پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سناریوهای احتمالی جدال بزرگان


سناریوهای احتمالی جدال بزرگان
انتخابات ریاست جمهوری آینده به بازی شطرنج شبیه شده است. دو تیم در حال مهره چینی هستند و مشخص نیست طرفین چه تاکتیکی برای حمله در نظر می گیرند و با کدام مهره به سوی طرف مقابل یورش می آورند. هر دو طرف در حال تصمیم گیری برای مقابله با حریف هستند و سعی می کنند زودتر از آن که حریف دست به مهره ببرد، شرایط احتمالی را بسنجند و برای مقابله با آن برنامه ریزی کنند. در این میان یک فرق عمده وجود دارد که میزان قدرت مهره ها مشخص نیست و همه کاندیدای مطلوب خود را وزیری خوش قد و قامت تصور کرده و دیگر مهره ها را اگر سربازی ساده نپندارند حداکثر در حد مهره اسب دارای قدرت می دانند. از این رو است که به یاران اردوگاه خودی توصیه می کنند به جای تدارک حمله به حریف در فکر پشتیبانی از فردی که توانایی و قدرت بیشتری برای رویارویی با حریف دارد باشند. از سوی دیگر در حالی که در هر اردوگاه کشمکش های داخلی برای تعیین خط حمله جریان دارد، در سوی مقابل حریف به بازی خوانی طرف مقابل مشغول است و اوضاع را به شدت زیر نظر دارد تا تاکتیکی متناسب با شیوه تهاجمی رقیب اتخاذ کند. دو طرف در حال سنجش قوای طرف مقابل هستند و بررسی می کنند که چه شرایطی در این رقابت پیش می آید. گزینه های احتمالی همه مرور می شود و برای هر وضعیت تمهید خاصی اندیشیده می شود. اما در صحنه رقابت های انتخاباتی ایران، مهره چینی به چه شکل است و چه شرایطی امکان وقوع دارد؟ دو طرف چه گزینه هایی برای مقابله با حریف دارند و چه رقابتی قابل پیش بینی است؟ آیا به عنوان ناظران صحنه سیاسی ایران نباید از حالا اتفاقات پیش رو و احتمالات ممکن را مورد ارزیابی قرار دهیم؟
● در انتظار تصمیم خاتمی
همه چیز به آمدن یا نیامدن خاتمی موکول شده، اصلاح طلبان و اصولگرایان همه منتظر نشسته اند تا ببینند رییس جمهوری ۲۲ میلیونی سال ۸۰ آیا باز هم به میدان رقابت می آید یا نه، گویی خاتمی نقش وزیر را درصفحه شطرنج اصلاح طلبان ایفا می کند و اسب و رخ و فیل که سهل است سربازهای پیاده هم منتظرند که اگر خاتمی قصدی برای رویارویی با حریف نداشت خودی نشان دهند و در خط مقدم رویارویی با حریف قرار بگیرند. در این شرایط استراتژیست های سیاسی دو جناح از حالا کاغذ و قلم خود را آماده کرده اند و شرایط رقابت را در اشکال مختلف ترسیم می کنند. فرضیه های مختلف با متغیرهای گوناگون مد نظر قرار گرفته تا در صورت تحقق هر فرضیه ای ساز و کار لازم به اجرا در آید. اوضاع در جبهه اصلاحات البته متفاوت از دو انتخابات گذشته است. اگر سال ۱۳۷۶ همه گروه های طرفدار تغییر، از کاندیداتوری خاتمی حمایت کردند و این حمایت در سال ۱۳۸۰ هم ادامه یافت این بار زمزمه های کاندیداتوری خاتمی نتوانسته اقبال همه جریانات سیاسی را باعث شود و به نظر می رسد برخی احزاب در گیر و دار تعارف های سیاسی مانده اند و به ناچار برای تصمیم گیری خاتمی انتظار می کشند و آرزو می کنند که خاتمی نیاید تا مهره جدیدی رو کنند. در این میان حزب کارگزاران سازندگی که در حمایت از خاتمی قبل از انتخابات دوم خرداد پیش گام بود حالا اما و اگرهایی را پیش کشیده است. مسوولان این حزب به صراحت خاتمی را کنار نمی گذارند و در وصف شایستگی های وی سخنان زیادی عرضه می کنند اما در ادامه آنقدر جمله شرطی و کنایی به میان می آورند که مشخص است ته دلشان دنبال کاندیدای جدیدی می گردند و اعتقاد دارند خاتمی این بار نباید کاندیدا شود. از سوی دیگر مهدی کروبی که سال ۱۳۷۶ رئیس مجمع روحانیون مبارز بود و در سال ۱۳۸۰ هم در مقام رئیس مجلس شورای اسلامی از کاندایداتوری خاتمی حمایت کرد حالا خودش یک پای رقابت است و در این تردید به سرمی برد که در صورت حضور خاتمی در انتخابات پا به عرصه بگذارد یا نه. منتفی شدن حضور خاتمی البته کاندیداتوری کروبی را جدی تر می کند اما اصلا معلوم نیست که اگر خاتمی بیاید کروبی حاضر به کناره گیری شود یا خیر. این در شرایطی است که اطرافیان کروبی در چند ماه اخیر نشان داده اند که زمزمه های کاندیداتوری خاتمی برایشان خوشایند نیست و عکس العمل هایشان به این زمزمه ها توام با آشفتگی و ناراحتی بوده است.
در طرف دیگر میدان به موازات آن که رقابت درونی کاندیداهای اصولگرا برای ورود به عرصه انتخابات داغ تر می شود، احتمال کاندیداتوری خاتمی، برخی محافظه کاران را به این خوش بینی رسانده که این اتفاق چنان ترسی بر اردوگاه اصولگرایان حاکم می کند که به ناچار همه را به اجماع بر سر یک کاندیدا راضی می سازد. در این شرایط بسیار قابل پیش بینی است که اگر روزگاری اصولگرایان تصمیم بگیرند با یک کاندیدا وارد عرصه رقابت شوند آن یک نفر کسی نخواهد بود جز رئیس جمهور فعلی محمود احمدی نژاد که بر اساس نظر سنجی های صورت گرفته وضع بهتری از سایر کاندیداها دارد(به ویژه در شهرستان ها).
● اضلاع چهارگانه جبهه تحول خواهان
بررسی شرایط حاکم بر جبهه تحول خواهان نشان می دهد که هم اکنون چهار جناح عمده برای انتخابات آتی خط و نشان کشیده اند که از این چهار جناح، سه جناح شانس حضور در انتخابات را دارند. جناح اول گروه های اصلی جبهه دوم خرداد همچون جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی معلمان و انجمن اسلامی پزشکان را شامل می شود که محکم و استوار از کاندیداتوری سید محمد خاتمی دفاع کرده و در مقطع فعلی حاضر نیستند به هیچ کاندیدای دیگری فکر کنند. جناح دوم را اصلاح طلبان تکنوکرات همچون کارگزاران سازندگی و حزب اعتدال و توسعه تشکیل می دهند که نگاه مثبتی به شخص خاتمی دارند اما شواهد و قرائن نشان می دهد که در انتخابات آتی به معرفی یک کاندیدای همسو همچون حسن روحانی یا محمد علی نجفی می اندیشند. جناح سوم یک حزب شناخته شده بیشتر ندارد و آن حزب اعتماد ملی است که قاطعانه پشت سر کروبی ایستاده و دیگر جناح ها را به حمایت از وی فرا می خواند. ضلع چهارم جناح تحول خواه را گروه های پیشرو تشکیل می دهند که اخیرا صحبت از نامزدی عبدالله نوری به میان آورده اند اما این گروه ها به پیشتازی ادوار تحکیم، شانسی برای عبور کاندیدای اختصاصی شان از فیلتر شورای نگهبان ندارند و معلوم نیست در این شرایط چه راهی در پیش بگیرند. وضعیت جناح اصلاح طلب نسبت به دو انتخابات گذشته یک فرق اساسی کرده و این که دیگر از ائتلاف تاکتیکی کارگزاران با مجاهدین و مشارکت خبری نیست. مجاهدین و مشارکت هر چه که در دوانتخابات شورا ها و مجلس با کارگزاران احساس نزدیکی کرده و لیست مشترکی ارائه کرده اند در این انتخابات بر طبل جداگانه ای می کوبند. زمزمه های جدایی این دو جناح از همان زمان انتخابات مجلس شروع شد. وقتی که کارگزاران سازندگی تصمیم گرفت لیست کاندیداهای شهر تهران را ۳۰ نفره ببندد و این موضوع با محالفت مجاهدین و مشارکت رو به رو شد اختلاف ها سر باز کرد و در دور دوم انتخابات مجلس هم شدت گرفت.
در همان زمان مشخص بود که در ستاد ائتلاف اصلاح طلبان یک آرامش ظاهری برای حفظ وحدت در جریان است و اختلاف ها روز به روز عمیقتر می شود. حالا یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری، حزب کارگزاران سازندگی مکانیزمی برای انتخاب کاندیدای اصلاح طلب انتخابات ریاست جمهوری پیشنهاد کرده که این مکانیزم با مخالفت تلویحی مشارکت و مجاهدین رو به رو شده است. کارگزارانی ها می گویند شایسته است احزاب اصلاح طلب در یک جمع دموکراتیک دور هم جمع شوند و با رای گیری کاندیدای خود را بر گزینند. مشارکت و مجاهدین اما تشکیل چنین مجمعی را در شرایطی که کاندیدایی به نام خاتمی وجود دارد مفید ندانسته و حتی ابراز نگرانی می کنند که تشکیل چنین مجمعی ممکن است در عزم خاتمی برای شرکت در انتخابات تاثیر بگذارد و او را منصرف کند. به این ترتیب گروه های تحول خواه فعال در سپهر سیاسی ایران هم اکنون در میانه سه گزینه سرگردانند: خاتمی، کروبی و یک کاندیدای تکنوکرات که ممکن است حسن روحانی باشد یا نجفی یا یک چهره جدید دیگر. کارگزارانی ها البته نسبت به حمایت از خاتمی نگاه منفی ندارند. آن ها در درجه اول پیشنهاد می دهند کاندیدا در یک فرایند دموکراتیک انتخاب شود و می کوشند در این فرایند دموکراتیک کاندیدای تکنوکرات خود را برجسته سازند. با این حال کارگزارانی ها بر خلاف حزب اعتماد ملی مشکلی در حمایت نهایی از خاتمی نمی بینند و بسیار محتمل است در صورتی که شرایط را برای معرفی کاندیدای دلخواه فراهم نبینند طی مذاکراتی به حمایت از خاتمی بلند شوند. همه این احتمالات با این پیش فرض است که گزینه ای چون میر حسین موسوی همچنان ترجیح بدهد به امور شخصی خود بپردازد.( که شواهد حکایت از همین دارد) و عبدالله نوری هم رد صلاحیت شود. در غیر این صورت بازی دیگری شکل خواهد گرفت و مهره چینی های اصلاح طلبان تغییر خواهد کرد.
● همه اصولگرایان یک طرف، احمدی نژاد یک طرف
اگر در جبهه اصلاحات این تنها مهدی کروبی است که تکلیف همه را روشن کرده و در صورت عدم وقوع یک اتفاق خاص، عزم راسخی برای کاندیداتوری دارد، در جبهه اصولگرایان این محمود احمدی نژاد است که بخت اول کاندیداتوری این جناح به حساب می رود. دیگر چهره های شاخص این جناح وضعیتی شبیه به خاتمی و روحانی دارند. یعنی شخصا در میانه آمدن و نیامدن دو دل بوده و به نظاره شرایط سیاسی نشسته اند تا تصمیم مناسبی در ادامه راه اتخاد کنند. اصولگرایان یکسال مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به سه جناح داخلی تقسیم شده و هر جناح کاندیدای خاص خود را دنبال می کند. این در حالی است که شرایط در جناح اصولگرا به نسبت دو انتخابات گذشته یک تفاوت اساسی کرده و این که در آرایش درونی این جناح، دیگر نام و نشانی از اصولگرایان منتقد به پیشتازی عماد افروغ و محمد خوش چهره دیده نمی شود و این جناح هرچند که ممکن است با حمایت از کاندیدای خاصی وارد صحنه شود اما عملا از گردونه مناسبات سیاسی جناح اصولگرا حذف شده است. در این شرایط سه جناح از شانس معرفی کاندیدا برخوردارند. جناح اول، طیف رایحه خوش خدمت است که با قاطعیت تمام و بدون تردید از محمود احمدی نژاد حمایت کرده و معتقدند در نظام جمهوری اسلامی، لازم است که رئیس جمهور دو دوره ای باشد. جناح دوم را اصولگرایان سنتی تشکیل می دهند که سه کاندیدا برای برای معرفی آماده دارند اما هنوز مشخص نیست قرعه به نام کدام یک از آن ها بیفتد. اولی علی لاریجانی است که با قرار گرفتن در مقام ریاست مجلس، شانس اول کاندیداتوری این جناح است. اگر لاریجانی به رجحان ریاست قوه مجریه بر ریاست مجلس قائل باشد. نفر دوم علی اکبر ولایتی است که به اعتدال و میانه روی شهره بوده و بسیاری از اصولگرایان سنتی حضور وی در مقام ریاست جمهوری را در مقطع حساس کنونی بسیار مفید ارزیابی می کنند و نفر سوم غلامعلی حداد عادل است که با کنار رفتن از ریاست مجلس آماده به دست گرفتن مسئولیتی دیگر است. با این همه هنوز هنوز اوضاع و احوال به گونه ای در نیامده که یکی از این سه نفر را بتوان بخت قاطع کاندیداتوری و رقیب احمدی نژاد نامگذاری کرد. جناح سوم اصولگرایان را اصولگرایان تحول خواه یا تکنوکرات تشکیل می دهند که از کاندیداتوری محمد باقر قالیباف حمایت می کنند و اعتقاد دارند برای توسعه و آبادی کشور چاره ای نیست جز آن که یک اصولگرای اصلاح طلب روی کار بیاید که حاضر به اعتماد سازی جهانی هم باشد. در این شرایط و در حالی که قانع کردن احمدی نژاد و طیف رایحه خوش خدمت به کنار کشیدن از انتخابات امر محالی می ماند و از طرف دیگر انتقادات داخلی به عملکرد احمدی نژاد هم روز به روز اوج می گیرد بهترین اتفاق ممکن برای محافظه کاران این است که لاریجانی و قالیباف به مانند انتخابات مجلس در کنار محسن رضایی ائتلاف جداگانه ای تشکیل دهند و ترتیبی فراهم کنند تا بیش از دو کاندیدا وارد عرصه رقابت نشود. البته در این جناح امکان دارد که احمد توکلی، عماد افروغ یا یک کاندیدای دیگر هم از راه برسند، اما تردید نباید کرد که رقابت اصلی در درون مثلث اصولگرایان جریان دارد و بیش از همه احتمال می رود که در انتخابات آتی شاهد حضور دو اصولگرای جدی در صحنه باشیم. اولی قطعا احمدی نژاد است اما اینکه نفر دوم قالیباف است، یا لاریجانی یا ولایتی یا حداد عادل فعلا معلوم نیست. وزن کشی های سیاسی در ماه های آینده دیگر کاندیدای اصولگرا را مشخص می سازد. کما این که امکان حضور چهار کاندیدای اصولگرا در صحنه دور از تصور نیست. در واقع بدترین وضعیت برای اصولگرایان زمانی رقم می خورد که حداد عادل به خاطر از دست دادن کرسی ریاست مجلس، کرسی ریاست جمهوری را حق خود بداند و لاریجانی هم برای جبران آن چه که در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی نتوانست به اتمام برساند سودای قوه مجریه به سرش بزند و قالیباف هم در واکنش به تمام کنایه ها و سنگ اندازی هایی که رایحه خوش خدمت در این مدت برایش ایجاد کرده مصمم به حضور در عرصه شود. در این وضعیت به نظر می رسد بهترین وضعیت اصولگرایان با حضور دو کاندیدا رقم بخورد و در بدترین حالت نیز این پتانسیل در جمع اصولگرایان وجود دارد که با چهار کاندیدا وارد عرصه رقابت شوند. در این میان نقاط مشترک کاندیداها با هم ممکن است به بروزائتلاف ها و شکل گیری توافقی منجر شود. همانطور که در شکل دیده می شود. قالیباف در تکنوکرات بودن با لاریجانی مرز مشترک داشته و در اعتدال با علی اکبر ولایتی نزدیکی دارد. در نتیجه امکان کناره گیری به سود یکی از این دو یا کناره گیری آن ها به نفع قالیباف وجود دارد. همچنین حداد عادل که در مصلحت سنجی با لاریجانی اشتراک دارد و در سنت گرایی به ولایتی نزدیک نشان می دهد به خاطر مصلحت سنجی ممکن است با لاریجانی به توافق برسد یا به سنت گرایی ولایتی روی خوش نشان دهد.
● از دو نفر تا شش نفر
یک نگاه از بالا به آرایش سیاسی کشور در انتخابات ریاست جمهوری نشان می دهد با نادیده گرفتن کاندیداهای مستقل و افراد کم وزنی که رو به کاندیداتوری می آورند، جبهه اصلاحات در مجموع باید شاهد تحرک انتخاباتی و معرفی کاندیدا از سه ناحیه باشد: کارگزاران، اعتماد ملی و در نهایت مشارکت و مجاهدین. نکته اصلی این جا است که در حال حاضر همه چیز به آمدن و یا نیامدن خاتمی بستگی داشته و این مسئله اردوگاه رقیب را نیز تحت تاثیر قرار داده است. در هر صورت حضور خاتمی در انتخابات، چند حالت را به دنبال دارد که در شکل زیر قابل مشاهده است. بهترین حالت در این وضعیت این است که هیچ اصلاح طلبی به صحنه نیامده و کروبی نیز در نهایت حاضر به کناره گیری شده و یک رقابت دو قطبی بین خاتمی با احمدی نژاد یا سه ضلعی بین خاتمی، احمدی نژاد و یک اصولگرای میانه رو شکل بگیرد. بدیهی است دو قطبی شدن انتخابات و رقابت احمدی نژاد و خاتمی و کناره گیری رقبا شدیدترین شکل منازعه در انتخابات آتی خواهد بود. حال آن که با اضافه شدن هر کاندیدای دیگری به رقابت از شدت منازعه کاسته شده و به اما و اگرها اضافه خواهد شد. مبهم ترین وضعیت انتخاباتی هم این است علاوه بر خاتمی، کروبی هم اعلام حضور کرده واز جانب تکنوکرات های اصلاح طلب هم یک نفر کاندیدا شود و از میان اصولگرایان هم نمایندگان سه ضلع اصلی وارد صحنه شوند تا یک رقابت شش نفره میان نمایندگان هر سه طیف اصلاح طلب و هر سه طیف اصولگرا شکل بگیرد. در این حالت شاهد شکسته شدن آرای همه افراد و کشیده شدن انتخابات به دور دوم خواهیم بود. این در حالی است که در بین تحول خواهان از بین روحانی و نجفی که در تکنوکرات بودن با هم اشتراک دارند قطعا یک نفر وارد صحنه خواهد شد و این احتمال هم وجود دارد که خاتمی و کروبی که در مصالحه و سازش در بالا با هم نزدیکی احساس می کند در نهایت تصمیم مشترکی اتخاذ کند. نکته جالب در این میان این است که جز محمد علی نجفی کاندیداهای اصلی جناح اصلاح طلب همه معمم بوده و در لباس روحانیت گام به عرصه رقابت می گذارند. حتی وقتی اصلاح طلبان پیشرو چون ادوار تحکیم کاندیدایی معرفی می کنند که امکان رد صلایحتش بسیار بالا است آن کاندیدا هم عبدالله نوری است که وی هم معمم است. در مقابل کاندیدا های اصلی جناح اصولگرا همه مکلا هستند و در مقطع فعلی هیچ اصولگرای معممی دیده نمی شود که نامش برای کاندیداتوری مطرح باشد. با این حال مهره چینی دوطرف برای بازی شطرنجی که خردادماه سال آینده برگزار می شود از حالا شروع شده و البته امکان دارد در ماه های آینده تغییرات زیادی در مناسبات سیاسی به وقوع بپیوندد که آرایش سیاسی دو رقیب را کلا به هم بزند. اما هم اکنون همه چیز به حضور یا عدم حضور خاتمی موکول شده و شرایط سیاسی به نسبت آن مورد محاسبه قرار می گیرد. طبیعی است که در صورتی که خاتمی حاضر به رقابت نشود شرایط دیگری در اردوگاه اصلاح طلبان حاکم خواهد شد و آن هنگام حتی بعید نیست سربازان پیاده نیز داعیه رقابت در سطح اول کشمکش را داشته باشند. در این رقابت سنگین چه کسی مات خواهد شد؟
سجاد سالک
منبع : ماهنامه دنیای اقتصاد