پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تکریم زن


تکریم زن
در شرایط کنونی برخی معتقدند که اساساً زن عنصر گناه و فریب است و در غالب اختلافات و ناهنجاری های اجتماعی نقش زنان را می توان برجسته دید. سوال اصلی این است که ریشه این تفکر در کجاست، و به طور کلی دیدگاه اسلام در این زمینه چیست؟
درمنطق اسلام انسان بماهو انسان مورد تکریم قرار گرفته است. به بیان دیگر زنان و مردان از این جهت که انسان هستند در یک جایگاه و مقام مورد تکریم قرار گرفته اند. حتی زنان در برخی تعابیر از یک جایگاه والاتری برخوردار گشته اند که فرموده اند:
«الجنه تحت اقدام الامهات» بهشت زیر پای مادران است. یا به فرموده امام راحل (ره) «مرد از دامن زن به معراج می رود» که در اینجا اهمیت، جایگاه و نقش زنان را در مسیر تکاملی فردی و اجتماعی به وضوح نشان می دهد. همچنین درمقام تکریم جایگاه و نقش زن همانند مرد در تربیت، تهذیب و سعادت انسان شواهد بسیاری از آیات و روایات را می توان ارائه داد که در کتب و منابع مربوطه می توان مطالعه نمود. اما به رغم دیدگاه والای اسلام نسبت به تکریم مقام زن چرا امروزه چنین تفکراتی وجود دارد که زنان را در حد حیوانیت تنزل داده و برای آنان عمدتاً نقش فتنه گری، و اغواکنندگی تعریف می کنند. ریشه این نوع نگاه به زن در کجاست؟ در این رابطه باز هم رشته سخن را به استاد شهید مرتضی مطهری (ره) می دهیم که تبیین جامع و زیبای او در تمامی حوزه های اسلام شناسی و معرفت دینی همواره الهام بخش نسل جوان جامعه ما بوده و خواهد بود.
آن شهید والامقام در کتاب حماسه حسینی ص ۴۰۴ می نویسد: «... یک فکر بسیار غلط را مسیحیان در تاریخ مذهبی جهان وارد کردند که واقعا خیانت بود، در مسأله زن نداشتن حضرت عیسی (ع) و ترک ازدواج و مجرد زیستن کشیشها و کاردینالها، کم کم این فکر پیدا شد که اساساً زن عنصر گناه و فریب است، یعنی شیطان کوچک است. مرد به خودی خود گناه نمی کند و این زن است که شیطان کوچک است. و همیشه وسوسه می کند و مرد را به گناه وا می دارد. گفتند اساساً قصه آدم و شیطان و حوا این طور شروع شد که شیطان نمی توانست در آدم نفوذ کند. لذا آمد حوا را فریب داد و او آدم را فریب داد، و در تمام تاریخ همیشه به این شکل است که شیطان بزرگ، زن را و زن مرد را وسوسه می کند.
اصلاً داستان آدم و حوا و شیطان در میان مسیحیان، به این شکل درآمده، ولی قرآن درست خلاف این را می گوید و تصریح می کند، و این عجیب است. قرآن وقتی داستان آدم و شیطان را ذکر می کند، برای آدم اصالت و برای حوا تبعیت قائل نمی شود. اول که می فرماید ما گفتیم، می گوید: ما به این دو نفر گفتیم که ساکن بهشت شوید (نه فقط به آدم) «لاتقربا هذه الشجره» (اعراف - ۱۹) به این درخت نزدیک نشوید، (حالا آن درخت هر چه که هست).
بعد می فرماید: «فوسوس لهما الشیطان» (اعراف - ۲۰) شیطان این دو را وسوسه کرد. نمی گوید که یکی را وسوسه کرد و او دیگری را وسوسه کرد: «فدلیهما بغرور» (اعراف - ۲۲). باز همان ضمیر تثنیه است «و قاسمهما انی لکما لمن الناصمین» (اعراف -۲۱) آن جا که خواست فریب دهد، برای هر دوی آنها قسم دروغ خورد. آدم همان مقدار لغزش کرد که حوا و حوا همان مقدار لغزش کرد که آدم. اسلام این فکر را، این دروغی را که به تاریخ مذهبها بسته بودند، زدود و شاید برای همین است که قرآن گویی عنایت دارد که در کنار قدیسین، از قدیسیات بزرگ یاد کند که تمامشان در مواردی، بر آن قدیسین علو و برتری داشتند»
منبع : روزنامه کیهان