دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


روش‌های کاهش نابرابری درآمدی


روش‌های کاهش نابرابری درآمدی
دولت از طریق اتخاذ سیاستهای مناسب اقتصادی می‌تواند بیشترین تاثیر را بر کاهش نابرابری درآمدی داشته باشد.
یکی از اهداف آرمانی هر جامعه تامین رفاه لازم برای تک تک افراد است. فی الواقع ساده ترین مفهوم توسعه، فرایندی است که طی آن در بلند مدت ظرفیتهای تولید افزایش می یابد، درآمدها متعادل تر می شود و فاصله دهک های درآمدی کاهش می یابد.
بر اساس گزارش توسعه انسانی در سال ۲۰۰۶ نسبت درآمد دهک بالا و دهک پایین درآمدی در ایران ( نسبت ۱۰ درصد ثروتمندان به ۱۰ درصد فقیرترین) در پایان سال ۱۹۹۸ حدود ۱۷ برابر بوده است.
این درحالی است که دو دهک بالای درآمدی در حدود نیمی از درآمد ملی را در اختیار دارند. در ذیل با توجه به اهمیت موضوع کاهش نابرابری درآمدی، به عوامل موثر بر آن می پردازیم.
● عوامل اقتصادی
دولت از طریق اتخاذ سیاستهای مناسب اقتصادی می‌تواند بیشترین تاثیر را بر کاهش نابرابری درآمدی داشته باشد. از جمله مهمترین عوامل اقتصادی که به وسیله آنها دولت با سیاست گذاری مناسب می تواند نقش بسیار موثری در کاهش اختلاف درآمدی داشته باشد در ذیل اشاره می شود.
▪ مالیات
سیستم اخذ مالیات به عنوان یکی از موثرترین راههای کاهش نابرابری مطرح می گردد. در یک تقسیم بندی، مالیاتها به دو دسته مستقیم و غیر مستقیم تقسیم می‌شوند.
مالیاتهای غیر مستقیم بر کالاها و خدمات وضع می‌شوند و مالیات مستقیم از افراد، خانوارها و بنگاهها اخذ می گردد. محور اساسی حمایت طرفداران مالیاتهای مستقیم از این سیستم مالیاتی، بر هدف توزیع درآمد قرار دارد و از دیدگاه آنان مالیاتها ابزار اولیه جهت نیل به برابری و توزیع مناسب درآمد هستند.
دیگر اقتصاد دانان که کاربرد مالیاتها را، هم از دیدگاه توزیع و برابری و هم تخصیص مورد توجه قرار می‌دهند، عمدتاً ترکیب مناسبی از این دو نوع مالیات را پیشنهاد می‌کنند و بیان می دارند اگر قرار باشد در جامعه ای توزیع درآمد و تخصیص منابع به خوبی انجام گیرد باید مالیات مستقیم و غیر مستقیم تواماً وضع گردد.
در دسته بندی دیگری مالیات ها را به سه دسته تناسبی ، تصاعدی و تنازلی تقسیم می کنند . برقراری مالیات تصاعدی بردرآمد مؤثرترین روش برای توزیع مناسب درآمد است ولی بدلیل اینکه بیشترین میزان پس‌انداز توسط قشر پردرآمد انجام می‌گیرد، دولت را بخصوص در کشورهای در حال توسعه با مشکل مواجه می‌کند.
زیرا با افزایش میزان مالیات که به صورت تصاعدی است انگیزه افراد برای افزایش درآمد و همچنین افزایش پس انداز کاهش می یابد که خود باعث کاهش سرمایه گذاری در دوره های بعدی می گردد.
در مقایسه این نوع مالیات ها می توان گفت هرچند اعمال مالیات غیر مستقیم بر مصرف به اندازه مالیات تصاعدی بردرآمد بر توزیع مناسب درآمد مؤثر نیست، اما می‌توان با تعیین پایه و نرخهای مناسب به هدف توزیع نزدیک شد.
به عنوان نمونه با اعمال مالیات تصاعدی بر مصرف به طور غیر مستقیم (در بازار کالا و خدمات) باید متوجه بازارهایی شویم که به طور عمده افراد پردرآمد در آن رفت و آمد می‌کنند. روشن است که چنین بازارهایی، بازار کالاهای غیر ضروری و تجملی است.
زیرا فقط افراد پردرآمد هستند که توان خرید این نوع کالا ها و خدمات را دارند . به این ترتیب دولت می‌تواند با وضع مالیات بر مصرف و درآمد، مالیات بیشتری از افراد پر درآمد اخذ نماید و در جهت رفاه افراد کم درآمد خرج کند.
مساله اساسی مخصوصا در کشورهای در حال توسعه برقراری یک نظام مالیاتی است که ضمن دنبال کردن هدف رشد، توزیع درآمد را نیز بهبود بخشد.
در کل برای طراحی نظام مالیاتی یک کشور ابتدا اثرهای اقتصادی انواع مالیاتها را در آن کشور باید شناخت و سپس با دقت در مشخص کردن هدف‌های مورد نظر، به تعیین و برقراری نظام مالیاتی پرداخت.
▪ تورم
یکی دیگر از عوامل ایجاد کننده نابرابری درآمدی تورم است به طوریکه گفته می‌شود تورم در یک کشور، فقیر را فقیرتر و غنی را غنی‌تر می‌کند و به عبارتی شکاف درآمدی بین اقشار جامعه را عمیق‌تر می‌کند.
بنابراین یک راه کاهش نابرابری مبارزه با این پدیده است. تورم می‌تواند ناشی از فشار تقاضا، فشار هزینه، عدم ثبات تقاضای پول، سیاست‌های نابسامان پولی و شوک طرف عرضه و... باشد.
می‌توان نتیجه گرفت برای مبارزه ریشه‌ای با این پدیده باید ساختارهای اقتصادی جامعه اصلاح شوند. به عنوان مثال می توان با اصلاح قانون اتحادیه‌های کارگری و هدایت بازارهای انحصاری به رقابتی، تورم ناشی از فشار هزینه را تعدیل کرد و یا با تولید کالاها و خدمات متناسب با تقاضا مانع بروز تورم شد.
راهکار دیگری که می تواند برای کنترل تورم مورد استفاده قرار گیرد این است که بانک مرکزی با اتخاذ سیاستهای صحیح و بهنگام، بازار پول را کاملاً در اختیار گیرد و از شکل‌گیری تورم فزاینده، که خود فراهم کننده نابرابری درآمدی برای افراد جامعه است، جلوگیری کند.
البته در این راستا نکته مهمی که نباید فراموش گردد این است که اگر سیاستهای ضد تورمی کاهش مجموع تقاضا و ابزار پولی نیز به درستی انتخاب نشود، خود می‌تواند به تورم دامن زند و زمینه گسترش نابرابری درآمدی را افزایش دهد.
▪ بیکاری
بیکاری عامل دیگری است که در ایجاد و گسترش فقر موثر است و تداوم آن نابرابری بیشتر درآمدها و ثروت را رقم می زند. بیکاری عمدتاً در بین اقشار کم درآمد مشاهده می شود.
قرار گرفتن بیکاران درخانواده های کم درآمد موجب افزایش مشکلات اقتصادی این خانوار ها می گردد و موجبات گسترش فقر را پدید می آورد. بیکاری خود معلول عوامل متعددی از جمله عدم دسترسی مناسب به امکانات کسب و کار، منابع مالی و فرصت های شغلی و عدم سرمایه گذاری های مولد و عمرانی در مناطق محروم و توسعه نیافته است. این عوامل از مهم ترین عوامل موثر بر بیکاری به حساب می آیند.
از آنجا که یکی از وظایف دولت توزیع منابع و امکانات به صورت کارا است، لذا می تواند با ایجاد فرصتها و امکانات شغلی از طریق سرمایه گذاری عمرانی در مناطق محروم به توزیع عادلانه درآمد کمک کند.
▪ آموزش و بهداشت
از دیگر عوامل موثر بر فقر و نابرابری، آموزش و بهداشت است. در ارتباط با این موضوع، ادبیات اقتصادی به مفهوم سرمایه انسانی اشاره می کند که نه تنها توجه به آموزش و تعلیم مهارت ها را در بر می گیرد، بلکه شامل هر فعالیتی که باعث افزایش کیفیت نیروی کار و بازدهی آن شود می گردد.
که در نهایت باعث بالا رفتن سطح درآمدهای آتی می شود. آموزش برای افراد کم درآمد و فقیر، تخصص و مهارت ایجاد می کند و لذا بهره وری این افراد ارتقاء یافته و در نهایت درآمد این قشر افزایش می یابد و این نیز به کاهش فقر و نابرابری منجر می شود.
بر این اساس هرچه امکانات آموزشی بیشتر در اختیار اقشار محروم جامعه قرار گیرد، در بلند مدت باید انتظار کاهش فقر را داشت و از طرفی هرچه توزیع امکانات آموزشی نا متعادل تر باشد، نابرابری درآمدی نیز بیشتر خواهد بود.
بهداشت نیز همانند آموزش از عوامل موثر بر ارتقای سرمایه انسانی است، زیرا هرچه سطح بهداشت به خصوص در میان فقرا و در مناطق محروم بالاتر باشد، وضع سلامت این قشر بهتر خواهد بود و در نتیجه بهره وری آنها بیشتر می شود. این امر به افزایش درآمد و کاهش فقر منجر می شود.
● سایر عوامل
▪ قوانین ارث : قوانین ارث با توزیع اولیه ثروت بین اشخاص می‌تواند عایدی متفاوتی در آینده برای آنها رقم زند .با اصلاح قوانیین ارث می توان از در آمدی که به واسطه ارث به افراد تعلق می گیرد و باعث ایجاد نا برابری های درآمدی می گردد جلو گیری کرد. اصلاح این قوانین نیز در صورت لزوم به قوانین حقوقی بازمی‌گردد.
▪ مقبولیت اجتماعی : از دیگر عوامل غیر اقتصادی موثر بر ایجاد نا برابری درآمدی می توان به مقبولیت اجتماعی اشاره کرد.مثلا ترجیح دادن جنس یا نژاد خاص در برخی جوامع که در نتیجه میزان کار برابر نسبت به سایرین که فاقد مقبولیت اجتماعی هستند درآمد بیشتری به آنها تعلق می گیرد. نظامی که به دنبال کاهش نابرابری درآمدی هست باید به مقبولیت اجتماعی افراد توجه نداشته باشد.
▪ موقعیت اجتماعی : گاهی موقعیت اجتماعی افراد و روابط خانوادگی و دوستی آنها موجب درآمدهای متفاوت برای آنها می‌شود که این نیز یک پدیده اجتماعی ناشی از فساد دستگاههای حکومتی است.
برخی افراد صرفاً به دلیل داشتن موقعیت‌های اجتماعی بالا و نه توانمندی و تخصص لازم، درآمدهای بالا بدست می‌آورند.دولتی که قصد کاهش نابرابری درآمدی بین افراد جامعه را دارد باید به مسایل تبعیض نژادی و جنسی و رانت های ایجاد شده توسط افراد توجه ویژه مبذول دارد و از طریق وضع قوانین بی‌طرفانه، این گونه نابرابریها را که منجر به نابرابری درآمدی می‌شوند، از بین ببرد.
منبع : امید