دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

رئالیسم در حوزه روابط بین الملل


رئالیسم در حوزه روابط بین الملل
رئالیسم در حوزه روابط بین الملل مجموعه نظریه هایی است که محور آنها توجه به انگیزه اساسی دولت ها برای دستیابی و حفظ قدرت و امنیت (به جای اخلاق و آرمان ها) است. رئالیسم در حوزه روابط بین الملل در رئالیسم سیاسی ریشه دارد و پیش فرض های اولیه آن عبارتند از:
▪ نظام جهانی آنارشیک است. البته این به این معناست که هیچ اقتدار مرکزی بالاتر از سطح دولت ها وجود ندارد و نمی توان روابط میان دولت ها را قاعده مند ساخت. دولت ها تنها بر اساس ملاحظات و منافع سیاسی، امنیتی و اقتصادی خود با یکدیگر وارد رابطه می شوند.
▪ دولت ها اصلی ترین بازیگران نظام بین الملل هستند. موسسات بین المللی، «ان جی او»ها، شرکت های چندملیتی و دیگر بازیگران فروملی و فراملی دارای تاثیر مستقل اندکی هستند.
▪ دولت ها بازیگران عقلانی هستند که هر یک در تلاش برای وصول حداکثری به منافع ملی خود هستند.
▪ اتحاد یا همکاری های بلندمدت بین المللی قابل اتکا نیستند.
▪ امنیت ملی و بقای هر کشور منافع ملی آن هستند.
▪ روابط میان دولت ها بر اساس میزان قدرت آنهاست که آن هم بر اساس توانایی های نظامی و اقتصادی برآورد می شود. رئالیست ها معتقدند انسان ها موجوداتی خودمحور، سودجو و رقابت طلبند. این نگاه هابزی به انسان در تضاد با نگرش لیبرالی در روابط بین الملل است. بر اساس نگرش لیبرالی بشر ذاتاً خودخواه و ستیزه جو است مگر اینکه در شرایط همکاری قرار گیرد. دیگر نحله های رئالیسم نئورئالیسم، رئالیسم دموکراتیک، رئالیسم تدافعی و رئالیسم تهاجمی هستند. نئورئالیسم یا رئالیسم ساختاری را کنت والتز بسط داد.
او به طور عمده به ساختار سیستماتیک نظام بین الملل به مثابه عامل تاثیرگذار بر روابط دولت ها می پردازد. رئالیسم تدافعی استفن والتز دولت ها را به مثابه بازیگران اولیه در نظام جهانی می بیند که عقلانی هستند (یعنی بر اساس سود و زیان عمل می کنند) و آنارشیسم بین المللی باعث می شود در راستای منافع و امنیت خود حرکت کنند.
رئالیسم دموکراتیک نوعی استراتژی مربوط به سیاست خارجی است که در سال ۲۰۰۴ به وسیله چارلز کراثامر مطرح شد و خواستار گسترش دموکراسی امریکایی به وسیله نیروهای نظامی در نقاط استراتژیک جهان به ویژه خاورمیانه است.
محمد قائدی
منبع : روزنامه شرق