یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


فرهنگستان اول و واژهای نو


فرهنگستان اول و واژهای نو
فرهنگستان ایـران که در ۱۳۱۴ تأسیـس شد برای تحقق هدف خود که «حفظ و توسعه و ترقی زبان فارسی» بود وظایـف گوناگونی را، از ترکیـب فرهنگ و تهیـه دستور زبان گرفته تا شناسایـی کتب قدیـم و تشویـق و ترویـج ادبیـات فارسی، برعهده گرفت. ولی از ایـن میـان آنچه بیـش از موارد دیـگر مورد توجه قرار گرفت مسئله پیـراستن زبان فارسی از الفاظ نامناسب و اختیـار واژه های جدیـد فارسی بود. در واقع کار اصلی فرهنگستان در دوره نخست فعالیـتهایـش (۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰)، که معمولاً «فرهنگستان اول» خوانده می شود، به وضع اصطلاحات و واژه های نو منحصر شد و به وظایـف دیـگری که برعهده خود شناخته بود نپرداخت.۱ با ایـن حال فرهنگستان در همیـن زمیـنه وضع و ترویـج واژه های جدیـد نیـز با دو مشکل اساسی روبرو بود: یـکی جلوگیـری از دخالت اشخاص یـا مؤسسات غیـرصالح (یـا به عبارتی به رسمیـت شناخته نشده) در وضع و کاربرد واژه های نو، و دیـگری ترویـج واژه هایـی که خود وضع کرده بود.
گروهی ازمخالفان فرهنگستان مانند کسروی و هوادارانش که در سالهای حول و حوش تأسیـس فرهنگستان مهمتریـن مجمع واژه سازی زمان خود بودند اصولاً هدف تأسیـس فرهنگستان را جلوگیـری از مداخله افراد و مؤسسات غیـررسمی در ایـن امر ذکر کرده اند.۲ با توجه به عملکرد فرهنگستان در ایـام سرپرستی فروغی (اردیـبهشت تا آذر ۱۳۱۴) و تأنی و تأملی که در کار واژه سازی داشت، چنیـن به نظر می آیـد که ادعای مزبور چندان بی راه نیـست و انگیـزه اولیـه فرهنگستان فایـق آمدن بر ایـن موج گسترده لغت سازی بوده است. فرهنگستان در ایـن امر با دو جریـان رقیـب روبرو بود، یـکی جریـان اصلی زبان و ادب فارسی که چه به صورت مکتوب و چه به شکل زبان رایـج مردم به راه خود ادامه می داد و چون مانند هر پدیـده زنده ای تحول می یـافت احیـاناً واژه های تازه ای به آن وارد می شد، جریـان دیـگر دوایـر و مؤسسات دولتی بودند که با دخالتهای خود در ایـن زمیـنه در تعارض با اهداف و اختیـارات فرهنگستان عمل می کردند. فرهنگستان در مورد جریـان نخست، یـعنی جریـان اصلی زبان و ادب فارسی کار چندانی از دستشان بر نمی آمد، چرا که ایـن جریـان خواه ناخواه و به رغم مصوبات و سلیـقه های زودگذرحاکم به راه خود ادامه می داد و با توجه به محدودیـت دامنه نفوذ رسانه هایـی که در آن روزگار در کنترل دولت بود تأثیـر و نفوذ مصوبات فرهنگستان نیـز در ایـن زمیـنه محدود بود. اما کوتاه کردن دست سایـر مؤسسات و دوایـر دولتی از لغت سازی، سپس واداشتن همیـن دوایـر به کاربرد واژه ها و اصطلاحات مصوبه فرهنگستان در واقع یـکی از مشغله های اصلی فرهنگستان اول بود، و همیـن موضوع مقاله ماست.
در اوایـل سال ۱۳۱۶ وثوق الدوله سرپرست وقت فرهنگستان به ریـاست وزرا گزارش کرد: «اخیـراً دیـده می شود که برخی از وزارتخانه ها و ادارات برای لغتها و اصطلاحات معمول سابق برابرهایـی وضع کرده ]اند[... چنانکه در قانون اخیـر وزارت عدلیـه لغت سردفتر و دفتریـار به کار برده شده است...» در صورتی که ایـن امر از وظایـف فرهنگستان است. وی در ایـن نامه درخواست کرده بود تا مقررشود که تمام وزارتخانه ها و ادارات فهرستی از لغتهایـی که بدون مراجعه به فرهنگستان اختیـار کرده بودند ارسال دارند... «تا مورد بررسی قرار گیـرد و در آیـنده نیـز هرلغت و اصطلاحی را با مشورت و نظر فرهنگستان تغیـیـر دهند.»۳
ریـاست وزرا هم مفاد ایـن درخواست را طی بخشنامه ای به تمام وزارتخانه ها و ادارات مستقل دولتی ابلاغ کرد. ۴ وزارت عدلیـه نیـز در پاسخ اظهار داشت که تاکنون «... هیـچ لغت و اصطلاحی که ازتصویـب فرهنگستان نگذشته باشد معمول نشده است و ایـن دو لغت هم (سردفتر و دفتریـار) چون به تصویـب هیـئت وزرا رسیـد، وزارت عدلیـه تصور می کرد از مراجعه به فرهنگستان بی نیـاز باشد».۵ البته بخشی از دیـگر ادارات دولتی نیـز در ایـن زمیـنه به ابتکار خود تلاشهایـی کرده بودند ولی ظاهراً ایـن لغت سازیـها و اصطلاح پردازیـها مانند مورد بالا جنبه رسمی نیـافته بود. در ایـن زمیـنه می توان به پیـش نویـس نامه ای اشاره کرد که شهرداری تهران برای ارسال به فرهنگستان تهیـه کرده بود و در آن در مقابل اصطلاحات رایـجی چون: صورت مطلوبه، ریـز خواسته شده؛ تلواً ارسال، پیـوسته گسیـل؛ رئیس دایـره احصاء، سر ستادیـنه؛ دارالانشاء، نوشتگاه... به کار رفته بود.۶
با ایـن حال چندی بعد ریـاست وزرا نیـز متقابلاً به فرهنگستان اطلاع داد «... از قراری که به عرض خاکپای مبارک رسیـده درمکاتبات، اشخاص الفاظ جدیـدی را از پیـش خود وضع می نمایـند که صحیـح نیـست. برای جلوگیـری از ایـن رویـه مناسب خواهد بود استعمال آن کلمات ممنوع و واژه هایـی که فرهنگستان انتخاب می نمایـد استعمال شود. متمنی است... جدیـت شود که زبان فارسی به واسطه هوی و هوس اشخاص غیـر مسئول ضایـع نشود.» ۷ فرهنگستان نیـز در پاسخ ضمن ارسال رونوشتی از نامه پیـشیـن خود در ایـن زمیـنه تأیـیـد کرد که «... ایـن وضعیـت موجب هرج و مرج و شیـوع اغلاط در زبان فارسی می شود و حسن شهرت فرهنگستان را که یـکی از مؤسسات خوب ایـن عصر همایـون است لکه دار می سازد...» و درخواست کرد تا به تمام مؤسسات و وزارتخانه ها ابلاغ شود که «بدون تصویـب فرهنگستان هیـچ لغتی را انتخاب و استعمال ننمایـند و در تمام امور مربوط به لغت وزبان، فرهنگستان را مرجع قانونی بشناسند». علاوه بر آن بویـژه به تمام ادارات و جرایـد اطلاع داده شود که «در نوشته ها و مقالات و آگهیـها فقط لغات تصویـب شده از طرف فرهنگستان و لغتهای جاری و معمولی را به کار برند تا ایـنکه خوانندگان جرایـد تصویـب نکنند که آن لغات غلط نیـز مصوب فرهنگستان است، و در صورت تخلف از نویـسندگان و مسئولیـن روزنامه مؤاخذه کنند.» ۸ ریـاست وزرا طی ابلاغ مفاد ایـن نامه به وزارت داخله، با تأکیـد بر خواسته های فرهنگستان، دستور اجرای آن را صادرکرد. ۹
در مراحل بعدی نیـز با آنکه ـ چنانکه اشاره خواهد شد ـ مشکل اصلی کار فرهنگستان جا انداختن واژه های نو بود، هنوز هم به پیـشگیـری از وضع و ابداع لغات و اصطلاحات جدیـد توجه می شد. در شهریـور ۱۳۱۶ دفترنخست وزیـر (نام جدیـد دفتر ریـاست وزرا) با ابلاغ بخشنامه ای به وزارتخانه ها و ادارات مستقل دولتی، با تأکیـد بر کاربرد واژه های پذیـرفته شده متذکر شد که «نویـسندگان پیـش نویـسها و نامه ها نه تنها رعایـت ایـن امر را نمی کنند بلکه غالباً واژه هایـی ]را[ که سابقاً معمول بوده یـا ازتصویـب نگذشته است به کار می برند...» ۱۰
با ایـن حال بودند کسانی که استفاده از واژه های فارسی رانیـازمند به تصویـب فرهنگستان نمی دانستند. مثلاً صفی نیـا نمایـنده وزارت امور خارجه در «کمیـسیـون تدویـن نظامنامه موقوف کردن خط و زبان خارجی از مطبوعات اداری و علایـم و مصنوعات» (بهار ۱۳۱۶) در گزارش خود نوشت: «... همه روزه دیـده می شود در وزارتخانه ها و ادارات و روزنامه ها بجای کلمات روان و ساده پارسی لغات عربی به کار می برند ]و[ به بهانه ایـنکه تا فرهنگستان لغتی را نپذیـرفته، نبایـد گفت و نوشت، از نوشتن لغات و کلمات پارسی خودداری می شود درصورتی که فرهنگستان بیـشتر به جای اصطلاحات رسمی و اداری و لغات علمی و فنی، لغت پارسی پیـدا نموده و برمی گزیـند و نبایـد از پارسی نویـسان ایـرانیـان به ایـن بهانه جلوگیـری شود، و از ایـن گذشته فرهنگستان نمی تواند هزاران لغت پارسی را یـکی یـکی مورد آزمایـش قرار داده ودستور به کار بردن آن را بدهد...» ۱۱چندی بعد حسیـن کی استوان، یـکی دیـگر از کارمندان وزارت امور خارجه دراشاره به بخشنامه های صادره مبنی بر عدم کاربرد واژه هایـی که به تصویـب فرهنگستان نرسیـده اند، نظری شبیـه نظر صفی نیـا مطرح کرد. کی استوان طی نامه ای به نخست وزیـر نوشت: «چون همیـشه بخشنامه داده شده که تا واژه ای را فرهنگستان بیـرون نداده ننویـسند، تا آنجا سوءتفاهم آورده که بیـشتری گمان می کنند یـکایـک واژه فارسی همه کس فهم را بسان مادر، تا فرهنگستان نگویـد بجای والده نوشته و گفته شود، نبایـد بنویـسند و بگویـند». البته وی اصولاً مخالف اهداف فرهنگستان نبود و تغیـیـر «آن دسته از لغتهای بیـگانه را که در زبان فارسی رسم شده و به قانون درآمده یـا فارسی آن رسم نبوده»، مانند «نواقل» و «مشروطه» و «بودجه»، منوط به تصویـب فرهنگستان می دانست، با ایـن حال خواستار انعطاف و آزادی عمل بیـشتری در ایـن زمیـنه بود. چرا که به اعتقاد وی «... نبایـد چشم به راه نشست تا فرهنگستان بحر را بگویـد دریـا است»۱۲ تا به کار برده شود. در حالیـکه ایـنگونه مباحث در مورد نقش فرهنگستان در وضع واژه های نو و میـزان اختیـاراتش ادامه داشت، فرهنگستان در زمیـنه ای دیـگر که نحوه اعمال کاربرد و جاافتادن واژه های «نو ساخته» بود نیـز با دشواریـهایـی روبرو شد. زیـرا فرهنگستان که احتمالاً در آغازبه عنوان عامل مهارکننده وارد میـدان لغت سازی شده بود به تدریـج و بویـژه در پی برکناری سرپرستهایـی چون فروغی و حسن وثوق (۱۳۱۴ تا ۱۳۱۷)، که به درستی به تأمل و تأنی بیـشتری معتقد بودند، خود به نحو روزافزونی درگیـر ابداغ و ابلاغ واژه های نو شد. در واقع هر چه بر تعداد ایـن واژه های نو افزوده می شد به همان میـزان نیـز کمتر به کار می رفت و ناموفق بودن خط مشی دولت در ایـن زمیـنه آشکارتر می شد. با توجه به تأکیـد و توجه شخصی رضاشاه به ایـن موضوع، چنیـن به نظر می آیـد که وی یـکی ازمعیـارهای توفیـق و اقتدارخویـش را در میـزان مقبولیـت و کاربرد مصوبات فرهنگستان می دانسته است. درهمان مراحل نخست کار فرهنگستان از سوی نخست وزیـر به تمام وزارتخانه ها و ادارات مستقل بخشنامه شد که از قرار اطلاع و اعتراض دفتر مخصوص شاهنشاهی، رضاشاه درسفر اخیـر خود به ولایـات ملاحظه کرده بود که «... مأموریـن ومؤسسات وتجارتخانه ها، اصطلاحات و لغات جدیـد ]را[ که برطبق قوانیـن مصوب و تصویـب فرهنگستان بایـد استعمال شود، رعایـت نمی کنند وتعمدی دراستعمال اصطلاحات و لغات قدیـمه دارند...» و تذکر داد چنانکه در بخشنامه اخیـر۱۳ اطلاع داده است، کاربرد واژه های جدیـد از وظایـف مأموریـن است و بایـد در ایـن امر دقت شود. ۱۴
چندی بعد نیـز دفتر مخصوص آنچه را قبلاً به صورت شفاهی درباب نارضایـی شاه ازمشاهدات سفر اخیـر خود به ریـاست وزرا اظهار داشته بود کتباً نیـز ابلاغ کرد: «... حتی دیـده می شود که مأموریـن دولتی و اولیـای امور هم در شرح عرض مطلب به پیـشگاه همایـونی اصطلاحات منسوخه را استعمال می نمایـند... متصدیـان و مأموریـن مربوطه را متوجه نمایـند که هرگاه باز هم قصور و کوتاهی شود مورد مسئولیـت و تعقیـب واقع خواهند شد...» ۱۵ ریـاست وزرا نیـز، در پاسخ، رونوشت بخشنامه ای را که اخیـراً در ایـن باب صادر کرده بود به دفتر مخصوص ارسال داشت. ۱۶
در ایـن میـان بخشنامه هایـی یـکی پس از دیـگری صادر و به تمام وزارتخانه ها و ادارات مستقل دولتی ابلاغ می شد که: «قدغن فرمایـیـد کاربرد واژه ها بایـد کاملاً رعایـت شود و هر مأموری تخلف کند بایـستی به عنوان متمرد از مقررات در دادگاه اداری دادرسی و کیـفر شود.» ۱۷ گذشته از ایـن برای واداشتن کارمندان دولت به استفاده از واژه های جدیـد نیـز شیـوه هایـی پیـشنهاد شد. باز هم وزارت امور خارجه پیـشقدم بود. دکتر حسیـن قدیـمی رئیـس «اداره جامعه ملل و بستگی های بیـن المللی» وزارتخانه مزبور که اعتقاد داشت : «... اگر کندی هم در ایـن زمیـنه از طرف کارمندان دیـده می شود از آن رو نیـست که نمی خواهند زیـر فرمان یـا ترتیـب درستی قرار گیـرند یـا حس ملی در آنها کم است یـا دلبستگی ندارند، بلکه از روی عادتی است که به بکار بردن واژه های بیـگانه نموده اند.» در مورد کارمندان وزارت امور خارجه پیـشنهاد کرد که ۱) واژه های نو ازبخشنامه های هفتگی استخراج و به صورت یـک کتابچه جداگانه منتشر شود و در اختیـار کارمندان قرار گیـرد. ۲) کمیـته ای مرکب از سه نفر از رؤسای اداره های داخلی وزارت خارجه به مدت سه ماه تشکیـل شود و پیـش نویـس نامه های اداری کارمندان را بررسی کنند. ۳) ایـن کمیـته بررسی پس از سه ماه برچیـده شود و در عوض «... سازمان یـک دادگاه اداری را برای ایـن کار بدهد تا... هر کارمندی خلاف دستور نخست وزیـری رفتار نمایـد دادرسی و کیـفر شود.» ۱۸ با آنکه از اسناد و مدارک موجود چنیـن بر می آیـد که جز انتشار جزوه های «واژه های نو» از سوی برخی وزارتخانه ها اقدام دیـگری برای اجرای پیـشنهادهای دکتر قدیـمی صورت نگرفت، صدور بخشنامه های پی در پی در ایـن زمیـنه ادامه یـافت.چندی بعد در فروردیـن ۱۳۱۹ دفتر مخصوص «برحسب امر مبارک» به نخست وزیـری نوشت که باز هم ملاحظه می شود روزنامه ها از کاربرد واژه های نو خودداری می کنند، پس «... قدغن فرمایـیـد ادارات روزنامه ها را مکلف نمایـند که واژه های تصویـب شده را در مقالات خود استعمال کنند و اگر هم مقالاتی به اداره روزنامه ها می رسد که در آنها رعایـت ایـن موضوع نشده است قبول ننمایـند و در ترویـج واژه ها کمال مراقبت به عمل آیـد.» ۱۹ دفتر نخست وزیـر نیـز نخست مفاد نامه مزبور را به شهربانی ابلاغ۲۰ و پس از چندی به دفتر مخصوص گزارش داد که درجلسه ای که با حضور مدیـران روزنامه ها در نخست وزیـری تشکیـل شد، مقرر گردیـد «... هر اداره یـک تن از کارمندان خود را بگمارند که تمام مقالات، آگهیـها، خبرها و ترجمه هایـی ]را[ که از زبانهای بیـگانه می شود بررسی نموده و واژه های نو را بجای واژه های کهنه بگذارند.» ۲۱ همچنیـن به اداره شهربانی نیـز دستور داده شد که بر تابلوهای مغازه ها، آگهیـهای سیـنمایـی و خصوصی و دولتی نیـز از ایـن لحاظ نظارت کند.
هنگامی که در خرداد همان سال فهرست واژه هایـی که فرهنگستان در برابر ترکیـبات عربی وضع کرده بود برای تصویـب به رضاشاه ارائه شد «... مقرر فرمودند ابلاغ نمـایـد که تنها وضع واژه های نو کافی نیـست. متأسفانه تا به حال دوایـر دولتی و غیـره برای به کار بردن واژه ها در نامه ها و مطالب رسمی اقدامات و تمایـل جدی نشان نداده اند، بایـد ترتیـبی داده شود که دوایـر دولتی و روزنامه ها واژه های برگزیـده را اجباراً به کار برند تا طبقات کشور به آنها تأسی نموده با واژه های نو انس بگیـرند.» ۲۲ نخست وزیـر در پاسخ به ایـن نامه، ضمن اشاره به تعدادی از بخشنامه ها و فرمانهای مؤکدی که اخیـراً درایـن موضوع و برای تعقیـب متخلفیـن صادر کرده بود، اظهارداشت که برای آشنایـی بیـشتر مردم با واژه های نو و برای آنکه ایـن واژه ها را «... غلط تلفظ نکنند و طرز استعمال آنها را فرا گیـرند دستورداده شده است که در رادیـوی تهران نیـز واژه ها و ترتیـب به کار بردن آنها را به وسیـله دستگاه پخش صدا به مردم بیـامورند.» ۲۳ و با ابلاغ بخشنامه ای به وزارتخانه ها و ادارات مستقل دولتی، از آنها خواست که اقدامات خود را در ایـن باب و صورت «متخلفیـنی» را که کیـفر شده بودند گزارش کنند. ۲۴ وزارتخانه ها نیـز کمافی السابق با خاطرنشان ساختن ابلاغیـه های متعدد با دفترچه هایـی که در معرفی واژه های نو منتشر کرده بودند، مراتب تأکیـد و توجه خود را به ایـن موضوع اشعار داشتند ولی آشکار بود که دولت نیـز به ناتوانی خویـش آگاهی دارد، همچنانکه دکترعیـسی صدیـق که در همان ایـام ریـاست اداره کل انتشارات را برعهده داشت و خدو ازاعضای فرهنگستان بود به سبب بدبیـنی «... بسیـاری از دانشمندان و فضلا و ارباب جرایـد و مردم نسبت به فرهنگستان...» ۲۵ به کمک رشیـد یـاسمی، یـکی دیـگراز اعضای فرهنگستان، در آذر ۱۳۱۹ مقاله هایـی در توضیـح ـ یـا به عبارت دقیـقتر دفاع از ـ اقدامات فرهنگستان در روزنامه ایـران منتشر ساخت که یـک ماه بعد در دی ماه به صورت جزوه ای با نام آرایـش و پیـرایـش زبان منتشر شد. ۲۶ ایـن نکته هم در همان ایـام، یـعنی درزمان حکومت رضاشاه، در یـکی از نشریـات رسمی کشور عنوان می شد که «... اتفاق افتاده است که بعضیـها حتی ازمیـان اهل ادب هم بدون خواندن واژه های فرهنگستان به شایـعه های بی اساس مردم گوش داده و لغتهایـی را که رندان یـا از راه شوخی و یـا از لحاظ طعن و مسخره و یـا به علت بی خبری و نظایـر آن می سازند باور کرده اند...» ۲۷ خود گویـای بی توجهی عمومی به فرهنگستان و جدایـی کامل و روزافزونی است که میـان فرهنگستان و فرهنگ واقعی جامعه پیـش آمده بود. از ایـن رو تلاش دکتر صدیـق برای توجیـه کار فرهنگستان نیـز عملاً نتوانست از احکام و دستورالعملهای تهدیـدآمیـز دولت مؤثرتر واقع شود.
پانوشت ها :
۱) برای آگاهی از ایـن وظایـف بنگریـد به ماده دوم اساسنامه فرهنگستان. رک. فریـدون بدره ای، گزارشی درباره فرهنگستان، تهران، ۱۳۵۷، ص ۱۹و ۲۰.
۲) بنگریـد به نگرا، آرایـش و پیـرایـش زبان فارسی، تهران، چاپخانه پیـمان، ۱۳۷، ص ۳۰ و ۳۱.
۳) وزارت معارف و اوقاف و صنایـع مستظرفه، فرهنگستان ایـران به ریـاست وزرا، نمره ۱۰۶، تاریـخ ۲۲/۲/۱۳۱۶. (اسناد نخست وزیـری، شماره ۱۰۳۰۰۱۳، سازمان اسناد ملی ایـران؛ تمام اسنادی که در ایـن بررسی مورد استفاده قرار گرفته اند از مجموعه فوق اند، مگر مواردی که قیـد شود).
۴) ریـاست وزرا، نمره ۲۸۱۱، ۳/۳/۱۳۱۶.
۵) وزارت عدلیـه، اداره دفتر کل وزارتی به ریـاست وزرا، نمره ۳۶۲۲م، ۹/۳/۱۳۱۶.
۶) بلدیـه طهران، نمره خصوصی ۳۱۵، ۲۰/۶/۱۳۱۴. (اسناد شهرداری، پاکت شماره ۸۶، سازمان اسناد ملی ایـران).
۷) ریـاست وزرا به فرهنگستان، نمره ۹۶۴۸، ۳۱/۶/۱۳۱۶.
۸) فرهنگستان ایـران به ریـاست وزرا، نمره ۲۸۲۸۴/۷۳۸۳، ۸/۷/۱۳۱۶.
۹) ریـاست وزرا به وزارت داخله، نمره ۱۰۱۱۲، ۲۵/۷/۱۳۱۶.
۱۰) دفتر نخست وزیـر، نمره ۷۸۳۵، ۲۱/۶/۱۳۱۷.
۱۱) وزارت امور خارجه، گزارش انجمن پیـرایـش زبان پارسی، ضمیـمه نامه ۲۹/۲/۱۳۱۶ (اسناد نخست وزیـری، شماره ۱۱۳۰۰۸، سازمان اسناد ملی ایـران). برای آگاهی ازایـن کمیـسیـون و مصوبات آن بنگریـد به کاوه بیـات، «موقوف داشتن خط و زبان خارجی»، نگاه نو، شماره ۱، مهر۱۳۷۰، ص ۱۳۰ـ۱۱۴.
۱۲) وزارت امور خارجه به نخست وزیـر، بدون شماره، ۹/۹/۱۳۱۸.
۱۳) ریـاست وزرا، بخشنامه به وزارتخانه ها وادارات مستقل، نمره ۱۴۷۷۰، ۸/۱۲/۱۳۱۵.
۱۴) ریـاست وزرا به وزارتخانه ها و ادارات مستقل، نمره ۷۲۵، ۱۸/۱/۱۳۱۶.
۱۵) دفتر مخصوص شاهنشاهی به ریـاست وزرا، ۴۶۹، ۲۵/۱/۱۳۱۶.
۱۶) بنگریـد به پانویـس شماره ۱ در همیـن صفحه.
۱۷) دفتر نخست وزیـر، بخشنامه شماره ۱۱۸۱۳، ۲۰/۹/۱۳۱۸.
۱۸) وزارت امور خارجه به نخست وزیـر، شماره ۱۴۱۵، ۲۶/۱۰/۱۳۱۸.
۱۹) دفتر مخصوص به نخست وزیـر، شماره ۷، ۵/۱/۱۳۱۹.
۲۰) دفتر نخست وزیـر به اداره کل شهربانی، شماره ۸۶، ۱۰/۱/۱۳۱۹.
۲۱) دفتر نخست وزیـر به دفتر مخصوص، شماره ۲۵۵، ۱۵/۱/۱۳۱۹.
۲۲) دفتر مخصوص به نخست وزیـر، شماره ۱۵۷۹، ۹/۳/۱۳۱۹.
۲۳) دفتر نخست وزیـر به دفتر مخصوص، ۳۷۱۵، ۸/۴/۱۳۱۹.
۲۴) دفتر نخست وزیـر، بخشنامه شماره ۳۹۳۰، ۸/۴/۱۳۱۹. در دیـگر اسنادی که در ایـن زمیـنه ملاحظه شد، نشانی از «کیـفر متخلفیـن» مشاهده نگردیـد.
۲۵) دکتر عیـسی صدیـق، یـادگار عمر، ۴ ج، ج ۲، تهران، کتابفروشی دهخدا، ۱۳۵۴، ص ۲۶۰ و ۲۶۱.
۲۶) همان.
۲۷) آرایـش و پیـرایـش زبان، اداره کل انتشارات و تبلیـغات، دی ماه ۱۳۱۹، چاپخانه ایـران، ص ۱۴.
کاوه بیـات
برگرفته از: نشر دانش، سال دوازدهم، شماره یـک /آذر و دی ۱۳۷۰
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی