یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ستیز با دولت دموکراتیک


ستیز با دولت دموکراتیک
رؤیای دیرینه و همیشگی آریل شارون به حقیقت می پیوندد: فلسطینی به مبارزه با یكدیگر برخاسته اند و اسرائیل هم با خرسندی بسیار و رضایت كامل شمار قربانیان را محاسبه می كند، رهبران اسرائیل برای فلسطینی ها اشك تمساح می ریزند و ادعای آنها مبنی بر این كه به خاطر رویدادهای غم انگیز غزه متأسف هستند صرفاً ریاكاری و تزویر است. درگیری های خونین در غزه قابل پیش بینی بود و مسئولیت اسرائیل و ایالات متحده آمریكا و نقش فعال آنها در آن كاملاً روشن و بدیهی است. بسیاری از روزنامه نگاران اسرائیلی نقش و مسئولیت اسرائیل در درگیری های اخیر را به طور غیرمستقیم مورد بررسی قرار می دهند: «۱‎/۴ میلیون نفر فلسطینی، كه نه تنها از امكان داشتن حیات اقتصادی طبیعی بی بهره اند بلكه امكان فرار هم ندارند در سرزمین كوچكی مثل غزه محاصره شدند. آنها محكوم به مبارزه با یكدیگر هستند. شرح این واقعه چنان كه انتظار می رفت، صرفاً نژادپرستانه نیست بلكه مبتنی بر كتمان حقایق مربوط به نقش اسرائیل و دست كم گرفتن این نقش است. نقش اسرائیل و ایالات متحده در درگیری های اخیر بسیار فراتر از «صرفاً فراهم كردن شرایط» برای ایجاد درگیری های داخلی بین فلسطینی ها است.
دولت ایالات متحده ماه ها رهبری فتح را برای شروع تهاجم نظامی بر ضد حماس تحت فشار قرار داد و چندی پیش اسرائیل به ورود مقادیر زیادی اسلحه و مهمات برای میلیشیای فتح در غزه چراغ سبز نشان داد. به این خاطر، نقش اسرائیل در ایجاد وضع فعلی تنها مبتنی بر حدس و گمان نیست بلكه نقش فعالی به حساب می آید.
● كدام طرف متجاوز است؟
«حماس زمام امور را به دست می گیرد»، «كودتای حماس» اینها برخی از تیترهای روزنامه های اسرائیلی در روزهای اخیر بودند كه دروغ های بزرگ تل آویو و واشنگتن را تكرار كردند. به نظر می رسد لازم است برخی از مواردی كه قاعدتاً باید بدیهی باشد روشن سازیم: پس از برگزاری انتخاباتی كه جامعه بین المللی از آن به عنوان دموكراتیك ترین انتخاباتی كه تاكنون در خاورمیانه برگزار شده است استقبال كردند حماس توانست سازمان فتح را شكست دهد. روند برگزاری انتخابات بی تردید دموكراتیك بود و از پشتیبانی مردمی گسترده ای برخوردار بود. تنها برخی رژیم ها می توانند ادعای چنین مشروعیت مردمی را داشته باشند.
به رغم این پیروزی بزرگ، حماس پذیرفت قدرت را با فتح در دولت وحدت ملی تقسیم كند كه با استقبال عربستان سعودی و مصر تشكیل شد و از سوی جامعه بین المللی به استثنای واشنگتن و اسرائیل مورد استقبال قرار گرفت. خط مشی سیاسی دولت جدید شناسایی مشروط و دو فاكتوی اسرائیل و حمایت از استراتژی گفت وگوهای صلح براساس توافقنامه اسلو بود. اولویت دولت جدید حل و فصل مسائل حاد داخلی، پیشرفت اقتصادی، بازگرداندن نظم و قانون به غزه، مبارزه با فساد حكومت سابق تحت رهبری فتح بود، در حالی كه به محمود عباس و سازمان آزادیبخش فلسطینی (PLO) اجازه داده شد تا در صورتی كه اسرائیل خواهان شروع مجدد مذاكره باشد به گفت وگو و مذاكره با اسرائیل ادامه دهند.
با وجود این خط مشی ملایم، دولت حماس با دو دشمن قدرتمند مواجه شد، اول بخشی از كادر فتح كه حاضر نیستند از حق انحصاری خود در قدرت سیاسی و حقوق و امكانات مادی مرتبط با آن حق انحصاری و دوم دولت های نومحافظه كار حاكم در ایالات متحده و اسرائیل كه مبارزه جهانی علیه اسلام سیاسی را هدایت می كنند. محمد دحلان، رئیس سابق سازمان امنیت تشكیلات خودگردان و مشاور امنیتی فعلی محمود عباس مظهر و معرف هر دو است: آنها مجریان برنامه های واشنگتن در كادر رهبری فلسطین هستند، به علاوه معرف آن دسته از رهبران فاسدفتح هستند كه حاضرند دست به هركاری بزنند تا ثروتها و امكانات اقتصادی خود را از دست ندهند. پس از پیروزی حماس در انتخابات ، میلیشیای دحلان دولت را تحریك كردند تا به نیروهای حماس حمله كند واز واگذاری كنترل نیروی پلیس به دولت سر باز زدند. باوجودتهاجم دحلان، حماس برای رسیدن به توافق با وی به بهترین شكل رفتار كرد و از طرفداران فعال خودخواست تا از دست زدن به خشونت متقابل پرهیز كنند. اگرچه وقتی روشن شد كه دحلان به دنبال سازش و توافق نیست بلكه درواقع تلاش می كند تا حماس رامنحل كند، سازمان اسلامی بدیل و راه چاره دیگری جز دفاع از خودو پاسخ متقابل نداشت.
● مدل الجزایر
نقشه ایالات متحده و اسرائیل بخشی از استراتژی جهانی است كه قصد دارد برخلاف میل مردم خاورمیانه دولت هایی را كه به منافع آنهاوفادار هستند به منطقه تحمیل كنند. الجزایر نه تنها نمونه ای از اجرای چنین استراتژی است بلكه ناكامی آن استراتژی و هزینه های انسانی هنگفت آن راهم نشان می دهد: به دنبال پیروزی قطعی و تردیدناپذیر جبهه نجات اسلامی
(FIS ) پس از بی اعتباری و رسوایی جبهه آزادیبخش ملی الجزایر (FLN در سال ،۱۹۹۱ كودتایی كه از سوی فرانسه و ایالات متحده پشتیبانی شد راه جنگ داخلی را كه بیش از یك دهه دوام آورد، هموار ساخت كه بیش از ۱۰۰‎/۰۰۰ قربانی غیرنظامی به جا گذاشت. حماس بی گمان ازتراژدی الجزایر پند گرفته است و از همین رو تصمیم گرفت تا مانع از تحقق نقشه های دحلان در تلاشش دائر بر كسب قدرت باتوسل به زور شود. باوجود این كه فتح به طور غیرمستقیم توسط اسرائیل مسلح شده بود: مبارزان حماس به دلیل برخورداری از حمایت اكثریت مردم، فتح را در كمتر از دو روز شكست دادند . میلیشیایی كه فاقد هرگونه حمایت مردمی است نمی تواند با سازمانی نسبتاً با انضباط و بسیار باانگیزه رویارو شود. حتی پس از پیروزی بی نظیر حماس بر فتح، رهبری حماس بر قصد قبلی خود مبنی بر حفظ دولت وحدت ملی تأكید كرد و از كودتای شكست خورده فتح به مثابه مستمسك و بهانه ای برای قلع و قمع اعضای فتح یا حذف آنها از دولت بهره نگرفت. با وجود این فتح تصمیم گرفت هرگونه ارتباط باحماس را قطع كند و دولت جدیدی بدون حضور حماس دركرانه باختری تشكیل دهد. رؤیای دیگر شارون به حقیقت می پیوندد. یعنی جدایی كامل بین كرانه باختری و غزه.
واشنگتن كه از این سیاست به طور كامل حمایت می كند به محمود عباس و بانتوستان (قبیله بانتو- اشاره به دولت محمود عباس دركرانه باختری ) وی در كرانه باختری قول حمایت كامل داد و ایهود اولمرت هم تصمیم گرفت بخشی از دارایی های فلسطینی ها را كه درچنگ اسرائیل است ، آزاد سازد.
● درگیری فتح و حماس جنگ داخلی نیست
باوجود این دولت های ایالات متحده و اسرائیل درگزارش بی طرفانه حوادث غزه ناكام ماندند: در غزه هرج و مرج و آشوب وجود ندارد. برخلاف این ادعا همانطوری كه یك افسر امنیتی فلسطینی به روزنامه هاآرتص (۱۶ ژوئن) گفت: «مدتی طولانی است كه شهر آرام نبوده است . من وضعیت فعلی را در مقایسه باآنچه تا پیش از این در غزه جریان داشت، ترجیح می دهم بالاخره می توانم از خانه ام خارج شوم» - قلع و قمع تروریست های فتح ممكن است پایان دوره طولانی هرج و مرج باشد و سبب بازگشت به سطح خاصی از زندگی معمولی شود. آخرین رویدادها هم مؤید آن بود كه حماس توانایی برقراری نظم را دارد.
اسرائیل از یك «جنگ داخلی بین فلسطینی ها» سخن می گوید كه جز آرزوی محال و خیال خام نیست. درگیری مسلحانه تنها بین دو میلیشیای مسلح فتح - حماس رخ داده است و اگر هم بدبختانه قربانیان غیرنظامی در بین آنها وجود داشت، به یاد داشته باشیم همین ارتش ایالات متحده قربانیان غیرنظامی را «خسارت جنبی » می خواند. مردم در كرانه باختری و نیز در غزه در واقع از نظر سیاسی به گروه های سیاسی مختلف تعلق دارند اماحداقل دراین میان با هم نمی جنگند. وقتی غزه به مثابه موجودیتی متخاصم و خشن و مردم آن به منزله متحدان حماس قلمداد شدند شكی وجود نداردكه در آینده نزدیك غزه هدف تهاجم سبعانه اسرائیل قرار می گیرد : كه نتیجه آن تهاجم نظامی احتمالی، بمباران ها و گرسنگی ساكنان غزه است.
نویسنده: میشل ورشوسكی ـ ترجمه: محمد اسماعیل نوذری
میشل ورشوسكی ، روزنامه نگار، نویسنده و بنیانگذار مركز اطلاعات نوین (AIC) در فلسطین اشغالی است.
منبع : روزنامه ایران