا خریداری کردم. من وارد مقبرهٔ روستا شدم و دیدم که مردم استخوانها و جسم پوسیده اجدادشان را دوباره میپوشانند. من دهقانان بتسیلو را تا شهر و بازار همراهی کردم و معاملات آنها را با غریبهها دیدم و گاهی وقتی مشکلی ایجاد میشد، به آنها پیشنهاد کمک میدادم.
در آرمبپ برزیل ماهیگیری با قایق را در آتلانتیک و در قایقهای ساده از ماهیگیران محلی آموختم. ماشین جیپم را دادم که با آن کودکانی که دچار سوء تغذیه بودند، مادران باردار و یک بار هم دختر جوانی که توسط روح تسخیر شده بود به مرکز بروند. همهٔ آنها نیاز داشتند که به متخصصان خارج از روستا مراجعه کنند. در مراسم جشن آرمیپ رقصیدم، شرابهای جشن تولدهای نوزادان را نوشیدم و پدر تعمیدی یک دختر روستایی شدم. بسیاری از انسانشناسان تجربیات میدانی مشترکی دارند. انسانیت مشترک بین دانشجو و آنچه مطالعهاش میکند، برای مردمنگار و جامعهٔ مورد تحقیق، مشاهده مشارکتی را اجتناب ناپذیر میسازد.● گفتگو، مصاحبه و برنامههای مصاحبهای:
شرکت در زندگی محلی به این معناست که مردمنگاران دائماً با مردم صحبت کنند و از آنها در باره چیزی که مشاهده میکنند سوال نمایند. هر قدر دانش آنها درباره زبان محلی افزایش یابد، چیزهای بیشتری نیز میفهمند. مراحل مختلفی برای یادگیری زبان میدان کار وجود دارد. در وهله اول پرسیدن نامهای اشیاء یکی پس از دیگری از اطرافیانمان است. سپس قادر میشویم که سوالات پیچیدهتری مطرح کنیم و پاسخها را بفهمیم. بعد شروع میکنیم به فهمیدن گفتگوی سادهٔ بین دو روستائی. اگر مهارتهای زبانی ما به اندازه کافی چیزی عایدمان کند، سرانجام قادر میشویم که مباحث عمومی پیاپی و گفتگوهای گروهی را بفهمیم.
یکی از تکنیکهای جمعآوری اطلاعات که من هم در آرمبپ و هم در ماداگاسکار از آن استفاده کرده بودم، نوعی پیمایش مردمنگاری بود که شامل برنامه مصاحبهای میشد. در ۱۹۶۴، من و دستیاران میدانیام سعی میکردیم که برنامه مصاحبهای را در مورد تمام ۱۶۰ نفر اهالی آرمبپ تکمیل کنیم. ما شروع کردیم به پرسیدن مجموعهای از سوالات از همه اهالی که در فرمی کپی شده بود (کمتر از ۵% از مشارکت خودداری کردند).
نتایج به دست آمده آمار و اطلاعات اساسی را درباره روستا در اختیارمان قرار داد. ما نام، سن و جنسیت همه اهالی، مخارج، رژیم غذایی، موقعیتها و بسیاری از آیتمهای دیگری که در فرم ۸ صفحه ای ما آمده بود، جمعآوری کردیم. با وجود اینکه ما یک پیمایش انجام میدادیم، اما رویکردمان با تحقیقات پیمایشی شامل نمونهگیری (انتخاب گروه مطالعهٔ مناسب و کوچک از جمعیتی بزرگتر) و مجموعهای از اطلاعات بیطرفانه است. ما نمونه ناقصی را از جمعیت کل انتخاب نکردیم. در عوض تلاش کردیم که با همهٔ ساکنین جامعه مورد مطالعهها برای داشتن نمونه کامل مصاحبه کنیم. ما از برنامه مصاحبهای بجای پرسشنامه استفاده کردیم. مردمنگار با استفاده از برنامهٔ مصاحبهای، با مردم رودرو صحبت میکند، سوال میپرسد و پاسخها را یادداشت میکند. تهیه کنندگان پرسشنامهها تمایل دارند که بیشتر فرعی و بیطرف باشند. پاسخگویان اغلب فرمها را پر میکنند.
هدف ما از یافتن نمونه کامل به ما این امکان را داد تا همه افراد روستا را ملاقات کنیم و به ما در تهیه گزارش کمک کرد. یک دههٔ بعد آرمبپها هنوز صمیمانه دربارهٔ اینکه ما چگونه در بازدید از خانههایشان و پرسش از آنها به ایشان علاقمند شده بودیم صحبت میکردند. ما دقیقاً در تضاد با خارجیانی بودیم که روستائیان میشناختند، کسانیکه آنها را فقیرتر و عقب ماندهتر از آن میدانستند که بطور جدی تحت تاثیرشان قرار بگیرند.
به هر حال پیمایش برنامه مصاحبهای ما، مثل بقیه تحقیقات پیمایشی، اطلاعات قابل اندازهگیری و قابل مقایسهای را گردآوری کرده بود. این برای ما مبنایی برای الگوها و استثنائات معین در زندگی روستا بوجود آورد. برنامههای ما شامل یک رشته اصلی سوالاتی بود که برای همه مطرح شده بود. به هر حال برخی از جنبههای جالب موضوعات را اغلب در طول مصاحبه یا دیرتر پیگیری کرده و بعضی از سرنخها را در بسیاری از ابعاد زندگی روستا تعقیب میکردیم. برای مثال زمانی که ما جزئیات اطلاعات درباره تولد محلی بچهها را میخواستیم. زنی مشاور فرهنگی ما شد. زن دیگری نیز در شهر، در یک فرهنگ برزیلی ـ آموئی این کار را انجام داده بود. او هنوز برای مطالعه رقص و تسخیر ارواح به آنجا میرفت. او کارشناس ما شده بود.
بنابراین، پیمایش برنامهای ـ مصاحبهای ما ساختاری به دست داده بود که ما را بعنوان محقق «رهبری میکرد، اما محدود نمیکرد» و موجب میشد که مردمنگاری ما هم کمی باشد و هم کیفی. قسمت کمّی شامل اطلاعات مبنائی بود که ما ابتدا گردآوری و سپس بطور آماری تحلیل کرده بودیم. ابعاد کیفی از سئوالات بعدی، مباحثات آزاد، درنگ برای گپزدن و کار با مشاوران کلیدی گرفته شده بود.
● روش تبارشناسی
بسیاری از ما بعنوان مردم عادی، درباره تبار و خویشاوندی خودمان با ترسیم تبارمان چیزهائی میآموزیم. برنامههای کامپیوتری مانند Brothers keeper نیز به ما این امکان را میدهد که «درخت خانوادگی» مان و درجات خویشاوندیمان را ترسیم کنیم. روش تبارشناسی تکنیک مردمنگاری پرسابقهای است.
نخستین مردمنگاران، برای برقراری روابط خانوادگی، نژادی و ازدواج، ملیتها و نشانهها را گسترش دادند(نگاه کنید به فصل خویشاوندان – روابط خویشاوندی و تبار). ژنشناسی در سازمان اجتماعی جوامع غیرصنعتی، عنصر برجستهای است. منظور از جامعه غیرصنعتی، جامعهای است که مردم در آن هر روز با روابط خویشاوندی خودشان کار و زندگی میکنند. انسانشناسان برای فهم روابط اجتماعی کنونی و برای بازسازی تاریخ، به جمعآوری اطلاعات ژنشناسی نیاز دارند. در بسیاری از جوامع غیرصنعتی پیوندهای خویشاوندی،مبنائی برای زندگی اجتماعی است. انسانشناسان حتی چنین فرهنگهایی را «جوامع خویشاوند محور» نامیدهاند. هر کسی در این نوع جوامع به دیگری ارتباط یافته و وقت زیادی را برای روابطش میگذراند. قوانین رفتاری که به روابط خویشاوندی خاص وابستهاند، پایه در زندگی روزمره دارند. در سازمان جوامع غیرصنعتی ازدواج دشوار است چرا که ازدواجهای استراتژیک، بین روستاها، قبایل و کلانها اتحادهای سیاسی بوجود میآورند.
● مشاورین فرهنگی: اطلاع رسانان کلیدی
در هر اجتماعی اشخاصی هستند که بطور تصادفی، از روی تجربه، از روی استعداد یا با آموزش میتوانند اطلاعات مفیدی و کامل زیادی را درباره جنبههای خاص زندگی تهیه کنند. این اشخاص، مشاورین فرهنگی کلیدی هستند. در ایواتو روستایبسیلو جائی که من بسیاری از اوقاتم را در آن گذراندم، مردی بنام راکوتو بود که خصوصاً درباره تاریخ روستا معلومات زیادی داشت. به هرحال وقتی از او خواستم روی تبارشناسی ۶۰ـ ۵۰ نفر از کسانی که در گورستان روستا دفن شدهاند کار کند او عمویش «پدر سهشنبه» را که اطلاعات بیشتری درباره این موضوع داشت معرفی کرد. «پدر سهشنبه» از آنفولانزای واگیرداری که ماداگاسکار و بسیاری از جهان را در حدود سال ۱۹۱۹ نابود کرده بود، جان سالم به در برده بود. وی به دلیل مبتلا نشدن به بیماری، مجبور بود خویشاوندان مردهٔ خود را دفن کند. او حساب هر کسی را که در گورستان دفن کرده بود، نگه داشته بود. «پدر سهشنبه» در تبارشناسی گورستان به من کمک کرد. راکوتو نیز در دادن جزییات شخصی درباره روستائیان متوفی به او ملحق شد.
● چرخههای زندگی
شخصیتهای فردی، علائق و توانایی ها در جوامع غیر صنعتی نیز مانند جوامع خودمان مختلف است. برخی روستائیان در همکاری با انسانشناسان علاقهمندتر از آب در میآیند و نسبت به سایرین سودمندتر، جذابتر و دوستانهتر هستند. انسانشناسان دوست داشتنها و نفرتها را در میدان کارشناسان به همان اندازه گسترش میدهند که ما در خانه خودمان. اغلب ما وقتی شخصی را جالب مییابیم، زندگینامهاش را جمعآوری میکنیم. این یادآوری تجربیات زندگی شکل فرهنگی دوستانهتری را نسبت به آنچه ممکن است از اشکال دیگر بدست آید، ممکن میکند.
چرخه زندگی، که ممکن است برای بازنگری و آنالیز بعدی ثبت یا فیلمبرداری شده باشد، چگونگی درک، واکنش و همکاری در برابر تغییراتی را که بر زندگی تاثیر دارد نشان میدهد. چنین محاسباتی میتواند تمایزی را که در هر اجتماعی وجود دارد توضیح دهد، چرا که هر گروهی براساس چگونگی تفاسیر و روابطی که مردم با برخی مشکلات مشابه برقرار کنند، شکل میگیرد.
● عقاید و ادراکات محلی و عقاید و ادرکات انسان شناسان
یکی از اهداف مردم نگاری کشف دیدگاه ها، عقاید و ادرکات محلی است که ممکن است با نتایج و مشاهدات خود مردم نگاران مقایسه شود. مردم نگاران در میدان کار دو استراتژی تحقیق امیک (دیدگاه محلی) و اتیک (دیدگاه محققان) را ترکیب می کنند. این اصطلاحات که از زبان شناسی استخراج شده اند توسط انسان شناسان متعدد برای مردم نگاری بکار برده می شوند ماروین هریس (۱۹۶۸) معانی زیر را برای این اصطلاحات رایج کرده است. رویکرد امیک بررسی می کند که مردم محلی چگونه فکر می کنند، چگونه درک می کنند و چگونه جهان را طبقه بندی می کنند؟ قوانین رفتاری آنها چیست؟ چه معانی برای آنها دارد؟ چگونه اشیا را تصور می کنند و توضیح می دهند؟ رویکرد امیک کاوش های مردم نگاران یعنی جستجوی ‹‹دیدگاه محلی›› بر توضیح دادن چیزها و گفتن اینکه آیا بعضی چیزها از نظر مردم محلی معنی دار هستند یا نه، متکی است. اصطلاح ‹‹مشاور فرهنگی›› به افرادی برمی گردد که مردم نگاران در میدان برای دانستن از آنها استفاده می کنند، مردمی که به مردم نگار درباره فرهنگشان توضیح می دهند، کسانی هستند که دیدگاه امیک را فراهم می آورند.
رویکرد اتیک (دیدگاه محققان) گروه را از طبقه بندی ها، اصطلاحات، توضیحات و تفاسیر محلی به آنچه مربوط به انسان شناسان است، منتقل می کند. رویکرد اتیک می پذیرد که اغلب اعضای یک فرهنگ آنقدر با آنچه انجام می دهند درگیر هستند که نخواهندتوانست فرهنگ شان را به خاطر خانه تفسیر کنند. در عمل کردن با رویکرد اتیک، مردم نگار بر آنچه که خودش (بیننده) متوجه می شود و درک می کند، تأکید می کند. مردم نگار به عنوان دانشمندی آموزش دیده بایستی سعی کند که دیدگاه جامع و منصفانه ای برای مطالعه فرهنگ های دیگر پدید آورد. البته مردم نگار نیز مانند دیگر دانشمندان علوم انسانی همراه است با دیدگاه فرهنگی خاص که از انصاف کامل او جلوگیری می کند. آموزش صحیح، مانند سایر علوم، می تواند تعصب بیننده را کاهش دهد اما آن را کاملاً از بین نمی برد. هرچند انسان شناسان برای مقایسه رفتار بین جوامع مختلف آموزش های خاصی می بینند.
● فهم خودمان
چگونه تفاوت امیک - اتیک به ما کمک می کند که خودمان را بفهمیم؟ در مثال زیر با چشم اندازی اتیک در مقایسه با امیک اینطور به تعطیلات خودمان می پردازیم. عید شکرگزاری برای مردم آمریکای شمالی معنای خاصی دارد. در دیدگاه ما (امیک) این جشن فرهنگی منحصر بفردی است که برای یادبود موضوع خاص تاریخی برگزار می شود. اما دیدگاه اتیک در عمیق ترین نگاه، عید شکرگزاری را فقط مثالی از جشن های پوستاروست می بیند که در بسیاری جوامع برگزار می شود. در مثالی دیگر: مردم عادی (شامل بسیاری از آمریکائی ها) ممکن است معتقد باشند که سرما و کوران مسبب سرماخوردگی هاست، چیزی که دانشمندان معتقدند توسط میکروب به وجود آمده است. در فرهنگ هایی که فاقد تئوری میکروب برای بیماری ها است، بیماری ها بطور امیک با دلایل متفاوتی از جمله، ارواح سرگردان، اجداد و جادوگران توضیح داده می شود. در رویکرد امیک بیماری به درک فرهنگی از فقدان سلامتی برمی گردد، در حالی که در رویکرد اتیک بیماری به توضیح علمی فقدان سلامتی شامل پتوژنهای شناخته شده برمی گردد. مطابق آنچه مردم در هر فرهنگی برجسته کرده اند، ما هم از تمارض (بیماری که فکرمی کنیم داریم) و هم از بیماری (آنچه واقعاً داریم) رنج می کشیم که این دو مانند هم نیستند. فقدان سلامتی هم ریشه های امیک دارد و هم ریشه های اتیک. مثال دیگر دیدگاه امیک و اتیک واژه شناسی رنگ است که ما آن را به فصل زبان عودت می دهیم. در فرهنگ های مختلف، مردم رنگ ها را بطور متفاوتی شناسائی می کنند. بعضی فرهنگ ها فقط دو نوع رنگ اصلی دارند که برای روشن و تیره- در حالی که بقیه همهٔ ۱۱ نوع رنگ اولیه، باضافه رشته ای که برای تمایزات سایه و روشن بکار می رود، را دارا می باشند. با رویکرد اتیک طیف رنگ همه جا وجود دارد اما با رویکرد امیک مردم بطور متفاوتی در جوامع مختلف تقسیم و طبقه بندی می کنند.
مردم نگاران بطور خاصی دو استراتژی امیک و اتیک را در کار میدانی شان ترکیب می کنند. اظهارات، ادراکات، طبقه بندی ها و اعتقادات محلی به مردم نگاران در فهم عملکرد فرهنگ ها کمک می کند. باورهای محلی در میان خودشان جذاب و گران بها هستند. به هرحال مردم محلی اغلب دلایل و نتایج اصلی رفتارشان را نمی پذیرند. این به همان اندازه که درباره همه جوامع صدق می کند دربارهٔ آمریکایی شمالی هم صحت دارد. مردم نگاران برای شرح و تفسیر فرهنگ بایستی تعصباتی را که از فرهنگ خودشان نشأت می گیرد کنار گذاشته و هرآنچه مربوط به مردم مورد مطالعه شان است درک کنند.
● تطور مردم نگاری
برونیسلاو مالینوفسکی انسان شناس لهستانی (۱۹۴۲-۱۸۸۴). که زمان زیادی از زندگی حرفه ای اش را در انگلستان صرف کرده بود- پدر مردم نگاری نامیده شده است. مالینوفسکی مانند بسیاری از انسان شناسان هم عصرش مردم نگاری را انجام داد، با این اعتقاد که وظیفه مردم نگاران مطالعه و ثبت اختلافات فرهنگی ای است که با غربی شدن تهدید شده اند. ارزیابی مردم نگاری های گذشته، مانند اثر کلاسیک مالینوفسکی “آرگونوت های اقیانوس غربی” (۱۹۶۱-۱۹۲۲)، در مورد توصیف آنچه که نویسنده از مکان ها و مردمان ناشناخته کشف کرده بود، شبیه گزارشات مسافران و کاوشگران قدیمی بود. به هرحال اهداف علمی مردم نگاری ها آنها را از کتاب های کاوشگران و تازه کارها متمایز می کرد.
شیوه ای که بر مردم نگاری های کلاسیک حاکم بود، مردم نگاری واقعگرایانه نام داشت. هدف نویسندگان مطرح کردن گزارش علمی، منصفانه و صحیح از شیوه های مختلف زندگی است که توسط شخصی که برای اولین بار این شیوه ها را شناخته نوشته شود. این دانش از نوعی مردم نگاری ماجراجویانه شامل غرق شدن در زبان و فرهنگی بیگانه نشأت می گیرد. مردم نگاران نفوذشان را – هم به عنوان دانشمند و هم به عنوان صدای “بومی” یا “دیگری”- از این تجربه تحقیقی شخصی کسب کرده اند. مردم نگاری های مالینوفسکی از این فرضیه که عناصر و جنبه های مختلف فرهنگ درهم تنیده شده و بهم مربوط شده اند، برگرفته شده است. مالینوفسکی ابتدا تروبریاند را توصیف کرده و سپس مسائلی مثل جادوگری، مذهب، اساطیر، روابط خویشاوندی و بازرگانی را با هم مقایسه کرده است. مردم نگاران امروزی کوشش می کنند که کمتر کلی و جمعی عمل کنند و بیشتر بر موضوعات خاص مثل خانواده یا مذهب تمرکز میکنند.
براساس نظریه مالینوفسکی، وظیفه ابتدایی مردم نگار این است که ‹‹چشم اندازهای یک بومی، روابط زندگی اش و تصورش از جهانی که دارد را درک کند›› (۲۵. ص مالینوفسکی ۱۹۶۱-۱۹۲۲). این موقعیتی است که برای فهم دیدگاه امیک لازم است. از دهه ۱۹۷۰، “انسان شناسی تفسیری” به موضوع توصیف و تفسیر مواردی پرداخته است که برای بومیان معنی دار است. مفسرانی مانند کلیفورد گیرتز(۱۹۷۳) فرهنگ ها را مانند متن های معنی داری می بینند که بومیان به استمرار آن را “می خوانند” و مردم نگاران بایستی آن را رمزگشایی کنند. به عقیده گیرتز، انسان شناسان ممکن است هرچیزی در فرهنگ که مورد علاقه شان باشد را برای مطالعه انتخاب کنند. جزئیات مفصلی را برای آن موضوعات فهرست کنند که برای آگاهی خوانندگانشان درباره معانی آن فرهنگ پر طول و تفصیل باشد.
معانی فرهنگی در اشکال سمبولیک عمومی مثل لغات، مناسک و رسوم وجود دارند. گرایش حاضر در متون مردم نگارانه، پرسش انتقادی از اهداف سنتی، روش ها و شیوه هاست که مردم نگاری واقعگرایانه آنها را دربر می گیرد. (Clifford ۱۹۸۲, ۱۹۸۸, Marcus and cushman ۱۹۸۲). مارکوس و فیشر درباره لزوم ارزیابی انتقادی نوشته های مردم نگاری بحث می کنند، چرا که همه مردمان و فرهنگ ها به تازگی کشف شده اند و بایستی در تغییرات شرایط تاریخی "بازکشف شوند"(۲۴p ۱۹۸۶).در واقع، انسان شناسان انتقادی مردم نگاری ها را به همان اندازه که علمی می بینند، هنری هم می بینند. متن های مردم نگاری ممکن است بعنوان متن هایی ادبی دیده می شوند که در آنها مردم نگار بعنوان میانجی، اطلاعات را از “بومیان” به خوانندگان مرتبط می کند. “گفت و گو” جزئی از مردم نگاری های تجربی است. مردم نگاری امروزی مثل گفت و گو بین انسان شناس و منبع یا منابع خبری بومی است (e. g. Dwyer ۱۹۸۲ ; Behar ۱۹۹۳).مردم نگاران معاصر معمولاً معتقدند که فرهنگ ها پیوسته در حال تغییرند و گزارش های مردم نگارانه برای زمانهای خاص بکار می روند. در حال حاضر تلاش مردم نگاری بر این است که روی راه هایی تمرکز کند که در آنها آرمان های فرهنگ به مصالح اقتصادی و سیاسی خدمت می کنند. تلاش دیگر این است که توصیف کند که چگونه ‹‹بومیان›› خاص مناطق مختلف در فرایندهای وسیع تر تاریخی، سیاسی و اقتصادی شرکت می کنند (shostak ۱۹۸۱).
● مردم نگاری مسأله مدار
رفته رفته تمایلی برای حرکت از گزارشات تاریخی به مردم نگاری های مسئله مدارتر و تجربی تر دیده می شود. هرچند انسان شناسان به همهٔ زمینه های رفتار انسانی علاقمند هستند، اما این غیر ممکن است که همه چیز را مطالعه کنند. تحقیق میدانی معمولاً به سؤالات خاصی می پردازد. امروزه بسیاری از مردم نگاران برای بررسی کردن مسأله خاصی وارد میدان می شوند و اطلاعاتی درباره متغیرهایی که برای آن مسئله مناسب فرض شده، جمع آوری می کنند. پاسخ های مردم محلی به سؤالات تنها منابع اطلاعات نیستند. انسان شناسان اطلاعات را براساس عواملی از جمله جمعیت، تراکم، کیفیت محیط، آب و هوا، جغرافیای فیزیکی، غذا و استفاده از زمین جمع آوری می کنند. گاهی اوقات این عوامل شامل اندازه گیری های مستقیمی چون بارندگی، دمای نواحی، محصولات، کمیت های غذاها یا تقسیم زمان می شود (Bailey ۱۹۹۰, Johnson ۱۹۷۸).
اطلاعات جالب برای مردم نگاران به آنچه که مردم محلی برای نشان دادن به ما انجام می دهند، محدود نشده است. در جهانی پیچیده که بطور روز افزونی وابستگی در آن ایجاد می شود، مردم محلی دانش زیادی درباره عواملی که روی زندگیشان تأثیر می گذارد، ندارند. مشاورین محلی ما ممکن است به همان اندازه سردرگم باشند که ما در اعمال قدرت در مراکز محلی، ملی و بین المللی هستیم.
● تحقیق طولی
امروزه جغرافیا انسان شناسان را نسبت به گذشته کمتر محدود می کند. زمانی رفتن به یک میدان تحقیق می توانست ماه ها وقت بگیرد و بازدیدکنندگانی که از میدان برمی گشتند بسیار نادر بودند. سیستم های جدید مسافرتی به انسان شناسان این امکان را می دهد که سطح تحقیقشان را بالا برده و بارها و بارها به میدان رفت و آمد کنند. امروزه گزارشات مردم نگاری عموماً شامل اطلاعاتی از دو اقامت گاه میدانی یا گاهی تعداد بیشتری از این اقامت گاههاست. تحقیقی طولی مطالعه طولانی مدت یک اجتماع، منطقه، جامعه، فرهنگ یا واحدهای دیگری است که عموماً براساس بازدیدهای مکرر پایه گذاری شدهاند،جی ومب مطالعه طولی زامبیا، نمونهای از اینگونه تحقیق هاست.
این مطالعه در سال ۱۹۵۶ بعنوان یک تحقیق طولی توسط الیزابت کولون و تایر اسکودرز طراحی شد و توسط دستیارانشان که از ملیت های مختلف بودند، ادامه یافت. با اینکه غالباً مطالعه جیومب نوعی تحقیق طولی است اما برای تحقیق گروهی (تحقیق مشارکتی با چند مردم نگار) نیز مثال زده می شود. پروژه تحقیقی جیومب هم طولی (چند زمانه) و هم چند مکانه (شامل مکانهای مختلف تحقیق) می باشد (Colson and Scudder ۱۹۷۵, Scudder and Colson ۱۹۸۰). چهار روستا در مناطق مختلف در طی پنج دهه مورد تحقیق قرار گرفته اند. سرشماری های دورهای روستا اطلاعات پایه را براساس جمعیت، اقتصاد، خویشاوندی و رفتار مذهبی فراهم می سازد. با مردمی که مورد سرشماری قرار گرفته و سپس روستا را ترک کردهاند، مصاحبه شده و مورد پیگیری قرار گرفتهاند تا ببینیم آنها چگونه زندگی خود را با مردمی که در روستا ماندهاند مقایسه میکنند. دستیاران زامبیائی حساب عناصر محلی را به همان خوبی که خاطرات غذاهای خریده و خورده شده را نگه می دارند، دارند. تغییرات سلایق بوسیله سیستمهای خریدی که بوسیله روستائیان تهیه شده، ثبت شدهاند. یادداشتهای میدان، حضور در دادگاه ها، گردهم آیی ها، خدمات کلیسا، خاکسپاری ها و مراسم را توصیف میکند.
این اطلاعات توسط مصاحبه هایی با رهبران سیاسی، مقامات، تجار، کارکنان فنی و خارجیانی که برای هیأت های مذهبی و سازمان های غیر دولتی (NGO) کار می کنند، تکمیل شده است. انسان شناسان همچنین به آرشیوهای دولتی و اسناد دیگر نیز مراجعه می کنند. عالمان اجتماعی زامبیائی که روی منطقه کار می کنند، همچنین درباره تغییرات مکان های جذاب نیز شناخت هایی ایجاد می کنند. مجموعه هایی از سؤالات مختلف تحقیق نیز هنگامی که باید اطلاعات مربوط به اجتماعات و شخصیت ها قرار بوده جمع آوری شود، شکل گرفته اند. اولین تمرکز، مطالعه تأثیر سد آبی ای بود که مردم جی ومب را مجبور به کوچ کرده بود. سد همچنین آنها را به ساختن جاده مجبور کرده و سبب ایجاد فعالیت های دیگری شده بود که در نتیجه آن مردم جی ومب با بقیه جاهای زامبیا ارتباط نزدیک تری پیدا کرده بودند (Colson ۱۹۷۱, Scudder ۱۹۸۲, Scudder , Habarad ۱۹۹۱).
در اواخر ۱۹۶۰ آموزش ، محور تحقیق شد. اسکودر و کولسون (۱۹۸۰) بررسی کردند که چگونه آموزش راه های دسترسی به فرصت های جدید را فراهم می آورد، همانطوری که فاصله اجتماعی را بین مردم با رتبه های آموزشی متفاوت، شدت می بخشد. سومین مطالعهٔ مهم، تغییر در الگوهای تهیه و نوشیدن را بررسی کرد که شامل افزایش در الکلیسم، در ارتباط با تغییر معاملات، حمل و نقل و تبلیغ ارزش های شهری می شد (Colson, Scudder ۱۹۸۸).
● تحقیق گروهی
همانطور که اشاره شد، تحقیق طولی اغلب تحقیق گروهی است. برای مثال میدان کاری خود من در آرمبپ در برزیل، برای اولین بار بعنوان روستایی برای کار گروهی میدانی در دهه ۱۹۶۰ وارد دنیای انسان شناسی شده است. این یکی از چهار مکانی بود که برای برنامه مطالعات میدانی تابستانی کلمبیا، کرنل، هاروارد، در انسان شناسی در نظر گرفته شده بود که در حال حاضر نیز این برنامه از بین رفته است. حداقل به مدت سه سالی که طبق برنامه ۲۰ دانشجوی لیسانس- که شامل من هم می شود- برای انجام تحقیق تابستانی فرستاده شدند. ما در اجتماعات روستایی در چهار کشور، برزیل، اکوادور، مکزیک و پرو مستقر شده بودیم. از هنگامی که من و همسرم ایزابل واگلی کوتاک در سال ۱۹۶۲ شروع به مطالعه در آرمبپ کردیم، این مکان، مکان میدانی طولی شده است. محققان در نسل های متمادی جنبه های مختلف تغییر و توسعه را کنترل کرده اند. اجتماع نیز از روستا به شهر تغییر کرده است. اقتصاد، مذهب و زندگی اجتماعی آن نیز تغییر کرده است.
محققان برزیلی و آمریکایی در پروژه های تحقیق گروهی در طول دهه ۱۹۸۰ (روی تأثیر تلویزیون) و در طی دهه ۱۹۹۰ (روی آگاهی اقتصادی و درک خطر محیطی) با ما کار می کردند. دانشجویان فوق لیسانس دانشگاه میشیگان براساس محورهای اصلی تحقیق ما اطلاعاتی از دهه ۱۹۶۰ استخراج کرده و خصوصیات مختلف در آرمبپ را مطالعه کرده اند. در سال ۱۹۹۰، دوگ جینز، دانشجوئی از میشیگان از آرمبپ بعنوان مکانی میدانی برای بررسی استانداردهای جذابیت فیزیکی در انجام تحقیق زیست فرهنگی استفاده کرد. در سالهای ۹۷-۱۹۹۶، ژانتدان تنظیم خانواده و تغییر استراتژی ها تناسلی زنانه را مطالعه کرد. (Dunn ۲۰۰۰) کریس اُلبری کسی که برای اولین بار آرمبپ را در تابستان ۱۹۹۷ دیده بود، جنبه های قابل ملاحظه ای از تغییر مذهبی در آرمبپ با ورود پروتستانیزم را بررسی کرده است، سپس مطالعه ای نیز درباره تغییر سلایق غذایی انجام داد. (o lebry ۲۰۰۲). بنابراین آرمبپ مکانی است که محققان مختلفی بعنوان اعضای تیم طولی در آن کار کرده اند.
بیشتر محققان اخیر، تحقیق هایشان را بر اساس زمینه های پیشین تحقیق بنا کرده اند و یافته هایشان دانش ما را درمورد اینکه مردم محلی چگونه با شرایط جدید روبر می شوند و آن را مدیریت می کنند، ارتقا داده اند. من فکر می کنم که بورس تحصیلی باید یک اقدام جسورانه در اجتماع ]هم اجتماع آکادمیک و هم اجتماع مورد مطالعه[ باشد. اطلاعاتی را که ما در گذشته جمع آوری کردیم برای استفاده نسل های جدید آنجا وجود دارد. ژانت دان برای کنترل تغییر دیدگاه ها و رابطه بین تلویزیون و تنظیم خانواده، دوبار با بسیاری از زنانی که ما در دهه ۱۹۸۰ با آنها مصاحبه کرده بودیم، مصاحبه کرد. کریس اُلبری نیز عادات غذای و موقعیت اجتماعی غذایی در آرمبپ و شهرهای دیگر برزیل مقایسه کرده بود و به اطلاعات غذایی ما در مصاحبه هایمان در سال ۱۹۶۴ مراجعه نموده بود.
مردم نگار نباید فرض کند که در میدان کار یا در مورد اطلاعاتی که از آنجا بدست آورده است حقوق منحصر بفرد دارد. با این وجود، این اطلاعات از روابط دوستانه، همکاری و مشاوره با مردم محلی بدست آمده است. میدان های کاری بیشتر و بیشتری شامل جزایر تروبریاند مالینوفسکی دوباره مطالعه شده اند. بطور آرمان گرایانه ای، مردم نگاران اخیر با هم همکاری داشته و برکار مردم نگاران قبلی متمرکز بوده اند. در مقایسه با مدل مردم نگار تنها، کار جمعی در طول زمان مانند آرمبپ (مانند مطالعات مقایسه ای ما در شهرهای مختلف برزیل) فهم بهتری از تغییر فرهنگ و پیچیدگی اجتماعی فراهم می آورد.
● تحقیق پیمایشی
انسان شناسانی که رفته رفته در جوامع بزرگ کار می کنند، روش های ابتکاری آمیخته ای از مردم نگاری و تحقیق پیمایشی را گسترش می دهند (Fricke ۱۹۹۴). پیش از توضیح این ترکیبات، من بایستی تحقیق پیمایشی و تفاوتهای عمده بین تحقیق پیمایشی و روش مردم نگاری را بیان کنم.
جامعه شناسان، دانشمندان سیاسی و اقتصاددانان ضمن کارکردن در جوامع پرجمعیت و بزرگ، به طرح تحقیق پیمایشی که شامل آزمودن مجموعه اطلاعات غیر شخصی و آنالیز ریاضی میباشد، توسعه و بهبود بخشیده اند. تحقیق پیمایشی معمولاً نمونه ای را از جمعیتی بزرگ تر استخراج می کند (مطالعه گروهی قابل کنترل). جامعه شناسان با مطالعه نمونه ای که صحیح انتخاب شده و بیانگر باشد، می توانند نتایج دقیقی درباره جمعیتی بزرگ تر بدست آورند. در جوامع کوچک، مردم نگاران به فهم بسیاری از مردم نائل می شوند، اما وقتی تحقیق به جوامع پیچیده و با اندازه بزرگ تر اختصاص پیدا می کند، تحقیق پیمایشی نیز نمی تواند به غیر شخصی تر بودن کمکی نماید. محققان پیمایشی، کسانی را که مورد مطالعه قرار می دهند، پاسخ دهندهها مینامند. اینها کسانی هستند که در طول یک پیمایش به سؤالات پاسخ میدهند. گاهی اوقات محققان پیمایشی شخصاً با آنها مصاحبه میکنند. گاهی اوقات نیز پس از یک ملاقات ابتدایی، از پاسخگویان میخواهند که پرسشنامه ای را پر کنند. در موارد دیگر محققان پرسشنامههای چاپ شده را برای افرادی که بطور تصادفی انتخاب شده اند یا افرادی که دانشجویان فوق لیسانس با آنها مصاحبه کرده اند یا به آنها تلفن زده اند، می فرستند.
در یک نمونه تصادفی همهٔ اعضای جمعیت شانس آماری یکسانی برای انتخاب شدن دارند. نمونه های تصادفی ای که با فرایندهای تصادفی انتخاب شده اند درست مثل جداول تصادفی شماره گذاری شده ای هستند که در کتابهای درسی آماری پیدا می شوند. جدول ۳-۱ اختلافات عمده بین مردم نگاری و روش تحقیق پیمایشی را جمع بندی کرده است. هرکسی که اخیراً در آمریکا یا کانادا بزرگ شده دربارهٔ نمونه چیزهایی شنیده است. شاید شبیه ترین مثال آن انتخابات است که برای پیش بینی رقابت های سیاسی استفاده شده است.آژانس های خبری برای تخمین زدن نتایج و یافتن پاسخ به این سؤال که چه قسمی از مردم به کدام کاندیدا رأی داده اند، نظرسنجی انجام می دهند. در طول نمونه گیری، اطلاعاتی درباره سن، جنس، مذهب، شغل، میزان درآمد و ترجیح حزبی سیاسی توسط محققان جمع آوری می شود. اینها خصوصیات (متغیرها- ویژگی هایی که میان اعضای یک نمونه یا طبیعت متفاوت است) شناخته شده ای هستند که روی قضاوت سیاسی تأثیر می گذارند.
تعداد متغیرهای تأثیرگذار بر رفتار و هویت اجتماعی با پیچیدگی اجتماعی افزایش می یابد. متغیرهای بسیار زیادی در دولت مدرن بر هویت اجتماعی، تجربیات و فعالیت ها نسبت به آنچه که بر جوامع کوچکی که مردم نگاری در آن رشد کرده تأثیر گذار بوده است. در آمریکای شمالی معاصر صدها عامل بر رفتار اجتماعی و عقاید ما تأثیر می گذارد. این پیش بینی های اجتماعی شامل مذهب ما، منطقه کشوری که در آن رشد می کنیم، چه از شهر کوچک آمده باشیم و چه از شهر بزرگ و چه از حاشیه شهر، مشاغل خانواده هایمان مناطق قومی و پایه های درآمدی ما می باشد.
▪ تحقیق پیمایشی
مردم نگاری
نمونه کوچکی از جمعیت بزرگ را مطالعه می کند.
عموماً رابطه ای بین محقق و سوژه وجود ندارد یا رابطه بسیار کم است، کما اینکه محقق با فرم های کپی شده یا تلفن با طرف ،مصاحبه می کند.
عموماً روی تعداد کمی از اختلافات تمرکز می کند، عواملی که تأثیرات یگانه ای دارند و نه اینکه روی همه زندگی مردم تأثیر بگذارند.
عموماً روی ملت های مدرن انجام می شود، جائی که بیشتر مردم باسوادند و می توانند پرسشنامه های خود را با پاسخ های مدلل پرکنند.
عموماً بر آنالیزهای آماری که روی جمعیت های مختلف صورت می گیرد پایه ریزی شده و اساسش بر اطلاعات جمع آوری شده از نمونه کوچک از جمعیت است.
همهٔ اجتماع را مطالعه می کند.
معمولاً بر پایه کارمیدانی دست اول است، اطلاعاتی که پس از گزارش بدست آمده بر پایه ارتباط شخصی بین افراد است و بین محقق و میزبانان صورت می گیرد.
برپایه همه جنبه های زندگی محلی است.
بطور سنتی به جوامع غیرصنعتی و کوچکی ارتباط پیدا میکند که اغلب مردمانش نمی خوانند و نمی نویسند.
استفاده کمی از آمار می کند، چرا که جوامعی که مطالعه میشوند کوچک بوده و اطلاعاتشان بر پایه سن، جنس و اختلافات شخصی می باشد.
به سبب اینکه تحقیق پیمایشی با گروههای بزرگ و متنوع و با نمونه ها و احتمالات، مربوط می شود، نتایج آن بایستی بطور آماری تحلیل شوند.مردم نگاری می تواند بعنوان مکمل و برای تنظیم با دقت تحقیق پیمایشی بکار برده شود. انسان شناسان می توانند تحقیقات اولیه شخصی مردم نگاری را به هر مجموعه ای که شامل انسان باشد، مربوط کنند. ترکیبی از تحقیق پیمایشی و مردم نگاری می تواند چشم اندازهای جدیدی را در زندگی جوامع پیچیده (جوامع بزرگ و پرجمعیت با قشربندی اجتماعی و دولت مرکزی) برای ما فراهم کند. مردم نگاری ابتدایی می تواند به طرح توسعه و سؤالات مناسب فرهنگی برای وارد کردن در تحقیق پیمایشی نیز کمک کند.
کنراد فیلیپ کوتاک
ترجمه: رایحه رضایی
این مقاله ترجمه فصل سوم از کتاب Cultural Ahthropoly اثر Conrad phillip KottaK
است که Kottak.ph, ۲۰۰۴(۱۰ed), Cultural Ahthropoloy, Mc Graw Hill, Newyork
. Conrad phillip kottak
. دانشجوی کارشناسی ارشد انسانشناسی
. Yanomami
. Darkness in El Dorado
. Patrick Tierney
. James Neel
. Naplelen chagnon
. Tierney
. Neel
. American Anthropological Association
. Santa Barbara
. Ann Arbor
. Informed - consent
. E-watkins
. Michael D.Fischer
. Kent
. e-mail
. Reymoud Hames
. Nebraska
. Lincon
. monday
. James S.Boster
. Connecticut
. Robert Brofsky
. Hawaii pacific
. Antananvivo
. Betsileo
. Wenner – Gern
. Gretle peho, Petti
. H.Russell Bernard
. Betsileo
. Arembepe
. Ivato
. Besileo
. Rakoto
. Tuesday father
. Emic
. Etic
. Marvin Harris
. postharvest
. pathogen
. Bronislaw Malinowslei
. realism
. adventure
. Terbriand
. Clifford Geertz
. Marcus and ficsher
. thayer scudders , Elizabeth cdson
. Isable Wagley Kottak
Doug janes
. Janes Dunn
. Chris o leary
ترجمه: رایحه رضایی
این مقاله ترجمه فصل سوم از کتاب Cultural Ahthropoly اثر Conrad phillip KottaK
است که Kottak.ph, ۲۰۰۴(۱۰ed), Cultural Ahthropoloy, Mc Graw Hill, Newyork
. Conrad phillip kottak
. دانشجوی کارشناسی ارشد انسانشناسی
. Yanomami
. Darkness in El Dorado
. Patrick Tierney
. James Neel
. Naplelen chagnon
. Tierney
. Neel
. American Anthropological Association
. Santa Barbara
. Ann Arbor
. Informed - consent
. E-watkins
. Michael D.Fischer
. Kent
. Reymoud Hames
. Nebraska
. Lincon
. monday
. James S.Boster
. Connecticut
. Robert Brofsky
. Hawaii pacific
. Antananvivo
. Betsileo
. Wenner – Gern
. Gretle peho, Petti
. H.Russell Bernard
. Betsileo
. Arembepe
. Ivato
. Besileo
. Rakoto
. Tuesday father
. Emic
. Etic
. Marvin Harris
. postharvest
. pathogen
. Bronislaw Malinowslei
. realism
. adventure
. Terbriand
. Clifford Geertz
. Marcus and ficsher
. thayer scudders , Elizabeth cdson
. Isable Wagley Kottak
Doug janes
. Janes Dunn
. Chris o leary
منبع : خانه انسان شناسی ایران
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
حسین امیرعبداللهیان مصر سازمان همکاری اسلامی دولت سیستان و بلوچستان جنگ انتخابات مجلس شورای اسلامی حجاب دولت سیزدهم مجلس حسن روحانی
تهران شهرداری تهران یسنا سیل هواشناسی بارندگی سازمان هواشناسی باران فضای مجازی آتش سوزی هلال احمر آموزش و پرورش
هوش مصنوعی سلامت تورم خودرو قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا مسکن دلار بازار خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان
تلویزیون صدا و سیما مسعود اسکویی مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
غزه رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین جنگ غزه آمریکا امیرعبداللهیان انگلیس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال رئال مادرید پرسپولیس استقلال سپاهان لیگ برتر بازی باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس علی خطیر جواد نکونام بایرن مونیخ
اینستاگرام اپل ناسا عکاسی تبلیغات گوگل کولر
کبد چرب فشار خون