شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

فرمانده به روایت سه رزمنده


فرمانده به روایت سه رزمنده
«حاج محمد» نماینده مردم تهران در مجلس، «حاج حسین» مشاور عالی فرمانده کل سپاه و «محمدرضا» معاون پارلمانی وزیر دفاع شده است، اما وقتی دور هم جمع می شوند و از حاج احمد می گویند هنوز هم خود را رزمنده او می دانند.
به چشم هایشان که خیره شوی، حسرت روزهای دوکوهه همراه با فرمانده ای که از او نشانی نیست را به خوبی درمی یابی.
«حاج احمد متوسلیان» هنوز هم فرمانده قلب های «حاج محمد کوثری»، «حاج حسین همدانی» و «محمدرضا یزدی» است.
فردا کنگره «خورشید دوکوهه» در تالار کشور به مناسبت بیست و ششمین سالگرد ربوده شدن حاج احمد و یادبود ۱۵ هزار شهید لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) برگزار می شود.
آنچه می خوانید روایت این سه رزمنده از فرمانده شان است. رزمنده هایی که کت و شلوارهای اتو کشیده، روحیه خاکریزی را از آنان نگرفته است.
▪ سردار همدانی از نحوه آشنایی تان با حاج احمد بگویید؛ اولین بار کجا ایشان را دیدید؟
- با عرض سلام و احترام به محضر شهدای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و امام شهیدان و شهدای گرانقدر لشکر محمد رسول الله...(ص) همچنین سلام و درود به فرمانده عزیز لشکر محمدرسول الله(ص) از این جهت فرمانده لشکر می گویم که همچنان فرمانده لشکر حاج احمد است. بعداز اینکه حاج احمد به اسارت درآمد هر فرمانده ای که جایگزین ایشان شدند؛ خودشان را جانشین حاج احمد معرفی کرده اند اما دوستان و هم رزمانش منتظرند، فرمانده لشکرشان برگردد.
احمد متوسلیان را از زمانی می شناسم که در غائله کردستان شرکت کرده بود و محاصره سنندج اتفاق افتاد.
بعداز آزادسازی سنندج؛ آوازه جوانی را شنیدم به نام احمد که در مریوان امنیت برقرار کرده بود. آن زمان نقل و انتقالات و تردد در کردستان از ساعت ۹ صبح تا ۴ بعدازظهر بود اما در مریوان ناامن (کنارمرز) تردد ۲۴ ساعته بود و این زبانزد همگان بود. هرکسی که دراین عملیات و مأموریت کردستان شرکت کرده بود، دوست داشت حاج احمد متوسلیان را از نزدیک ببیند. بنابراین در سفری که از طرف سپاه همدان به مریوان داشتیم به سپاه مریوان رفتیم تا نیازمندیها و کمبودهای نیروهای انسانی آنها را جبران کنیم، زمانی که رسیدیم حاج احمد به خط مقدم جبهه رفته بود و زمانی که برگشتند، با آوازه ای که از ایشان شنیده بودیم که تند و خشن است؛ وقتی حاج احمد را در لباس رزم دیدیم برخلاف انتظارمان چنان برخورد صمیمانه ای داشتند که احساس می کردیم سال ها با حاج احمد آشنایی داریم.
در حقیقت نقطه آشنایی ما از آنجا شروع شد و ما قول دادیم که ۷۰۰ بسیجی اعزام کنیم؛ بعداز اینکه ایشان از مریوان به سوی تهران می آمدند حتماً در رفت و برگشت یک شبی را در سپاه همدان توقف و استراحت می کردند.
یکی دیگر از علت های آشنایی ام با حاج احمد این بود که محمود شهبازی، فرمانده سپاه همدان با حاج احمد دوست بودند؛ شهید شهبازی، اصفهانی و از دانشجویان پیرو خط امام و از مبارزین انقلابی بود و با حاج احمد یک سابقه دوستی قدیمی داشت.
به همین خاطر وقتی حاج احمد تیپ ۲۷ را تشکیل داد محمود شهبازی را به عنوان قائم مقام خودشان انتخاب کردند.
بنده تا قبل از اعزام به جنوب لبنان تا زمان تشکیل تیپ و پایان عملیات بیت المقدس در خدمت ایشان بودم.
▪ از شخصیت حاج احمد و مشخصه های بارزشان بگویید.
- از مشخصه های حاج احمد نوع مدیریت و صلابت و انگیزه او و کارهای خاصی که در منطقه انجام دادند را می توان نام برد. اهل تشخیص و بصیرت بود. قبل از پیروزی انقلاب در نهضت امام خمینی، به خاطر تشخیص درستشان در خط امام به مبارزه پرداخته بود و نسبت به اطلاع رسانی و آگاه سازی مردم نقش بزرگی داشت؛ پیام های امام را به خوبی دریافت و اطلاعیه ها را در بین دانشجویان توزیع می کرد. وقتی وارد دانشگاه می شود و حتی زمانی که به خدمت سربازی در سال ۱۳۵۲ می رود، با سربازان پادگان ارتباط برقرار می کنند و نهایتاً همه فعالیت های قبل از انقلابشان منجر به دستگیری او شد که در خرم آباد «قلعه فلک الافلاک» زندانی می شود.
بعد از پیروزی انقلاب به خاطر بصیرتش احساس کرد برای تثبیت نظام باید وارد صحنه شود و اولین کاری که انجام می دهد؛ در محله خودشان کمیته انقلاب اسلامی را تشکیل و مسئولیت آن را برعهده می گیرد و بلافاصله بعد از آن وارد سپاه می شود و جزء اولین کسانی است که به کردستان می رود. با حکم شهید بروجردی به مریوان رفته و آنجا امنیت را برای مردم ایجاد می کند. به محض ورود به مریوان در یک بررسی کلی صف مردم را از ضد انقلابی ها جدا می کند. او اعتقاد داشت این مردم کردستان نیستند که بر علیه نظام جمهوری اسلامی شورش کرده اند بلکه عده ای ضد انقلابند که از آن طرف مرز پشتیبانی می شوند. تشخیص او این بود که مردم کردستان مردمی مذهبی و وطن دوست و علاقه مند به انقلاب هستند. همین درایت و تشخیص درست، باعث می شود احمد عنوان کند من خادم مردم هستم. البته نه با شعار بلکه عملاً این را ثابت می کند. با این عمل مردم کردستان جوانانشان را در اختیار حاج احمد قرار می دهند و احمد با نیروهای کرد محلی، واحدهای نظامی اش را سر و سامان می دهد و امنیت را به مریوان بازمی گرداند. یکی از مشخصه های رفتاری او «تواضع» بود؛ بدین صورت که وقتی با احمد بودیم در مقابل رزمندگان محلی و بسیجی و زنان و مردانی که همسرانشان را در جنگ از دست داده بودند؛ و حتی خانواده های افراد ضدانقلاب تواضع داشت و احساس کوتاهی و قصور می کرداحمد با ضدانقلابی های تند و خشن و با شدت برخورد می کرد.
درحقیقت این احمد بود که الگوی امنیت را در کردستان ترسیم کرد.
▪ در مورد عملیات محمد رسول ا...(ص) که به فرماندهی ایشان انجام شد توضیح دهید.
- حاج احمد چون علاقه و انگیزه داشت که در کردستان باشد. بنابراین عملیات محمد رسول الله(ص) را طراحی کرد، در سرمای زمستان عملیات غافل گیرانه ای را فرماندهی کرد و این عملیات مسئولان سپاه را بر این داشت که از حاج احمد در جنگ منظم استفاده کنند؛ قبل از «عملیات فتح المبین» فرمانده کل سپاه احمد متوسلیان را خواست و به او گفت؛ در تهران یگانی را راه اندازی کند.
خاطره ای از حاج احمد بگویم؛ اسم این تیپ محمد رسول الله(ص) را چیز دیگری گذاشته بودند اما احمد متوسلیان اصرار داشت که اسم این تیپ باید به نام «پیامبر اکرم» باشد. در مدتی که فرمانده تیپ ۲۷ بود اجازه نمی داد کسی اسم تیپ را به غیر از پیامبر(ص) صدا کند و اعتقاد داشت که اسم این تیپ محمد رسول الله(ص) است و هر موقع اسم پیامبر را می برند و صلوات می فرستند من ثواب می برم. چندین بار نامه نگاری شده بود که اسم تیپ را تغییر دهند اما او مقاومت کرد.
▪ اسامی دیگر تیپ چه بود؟
- آن اسامی هم اسامی ائمه بود اما حاج احمد می گفت نه، این تیپ باید نام پیامبر را داشته باشد چون تیپ تهران یعنی مرکز است و ائمه هم دور پیامبر هستند. جالب اینکه با اسامی دیگر نامه به تیپ می فرستادند اما او به نام تیپ محمد رسول الله(ص) جواب می داد. آنقدر ایستادگی کرد که حرفش را به کرسی نشاند.
▪ در مورد تشکیل تیپ ۲۷ بیشتر توضیح می دهید؟
-از زمان ابلاغ تشکیل تیپ ۲۷ تا سازماندهی آن حدودا ۲ ماه طول کشید. این تیپ در آغاز عملیات فتح المبین ۹ گردان داشت و به عبارتی استعداد یک لشگر را داشت و در عملیات فتح المبین تیپ ۲۷ درخشید. عملیات فتح المبین را با یک کارنامه قابل قبولی به پایان رساندند و بلافاصله آماده عملیات جدید بیت المقدس شد.
▪ قبل از اینکه در مورد عملیات بیت المقدس بگویید می خواهم بپرسم چرا در لشکر ۲۷ نخبگان سپاه جمع شده بودند، شهید شهبازی از همدان، حاج همت از اصفهان و بقیه علت جمع شدن این افراد چه بود؛ به خاطر اینکه این تیپ از تهران بود توانست این افراد را گردهم بیاورد یا اینکه به جهت شخصیت بارز حاج احمد بود؟
- اگر کسی غیر حاج احمد متوسلیانی فرمانده تیپ بود این گونه نمی شد؛ این از جاذبه خود حاج احمد بود؛ ایشان متواضع بودند و افراد را به اسم کوچک و با صمیمیت صدا می کرد. جمعیتی که حاج احمد از مریوان با خودش آورد حاجی پور، چراغی نائینی، دستواره، اسکندرلو و... را در برمی گرفت حتی سعید قاسمی و ممقانی که در مریوان مانده بودند آرام و قرار نداشتند. «سعید قاسمی» از مریوان بدون اجازه حاج احمد برای عملیات بیت المقدس با موتور خود را به جبهه رساند و مسئول اطلاعات در مرحله دوم بیت المقدس شد.
حاج احمد بود که این عده را به دور خود جمع کرد؛ بعضی از افراد با یک بار کار و برخورد باحاج احمد از او جدا نمی شدند.
تمام فرمانده ها و مدیرانی که در تیپ ۲۷ حضور داشتند؛ قابلیت و شایستگی فرماندهی تیپ و لشکر را داشتند و از این جهت تیپ ۲۷ در عملیات فتح المبین خط شکن شد.
تیپ ۲۷ شب اول عملیات بیش از ۳ الی ۴ هزار نفر اسیر گرفت؛ همچنین دشت ذهاب و سایت را آزاد کرد با اینکه «سایت» جزو اهداف عملیات بیت المقدس نبود. امتیاز حاج احمد این بود که برای یک گردان پنج فرمانده قرار داده بود که به محض شهادت یکی، دیگری جایگزین شود.
فرمانده گردان هایی چون حاجی پور، چراغی، کریمی، دستواره بعدها فرماندهان بزرگی شدند.
اولین کاری که حاج احمد بعد از عملیات فتح المبین انجام داد به خانواده شهدا سرکشی کرد و بعد به پدر و مادر خودش. حدود یک هفته بعد هم تیپ را برای عملیات بیت المقدس آماده کرد.
▪ از نقش ایشان در عملیات بیت المقدس بگوئید.
- عملیات بیت المقدس را حاج احمد با درایت و شایستگی اداره کرد.
در مرحله اول عملیات که مدت دو روز به طول انجامید؛ لشکر ۲۷ به قدری ایستادگی کرد تا نیروهای بعدی سپاه رسیدند.
در مرحله دوم عملیات حاج احمد مجروح شد و ترکش کاتیوشا در پایش بود. همه پزشکان دستور به خارج شدن او از منطقه دادند.
اما گوش نکرد و همچنان فرماندهی تیپ را با همان جراحت به عهده داشت و تصمیم بر این شد؛ حاج احمد را بدون بیهوشی در اورژانس بیمارستان صحرایی عمل کنند و در منطقه حضور یابد. در بعضی از جاها ناله حاج احمد در پشت بیسیم بلند می شود که خدایا همه شهید شدند و من باز مانده ام. زمانیکه نزدیک خرمشهر رسیدیم و هنوز باور نمی کردیم خرمشهر فتح شود؛ چون عراقی ها در کمربندی خرمشهر به شدت دفاع می کردند. حاج احمد به یگانش دستور داد که جهت فلش را عوض کنند و به پل «نو» بروند و وارد نخلستان های خرمشهر شوند. اولین واحدهای تیپ ۲۷ که وارد نخلستان شدند؛ سربازان عراقی در محاصره قرار گرفتند. فرمانده های عراقی تا آن موقع حاضر به عقب نشینی نبودند وقتی تیپ ۲۷ وارد نخلستان شد؛ تقریباً خرمشهر در محاصره قرار گرفت و بقیه یگان ها از سمت جاده، وارد شهر خرمشهر شدند. بعد از عملیات بیت المقدس ضمن اینکه حاج احمد در پی آماده سازی تیپ بود و اصرار داشت که هیچ مانعی وجود ندارد تا وارد بصره شویم، به تیپ استراحت دادند تا بازسازی شود. حاج احمد بعد از عملیات به تهران آمد و دیگر به منطقه بازنگشت.
▪ از ماجرای اعزام به لبنان بگوئید.
- حاج احمد در تهران بود که خبر حمله ارتش اسرائیل به جنوب لبنان رسید و او از همان جا عازم لبنان شد.
به من ماموریت دادند که تیپ را از خرمشهر به تهران انتقال بدهم و حاج احمد هم به لبنان رفتند. امروز احمد متوسلیان در بین حزب الله لبنان جایگاه خاصی دارد و پایه گذار حزب الله حاج احمد است و در بین ارتش سوریه، متوسلیان از ژنرال ها و فرماندهان قدرتمند شناخته شده است.
در حقیقت دوران بعد از حوادث جنوب لبنان هم، امروز باز می بینیم حاج احمد سرنوشتش با همه سربازان فرق دارد.
معلوم نیست در این ۲۶ سال، ایشان شهید شدند یا در اسارت هستند هر چند که او آزاده است.
او لحظه شماری می کند که دستاوردهای انقلاب اسلامی را از نزدیک ببیند و به عنوان رزمنده و یار امام و ولایت باقی بماند.
▪ در مورد مطلبی که حاج احمد عنوان کرده اند که «من به دست شقی ترین دشمنان اسلام یعنی اسرائیلی ها به شهادت می رسم» توضیح می دهید.
-گفتم که حاج احمد دارای شناخت و بصیرت بود و در حقیقت حاج احمد خاکریز اول و دوم را نمی دید بلکه به عمق مسأله نگاه می کرد. حاج احمد، براساس آیات قرآنی دشمن اصلی را صهیونیست ها می دانست و آرزوی آزادی فلسطین و قدس را داشت.
حاج احمد اعتقاد داشتند که این عراقی ها مسلمانند و به تحریک دشمنان اصلی اسلام به ایران تجاوز کرده اند. او ارتش عراق را فریب خورده می دانست.
عقیده داشت که به زودی عازم فلسطین می شویم و این سرزمین را از دست اشغالگران آزاد می کنیم. اما ما به این فکر می کردیم که عراق را از کشور بیرون کنیم و نظام جمهوری اسلامی را تثبیت و سازندگی را شروع کنیم.حاج احمد از این خاکریزها عبور کرده بود.
▪ به نظرتان پیگیری ها در مورد سرنوشت حاج احمد و همراهانش کافی بوده؟
- به عقیده من کم لطفی، بی مهری و کوتاهی هایی انجام داده ایم به این دلیل که بعضی از افراد مسائلی را در کشور اصل قرار داده اند که با روحیه امام خمینی و رهبرمان سنخیت ندارد، بدین لحاظ گاهی در روابط سیاسی مسائلی را اصل قرار می دهیم که جایگاهی در دیپلماسی امام خمینی(ره) و رهبر فرزانه مان نداشته و ندارد.
به عقیده من اگر اسرائیلی ها و آمریکایی ها یک سوژه چون «حاج احمد» داشتند؛ غوغا می کردند.
در این مورد کوتاهی کرده ایم و بعضی از مسئولان شخصیت حاج احمد متوسلیان را نشناختند. دیگر اینکه حاج احمد متوسلیان، که محدود به ایران نیست (ولو اینکه حاج احمد را شهید کرده باشند) ما باید حاج احمد متوسلیان را برای اسلام خرج می کردیم و در ارتباط با دشمنانمان می توانستیم امتیازاتی را کسب کنیم و حاج احمد هم در این مورد راضی و خشنود هستند. او خودش را وقف اسلام کرده بود. خدا انشاءالله کسانی را که در مورد حاج احمد کوتاهی کرده اند، ببخشد.
مردم باید بدانند که عده ای کوتاهی کرده اند و رهنمودها و تدابیر مسئولان اصلی نظام را گوش نداده اند.
▪ اگر به شما بگویند حاج احمد زنده اند و آمده اند، اولین جمله ای که به ایشان می گویید، چیست؟
- همچنان دوستت داریم و خسته نباشید که افتخار نه برای ایران بلکه امت اسلامی کسب کرده ای. شنیدن دوباره صدای حاج احمد از آرزوهای من است. (حاج حسین به این جملات که می رسد نمی تواند قطرات اشکش را پنهان کند...)
کوثری: اگر حاجی را ببینم، می گویم
دست مریزاد!
▪ آقای کوثری از نحوه آشنایی خود با حاج احمد متوسلیان بگوئید.
- قبل از جنگ و در زمان غائله کردستان با ایشان در ارتباط بودم. در عملیات فتح المبین و بیت المقدس آشنایی ما خیلی بیشتر شد. پس از آزادی خرمشهر برگشتیم تهران که حاج احمد را جلوی درب سپاه تهران که الان شورای عالی امنیت ملی شده، دیدم. سوار یک بلیزر بود که شیشه اش هم شکسته بود.
تهران ناامن بود و گفتم اینجوری که خطرناک است. گفت ما خودمان امنیت را برقرار می کنیم.
دو سه روز بعد قرار بود برویم خدمت حضرت امام(ره)، رفتیم جماران حاج احمد کاری برایش پیش آمده بود و وقتی رسید جلسه تمام شده بود و داشتیم می آمدیم بیرون که حاج احمد و شهید ناصر کاظمی آمدند. حاج سید احمد آقا رفت و قضیه را به امام گفت و ایشان هم با اینکه چنین رویه ای نداشتند حاج احمد را به حضور پذیرفتند.
همان روزی که بچه ها به سوریه پرواز کردند، یکی از سیاستمداران لیبی به نام «عبدالسلام جلود» آمده بود و در پادگان امام حسین(ع) با آقا ]آیت الله خامنه ای[ دیدار داشت. من هم باید آنجا می بودم و این شد که نتوانستم با بچه ها بروم و مدت اندکی بعد خبر اسارت حاج احمد را آوردند.
▪ از ویژگی های بارز حاج احمد بگوئید.
- کارها و طرح های او طوری بود که کمتر فرمانده ای جرأت و جسارت انجام آن را داشت. او به عمق دشمن نفوذ می کرد. در فتح المبین احمد و نیروهایش تا ۱۲ کیلومتری عمق دشمن رفتند و حتی توپخانه آنها را به غنیمت گرفتند.
در عملیات بیت المقدس پس از عبور از کارون روز دهم اردیبهشت به جاده اهواز-خرمشهر رسیدند. از اواسط روز عراقی ها فشار زیادی آوردند، به طوری که ساعت چهار خود حاج احمد اسلحه به دست گرفت و آمد روی جاده و می جنگید. وقتی این خبر بین بچه ها پیچید مثل اینکه چند تا لشگر به کمک آنها آمده باشد روحیه گرفتند و ایستادند. شجاعت و صلابت حاج احمد زبانزد همه رزمندگان و فرماندهان بود.
یکی دو جا سر بچه ها فریاد کشید اما فردایش همه را جمع کرد و با روبوسی از آنها عذرخواهی می کرد و حلالیت می طلبید.
وقتی هم که زخمی شد حاضر نشد برود عقب و طوری شد که هر رزمنده ای که او را می دید خجالت می کشید بگوید خسته ام. با این وضعیت خرمشهر آزاد شد.
▪ به نظرتان پیگیری ها برای سرنوشت حاج احمد و سه همراهش کافی بوده است؟
- البته اینطور نیست که بگوئیم هیچ کاری انجام نشده اما مستمر و مداوم نبوده است. بالاخره ما رژیم اسرائیل را به رسمیت نمی شناسیم و همین پیگیری موضوع را پیچیده می کند.
▪ صهیونیست ها کلی روی قضیه «رون آراد» مانور می دهند، اما به نظر می رسد کار تبلیغاتی ما خیلی ضعیف است چرا؟
- من هم قبول دارم که ما از همه ظرفیتمان استفاده نکرده و نمی کنیم اما یک واقعیت را هم باید در نظر گرفت و آن هم اینکه رسانه های جهانی در اختیار صهیونیست هاست و آنها با این ابزار علیه ما عملیات روانی راه می اندازند.
▪ فکر می کنید حاج احمد و دوستانش زنده اند؟
- حاج احمد خودش گفته بود من به دست شقی ترین آدم های روی زمین یعنی اسرائیلی ها شهید می شوم. با توجه به این حرف حسی به من می گوید ایشان شهید شده اما در عین حال همیشه به بازگشت او امیدوارم.
▪ اگر حاج احمد را ببینید؟
- حاج احمد براساس آیه شریفه «ثم استقاموا» ایستادگی کرد و به او خواهم گفت دست مریزاد که اینگونه در برابر دشمن شماره یک ما ایستادی.
¤¤¤
یزدی: سریال زندگی حاج احمد سال آینده روی آنتن می رود.
▪ آقای یزدی هدف از برگزاری یادواره خورشید دوکوهه چیست؟
- یادواره خورشید دوکوهه به مناسبت ۱۴ تیرماه که بیست و ششمین سالگرد ربوده شدن جاوید الاثر سرلشگر پاسدار حاج احمد متوسلیان است، به امید و یاری خدا در سالن وزارت برگزار خواهد شد.
بزرگداشت یاد و خاطره شهدا و رزمندگان دفاع مقدس به خصوص حاج احمد متوسلیان از اهداف این برنامه است.
به نظر می رسد ما در راه معرفی اسطوره ها و الگوهای برخاسته از جنگ هشت ساله چندان موفق عمل نکرده ایم و پر کردن این خلاء یکی دیگر از اهداف این یادواره است. دشمنان ما از نداشته های خود قهرمان و الگوسازی می کنند اما ما داشته های خود را نتوانستیم به خوبی معرفی کنیم. جامعه امروز ما و به خصوص جوانان به این اسطوره های بزرگ نیاز دارند.
▪ کار را از چه زمانی شروع کردید؟
- کار یادواره از یک سال قبل با تشکیل ستاد یادواره آغاز شد. با ارگان ها و سازمان های مختلفی هم برای همکاری ارتباط برقرار شد. در نهایت هم چهار کمیته برای یادواره در نظر گرفته شد.
▪ کمیته ها را به طور خلاصه معرفی می کنید؟
- کمیته تدارکات و پشتیبانی که نامش بیانگر شرح وظیفه این کمیته است. کمیته روابط عمومی و تبلیغات، کمیته فرهنگی و جمع آوری اطلاعات و بالاخره کمیته برنامه ریزی و مالی.
طی این یک سال ما سعی کردیم کلیه اسناد و مدارک کتبی و شفاهی را در مورد حاج احمد جمع آوری کنیم که از جمله کارهای انجام شده می توان به مصاحبه با ۴۰ تن از هم رزمان و همراهان ایشان اشاره کرد.
▪ چه برنامه هایی را برای یادواره پیش بینی کرده اید؟
در این یادواره کتاب کوه گمشده با محوریت زندگی و رشادت های حاج احمد رونمایی خواهد شد. مورد دیگر رونمایی تمبریادبود حاج احمد متوسلیان است. همچنین قرار است حداکثر تا یک سال آینده سریالی هم در مورد زندگی ایشان ساخته شود که هماهنگی های آن با صدا و سیما هم انجام شده و قرار است از شبکه دوم سیما پخش شود.
با همکاری شورای شهر و شهردار تهران میدانی در شرق تهران به نام ایشان نامگذاری خواهد شد و تندیس حاج احمد در آن میدان نصب می شود.
▪ تندیس ساخته شده؟
- به زودی کار طراحی و ساختش آغاز می شود و به احتمال زیاد از روی همان عکسی که حاج احمد به افق اشاره دارد ساخته خواهد شد.
▪ فیلم نامه نویس و کارگردان سریال کیست؟
- فیلم نامه را آقای توحیدی نوشته و در مراحل پایانی است. کارگردانی را هم آقای کمال تبریزی به عهده دارند.
یکی دیگر از برنامه ها دعوت از پیشمرگان کرد و همرزمان حاج احمد در مریوان است و مورد دیگر برگزاری یک دوره مسابقات ورزشی در رشته های مختلف با نام جام حاج احمد متوسلیان است.
همانطور که گفتم اینها بخش هایی از برنامه های یادواره است. ما در این یادواره از خانواده های شهدا، رزمندگان، هنرمندان و ورزشکاران و مسئولین لشگری و کشوری دعوت کرده ایم اما باید همینجا بگویم که مخاطبین اصلی خورشید دوکوهه جوانان عزیز هستند که امیدوارم حضور چشمگیری داشته باشند.
▪ کاری هم برای این موضوع انجام شده؟
- بله، ما سعی کردیم اطلاع رسانی خوبی در سطح دانشگاه ها و مساجد داشته باشیم.
▪ به نظرم ربوده شدن حاج احمد و سه همراه دیگرش فقط یک موضوع داخلی نیست. بالاخره آنها در لبنان ربوده شدند. برای بازتاب موضوع در صحنه بین المللی هم برنامه ای دارید؟
- در این یادواره خیر اما امیدواریم در برنامه های بعدی به این موضوع هم بپردازیم.
▪ پس این یادواره سال دیگر هم برگزار خواهد شد.
- انشاءالله. خوب است به این مطلب هم اشاره کنم که منزل حاج احمد در بازار سید اسماعیل که از بدو تولد تا اسارت در آن بوده توسط لشگر ۲۷ خریداری شده و بعد از بازسازی با کمک شهرداری تبدیل به موزه شهید خواهد شد.
▪ در مورد خصوصیات حاج احمد برایمان بگویید.
- از جمله خصوصیات ایشان این بود که خیلی به حق الناس اهمیت می داد، از هر جنبه ای. در مریوان مردم محلی خیلی او را دوست داشتند. یک بار می خواستیم برویم برای پاک سازی یک روستا که ایشان خیلی تاکید داشت رعایت حال مردم را بکنید و مبادا به آنها آسیبی برسد و به آنها بی احترامی شود.
محمد صرفی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید