پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

یادی از شیون فومنی


یادی از شیون فومنی
سخن گفتن از شاعری كه هشت سال پیش در روزی مثل امروز چشم از جهان فرو بست، سخت ساده است و پیچیده نیز هم.هنگامی كه میراحمد فخرایی نژاد كه همگان شیون فومنی می شناختندش، در یكی از بیمارستان های تهران درگذشت، ناگهان صدایش از تمام خانه های شهرهای گیلان شنیده شد. او در واقع نمرده بود. شیون فومنی شاعر بزرگ گیلكی زبان، چنان در ذهن تمام مردم سرزمینش حضور داشت كه تا به امروز حتی نامش همچنان بر زبان ها جاری است.
او در سال ۱۳۲۵ در فومن(یكی از شهرهای گیلان) به دنیا آمد و خیلی زود، در روزگار نوجوانی زبان به سرودن گشود. شیون در سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۷۶ به عنوان معلم در شهرهای ساری و رشت و دیگر شهرهای گیلان مشغول به كار شد. پس از چندی در شهریور سال ۱۳۷۷ پس از یك دوره بیماری مزمن كلیوی و عمل پیوند كلیه در یكی از بیمارستان های تهران فوت كرد.
بنا بر وصیتش، او را در سلیمانداراب رشت و در جوار آرامگاه سردار بزرگ جنگل- میرزاكوچك خان- به خاك سپردند.
از شیون علاوه بر شعرها و منظومه های متعدد به گویش گیلكی، مجموعه های فارسی نیز به جا مانده است؛ مجموعه هایی چون یك آسمان ستاره ، پیش پای برگ ، از تو برای تو ، رودخانه در بهار و كوچه باغ حرف به چاپ رسیده است.
به مناسبت هشتمین سالروز وفاتش شعری از او را مرور می كنیم:
به لب نیامده، هر ناله در گلویم مُرد
نگفته راز دلی، شوق گفت وگویم مرد
كجاست گریه سبز نوازش ابری
كه پونه پونه صحرای آرزویم مرد
مرا به بازی پروانه ها چه می خوانی؟
به سینه كودك قلب بهانه جویم مرد
چراغ سوخته ام بر مزار لاله دشت
كه در غبار ره باد، كورسویم مرد
تو در فضای من از مرگ من مشو دلگیر
كه نازدانه مهر تو پیش رویم مرد
نی شكسته نیزار حسرتم شیون
به لب نیامده، هر ناله در گلویم مرد
عباس ثابتی راد
منبع : همشهری